نیرو و راستی؛ داستان پیشرو بودن در دهه بیست و سی
توماری که با کودتا در هم پیچیده شد
صاحبخبر - سامان موحد در آذرماه سال 1383 زنی در فراموشی و بیخبری در پاریس درگذشت که بیاغراق حقش بود تندیساش را در یکی از خیابانهای تهران میساختند. منیر اصفیا که او را با نامهای منیر مهران و منیر جزنی هم میشناسند. زنی بزرگ و قدرتمند که در سالهای دهه بیست سردبیر یکی از مهمترین نشریات ورزشی ایران بود و در فضای مردانه ورزش و مطبوعات ایران در آن سالها چنان مهم و تأثیرگذار بود که بیاغراق میتوان نسل اول ورزشینویسان ایران را فرزندان او خواند. تشکیلات جهانی ورزشینویسان هنوز یکصد سالگی خود را جشن نگرفته است و از این رهگذر میتوان حدس زد که روزنامهنگاری ورزشی در ایران هم کم و بیش عمری در حد همین نود و یکی دو سال، کمی بالا و پایین دارد که البته مغشوش بودن اسناد و مدارک ما را از آغازین روزهای این شاخه از روزنامهنگاری بیاطلاع میدارد. چه اینکه حتی یک نسخه از نخستین نشریه ورزشی ایران که میرمهدی ورزنده در سالهای نخست این سده راهاندازی کرده بود در دست نیست و کسی نمیداند «مجله ورزش» که در سال 1307 انتشار یافت همان نشریه ورزشی است که ورزنده در سال 1301 مجوزش را دریافت کرد یا خیر! با این حال حد فاصل انتشار نخستین نشریه ورزشی ایران تا شکوفایی آنها در سالهای آغازین دهه بیست زمان چندانی لازم نبود. سالهایی که به سبب گشایشهای صورت گرفته در فضای سیاسی ایران نشریات زیادی پا به میدان گذاشتند که در آن میان میشد چند نشریه تخصصی ورزشی را دید که نیرو و راستی یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین آنها بود. یک دو هفته نامه و در مقطعی ماهنامه، ورزشی که پایهگذار گزارش نویسی حرفهای در ایران بوده و نسل اول روزنامهنگاران ورزشی ایرانی را تربیت کرده بود. مجلهای که در سالهای دهه بیست برای پوشش خبری مسابقات المپیک خبرنگار به این رقابتها اعزام کرده بود و حتی رقابتهای نظیر مسابقات دوچرخه سواری توردوفرانس را با خبرنگار حاضر در مسابقات پوشش میداد. اینها تنها بخشی از جریانسازی و تأثیر نیرو و راستی بر جریان مطبوعات ورزشی ایران است. نیرو و راستی مجلهای است که نامش به نام خانواده مهران پیوند خورده است. منوچهر و منیر مهران که تشکیلات مهم و عظیمی را به نام باشگاه و پس از آن مجله نیرو و راستی راهاندازی کرده بودند و به ورزش و مطبوعات این کشور خدمات ارزندهای ارائه کرده بودند. سالهای دهه بیست سالهایی است که درهای دنیای جدید به ایران گشوده شده و در کنار همه تغییراتی که دنیای جدید بر زندگی ایرانیها گذاشت، ورزش، بهعنوان یک سرگرمی هم به زندگی ایرانیها اضافه شد. پیش از این ورزش در ایران در رشتههای سنتی چون ورزشهای زورخانهای و همچنین چوگان در میان نظامیان رواج داشت اما با آغاز سده جدید کمکم ورزش بهعنوان یک سرگرمی در میان مردم جهان رواج پیدا کرد و با برگزاری جدیتر رقابتهای المپیک و جامجهانی خودش را به سبک زندگی مردم تحمیل کرد. از سوی دیگر توسعه ورزش موجب شکلگیری رشتههای مختلف ورزشی شد که در ایران اثری از آنها نبود و عنوان کلی رشتههای فرنگی به آنها اطلاق میشد و با گسترش شبکههای اطلاع رسانی مانند مطبوعات و رادیو و بعدها تلویزیون علاقه مردم برای فراگرفتن این رشتهها بیشتر و بیشتر شد و بیشک محملی برای برآوردن این نیازها لازم بود. عبدالحسین تیمورتاش را نخستین کسی مینامند که به تأسیس باشگاه ورزشی در ایران اهتمام ورزید و کلوپ روتاری را بنیاد نهاد که بعدها به باشگاه تغییر نام پیدا کرد اما تجربه تأسیس نخستین باشگاه حرفهای در ایران به شخص منوچهر مهران و باشگاه نیرو و راستی باز