به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فارس، صبح شنبه 25 آبان برای کازرونیها با خبرهای التهابآور شروع شد. از دل تجمعاتی که برای اعتراض به بحث سهمیهبندی بنزین شکل گرفتهبود، کم کم اخبار ناخوشایندی به گوش میرسید؛ اخباری که هرچه میگذشت، مردم را بیشتر مطمئن میکرد دستهایی پشت پرده در حال جهتدهی اعتراض بحق مردم در مسیری نامبارک است؛ مسیری که جز تخریب اموال عمومی و مخدوش کردن امنیت شهر، نتیجهای نداشت. در این میان، حمله آشوبگران به حوزه علمیه شهر، صحنههای ناخوشایندی خلق کرد. گرچه این غائله تلخ با حضور بهموقع مردم آگاه، بدون خسارت جانی ختم شد، اما آشوبگران خسارتهای فراوانی به این مرکز علمی مذهبی وارد کردند. در گفتوگو با یکی از طلبههای حوزه علمیه «صالحیه مکتب الصادق (ع)»، از جزییات این حادثه پرسیدهایم.
فقط برای آشوب آمده بودند
قبل از ورود به ماجرای حمله به حوزه، به سراغ یکی از فعالان شهر کازرون میرویم تا برایمان از شنبه پرماجرای این شهر بگوید. «سعید زارع»، روایتش را اینطور شروع میکند: «اعتراضات از صبح شنبه در گوشه و کنار شهر شکل گرفت و کمکم با ورود اراذل و اوباش و گروهی خاص که حالا میتوان گفت از جریانات وابسته به منافقین و ضدانقلاب بودند، به آشوب کشیدهشد. حوالی ظهر بود که گروهی از آشوبگران به طرف یک مدرسه دخترانه حرکت کردند تا با حمله به آن، ایجاد ناامنی کنند اما با دخالت بهموقع نیروهای سپاه و بسیج، ماجرا ختم به خیر شد. هوا که رو به تاریکی رفت، شدت حملات آشوبگران و خسارتهایی که به مراکز و اموال عمومی میزدند، بیشتر شد؛ حملاتی که کاملاً هدفمند بود و قبلاً در میان جمعیت اطلاعرسانی میشد. آشوبگران در مسیر حرکت خود، از هیچ کاری ابا نداشتند. شکستن شیشه خودروهای مردم تا آتشزدن آنها، آتشزدن پمپ بنزین، آسیبزدن به ساختمان دادگستری، آتشزدن بانکها و تخریب و آتشزدن حوزه علمیه، ازجمله خسارتهایی بود که این افراد به شهر وارد کردند.»
آتش زدن 15 بانک در کمتر از 4 ساعت!
«شنبه شب و در یک بازه زمانی نهایتاً 4 ساعته، تمام بانکهای میدان اصلی شهر و خیابانهای اصلی توسط آشوبگران به آتش کشیدهشد. همین موضوع نشان میدهد این افراد، مردم عادی شهر نبودند. کازرون سال گذشته هم شرایط تقریباً مشابهی را تجربه کردهبود. اما در آن ناآرامیها که مربوط به شایعه تبدیل شدن بخش «قائمیه» به شهرستان و جداشدن آن از کازرون بود و چند روز ادامه داشت، فقط یک بانک آتش گرفت و از همینجا بیشتر مشخص میشود اتفاقات روز شنبه اصلاً عادی نبود و از جایی به آن خط داده میشد.»
زارع با اشاره به آتش گرفتن حدود 10 تا 15 بانک در فاصله زمانی 4 ساعته، ادامه میدهد: «همه کسانی که در آن معرکه حضور داشتند، میگویند آشوبگران کاملاً مجهز به میدان آمدهبودند و هدفمند عمل میکردند. آنها اول شیشه بانکها را میشکستند و بعد، از کولهپشتیهایشان کوکتل مولوتوف و اشیای گلولهمانندی درمیآوردند و داخل بانک میانداختند و با ایجاد انفجار، بانک را به آتش میکشیدند. اینطور بود که شدت آتشسوزی در بانکها بهشدت زیاد و باعث شد همهچیز خاکستر شود و جز دیوارهای بانک چیزی باقی نماند.
