شناسهٔ خبر: 36557148 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ایران‌ورزشی | لینک خبر

نگاه

صاحب‌خبر - ویلموتس کمک‌های خوبی ندارد جلال چراغپور برخلاف اعتقاد بعضی‌ها، به نظر من تساوی بازی عراق و بحرین هم به سود ما تمام نشد. شاید از نظر جدول اگر عراق برنده می‌شد صعودش به مرحله بعد را قطعی می‌کرد، به عنوان تیم اول به مرحله بعد راه پیدا می‌کرد و ما دیگر نمی‌توانستیم صدرنشین گروه شویم اما این را در نظر بگیرید که در آن صورت بازی آخر عراق با ایران در ورزشگاه آزادی برای عراقی‌ها تشریفاتی می‌شد و این به سود ما بود. ما با کی‌روش که تیم ملی بسیار تنظیم‌ شده‌ای داشت، نتوانستیم عراق را ببریم و با این تیم مساوی کردیم اما وقتی عراق صعودش را به مرحله بعدی قطعی می‌کرد در بازی تشریفاتی مقابل ما خودش را به آب و آتش نمی‌زد و این از نظر انگیزشی به سود ما می‌شد. از منظر دیگر این مساوی باعث شد تیمی از جدول رها نشود و همه تیم‌ها شانس داشته باشند اما اکنون ممکن است شرایط به گونه‌ای رقم بخورد که در بازی آخر عراق با تمام توان مقابل ما بازی کند، ضمن اینکه اگر عراق پیروز می‌شد بحرین یک باخت دیگر می‌آورد و ترسان و لرزان‌تر از همیشه به ایران می‌آمد. ما قبل از بازی با بحرین و عراق، 6 امتیاز از هنگ‌کنگ و کامبوج می‌گیریم و 12 امتیازی می‌شویم. به فرض بحرین هم این دو تیم را ببرد با 14 امتیاز مقابل ما قرار می‌گیرد. در آن صورت ما باید بحرین را ببریم و صعود کنیم. آن هم در حالی که بحرین مقابل ما بحرینی بازی می‌کند و مگس به بازیکنانش بخورد به زمین می‌خورند و وقت‌کشی خواهند کرد. داوری بازی هم بسیار اهمیت پیدا می‌کند و مسابقه پرتنش می‌شود اما ما اگر می‌خواهیم به مرحله بعد صعود کنیم باید بحرین را ببریم. در شرایط فعلی به عقیده من بهتر است ویلموتس را در تیم ملی حفظ کنیم اما نیمکت فنی او را تقویت کنیم. در بازی با عراق کاملاً مشخص شد ویلموتس نمی‌تواند از روی نیمکت مشاوره فنی خوبی بگیرد. شاید بهتر است یک مدیر فنی یا Complementary (ترمیم‌کننده و تکمیل‌کننده) داشته باشد. وحید هاشمیان نتوانسته مشاوره‌های خوبی به ویلموتس در دو بازی با عراق و بحرین بدهد. کی‌روش در این پست داکروز را داشت، مربی سیاهپوستی که مدام در کنار کی‌روش می‌ایستاد و به او مشاوره می‌داد. کی‌روش در پشت‌سرش روی نیمکت به او اعتماد داشت و مدام به سراغ او می‌رفت و مشاوره می‌گرفت. با یک ترمیم‌کننده و یک تکمیل‌کننده فنی، 12 امتیاز دور برگشت کاملاً ‌در دسترس ما خواهد بود. تکمیل‌کننده فنی پستی است که در فوتبال روز دنیا وجود دارد. یورگن کلوپ و دیگر مربیان خارجی چنین فردی را روی نیمکت دارند. فردی دفترچه به دست که هنگام تعویض به بازیکن تعویضی می‌گوید چه وظایفی را در زمین انجام بدهد. سرمربی اصلاً با بازیکن تعویضی صحبت هم نمی‌کند. چرا ما در فوتبال‌مان این پست را در کادر فنی تیم‌ها نداریم. با این فدراسیون چرا توقع موفقیت داشته باشیم؟ اصغر شرفی من به صورت یک تماشاگر بازی‌ها را نگاه می‌کنم و کارشناس نیستم. شاید ویلموتس نمی‌دانست ولی همه ما می‌دانستیم که بازی با عراق همیشه برای ایران سخت بوده و آنها به اصطلاح فوتبالی‌ها، تیمی چرک و فیزیکی هستند. چرا چند هفته مانده به این بازی، یک مسابقه دوستانه برگزار نکردیم تا با تیمی روبه‌رو شویم که شبیه عراق است؟ وقتی تمرین برگزار نمی‌شود، طبیعتاً سرمربی هم بالای سر بازیکن نیست و این موضوع می‌تواند مشکل ایجاد کند. زمانی‌ که مربیگری می‌کردم یک روز در هر ماه به بازیکنان می‌گفتم سر تمرین نمی‌آیم و باید به اختیار تمرین کنند. من پنهانی به تمرین می‌آمدم و می‌دیدم که برخی اصلاً تمرین نمی‌کنند. وقتی در آستانه یک بازی مهم، سرمربی بالای سر بازیکن نیست طبیعتاً مشکل ایجاد می‌شود. مسئولان فوتبال ما هم که خیلی چیزها را حس نمی‌کنند، آنهایی که فوتبالی هستند بابت این شکست‌ها زجر می‌کشند ولی مسئولان دنبال پست و مقام هستند. در حال حاضر اما به اعتقاد من ویلموتس نیاز به زمان دارد. وقتی شما اتاق‌تان را عوض می‌کنید نیاز به زمان دارید تا وسایل را بچینید و با فضای جدید آشنا شوید. ویلموتس هم نیاز به زمان دارد. من نمی‌دانم او وقتی می‌خواست به ایران بیاید آیا کتابی در مورد فرهنگ ما خواند یا خیر. آیا روی فوتبال ما آشنایی پیدا کرده یا خیر ولی در مجموع او نیاز به زمان دارد. قضاوت زودهنگام در مورد مارک ویلموتس منصفانه نیست. البته برای یک مربی در کنار مسائل فنی، مسائل روانی، فرهنگی و... بسیار مهم است. شنیده‌ام که کمک‌های ویلموتس کمک زیادی به این مربی نمی‌کنند ولی آنها باید جرأت و شهامت داشته باشند. وقتی تیم ایراد دارد، کمک‌ها باید زودتر از مردم و رسانه‌ها این موضوع را بفهمند. وقتی بازیکنی در زمین خوب نیست، نباید بازی کند، به عنوان مثال من سردار آزمون را در بازی با عراق در زمین ندیدم ولی چرا عوض نشد یا چند بازیکن دیگر که چنین شرایطی داشتند. برای موفقیت باید تلاش کرد، ما با این فدراسیون چرا باید توقع موفقیت داشته باشیم؟ آیا بین فدراسیون ما و فدراسیون‌هایی که با برنامه‌ریزی دقیق کارها را به موقع انجام می‌دهند نباید تفاوتی وجود داشته باشد؟

نظر شما