شناسهٔ خبر: 38284338 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

پاسخ "سازندگی" به صادق زیباکلام و منتقدان لیست "یاران هاشمی" (+انتقاد تند صادق زیباکلام از اصلاح‌طلبان و کارگزاران)

بهتر است در روزهای باقی‌مانده تا انتخابات، به جای نفرت‌پراکنی و خرده‌گیری، دیگران را نیز تشویق به رای دادن کنیم تا از این برزخ ناامیدی و سرخوردگی عبور کنیم.

صاحب‌خبر -

روزنامه سازندگی ارگان حزب کارگزاران سازندگی در واکنش به انتقاد صادق زیبا کلام از عنوان "یاران هاشمی" برای لیست انتخاباتی مجلس یادداشتی را منتشر کرد.

به گزارش عصر ایران متن یادداشت سازندگی با تیتر "چرا یاران هاشمی؟ / پاسخی به دکتر صادق زیباکلام و منتقدان لیست یاران هاشمی" به این شرح است:

انتشار لیست «یاران هاشمی» با واکنش‏‌های مختلفی روبه‏ رو شد. برخی از افراد خرده گرفتند که مگر آیت‌الله هاشمی زنده است که لیست بدهد و از کسی حمایت کند؟ برخی همچون دکتر صادق زیبا‌کلام نیز بر این خرده‌گیری افزودند که «هزینه کردن اعتبار آیت‌الله هاشمی در شرایطی است که کارگزاران می‌‏دانند بخشی قابل توجه از طرفداران اصلاحات که چهار سال قبل یک و نیم میلیون از آنها به فردی همچون محمدرضا عارف به‌عنوان سرلیست اصلاح‏‌طلبان رای دادند، اکنون در صورت نامزد شدن مجدد او، ۱۰۰ هزار رای هم کسب نمی‏‌کند.

کارگزاران و روزنامه سازندگی واقعا مشخص نیست از کجا این یقین را دارند که اگر ایشان زنده می‏‌بودند و با توجه به وضعیتی که صندوق رای در کشور پیدا کرده، از این لیست و افراد حمایت می‏‌کرد. با توجه به عملکردی که جریان‏‌های تندرو طی چند سال گذشته و علی‏‌الخصوص بعد از ۲۹ اردیبهشت که حسن روحانی رئیس‏‌جمهور شد و ما شاهد بودیم به صورت مرتب طرفداران و بدنه اجتماعی جریان اصلاح‌‏طلب در حال ریزش است، واقعا مساله این است که همچنان آیت‏‌الله هاشمی رفسنجانی مردم را به حضور فراگیر ترغیب می‏‌کردند یا خیر؟ من در باب این موضوع مطمئن نیستم که از این لیست حمایت می‏‌کردند.»

از دیگر سو عده‏‌ای نیز واکنش حمایتی داشتند و یادآور شدند که نبود هاشمی در این شرایط چقدر به چشم می‏‌آید که اگر او بود، قطعا فضا به گونه‌ی دیگری مدیریت می‏‌شد


سخن این یادداشت با منتقدان عنوان لیست «یاران هاشمی» است؛

بدیهی‌ترین پاسخی که می‏‌توان به این دوستان داد، این است که اعضای این لیست، دوستداران و هواداران هاشمی هستند. کسانی که در طول سال‌های گذشته کم و بیش در کنار سردار سازندگی بوده و از اندیشه‏‌ها و برنامه‏های او حمایت کرده‏اند. پس در وهله اول باید یادآور شد که کسی که دستش از این دنیا بریده شده، بی‌‏شک نمی‌‏تواند برنامه‏‌ای هم برای زنده‏‌ها داشته باشد یا آنها را تشویق یا تحریم به امری کند، اما زندگان می‏‌توانند یاد او را زنده کنند و برنامه‏‌های او را پیش ببرند. از همین منظر، لیست یاران هاشمی، حاوی نام کسانی است که متعهد به هاشمی و اندیشه‏‌های او هستند. حامیان او هستند.