این حجم از خسارت و تخریب در شهر کازرون، واقعا غیرقابلباور است. همین نکته هم باعث هشیاری مردم شد. وقتی در شب اول، این اتفاقات رقم خورد و آسیبهای فراوانی به شهر وارد شد، معدود همشهریانی که در تجمعات بهعنوان معترض حضور داشتند و همچنین افرادی که بهعنوان تماشاچی به خیابانها میآمدند، متوجه شدند عدهای قصد سوءاستفاده از این شرایط را دارند. به همین دلیل از فردا دیگر به خیابان نیامدند. سردستههای آشوبگران هم بهسرعت شناسایی و دستگیر شدند و بهاینترتیب، ماجرا در همان شب اول تمام شد.»
یک ساعت و نیم التهاب در حوزه علمیه
حمله به حوزه علمیه «صالحیه مکتب الصادق (ع)»، یکی از تلخترین جلوههای ناآرامی و آشوب شنبهشب در کازرون بود؛ غائلهای که اگر بعد از یک ساعتونیم تخریب و غارت، با ورود گروهی از مردم ختم نمیشد، میتوانست خسارتهای جبرانناپذیری بر جای بگذارد. یکی از طلبههای این حوزه علمیه در تشریح حوادث آن شب اینطور میگوید: «ناآرامیها از ظهر شنبه، جدی شد. در اطراف حوزه، خبری از تجمع و اغتشاش نبود اما مدیریت حوزه وقتی شرایط شهر را ملتهب دید، تمهیداتی برای پیشگیری از حوادث احتمالی اندیشید؛ بهطور مثال به طلبهها گفتهشد بعد از نماز مغرب و عشاء از حوزه خارج نشوند، درهای حوزه قفل شد و... حوالی ساعت 5 عصر بود که تعدادی از طلبهها که برای آگاهی از وضعیت شهر، بهصورت نامحسوس در خیابانها تردد میکردند، خبر دادند آشوبگران قصد حمله به حوزه علمیه را دارند.
میگفتند این خرابکاران بعد از تخریب هرکدام از مراکز هدفشان، بهصورت علنی و با صدای بلند، هدف بعدی را اعلام میکردند و به آن سمت حرکت میکردند. خلاصه، این خبر را به مدیریت حوزه اطلاع دادیم و ایشان هم در تماس با نیروی انتظامی، آنها را در جریان قرار داد. بهاینترتیب، اطمینان پیدا کردیم هیچ خطری حوزه را تهدید نمیکند. بنابراین طبق روال، نماز مغرب و عشاء اقامه شد و بعد از آن به سالن غذاخوری رفتیم. اما مشغول غذا خوردن بودیم که گروهی از طلبهها که در طبقه بالا بودند، سراسیمه وارد سالن غذاخوری شدند و گفتند به حوزه حمله شده...»
از اتاق رایانه تا کتابخانه و نمازخانه را سوزاندند
«حوزه علمیه ما، دو حیاط دارد. وقتی آشوبگران به حیاط اول حمله کردند، گروهی از طلبهها خودشان را به حیاط دوم رساندند و پشت درِ حیاط را سد کردند تا آنها نتوانند وارد شوند. اما مشکل اینجا بود که بهجز درِ حیاط اول، باقی درها چوبی بود و آشوبگران همه درها را خرد کردند و وارد شدند. از آنجا، تخریبها شروع شد.
