سوم بهمنماه، موزه عصارخانه شاهی، مملو از علاقهمندانی شده بود که آمده بودند تا پای صحبتهای رضا سرابی، موزه ساز و مجموعهدار تبریزی بنشینند. او که به دلیل تأخیر در پرواز دیرتر از ساعت مقرر به موزه عصارخانه شاهی رسیده بود، در ابتدا به معرفی خود پرداخت. گفت که متولد ۱۳۴۲ در محله دَوَچی تبریز است؛ خاستگاه ستارخان و باقرخان. گفت که تفریحات بچگیاش نه فوتبال، که گشتوگذار در بازار بوده و ساعتها به مشاغل مختلفی که در بازار هستند، نگاه میکرده.
حرفۀ سرابی مجسمهسازی است. این مجموعهدار بزرگ امروز، بدون داشتن هیچ سرمایهای و تنها از سر عشق و علاقه، از سال ۱۳۵۴ کارش را با جمعکردن یک سکۀ احمدشاهی، شروع میکند و هر آنچه بوی کهنگی و قدمت میدهد، جمعآوری میکند.
بعدها، در حدود سال ۱۳۶۴ پس از جمعآوری اشیای زیادی، تصمیم به هدفمند کردن کلکسیونهایش میگیرد. بنابراین سال ۱۳۶۷ فانوس راهآهن بیرمنگام را میخرد و پس از خرید چند فانوس دیگر، تصمیم به تکمیل این مجموعه میکند. همین هدف باعث میشود تا در عرض یک سال، ۳۷ فانوس را جمعآوری کند. سرابی تاکنون بالغبر ۲۷۰ فانوس و وسایل روشنایی قدیمی را جمعآوری و در میدان ساعت شهر تبریز موزهای را برای نمایش آنها دایر کرده است.
او مؤسس موزه مشاغل در تبریز هم هست که بهزعم خودش، یکی از بزرگترین موزههای خصوصی مشاغل در ایران است.
سرابی، در این نشست با لهجه و بیان شیرین خود، به وجه تمایز موزه خود با موزههای دیگر شهر اشاره کرد و گفت: من هر آنچه بوی تمدن گذشته را میداد و پدران و مادران ما با آن کار میکردند را جمعآوری کردم و هیچگاه به دنبال یک اتو، رادیو و ... نمیرفتم. به دنبال چیزی میرفتم که هر کسی سراغ آن نمیرفت. برای مثال یک سنگ حنای دوران ایلخانی را خریدم که هر کسی که میدید میگفت رضا چرا این را خریدی؟ اما برای من بهعنوان نمادی از آدابورسوم فرهنگ ما بسیار ارزش داشت.
این مجموعهدار ادامه داد: هدف من ساخت یک موزه مشاغل بود و باید برای ایجاد این موزه تمام وسایل مشاغلی همچون آهنگری، خیاطی، داروفروشی، نجاری و عطاری را از سراسر کشور جمعآوری میکردم. این کار حدود شش سال زمان برد. نتیجه هم ساخت یک موزه مشاغل با همکاری شهرداری تبریز شد.
سرابی یادآور شد: اصفهان مملو از چنین وسایلی در خانههای مردم است و آثار باارزش و نفیسی وجود دارد که لازم است علاقهمندان به جمعآوری مجموعهها، به دنبال حفظ این آثار باشند.
او خاطرنشان کرد: چهل سال پیش من به جمعآوری چند قطعه پرداختم و درنهایت امروز بیش از ۲۰ هزار اثر تاریخی و ارزشمند دارم که بیشتر آنها در اختیار موزهها قرار دادم و با تأسیس موزههای خصوصی به دنبال منفعت جمعی در قبال منفعت شخصی بودم.
این مجموعهدار با بیان خاطراتی از نحوه جمعآوری مجموعههایش گفت: برای جمعآوری مجموعهها به خواندن دقیق تاریخ و بهویژه سفرنامهها روی آوردم. پای صحبت پیرمردان قدیمی تبریز نشستم و اشارههای آنها را با مطالعه تاریخ دنبال میکردم و همین باعث شد که به مجموعههای بسیار ارزشمندی دستیابم.
سرابی با اشاره به اینکه هنوز امکانات زندگی را برای خانوادهاش فراهم نکرده و هر آنچه داشته در راه جمعآوری آثار فرهنگی و تاریخ این مرزوبوم خرج کرده، تصریح کرد: عدهای از کشور کانادا برای معامله چند اثر تاریخی ایران و جهان به کارگاه من آمدند و وقتی با پیشنهادهای فریبنده حاضر به معامله نشدم، علت را پرسیدند. من در جوابشان گفتم که اینها متعلق به من نیست اینها متعلق به مردم ایران است و باید در موزههای کشورم نگهداری شود.
همه حاضران که با شنیدن این سخنان سرابی به وجد آمده بودند او را برای چند دقیقه تشویق کردند.
سپس او با اشاره به اینکه اصفهان نصف جهان نیست، بلکه تمام جهان است گفت: ایکاش من در اصفهان زاده میشدم. از شما میخواهم قدر این شهر را بدانید و با جمعآوری مجموعههایی که در زیرزمینها نگهداری میشوند و با برپایی موزههای خصوصی، تاریخ و فرهنگ و هنر غنی این شهر را به رخ سایر شهرها و کشورها بکشانید.
این موزه ساز با تأکید بر اینکه برای مجموعهدار شدن نباید سرمایهدار بود اظهار کرد: من مجسمهساز هستم و در طول این چهل سال با درآمد مجسمهسازی، مجموعههایی را از سراسر ایران جمعآوری کردم و هنوز هم مستأجر هستم؛ چون بر این باورم که این مجموعهها متعلق به مردم ایرانزمین است و من مأموریت شناسایی و جمعآوری آنها را از پستوخانه ها دارم.
در پایان این نشست، مجید دانش، یکی از مجموعهدارهای اصفهانی، بهپاس قدردانی از چهار دهه تلاش رضا سرابی برای جمعآوری اشیا تاریخی این دیار، بهرسم یادگار یک جلد کتاب از مکاتبات تجاری مربوط به دوران قاجاریه و یک برگه سند از حاکم سراب را به او هدیه داد. همچنین نادر گیویان پور، رئیس مجمع جوانان استان اصفهان نیز بهپاس زحمات رضا سرابی، از او تقدیر کرد.
انتهای پیام
نظر شما