یاوران او در سال‌های گذشته بوده و هستند. آیا این محل اشکال است؟ آیا افرادی که یار و حامی کسی بودند و هستند، نمی‌‏توانند ذیل یک لیست جمع شوند و برنامه‏‌ا‌ی برای مجلس یا هر انتخابات دیگری ارائه کنند؟ دیگر آنکه از برخی از عزیزان و اساتید ما البته بعید است که قیف را وارونه در دست گرفته‏‌اند. برخی از همین دوستان سال‌ها کتاب‌ها یا مقالات مختلفی درباره‌ی مرحوم هاشمی منتشر کردند و از پرستیژ آن نیز بهره بردند. بر مبنای اشکالی که خود این حضرات گرفته‏ اند، آیا می‏توان سؤال کرد که شما چرا از نام آیت‌الله هاشمی در مقالات یا کتاب‏های خود بهره برده‌اید؟ آیا برای هر مقاله و سخنرانی و یادداشت و کتابی از ایشان کسب رضایت کرده بودید؟ آیا ایشان راضی بود؟ طبیعی است که چنین سؤالاتی، سؤالات بیهوده است.قرار نیست که وقتی کسی حامی و یار یک شخصیت سیاسی، فرهنگی یا اجتماعی و اقتصادی است، از او بابت هر سخنرانی و مقاله ‏ای که می‏خواهد در وصف و توصیفش بنویسد، اجازه بگیرد.

دیگر اینکه ما دوستانی داریم که طرفدار اندیشه و باورهای دکتر محمد مصدق هستند. در طول سال‌های مختلف، خصوصا سال‌های پس از درگذشت دکتر مصدق، لیست‏های انتخاباتی با عنوان یاران مصدق منتشر شد که نام افراد شریفی در آنها دیده می‏شد که همان اندیشه‏ها و باورها را دنبال می‏کردند. آیا ما می‏توانیم خرده بگیریم که دکتر مصدق که در قید حیات نیست تا از لیست و افراد حمایت کند، چرا لیست را به نام او منتشر می‏کنید؟مهم این است که ما می‏دانیم مثلا زنده‌یادهایی مانند بازرگان و یزدی و ... همان اندیشه را دنبال می‏کرده و می‏کنند. از این دست مثال‌ها می‏توان به‌وفور زد.

درباره‌ی حضرت امام، سال‌های سال است که گروه‏های سیاسی از نام ایشان برای برنامه‏های خود بهره می‏برند. آنها معتقدند که «یار امام و رهبری» هستند. معتقدند که برنامه‏ها و جهت‌گیری‌هایشان در سمت و سوی اندیشه‌ی آن بزرگ است. پس آیا ما می‏توانیم مثلا فلان گروه سیاسی را زیر سؤال ببریم که چرا از نام امام یا رهبری بهره می‏برید؟دیگر اینکه برخی از جوانان منتقد به علت کم بودن سن ممکن است وقایع و شعارهای دوم خرداد سال ۷۶ را فراموش کرده باشند؛ اما دکتر زیباکلام آن پوستر معروف آقای خاتمی را احیانا باید به یاد داشته باشد. پوستری که میان متدینین پخش شد و شعارش این بود: «سلام بر سه سید‌فاطمی، خمینی و خامنه‏ای و خاتمی». این شعار توسط دوستان اصلاح‌طلب آن زمان طراحی شده بود.

اما آیا آقای زیباکلام در همان ایام پرسید که چرا این چپ‏های جوان از اسم امام در پوستر خود بهره می‏برند؟ و مثلا نپرسید از کجا مشخص است که حضرت فاطمه‌(س) از آقای خاتمی حمایت می‏کند؟ دوستان ما یا مساله را متوجه نشده‏اند یا خود را به تغافل می‏زنند. مهم این است که ما باور داریم. این باورها از بزرگان دین و اندیشه و فرهنگ نشأت گرفته است. اگر کسی به آن بزرگان تمسک می‏جوید و متوسل می‏شود، بدین معنا نیست که آن بزرگ رای به حمایت از او داده؛ برعکس به این معنا است که این فرد یا افراد به آن بزرگ، ارادت دارند و خود را کسانی می‌‏دانند که آن اندیشه‏ ها و باورها را دنبال می‏‌کنند.تمسک جستن به بزرگان ایراد نیست. از اندیشه‏‌های آنها بهره بردن محل اشکال نیست، از نام آنها برای آبادانی کشور و حتی ترغیب مردم برای شرکت در انتخابات استفاده کردن، سوءاستفاده نیست.