آنها همهجور امکانات هم داشتند؛ از اسلحه، کوکتل مولوتوف و ترقههای دستساز گرفته تا چماق و قمه. بنابراین خسارت زیادی وارد کردند که اغلب در قالب آتشزدن بود؛ 3 خودرو، 6 موتور، اتاق نگهبانی، اتاق رایانه، اتاق یکی از معاونان حوزه، نمازخانه، سالن مطالعه کتابخانه و چند اتاق در طبقه بالا، توسط این آشوبگران به آتش کشیدهشد. در اتاق معاون حوزه که تعداد زیادی کتاب قرآنی و مذهبی قرار داشت، آنقدر کوکتل مولوتوف انداختهبودند که حجم بزرگی از آتش ایجاد شدهبود و حرارت آنقدر زیاد بود که هیچکس نمیتوانست به آن نزدیک شود. آنها وقتی به نمازخانه رسیدند، فرشها را آتش زدند و متاسفانه قرآنها را عمدا در آن آتش انداختند...»
اگر مردم نمیرسیدند...
«ما حدود 60 طلبه بودیم که هیچ وسیلهای برای دفاع از خود نداشتیم. اینطور بود که گروهی از طلبهها در سالن مطالعه کتابخانه پناه گرفتند و میزهای مطالعه را پشت در گذاشتند تا آشوبگران نتوانند وارد شوند. آنها وقتی پشت در رسیدند و هرچه تلاش کردند نتوانستند وارد شوند، اتاق کناری را آتش زدند تا از این طریق طلبهها را تحتفشار قرار دهند. حجم آتشی که ایجاد شدهبود آنقدر زیاد بود که کمکم فضای سالن مطالعه و اتاقها پر از دود شد و طلبهها در حالت خفگی قرار گرفتند. تنها شانسی که آوردیم، این بود که در همین لحظات، گروهی از مردم سر رسیدند و ما را نجات دادند.»
روایت حاج آقا از لحظات التهابآوری که طلبهها از سر گذراندند به اینجا که میرسد، مکثی میکند و در ادامه میگوید: «غائله حدود یک ساعتونیم طول کشید و طلبهها در این مدت در اتاقها حبس شدهبودند. آشوبگران با سلاحهای سردی که در دست داشتند، هرکس را میتوانستند، میزدند. چند نفر از طلبهها بهشدت مورد ضربوشتم قرار گرفتند و یک نفر هم با قمه زخمی شد! آشوبگران ابتدا چیزی نمیگفتند اما وقتی تعدادشان بیشتر شد، شروع به دادن شعارهای ضدانقلابی و ضدروحانیت کردند. در این میان، تعدادی از آنها مدام سراغ مدیر حوزه را میگرفتند. آنها اسم ایشان را هم میدانستند. در آن شرایط اگر دستشان به حاج آقا میرسید، حتماً کار ایشان را تمام میکردند.»
«تماشاچیان» نگذاشتند از خودمان دفاع کنیم!
«غائله شنبهشب با تجمع حدود 150 تا 200 نفر در مقابل حوزه شروع شد اما همه آن افراد، آشوبگر نبودند. آن جمعیت، شامل 3 دسته بود؛ اول، «آشوبگران» که از همان ابتدا مشخص بود فقط به قصد تخریب و آتشزدن به حوزه آمدهاند. دوم، «مردم معترض» که واقعاً به موضوع گران شدن بنزین اعتراض داشتند اما کاری به حوزه نداشتند. آنها بعضاً حتی بچههای حوزه را هم میشناختند و به آشوبگران میگفتند: اینها از خودمان هستند، اینها چه گناهی دارند؟ و... اینها همان گروهی بودند که به کمک طلبهها آمدند و نجاتشان دادند. اما گروه سومی هم وجود داشت که به اعتقاد من، بدترین گروه بودند.»
