شناسهٔ خبر: 36948247 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه عصرایرانیان | لینک خبر

دانشجویان تئاتر پیشینه‌ای از هنر نمایش ندارند؛

برخی هنرمندان برای خودنمایی به صحنه می‌آیند

صاحب‌خبر - گروه فرهنگی: ساربان با اشاره به وضعیت کنونی هنر نمایش از خلأهای موجود و ضعف نمایشنامه‌های امروزی در بین دانشجویان گفت. محمدعلی ساربان در سال ۱۳۲۶ در قزوین متولد شد و تحصیلات خود را در سال ۱۳۵۳ به پایان رساند. ساربان در سال ۱۳۶۴ در کنار بازیگری به تدریس نیز مشغول شد. از سال ۱۳۷۰ به طور رسمی به کار بازی در تلویزیون و گاهی اوقات سینما پرداخت و به عنوان بازیگر و کارگردان تئاتر به فعالیت هنری خود ادامه داد. از جمله سریال‌هایی که محمد علی ساربان در آنها ایفای نقش کرده, می توان به سربداران، مدار صفر درجه، یوسف پیامبر، شیج بهایی، در چشم باد و... اشاره کرد.در ادامه مصاحبه محمد علی ساربان با باشگاه خبرنگاران جوان، را می خوانید. عشق به تئاتر عشق به خودنمایی است *آقای ساربان شما وضعیت فعلی تئاتر ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ من متعلق به آن دوران تئاتر و این دوران تئاتر هستم. آن چیزی که در زمان گذشته در تئاتر ما وجود داشت عشق, علاقه و سواد این کار بود. تمامی هنرمندانی که در آن زمان می‌نوشتند و کار می‌کردند با اعتقاد, علاقه, عشق و باور به تئاتر کار می کردند. بنابراین کیفیت کارها بالا بود؛ اغلب هنرمندان تئاتر ما یا به صورت تجربی تئاتر را آموخته بودند یا تحصیل کرده آن رشته بودند؛ مانند عزت الله انتظامی, اسماعیل داورفر و... که علاوه بر تحصیلات آکادمیک در زمینه تئاتر نیز پژوهش می‌کردند. بنابراین بدون هدفی که بخواهند خود را یک آرتیست معرفی کنند, آثار ماندگاری را در صحنه تئاتر داشتند و حتی نمایش‌های آن‌ها جهانی می‌شد؛ زیرا از یک چارچوب درست و علمی تئاتر برخوردار بودند.اما در حال حاضر عشق در میان هنرمندان و دانشجویان تئاتر به گونه دیگری تعریف شده است؛ عشق به تئاتر در عشق به خودنمایی و عشق به آرتیست بودن خود را نشان می‌دهد. تئاتر از ابتدا همین گونه بوده و درآمد خاصی برای هنرمند نداشته است. درست است که تئاتر یک حرفه است ولی در وزارت کار این حرفه تعریف نشده است و هنوز هم در آن سندیکا و اتکایی وجود ندارد. ما هنوز به جایگاهی متصل نیستیم؛ به همین علت نمی توانیم حقوق بازنشستگی و دوران بیکاری بگیریم. همین موضوع سبب می شود تا هنرمندان تازه کار تئاتر تعهدی به آن نداشته باشند و متن های خوبی را انتخاب نکنند. کتابخانه های تئاتری ما از دانشجو خالی است *همانطور که اشاره کردید، دانشجویان با بار علمی کم از دانشکده فارغ التحصیل می شوند. بنابراین می توان گفت شناختی به نمایشنامه های ایرانی ندارند و فقط از نمایشنامه های خارجی برای اجرا بهره می برند. از نظر من باید قبل از ورود به دانشگاه تئاتر را تجربه کنند تا نمایشنامه ها و کارگردان ها را بشناسند. در حال حاضر اکثر دانشجویان پیشینه قبلی از تئاتر و حتی مطالعه ندارند. زمانی که از دانشجویان تئاتر نام نمایشنامه نویسان را می پرسم، بسیاری از آنها را نمی شناسند. برای نمونه اسماعیل خلج از نمایشنامه نویسان صاحب سبک است و چندین جلسه درباره اسماعیل خلج برای ما صحبت می کردند و همین مسئله برای علی نصیریان و اکبر رادی هم وجود داشت. از نظر من دانشجویان بسیار سهل و آسان وارد دانشکده شدند. تعداد دانشجویان و دانشگاه ها زیاد است که از بین فارغ التحصیلان شاید ده دانشجو قابلیت داشته و جذب تئاتر شوند. دانشجویان ما باید در کنار آثار نمایشی ایرانی، آثار خارجی را هم مطالعه کنند اما دانشجویان فقط تعدادی از کتاب ها را که بسیار رایج است, مطالعه می کنند و کمتر به دیگر آثار می پردازند. کتابخانه های تئاتری ما از دانشجو خالی است. در حال حاضر چند دانشجو در تئاتر شهر به تحقیق و پژوهش می پردازد؟ من پژوهش های دانشجویانی که کار تحقیقی انجام می دهند را خوانده ام؛ ولی چندان کیفیت بالایی ندارند. ما ادبیات یونان باستان مانند ادیسه و ایلیاد را می خواندیم و بخش های نمایشی آن را جدا می کردیم و همانطور هم موظف بودیم فردوسی را بشناسیم. تئاتر باید دانش ما را زیاد کند سال قبل برای تماشای نمایشی رفته بودیم و در آن نمایش قفسه‌های کتاب قرار داده بودند و بازیگر نمایش به سمت قفسه کتاب رفت و کتابی برداشت و گفت: «ادیسه و ایلیاد اثر هومر» در حالی که آن کتاب ۵۰ صفحه بود. ادیسه و ایلیاد هر کدام بالای ۴۰۰ صفحه است! لااقل قطر کتاب را به مخاطب درست معرفی کنید. تئاتر باید دانش ما را زیاد کند و اگر خروجی نداشته باشد, نمی توان به آن تئاتر گفت. در حال حاضر یک جوان برای اجرای نمایش به سختی پول تهیه می کند و سالن اجرا می کند و نمایشی را درست و نادرست روی صحنه می برد، پولی از آن عایدش نمی شود و حتی بدهکار هم می شود؛ این نتیجه خروجی دانشگاه و عدم حمایت از تئاتر است و در نهایت چیزی به تئاتر کشور اضافه نمی کنیم.تئاترهای آزاد با الفاظ رکیک و با تماشاگران بسیار به اجرا می رود اما تئاتر اجتماعی, تئاتر دانشگاهی و آکادمیک ما با سخت گیری بسیاری اجرا می شود. ما در زمان دانشگاه بر حرکات بدنی خود کار می کردیم؛ ولی امروزه اغلب هنرمندان حرکات بدنی خوبی ندارند و از قدم برداشتن در صحنه و کاربرد بدن چیزی نمی دانند. اصل تئاتر و سینما زیبا شناسی است؛ وقتی زیبا شناسی را از تئاتر بگیریم, تئاتر چیزی ندارد تا بتوان آن را اجرا کرد. در حال حاضر سینمای متفکر نداریم این اتفاق در سینما هم وجود دارد؛ زیرا در حال حاضر ما سینمای متفکر نداریم. فیلم های امروزی محتوا ندارند و همه کمدی هستند, من با خندیدن مردم مخالف نیستم؛ معتقدم مردم احتیاج به خنده دارند. زمانی که نمایشی کمدی اجرا می شود، مخاطبان بسیاری برای تماشا می‌روند تا بخندند اما تئاترهای اجتماعی مخاطب را به تفکر وا می دارد. تئاتر باید به شما آگاهی دهد و شما را وادار به فکر می کند. در تئاتر کلمه ای به نام کاتارسیس داریم؛ به معنای از خود رها شدن و به فکر فرورفتن و لذت بردن. بنابراین یک بیت شعر, موسیقی , کتاب و تئاتر باید در شما تاثیرگذار باشد. کارگردان‌های جوان متعهد به متن اصلی نمایشنامه نیستند *امروزه با نام دراماتورژی در نمایشنامه‌ها دست می‌برند و اصل داستان را تغییر می‌دهند. این کارگردانی ضعیف از چه چیزی نشئت می‌گیرد؟ زمانی از یک نمایشنامه اقتباس و یا نگاهی به آن می‌کنید، ولی از خمیر مایه اصلی نمایش، نمایشنامه‌ای نو می‌سازید؛ اما زمانی شما یک نمایش را روی صحنه می‌برید و کلمات را تغییر می‌دهید، برخی موارد را حذف و اضافه می‌کنید و آن را به نام خود می‌زنید؛ این خیانت به اثر است. دلیل آن هم این است که نسل جوان تئاتر ما خود سانسوری می‌کنند. این موضوع در سینما هم وجود دارد. خود سانسوری از هر چیزی بدتر است؛ زیرا تفکرات نمایش را برهم می‌زند. این کارگردانان جوان فقط می‌خواهند بگویند که من اثری از فلان نویسنده را روی صحنه بردم و به آن افتخار کند. به نظر من این دخالت در متن نمایشنامه نویس است و ما اجازه نداریم اثر مولف را به نام خود بزنیم. به نظر من امروزه کمتر نمایشی متعهد به متن اصلی اجرا می‌رود. *چرا تعداد نمایشنامه نویسان کمتر شده است؟ در حال حاضر نمایشنامه نویسان خوبی مانند امیر یار احمدی, نغمه ثمینی, چیستا یثربی, محمد چرمشیر و ... داریم که از نمایشنامه نویسان معاصر ما هستند؛ کسانی که با وجود جامعه گسترده تئاتری ما تعدادشان بسیار کم است. بنابراین باید جریان نمایشنامه نویسی را در کشور تقویت کنیم و دانشجویان فارغ التحصیل به درستی جریان نمایشنامه نویسی را طی کنند تا تکنیک و سبک های نمایشنامه نویسی را بشناسند. دیشب دو متن از یک نویسنده جوان خواندم؛ بسیار خوب نوشته بود. خانه تئاتر دوره ای برای نمایشنامه نویسان برگزار و آثار را دریافت و از برگزیدگان تقدیر و آثار اول را منتشر می‌کند. این حرکت بسیار خوب است. ما برای داشتن نمایشنامه نویسان بزرگ باید این جریان را بیشتر گسترش دهیم.

نظر شما