شناسهٔ خبر: 37684866 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه کیهان | لینک خبر

خوداتکایی و چشم نداشتن به بیگانه از نظر قرآن(خوان حکمت)

صاحب‌خبر -


 
  حضرت امیر(ع) در حکمت 65 نهج البلاغه فرمود: «فَقْدُ الْأَحِبَّةِ غُرْبَةٌ» (از دست دادن دوستان، غربت است)؛ آدم دوستان خودش را از دست بدهد تنها مي‌شود، اختلاف، دوست‌هاي آدم را از آدم مي‌گيرد. رعايت نکردن آداب و سنن انساني دوست را از آدم مي‌گيرد و انسان تنها مي‌شود. انسانِ تنها،غريب است.حالا لازم نيست که اين به مرگ دوستان منتهي بشود. با اختلاف دوستان که بدترين مرگ است انسان احساس غربت مي‌کند. انسان غريب هرگز به مقصد نمي‌رسد. تنها و راه‌گم کرده به مقصد نمي‌رسد.
ضرورت عدم وابستگی به بیگانه
و ایستادن روی پای خود

در حکمت 66 فرمود: «فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَي غَيْرِ أَهْلِهَا»( از دست رفتن حاجت،بهتر از طلب كردن آن از نااهلان است!)،آدم بايد روي پاي خودش بايستد. قرآن مي‌فرمايد که ما چند قرن قبل، اسلام و مسلمان‌ها را معنا کرديم. در تورات چنين گفتيم، در انجيل چنين گفتیم، گفتيم ملّت اسلامي، جامعه اسلامي جامعه‌اي است که روي پاي خودش بايستد: (كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوي‏ عَلي‏ سُوقِهِ؛ همانند زراعتی که جوانه‌های خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است)،(فتح/ 29) فرمود اين را ما چند قرن قبل در کتاب‌هاي انجيل و تورات گفتيم. مسلمان يعني اين! مسلمان مثل آن بذري است که آب آن کافي، هوايش سالم، خود اين بذر و اين خوشه گندم را من حکيمانه خلق کردم، او هم حکيم است، چرا؟ اين خوشه گندم مي‌فهمد که با اين باريکي نمي‌تواند در برابر اين حوادث و باد مقاومت کند. چند سانت که بالا آمده، «فَآزَرَهُ»:؛ از خود وزير انتخاب مي‌کند، «آزره إنتخب لنفسه وزيرا، جعل له وزيرا» وزير آن است که کسي وزر و سنگيني مملکت بر دوش اوست. اين خوشه گندم براي خودش يک سلطان است مي‌فهمد که وزير مي‌خواهد، ولي وزير بايد خودي باشد. «فَآزَرَهُ»؛ يعني اين پايه‌اش را محکم مي‌کند،اطرافش را محکم مي‌کند، نوازش مي‌کند، اينها را وزير خود قرار مي‌دهد. به اين وزير چه دستوري مي‌دهد؟ «فَاسْتَغْلَظَ»؛ مي‌گويد باهم همکاري بکنيم، اين پايه را چند سانت و قطرش را چند سانت بيشتر بکنيم. يک چند سانتي که بالا آمدند، «فَاسْتَغْلَظَ»؛ مي‌بينيد که اين خوشه‌هاي گندم يک کمربند محکمي به دور خودشان مي‌زنند، مي‌گويند من بايد در برابر حوادث بايستم، من اگر کمربند نداشته باشم و محکم نباشم و گره نزنم باد مرا مي‌شکند. فرمود:مسلمان آن است که کمربند ايمني از خودش دارد و روي پاي خودش مي‌ايستد، «فَاسْتَوي‏ عَلي‏ سُوقِهِ»، اين خوشه گندم به چه چيزي تکيه مي‌کند؟ روي پاي خودش ايستاد. اين کسي که مي‌خواهد به بيگانه تکيه کند، او اسلامي حرف مي‌زند و غير اسلامي فکر مي‌کند. شما پايان سوره مبارکه «فتح» را بخوانيد! فرمود: ما گفتيم مَثل او در انجيل اين است، مَثل او در تورات اين است، اصلاً مسلمان آن است که کمربند داشته باشد. روي پاي خودش بايستد، «فَاسْتَوي‏ عَلي‏ سُوقِهِ»؛ روي ساق خودش بايستد؛ آن وقت: «يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ»؛ ميوه فراوان مي‌دهد. اين مزرعه را اين بادها نمي‌شکند، چون کمربند دارد و محکم است، روي پاي خودش ايستاد.