حاج آقا سری به تأسف تکان میدهد و در ادامه میگوید: «بدترین گروه در این میان، «تماشاچیان» بودند. این گروه که در مقابل حوزه ایستادهبودند و هیچ کاری نمیکردند، در اصل، باعث شدند ما نتوانیم از خودمان دفاع کنیم. آنها با تجمعشان در کنار آشوبگران، درواقع بهعنوان «سیاهی لشکر» آنها عمل کردند و باعث شدند ما تصور کنیم واقعاً حدود 200 نفر افراد مسلح به حوزه حمله کردهاند. اینطور بود که برای حفظ جان طلبههای تازهوارد که اغلب 15، 16 سالهاند و در این ماجرا هم بهشدت ترسیدهبودند و ممکن بود توسط آشوبگران گروگان گرفتهشوند، ناچار شدیم در لاک دفاعی فرو برویم و نتوانیم هیچ حرکتی انجام دهیم. باور کنید آنها بهقدری وحشیانه وارد حوزه شدند و شروع به تخریب کردند که خود من یقین داشتم حتماً چند نفر در این غائله کشته خواهند شد.
تمام حرف من این است که اگر آن جماعت تماشاچی نبودند و ما برآورد درستی از تعداد آشوبگران داشتیم، حتی با دست خالی هم میتوانستیم از خودمان و حوزه دفاع کنیم چون ما در حوزه، یک باشگاه رزمی داریم و حدود 25 نفرمان در رشتههای رزمی فعالیت میکنیم و تعدادی از طلبهها هم در این رشتهها سرآمد هستند. اما افرادی که در نقش سیاهی لشکر آشوبگران عمل کردند، باعث شدند بهاجبار برای حفظ جان بچهها سکوت کنیم و حتی حاضر به کتکخوردن شویم.»
«مردم که وارد عمل شدند و طلبهها را نجات دادند و از حوزه خارج کردند، تعدادی موتورسوار، هرکدام از ما را به منزل یکی از طلبههای ساکن کازرون بردند تا از آن فضای پرخطر دور شویم. اما روز بعد از حادثه به حوزه برگشتیم و شروع به پاکسازی حوزه از آثار تخریب و آتشسوزی کردیم اما بازسازی آن حجم از تخریب، زمانبر خواهد بود.
از طرفی به خاطر آن حمله وحشیانه، روحیه بعضی طلبهها بهویژه ورودیهای جدید، چندان مناسب نبود. به همین دلیل از مدیریت حوزه درخواست کردیم کلاسها را تا شروع هفته آینده تعطیل کنند تا طلبهها بتوانند به شهرهای خود مثل بوشهر، برازجان، خَرامه، یاسوج، دهدشت و... بروند و با دیدار خانوادههایشان تجدید روحیه کنند.»
لطفاً تماشاچی نباشید!
«الحمدلله مردم ما آگاه هستند و مرعوب جو موجود نمیشوند و وقتی میبینند گروهی دست به تخریب و آتشزدن مراکز و اموال عمومی میکنند، متوجه میشوند آنها از جنس خودشان نیستند و دستهایی در پشت پرده است که تلاش میکند مردم بهویژه نوجوانان و جوانان را تحریک کند و اعتراضات بحق آنها را از مسیر اصلی منحرف کند. فقط تقاضایی که از مردم دارم، این است که با دقت بیشتری در چنین تجمعاتی شرکت کنند و مراقب باشند در نقش سیاهیلشکر بدخواهان کشور و مردم عمل نکنند و ناخواسته به کشور و همنوعانشان آسیب نزنند.»
حاج آقا در پایان صحبتهایش فرصت را برای بیان یک گلایه غنیمت میشمارد و میگوید: «سال گذشته و در جریان غائله شایعه جدایی «قائمیه» از کازرون هم هجوم گروهی، باعث وارد آمدن خسارتهایی به حوزه علمیه شد و انتظار میرفت این موضوع باعث شود تمهیدات مناسبی برای حفاظت از حوزه اندیشیده شود اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد. سئوال ما این است که چرا نیروهایی که باید حافظ جان و امنیت طلبهها در حوزه علمیه باشند، در دقایقی که جان طلبهها از سوی گروهی آشوبگر مورد تهدید قرار گرفتهبود، حضور نداشتند؟ درخواست ما این است که افرادی که در این زمینه مسئولیت داشتند و کوتاهی کردند، مورد بازخواست قرار گیرند و با آنها قاطعانه برخورد شود.»
نظر شما