ما باید بدانیم اگر خرده می‏‌گیریم از چه چیزی خرده می‏‌گیریم. یک جوان ممکن است تحت تاثیر فضاهای مجازی و شبکه‏‌های اجتماعی سخنی بگوید و حرفی بزند و رد شود. اما از یک استاد دانشگاه که باید به جوانان بسیاری درس درست اندیشیدن را بیاموزد و آنها را تحویل جامعه بدهد، پذیرفته نیست سخنی بگوید که حاوی اندیشه باطلی است.دوستان و آقای زیباکلام به‌خوبی می‏‌دانند که آیت‌الله هاشمی حاوی اندیشه‏‌های والا و بسیاری برای آبادانی ایران و رفاه کشور بود. برخی از آن برنامه‏‌ها اجرا شد و بسیاری از آنها اجرا نشد؛ به دلایل مختلف. حزب کارگزاران سازندگی نیز از بدو تاسیس تاکنون خود را وامدار اندیشه‏‌های آن بزرگمرد می‏‌داند.

پس اگر این حزب و اعضای آن نتوانند برنامه‏‌ها و اندیشه‏‌های آن مرحوم را دنبال کنند، چه کسی باید دنبال کند؟ اگر این حزب نتواند افرادی را ذیل نام مرحوم هاشمی جمع و به مردم معرفی کند چه کسی باید این کار را بکند؟گاه در بزنگاه‏ های مختلف سیاسی، وقتی رقیب شما، زمان تبلیغات را با استفاده از ردصلاحیت‏‌ها از شما می‏‌گیرد، چه تبلیغاتی مؤثرتر از مطرح کردن افراد ذیل نام یک بزرگ‌مرد سیاسی؟ نام هاشمی با توسعه در ایران گره خورده است و لیست یاران هاشمی، در کوتاه‌ترین زمان ممکن، به شما یادآور می‏‌شود افراد آن مقید به توسعه و پیشبرد آن در وجوه مختلف هستند.پس بهتر است در روزهای باقی‌مانده تا انتخابات، به جای نفرت‌پراکنی و خرده‌گیری، دیگران را نیز تشویق به رای دادن کنیم تا از این برزخ ناامیدی و سرخوردگی عبور کنیم. فردا که رقبای تند و تیز ما وارد مجلس شدند و برنامه‏‌های خود را اجرا کردند، دیگر دیر است و قطعا کسانی که این روزها تحت تاثیر هیجانات تحریم‌محور هستند، این پرسش را پیش خواهند کشید که چرا کسی به ما هشدار نداده بود که چه در انتظار کشور و مردم است. آن زمان زیباکلام‏‌ها چه پاسخی خواهند داشت؟ 

انتقاد تند صادق زیباکلام از اصلاح‌طلبان و کارگزاران

روزنامه شرق نوشت: «لیست حزب کارگزاران با حاشیه‌های زیادی همراه بود. از عنوان یاران هاشمی که گویا تمام آنانی که در لیست قرار گرفته‌اند، دلباختگان مرحوم هاشمی‌اند تا عکس بزرگ آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در میان نام‌های موجود در لیست که تعداد درخور‌ توجهی از آنها اساسا شناخته‌‌‌شده نیستند. در چنین شرایطی به نظر می‌رسد که حزب کارگزاران سعی می‌کند که اولا با نشان‌دادن حمایت آیت‌الله هاشمی از سیاست لیست‌گرایی و ثانیا حمایت او از لیست اخیر کارگزاران لیست اخیر را در نگاه مردم مثبت جلوه دهد. همه اینها در حالی است که اکبر هاشمی‌ رفسنجانی بیش از سه ‌سال است که درگذشته است. صادق زیباکلام باور دارد که نمی‌توان از یک شخص فوت‌شده برای اهداف سیاسی استفاده کرد.

