شناسهٔ خبر: 37068086 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

تقویم تاریخ به سبکی متفاوت/ 28 آذر

ابن میمون؛ طبیب سرشناس اندلسی

موسی بن میمون قرطبی 530- 601ق عالم و فیلسوف و طبیبی که در طب و فقه یهود مقام والایی داشت در شهر قرطبه، از بلاد اندلس، متولد شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار حوزه آیین و اندیشه گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، بارها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.

با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.

برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.

موسی بن میمون  قرطبی 530- 601ق عالم و فیلسوف و طبیبی که در طب و فقه یهود مقام والایی داشت در شهر قرطبه، از بلاد اندلس، متولد شد.

قرطبه از مراکز بزرگ فرهنگ اسلامی بود، تا اینکه عبدالمؤمن علی قیسی کومی امیر موحدی (متوفی 558ق/1163م) به قرطبه حمله کرد و شهر را به تصرف درآورد و فرمان داد که یا در مدت معینی یهود و نصارا اسلام بیاورند یا شهر را ترک کنند، در غیر این صورت جان و مال ایشان در امان نخواهد بود. با صدور این حکم عده‌ای از یهودیان که سبک‌بار بودند، شهر را ترک کردند و عده‌ای که بارشان سنگین بود و نمی‌خواستند از مال و خانواده خود بگذرند، به ظاهر اسلام آوردند. به گفته مورخانِ اسلامی، خانواده ابن میمون هم در ظاهر اسلام آوردند و جزئیات احکام اسلامی را رعایت کردند؛ تا اینکه فرصت یافتند از اندلس و مغرب بیرون بروند.

خانواده ابن میمون حدود 10 سال در شهرهای متعدد سرگردان بودند؛ از جمله شهرهایی که خانواده ابن میمون در آن ساکن شدند شهر المریّه، واقع در جنوب اندلس بود که در آن زمان به دست مسیحیان افتاده بود. در 552ق این شهر دوباره به دست مسلمین افتاد و سپاهیان عبدالمؤمن آن را تصرف کردند و خانواده موسی بن میمون ناچار از آنجا نیز هجرت کردند. در این سال‌ها ابن میمون در حین تبعید از جایی به جای دیگر، تألیف کتاب السراج را شروع کرد و در پایان آن شرح سرگردانی‌هایش را نیز نوشت. رساله کوتاهی هم درباره تقویم یهود به نام مَعمرها - عِبّورو رساله‌ای هم به زبان عبری، در منطق، به نام میلوت حِقایون نوشت و نیز حواشی بر شرح بعضی از رسالات تَلمود بابلی را تکمیل کرد و کتابی در استخراج شرایط یهود از تلمودِ اورشلیمی نوشت

عبدالمؤمن امیر موحدی در اواخر عمر، رفتارش با یهودیان تا اندازه‌ای تغییر کرده بود و دیگر بر ایشان سخت نمی‌گرفت؛ به همین سبب خانواده ابن میمون درحدود 554 یا 555ق به مراکش بازگشتند و در شهر فاس اقامت کردند. در آن زمان موسی بن میمون 25 سال داشت .

در 20 جمادی‌الآخر 558، عبدالمؤمن کومی امیر موحدی درگذشت و پسرش، ابویعقوب یوسف به جای او نشست و آزار و تعقیب یهودیان دوباره شروع شد. وی دستور داد هر کس را که تظاهر به دین یهود بکند، به قتل برسانند و یهودا کوهن، عالم یهودی به همین علت کشته شد. خانواده ابن میمون ناچار به هجرت شدند و در رجب 560 به کشتی نشستند و پس از 28 روز سفر دریایی به عکا، واقع در فلسطین، رسیدند.

در آن زمان، فلسطین در اشغال مسیحیان صلیبی بود و آنها، به بهانه قتل مسیح به دست یهودیان، آنان را آزار می‌دادند. پس موسی به همراه برادر و خواهرش به مصر رفتند که در دست حاکمان فاطمی بود. در آنجا یهودیان آزادی بیشتری داشتند. موسی بن میمون درسال 583 ق به ریاست عامه یهود برگزیده شد. وی از گرفتن حقوق در ازای خدمات دینی خودداری کرده و از راه طبابت امرار معاش می‌کرد و طبابت سبب شهرت او شد. در این زمان، حکومت فاطمی در مصر رو به زوال بود. در 567ق، دولت فاطمیان به دست صلاح‌الدین ایوبی منقرض شد. قاضی فاضل بیسانی، نویسنده مشهور روزگار خود، به وزارت صلاح‌الدین منصوب شد و موسی را در زُمره اطبای خود درآورد.

ابن میمون در آغاز در علم پزشکی کم‌تجربه بود، ولی در اندک زمانی شهرت بسیار به دست آورد تا آنجا که ابن ابی اصیبعه او را یگانه دوران خویش خوانده است. موسی در دربار صلاح‌الدین ایوبی و قاضی فاضل طبابت می‌کرد. بعدها، طبیب مخصوص الملک الافضل، پسر ارشد صلاح‌الدین شد.

اواخر عمر ابن میمون، یعنی سال‌های 600 تا 605ق، با سلطنت سیف‌الدین ابوبکر بن ایوب مصادف بود. ابن میمون در ربیع‌الآخر سال 601 ق درگذشت. او وصیت کرد که جنازه‌اش را به طبریه، واقع در فلسطین منتقل کنند. ابراهیم، پسر ابن میمون، در زمان حیات پدرش به ریاست طایفه یهود رسید و از پزشکان الملک الکامل بود.

مورخان اسلامی، از جمله قفطی و ابن ابی اصیبعه، گفته‌اند که ابن میمون زمانی که در اندلس و مغرب بود، برای نجات جان خود، به ظاهر اسلام آورد و در فسطاط دین اصلی خود را آشکار کرد.

با این حال اسلام آوردن او بعید نیست، زیرا پس از فتح قرطبه به دست موحدون و سخت‌گیری ایشان بر یهودیان، خانواده ابن میمون سال‌ها در مغرب ماندند و ابن میمون سال‌های تعلم خود را نزد علمای اسلام در آن دیار گذراند. ابن میمون پس از اقامت در فسطاط و اشتهار به طب و به دست گرفتن منصب شرعی یهود، حسادت عده‌ای از مسلمانان و یهودیان را برانگیخت و موضوع ارتداد و اسلام ابن میمون در بین یهودیان جنجال به‌پا کرد.

 انتهای پیام/4104/

نظر شما