شناسهٔ خبر: 37024156 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

با انصراف کیومرث پوراحمد از نمایش فیلم جدیدش یک بار دیگر بحث مافیای اکران داغ شد

شکست محتوم سینمای جدی پیش از آغاز رقابت

صاحب‌خبر -

«می‌دانم آزرده و دلگیری، تقصیر هم نداری، این هوای سنگین تیره و تاری که نوکیسه‌های انحصارطلب بر هوای سینما تحمیل کرده‌اند، دل هر اهل فرهنگ و ایران‌دوستی را به خون نشانده است، اما در این ظلمات ناامیدی حاکم بر جامعه سینمای امروز، هنوز در دل دیوانه من شمعی روشن است. هنوز باور دارم بچه‌های ایران عزیز که با تماشای قصه‌های مجید دل به عظمت فرهنگ ایران بستند، روزی خرخره این ناجوانمردان بی‌آیین را می‌گیرند و سخت به زیرشان می‌کشند. برادر! سرور! سالار! رفیق، دیده‌ای! دیده‌ایم که زندگی و جاه و مقام و مال دنیا سخت شکننده و ناپایدار است، به‌ویژه در این دیار مقدس که ریشه در عیّاری و آزادگی دارد.» این جملات را مسعود جعفری جوزانی نوشته؛ دل‌نوشته‌ای از کارگردانی که آخرین فیلم خودش هم در گیشه «دلش را به خون نشاند». «پشت دیوار سکوت» نیز بعد از اکرانی عجیب بیش از 142‌میلیون تومان نفروخت تا دل‌نوشته جوزانی در حمایت از کیومرث پوراحمد رنگ و بویی از حدیث نفس به خود بگیرد.

چند روز پیش بود که رسانه‌ها از انصراف کیومرث پوراحمد از اکران فیلم «تیغ و ترمه» خبر دادند؛ فیلمی که قرار بود از روز چهارشنبه، بیستم آذر در سینماهای سراسر کشور اکران شود، اما سازندگان این فیلم به دلایلی چون «شرایط نامناسب اکران فیلم‌ها، نمایش‌ندادن این فیلم در برخی سینماهای دولتی و بررسی مجدد برخی نهادها برای در اختیار گذاشتن سالن برای نمایش فیلم» از اکران آن منصرف شدند؛ اتفاقی که یک‌بار دیگر کلیدواژه‌هایی چون «مافیای اکران»، «ممیزی‌های مجدد نهادهای موازی»، «فیلم‌سوزی» و... را بر سر زبان‌ها انداخت و البته همدلی‌هایی از جنس همدلی مسعود جعفری جوزانی با کارگردانی که در مناسبات جدید اکران، خود را شکست‌خورده‌ای محتوم دیده یا «جنگجویی که نجنگیده شکست خورد».

درباره دلایل انصراف کیومرث پوراحمد سخن بسیار است. عده‌ای می‌گویند کارگردان و تهیه‌کننده «تیغ و ترمه» آگاه به فرجام محتوم فیلم‌شان، از ابتدا با این کار تلاش کرده‌اند قیمت فیلم‌شان را در شبکه نمایش خانگی و وی.او.دی‌ها بالا نگه دارند و از الصاق عنوان «شکست‌خورده اکران» به فیلم جلوگیری کنند. عده‌ای دیگر نیز این انصراف را ناز کیومرث پوراحمد برای رسانه‌هایی می‌دانند که در دو فیلم آخرش «پنجاه قدم آخر» و همین «تیغ و ترمه» شمشیر را برایش از رو بستند و حالا پوراحمد ناز می‌کند و بعد از مختصری دلجویی مشکلات حل خواهد شد و فیلم هم روی پرده خواهد آمد. برای عده‌ای دیگر هم انصراف «تیغ و ترمه» نمایشی تبلیغاتی است برای متوجه کردن نگاه‌ها به این فیلم و بهره جستن از فرصت پیش آمده برای تبلیغات. این عده انصراف «تیغ و ترمه» را نه انصرافی معترضانه، که نمایشی برای کشتن زمان و به‌دست آوردن فرصتی برای تبلیغات می‌دانند. البته عده‌ای نیز روایت پوراحمد را محترم می‌دارند و اعتماد می‌کنند به کارگردانی که عمری فیلم ساخته و حالا آخرین فیلمش را از گردونه اکران بیرون برده است؛ در اعتراض به مناسبات ناعادلانه اکران که موجب شده‌ سال به ‌سال سینمای ایران قربانیان پرشماری داشته باشد.