او دیدگاه‌هایی در‌این‌باره دارد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید:

- واقعیت این است که ما نمی‌توانیم از شهرت و اعتبار شخصی که فوت کرده است، برای پیشبرد اهداف سیاسی‌مان استفاده کنیم.

- اکنون حزب کارگزاران لیستی را منتسب به مرحوم هاشمی‌ رفسنجانی کرده است که معلوم نیست اگر ایشان زنده بود، آن را تأیید می‌کرد یا نه. عکس این قضیه هم صادق است و برای مثال اگر گروهی می‌گفت که ما با الهام‌گرفتن از تفکرات آقای هاشمی به این نتیجه رسیده‌ایم که در انتخابات شرکت نکنیم، باز هم می‌پرسیدم که با چه مجوز اخلاقی از جانب او سخن می‌گویید؟

- اکنون من این پرسش را از رهبران حزب کارگزاران می‌پرسم که اگر آقای هاشمی زنده بود، رضایت به ارائه لیست اخیر کارگزاران می‌داد؟

- یک مرحله جلوتر می‌آیم و می‌گویم که حتی نزدیک‌ترین افراد به آقای هاشمی هم نمی‌توانند از جانب او درباره یک امر جدید سخن بگویند.

- تردیدی وجود ندارد که افرادی مثل آقایان کرباسچی و مرعشی به آقای هاشمی بسیار نزدیک بودند یا پرواضح است که خانواده آقای هاشمی نزدیک‌ترین افراد به ایشان بودند اما آنها هم نمی‌توانند تصمیم خود را به آقای هاشمی نسبت دهند؛ مگر آن که گفته شود آقای هاشمی وصیت‌نامه‌ای دارد که در آن گفته است آقایان کرباسچی، مرعشی و خانواده می‌توانند پس از مرگم از جانب من سخن بگویند و تصمیم بگیرند. من که چنین وصیت‌نامه‌ای ندیده‌ام و اگر دوستان چنین وصیتی از آقای هاشمی دارند، منتشر کنند تا ما هم آگاه شویم که چه کسی زبان آقای هاشمی است.

- اصلاح‌طلبان همواره به اصولگرایان ایراد می‌گیرند که امام را به نفع خود مصادره کرده‌اند. این انتقاد درستی است اما چرا خودشان هم همان‌ کاری را انجام می‌دهند که اصولگرایان می‌کنند؟ اکنون حزب کارگزاران شخصیت آقای هاشمی را مصادره به مطلوب کرده است و این رویکرد بسیار نادرست است.

- آیا مواضع آقای مهاجرانی بعد از انتخابات سال ۸۸ همانی بود که آقای هاشمی می‌گفت؟ بنابراین اصلا این گزاره درست نیست که تمام مواضع کارگزاران عینا مورد تأیید مرحوم هاشمی بوده است.

- کافی است به مواضع برخی از اعضای فعلی کارگزاران در دهه ۷۰ نگاه کنیم و متوجه بشویم که اتفاقا تعدادی از اعضای کنونی کارگزاران مواضع ضد هاشمی داشتند و شب‌‌ و‌ روز در‌صدد تخریب آقای هاشمی بودند. شاید ایشان بگویند که اکنون مواضعمان تعدیل شده است اما نمی‌توانند بگویند که حزبی مانند کارگزاران با تمام این فرازوفرودها زبان گویای اکبر هاشمی‌ رفسنجانی است.

- حتی خانواده آقای هاشمی هم نمی‌توانند بگویند تمام اقدامات ما مورد تأیید آقای هاشمی بوده است. حتی خانواده مرحوم هاشمی هم چنین ادعایی را اظهار نمی‌کنند. خود آقای هاشمی هم دچار تغییر و تحولات فکری زیادی شد و به‌هیچ‌وجه نمی‌شود هاشمی دهه۹۰ را با هاشمی دهه ۶۰ و ۷۰ یا حتی ۸۰ مقایسه کرد.