میگردد. باشگاهی که به شیوه باشگاههای بزرگ جهان و با محوریت راهاندازی و گسترش چندین و چند رشته جدید آغاز به کار کرد. در آن سالها بوکس و هالتر (وزنهبرداری) از رشتههای محبوب و فرنگی به شمار میرفتند که علاقهمندان زیادی در میان مردم داشتند و از سوی دیگر رشتههایی نظیر دوچرخهسواری، زیبایی اندام و دو و میدانی هم علاقهمندان فراوانی داشت. کشتی هم که ورزش سنتی ایرانیها بود و خیل عظیم هوادارانش را داشت. از سوی دیگر علاقه مهران به کوهنوردی موجب شد تا باشگاه نیرو راستی در همان نخستین روزهایش در چند رشته مهم تأسیس شود و با مربیانی عمدتاً ارمنی به آموزش علاقهمندان بپردازد. توسعه باشگاه نیرو و راستی در حوزههای مختلف ورزشی بعدها چنان بود که استخوانبندی اصلی بسیاری از تیمهای ملی ایران در آن سالها را اعضای باشگاه نیرو و راستی تشکیل میدادند. در سالهایی که ورزش ایران ساختار درست و شکل گرفتهای نداشت منوچهر و بعد از او منیر مهران حتی در حد سازمان ورزش کشور عمل میکردند. تیمهای باشگاهی و ملی مختلف خارجی را به ایران دعوت میکردند یا به دعوت آنها به سفر خارجی میرفتند و به این ترتیب سنگ بنای توسعه ورزش حرفهای در ایران را بنیان گذاشتند. در کنار توسعه رشتههای مختلف ورزشی منوچهر مهران و همسرش تصمیم به راهاندازی یک نشریه تخصصی ورزشی هم کردند و همه اینها در سال 1322 انجام شد. جایی که آغاز راه نیرو و راستی بود. پیوند باشگاه نیرو و راستی و مجله نیرو و راستی با هم پیوندی ناگسستنی بود. منوچهر و منیر مهران از نشریه نیرو و راستی برای پیشبرد اهدافشان در توسعه ورزش به خوبی بهره برده بودند. نشریه به ابزاری برای تبلیغ ورزش و تندرستی بدل شده بود و در هر شماره آن گزارشهای فراوانی از رویدادهای ورزشی ورزشکاران باشگاه نیرو و راستی در رشتههای مختلف منتشر میشد. شمارههای فراوانی در این سالها موجود است که تصویر قهرمانان باشگاه نیرو و راستی روی جلد این نشریه قرار گرفته است و گزارشهای بیشماری از رویدادهای ورزشی باشگاه را میتوان در صفحات مختلف آن جست. این مهم تنها به قهرمانان باشگاه هم محدود نمیشد و از جنبه تشویقی آن برای تهییج ورزشکاران آماتور هم استفاده میشد و گزارشهای متعددی از تیمهای ردههای سنی و ورزشکاران آن زمان گمنامانی دیده میشود که بعدها به قهرمانان بزرگ این کشور بدل شدند. تأثیر مجله نیرو و راستی بر فضای ورزشی ایران چنان بود که در برههای مجموعه نیرو راستی قویتر و مؤثرتر از سازمان نوپای ورزش ایران درآن سالها فعالیت میکرد و از چنان اعتباری برخوردار بود که تیمهای ملی بوکس و کشتی ایتالیا در دو مقطع مختلف به دعوت خانم منیر مهران راهی ایران شدند و به ورزشکاران باشگاه نیرو و راستی به رقابت پرداختند. نخستین شماره نشریه نیرو و راستی بهعنوان ضمیمه روزنامه ایرانما در تاریخ ۱۵ تیرماه ۱۳۲۲ منتشر شد. در تاریخچه مطبوعات ایران و در توصیف این نشریه آمده است: «این نشریه در ۲۰ صفحه به قیمت ۵ ریال و با جلد دو رنگ و طرحی از مبارزه بر سر تصاحب تاج زیتون و حرکت تند و شتابزده از دو ورزشکار یونان باستان برگرفته از کتاب «گرها رد کروز» رئیس اداره نگارش المپیک ۱۹۳۶ برلین به چاپ رسید. این مجله از سال ۱۳۳۰ به مدت دو سال به صورت ماهنامه منتشر شد.» اگرچه بعد از هفت شماره ضمیمه روزنامه ایرانما، نیرو و راستی خودش تبدیل به یک سازمان مستقل میشود اما همین پیوستگی با نشریه حزب پیکار در ایران و علقه و علاقههایی که منیر و منوچهر مهران به جریان چپ در ایران داشتند در روند رشد و جذب مخاطب این نشریه و باشگاه بیتاثیر نبود و حتی در پایان سایه سنگین خود را بر سرنوشت این مجموعه بزرگ و تاثیرگذار ورزشی