اگر کسي اسلامي حرف بزند، بايد روي پاي خودش بايستد. نه بيراهه برود و نه راه کسي را ببندد و دستش به ديگري هم دراز نشود. تا مي‌تواند دست ديگران را بگيرد و تا مي‌تواند دستش به ديگري دراز نشود. اين عزيزپروري است. اين عزت و استقلال ياددهي است. فرمود اگر چيزي را نخواهيد بهتر از آن است که از ناکس بخواهيد. روي پاي خودتان بايستيد.
اين قرآن شناسنامه ماست.فرمود: ما مسلمان‌ها را چند قرن قبل معرفي کرديم، مسلمان آن است که روي پاي خودش بايستد. ما اگر بخواهيم بفهميم مسلمان هستيم يا نه، با چه بايد بفهميم؟ غير از قرآن که هويت اسلامي ما را تبيين مي‌کند ما راه ديگري نداريم. اگر - خداي ناکرده - به ديگري تکيه کنيم، اگر خوشه‌اي، اين کار را حکيمانه نکرد، يا نگذاشتند او بکند، اين ناچار است به اين سنگ يا به آن خوشه يا به اين چوب تکيه کند. فرمود اين خوشه روي پاي خودش ايستاده است،آن وقت ميو‌ه‌هاي فراواني مي‌دهد. فرمود به بيگانه تکيه نکنيد.
مسکین، فرستاده خدا
حضرت در حکمت 67 می‌فرماید: اگر خواستي به کسي کمک بکني، اگر وضع مالي تو خيلي خوب نبود يک مقدار کمي خواستي کمک بکني، مضايقه نکن؛ اين مقدار کم بهتر از آن است که هيچ چيزي ندهيد، چون محروميت به هر حال پيامد تلخي دارد:«لَا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِيلِ فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ»؛ اگر يک مال کمي داشتي بدهي، همان مال کم را بدهيد. محروم کردن ديگران از اين بدتر است، ولو يک مال اندکي هم که شد، اين مال کم را انسان به مقدار بخشش خودش عطا بکند، بهتر از آن است که فقيري را محروم کند. اين از بيانات نوراني حضرت امير در نهج البلاغه است که فرمود: «إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللَّهِ»،يعني يک فقير آبرومندي که آمده به طرف شما، مي‌دانيد چه کسي به او آدرس داد يا نمي‌دانيد؟ اين را خدا فرستاد گفت برو از فلان شخص بگير.
آدم ـ خداي ناکرده ـ اگر مقدورش باشد و مشکل اين آقا را حلّ نکند چه چيزی در مي‌آيد؟ اين بيان را حتماً به نهج البلاغه مراجعه کنيد که اگر کسي نيازمند بود واقعاً، و چيزي از ما خواست، چه کسي به اين آدرس داد؟ چه کسي به او گفت برو نزد فلان کس؟ «إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللَّهِ»، آن وقت حواس ما جمع مي‌شود؛ به هر حال به دنبال کار او هستيم. نه مي‌گذاريم کسي بيراهه برود، نه مي‌گذاريم کسي موش‌صفت زندگي کند، نه مي‌توانيم بيراهه برويم. اين کشور به برکت قرآن و عترت همه چيز دارد.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 27/10/97
مرکز اطلاع رسانی اسرا
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر می‌شود.

نظر شما