سرويس ايثار و مقاومت جوان آنلاين: ماجرای مفقودی و تفحص پیکر شهید حجت الله مسگر مشهدی، داستان غریبی دارد. پیکر او سه بار به خانواده تحویل شد. بار اول، پیکر خود شهید نبود و خانواده هم آن را نپذیرفتند. بار دوم با آنکه پیکر را پذیرفته بودند و دفن هم شد، ۶ سال بعد مشخص شد که آنها به اشتباه یک شهید گمنام را به جای برادرشان دفن کردهاند! روایت برادر شهید را پیش رو دارید.
فعال انقلابی
حجت الله متولد نیمه شعبان سال ۴۲ در تهران بود. در خانواده شش برادر و یک خواهر بودیم. شهید فرزند چهارم خانواده بود. با آنکه آن موقع فقط ۱۵ سال داشت، مرتب به تظاهرات میرفت و هر کاری از دستش برمیآمد انجام میداد. بعد از پیروزی انقلاب همچنان پای کار بود و با جدیت فعالیت میکرد. چون ماهیت منافقان را خوب میشناخت، در حمایت از انقلاب رودرروی ضدانقلاب میایستاد و با آنها درگیر میشد. اکثر شبها با بدنی زخمی و لباسهای پاره به خانه برمیگشت، اما هیچ وقت دست از جانبداری از حق برنمیداشت و با جدیت به فعالیتهایش ادامه میداد.
مفقود والفجر مقدماتی
حجتالله عضو فعال پایگاه مقاومت جاننثاران مهدی (عج) بود و از طریق بسیج هم در پاییز سال ۶۱ به منطقه عملیاتی جنوب کشور اعزام شد. مدتی در منطقه بود تا اینکه زمستان همان سال عملیات والفجر مقدماتی انجام شد. عملیاتی که به گفته فرماندهان لو رفته بود. ۱۹ بهمن برادرم در جریان همین عملیات مفقود شد. او به سفری طول و دراز رفته بود که بازگشت از آن چندین سال طول کشید.
اولین و دومین پیکر
چند سال از مفقودی برادرم گذشته بود که اعلام کردند پیکر او پیدا شده است، اما شماره پلاک شهیدی که آورده بودند با شماره پلاک حجت الله فرق داشت. (حجت الله شماره پلاکش را در کتاب دعایی داخل کولهپشتیاش نوشته بود). یک شماره بالا و پایین بود و به همین خاطر مسئولان به اشتباه افتاده و یک پیکر دیگر را به ما تحویل داده بودند. ما از پذیرش آن پیکر خودداری کردیم تا اینکه چند سال بعد دوباره اعلام شد پیکر برادر شهیدمان تفحص شده است. سال ۷۷ بود که این خبر رسید و این بار، چون شماره پلاکها تطابق داشت، پیکر را تحویل گرفتیم و با تشییع باشکوهی در قطعه ۵۳ بهشت زهرا (س) دفن کردیم.
بازگشت دوباره
سال ۱۳۸۳، ۶ سال از دفن پیکر برادرمان گذشته بود که یک روز همکارم آقای علی مطهری پیش من آمد و گفت فلانی شما برادرت شهید بود؟ گفتم بله. گفت: پیکر هم داشت؟ او را دفن کردید؟ گفتم: بله پیکر داشت و سال ۷۷ دفنش کردیم. ایشان گفت:، اما به نظر من پیکر برادرتان هنوز دفن نشده است. تعجب کردم و علت حرفش را جویا شدم. گفت خواهر من از حوزه علمیه حجت به همراه تعدادی از دوستانش به مناطق عملیاتی دفاع مقدس رفتهاند و آنجا با پیکر یک شهید گمنام روبهرو شدهاند که نام حجت الله مسگر مشهدی روی کارت شناسایی و یکی از کتابهای شهید وجود داشت. من ابتدا باور نکردم، اما دوستم گفت خواهرش از پیکر آن شهید فیلم تهیه کرده است. گفتم بگذار فیلم را ببینیم و وقتی دیدم واقعاً شوکه شده بودم. چون پیکر آن شهید گمنام همان ژاکت و کلاهی را داشت که مرحوم مادرمان دوخته بود. ضمناً کارت شناساییاش هم به نام برادرم بود.
تشییع گمنام
وقتی موضوع را با دوستانم در معراج شهدا در میان گذاشتیم آنها نمیتوانستند اشتباه صورت گرفته را باور کنند. بعد از چند روز تحقیق اعلام کردند حق با ماست و پیکر شهید دیگری به دلیل وجود پلاک برادرم به جای او دفن شده است. با رایزنیهایی که با مسئولان معراج داشتیم، گفتند، چون سال ۷۷ یک پیکر دیگر را به عنوان حجت الله تشییع کردهایم، تشییع دوباره آن به صلاح نیست؛ لذا باید او را به عنوان شهید گمنام تشییع کنیم. به همین خاطر پیکر برادرم با یک شهید تازه تفحص شده دیگر به عنوان شهدای گمنام تشییع شدند. بعد از مراسم تشییع، پیکر شهید گمنام را به معراج بردند و پیکر برادرمان را هم به ما تحویل دادند. ما پیکر حجت الله را با دو، سه مزار فاصله با شهید اولی که سال ۷۷ تحویل گرفته بودیم، با نام خودش دفن کردیم. روی مزار شهید اولی هم شهید گمنام درج شد. حالا سالهاست که وقتی به زیارت مزار حجت الله میرویم، اول به زیارت آن شهید گمنام میرویم و بعد به حجت الله سر میزنیم.
نظر شما