- خود آقای هاشمی هم در همه سال‌های سیاست‌ورزی به نتایجی رسیده بود که شاید به بسیاری از آنها در دهه ۶۰ اساسا باور نداشت. مردم هم به دلیل همین تغییر مواضعش بود که یک تشییع پرشکوه برایش رقم زدند. پس هیچکس نباید تصور کند که می‌تواند آقای هاشمی را مصادره کند یا از‌ سوی او اعلام موضع سیاسی کند.

- من برای کتابم (هاشمی بدون روتوش) با وزرای دولت مرحوم هاشمی ساعت‌ها مشورت کردم. بسیاری از آنها می‌گفتند که آقای هاشمی ساعت‌ها در هیات دولت می‌نشست به بحث‌ها گوش می‌داد و اصلا این‌ طور نبود که بگوید نظر من این است و باید اجرا شود.

- آقای حسین کمالی و آقای مصطفی معین به من می‌گفتند که روزی در جلسه هیات دولت درباره موضوعی بحث درگرفت و تا پاسی از شب بحث‌ها ادامه داشت تا آن که صبر آقای هاشمی لبریز شد و گفت که اگر کسی این تصمیم را قبول ندارد و نمی‌خواهند با دولت همکاری کند، اصراری برای ادامه حضورش در دولت نیست. بعد از این حرف رأی‌گیری شد و ما (کمالی و معین) رأی مخالف دادیم. این در حالی بود که آنها می‌دانستند بعد از این مخالفت احتمالا باید استعفا بدهند اما با این حال مخالفت خود را ابراز کردند. آقای کمالی روایت می‌کند که فردا صبح و بعد از نماز به محل اقامت آقای هاشمی رفتم تا استعفایم را تقدیم کنم. آقای هاشمی که من را دید سراسیمه آمد و تصور کرد که اتفاقی افتاده است. گفت چه شده و من (کمالی) گفتم که پیرو صحبت دیشب شما آمده‌ام استعفا بدهم که آقای هاشمی گفت شما در وزارتخانه‌تان کار ندارید که این وقت صبح می‌آیید؟ این را گفت و رفت. آقای معین هم همین روایت را تأیید می‌کند؛ هر چند او برای استعفا نزد آقای هاشمی نرفت. با شنیدن این خاطره به این فکر کردم که آقای هاشمی چقدر به خرد جمعی باور داشت. یا آن که وقتی آقای هاشمی برای بازدید از پروژه‌ای می‌رفت آن قدر از مسئول پروژه سؤال می‌کرد که طرف کلافه می‌شد زیرا بازدیدهای او تشریفاتی نبود و واقعا می‌خواست بداند کار در چه مرحله‌ای است.

- من کارگزاران را بیش از آن که اصلاح‌طلب بدانم نزدیک به تکنوکرات‌های اصولگرا می‌دانم؛ به‌عبارت دیگر دغدغه اصلی آنها اصلاح‌طلبی نیست.

- به نظرم من اصلی‌ترین اولویت اصلاح‌طلبی، دموکراسی‌ و اصلاح‌ روند موجود با توجه به شعارهای اصیل انقلاب است. اصولگرایان چندان خود را پایبند به آزادی‌خواهی و دموکراسی نمی‌دانند و برایشان اصلاح اقتصادی مهم است. اصولگرایان می‌خواهند همیشه بچه خوب سیستم باشند و بگویند آنهایی که انتخابات را تحریم می‌کنند ما نیستیم بلکه اصلاح‌طلبان هستند. برای آنها انتخابات بماهو انتخابات مهم نیست، بلکه انتخابات را به عنوان ابزاری برای سرمایه‌گذاری سیاسی می‌دانند. کارگزاران هم تا حدی این‌ طور فکر می‌کند ‌و همین‌ قدر که شرایط موجود از نظر اقتصادی بهبود یابد برای آنها کافی است.

نظر شما