مسعود جعفری‌ جوزانی به «شهروند» می‌گوید: «برخی از افراد با زد و بند، بیشتر دفاتر سینمایی را تعطیل کرده‌اند و امروز از سی و چند دفتری که بود فقط چهار دفتر سینمایی مانده که همه چیز در حوزه سینما را در دست گرفته‌اند. اینها که با لابی خود در سینماها هم شریک شده و همه چیز را در دست گرفته‌اند، پا را حتی فراتر هم نهاده‌اند و تولیدکنندگان را تهدید می‌کنند تا آنچه را آنها می‌گویند، تولید کنند، وگرنه با سیستم پخشی که در دست دارند جلوی اکران موفق فیلم را می‌گیرند. آنچه امروز در سینما می‌بینیم، سلیقه این افراد است که با دیدگاه‌های خود سفارش می‌دهند و با هر نوع دیگری از سینما مقابله می‌کنند.» کاظم راست‌گفتار این موضوع را با زبانی دیگر تکرار می‌کند: «برخی در اکران برای خودشان دسته و مافیا درست کرده‌اند و حتی دیگر ممیزی را هم رعایت نمی‌کنند. متاسفانه عده‌ای خونخوارانه سرمایه اندک سینما را به جیب می‌زنند و گردن هم کلفت کرده‌اند. با این وضع اکران و سرمایه‌داری در سینما، چه توقعی دارید که حق این چندصد فیلم‌ساز رعایت شود». اینها بیان‌ متفاوت یک واقعیت است. شرایط نامتوازن سینمای ایران باعث شده بیش از نیمی از تولیدات سالانه امکان اکران عمومی نداشته باشد و این دامنه نارضایتی‌ سینماگران را افزایش داده و ترکیبات و اصطلاحاتی چون مافیای اکران را وارد ادبیات سینمایی کشور کرده است؛ مافیایی که کنایه از دست‌های ناپیدای پدر‌خوانده‌هایی است که با استفاده از قدرت و نفوذ خود هر فیلمی را که دوست داشته باشند، بدل به فیلم‌ پرفروش می‌کنند و هر فیلمی را هم دل‌شان بخواهد به راحتی زمین می‌زنند؛ قدرتی که چندان هم وهمی یا اغراق‌شده نیست. سینمای ایران با کمتر از 400 سالن سینما همه‌ساله بیش از 100 فیلم تولید می‌کند و در این شرایط نامتوازن طبیعی است که هر کسی که دستِ بازتری در نمایش فیلم‌ها داشته باشد یا به‌عبارت بهتر سینماداران بیشتری را در دایره روابطش داشته باشد، می‌تواند سرنوشت بخش اعظمی از تولیدات سینمای ایران را در دست بگیرد. این همان شرایطی است که کیومرث پوراحمد و بسیاری دیگر را وسوسه می‌کند خود را از این ورطه بیرون بکشند و بیهوده وارد رقابتی بی‌برنده نشوند.

راه مقابله با این آسیب متفاوت است. یکی مثل کیومرث پوراحمد از بازی کنار می‌کشد، یکی هم مثل امیرحسین شریفی که ظاهرا چند‌سال پیش معاونت سینمایی ارشاد، مهدی حیدریان، را تهدید کرده بود که «اگر تکلیف فیلمم را روشن نکنند فیلم ضد داعشی‌ام را جلوی وزارت ارشاد به آتش می‌کشم.» شریفی هم دل پردردی از مافیای اکران دارد: «مایه شرم و تأسف است که اداره سینمای کشور به دست یک شرکت پخش افتاده است. خودشان فیلم‌نامه‌های‌شان را مصوب می‌کنند؛ بودجه و امکانات و پروانه نمایش می‌گیرند و در بهترین شرایط و بهترین سانس‌ها و سینماها روی پرده می‌برند. یعنی پروسه نوشتن فیلم‌نامه تا اکران فیلم‌شان کمتر از سه ماه زمان می‌برد! آن وقت تهیه‌کنندگان و فیلم‌سازان کاربلدی که در این گروه‌ها و گعده‌ها نیستند کلاه‌شان پس معرکه است! تهیه‌کنندگان سینما باید جلوی این اقدامات نادرست را بگیرند و با اتحاد و یکپارچگی مقابل آنها ایستادگی و حق خودشان را مطالبه کنند.» مسعود جعفری جوزانی دل‌نوشته‌اش را خطاب به کیومرث پوراحمد با این جملات پایان داد: «اتوبوس شب در راه است کیومرث! کسانی که امروز با تکیه بر زد و بندها، سالن و نمایش را در انحصار گرفته‌اند و تیرهای زهرآگین به پیکر «تیغ و ترمه» فرو می‌کوبند، در آینده‌ای نه‌چندان دور، زیر تیغ خشم، ترمه‌هایشان به آتش خواهد نشست.» آیا واقعا این اتفاق خواهد افتاد و سینمای ایران شرایط بسامان تولید و نمایش را تجربه خواهد کرد؟

در روزهای جشنواره فیلم فجر منتقدی درباره «تیغ و ترمه» کیومرث پوراحمد از ترکیب «شلم شوربای پوراحمد» استفاده کرد؛ منتقدی دیگر آن را «بدترین فیلم کارنامه هنری پوراحمد» نامید و دیگران نیز کم و بیش از چنین تعریف‌ و توصیف‌هایی برای «تیغ و ترمه» بهره جستند، تا جایی‌که یکی از منتقدان قدیمی نوشت: «کاش کیومرث پوراحمد، کارگردان بلندقامت سینمای ایران، قد و قواره بلند خاطرات فیلم‌های به‌ یاد ماندنی‌اش را در ذهن دوستدارانش کوتاه نکند. او همان کسی است که سریال قصه‌های مجید را ساخته است و فیلم‌هایی چون خواهران غریب و شب یلدا را دارد، اما بیش از 10‌ سال است اثری درخور توجه نساخته و وارد دوران سیاه فیلم‌سازی خود شده است.» اینها یعنی که انتقاد و اعتراض به شرایط اکران و همدلی با کارگردانی چون پوراحمد به معنای حمایت از فیلم او نیست و تنها و تنها مناسبات ناعادلانه نمایش را شامل می‌شود.

نظر شما