و مطوبوعاتی ایران در آن سالها انداخت. اکنون هفتاد و دو سال از انتشار نخستین شماره نیرو و راستی میگذرد و باورش کمی سخت است که بپذیریم بیش از هفتاد سال پیش نشریه ورزشی در ایران چاپ میشده که سردبیرش زنی بوده که انتقادات تند و گزندهاش پس از المپیک 1952 هلسینکی از کاروان ایران خاطر قدرتمندان را آزرده کرد. نشریهای که علیرغم بیتجربگی فضای مطبوعاتی ایران در آن سالها، خصوصاً فضای مطبوعات ورزشی، پایهگذار بسیاری از اسلوبها و روشها در مطبوعات ورزشی ایران بود. توجه کنید که نخستین گزارش ورزشی ایران سال 1337 از رادیو ایران و البته توسط روزنامهنگار بزرگ و جوانی که آن روزها کار مطبوعاتیاش را با همین مجله نیرو و راستی آغاز کرد به گوش مردم ایران رسید. عطاالله بهمنش خودش بعدها یکی از گزارشهای منوچهر مهران در مجله نیرو و راستی را دستمایهای برای تحلیل نخستین گزارشنویسی فوتبال در ایران قرار داد که در ادامه آن را هم خواهید خواند. علاوه بر گزارشنویسی در نیرو و راستی، این نشریه چندین و چند سال پیاپی سالنامههای قطوری را برای عید نوروز منتشر کرد که به سالنامههای نیرو و راستی شهرت داشتند و به دلیل حجم زیاد مطالب و تنوع خاصشان طرفداران فراوانی داشتند. تحریریه نیرو و راستی با بضاعت اندک آن ایام هر سال چیزی نزدیک به 140 تا 160 صفحه ویژهنامه سال نو منتشر میکرد. علاوه بر اینها شاید بتوان کار فوقالعاده این نشریه را پوشش اخبار و رویدادهای ورزشی مهم جهان در آن ایام عنوان کرد. جایی که رویدادهای مهمی چون المپیک هلسینکی و المپیک رم برای ایرانیان با گزارشهای مجله نیرو و راستی روایت میشد. با اینکه در آن سالها ابزار ارتباط جمعی مانند این ایام فراگیر نبود با این حال میشد هر چند شماره یکبار تصویر یک قهرمان آمریکایی یا اروپایی را روی جلد نیرو و راستی دید یا گزارشهای مختلفی از رشتههای پررونق آن زمان مانند وزنهبرداری، بوکس، کشتی و البته کمتر فوتبال دید که آن روزها تازه داشت جای خودش را میان مردم باز میکرد. یکی از گزارشهای جذاب آن سالهای نیرو و راستی گزارش برنامههای کوهنوردی و غارنوردی در ایران بود. منوچهر مهران که خود فردی ورزشکار و ورزشدوست بود ید طولایی در کوهنوردی داشت و یکی از پیشگامان کوهنوردی در ایران به شمار میرفت و با راهاندازی باشگاه نیرو و راستی رشته کوهنوردی را هم در کنار سایر رشتههای این باشگاه راهاندازی کرد. خیلی از غارهایی که امروز بهعنوان یکی از جاذبههای گردشگری در ایران به حساب میآیند آن سالها به دست منوچهر مهران و تیم کوهنوردی نیرو و راستی کشف شدند که معروفترینش غار کتلهخور در زنجان است که یکی از غارهای بینظیر ایران به شمار میرود. شاید آن بهایی که در نیرو و راستی به رشتهای چون کوهنوردی داده میشد را این روزها در هیچ کدام از نشریات ورزشی عمومی ایران نتوان دید. در واقع نوع نگاه ورزشی و مطبوعاتی به طبیعتگردی و بومگردی که این روزها علاقهمندان و طرفداران زیادی دارد، آن سالها در مجموعه نیرو و راستی با جدیت خاصی پیگیری میشد که میتوان از مهمترین ثمرات و محصولاتش به برادران امیدوار، دو جهانگرد معروف ایرانی اشاره کرد که در شرح احوالاتشان یکی از مهمترین انگیزههای سفرشان را به دور دنیا را پیوستن به باشگاه نیرو و راستی و شرکت در برنامههای کوهنوردی این باشگاه عنوان کرده بودند. مهمترین رویدادی که در تاریخ مجله نیرو و راستی پیش از کودتای ۲۸ مرداد رخ داد، مرگ ناگهانی منوچهر مهران، چهار سال پش از انتشار نشریه نیرو و راستی بود. منوچهر مهران که مردی فرهیخته و ورزشکار بود از اهالی مشهد بود که به سال ۱۲۹۱ دیده به جهان گشود و در سال ۱۳۱۸ به تهران مهاجرت کرد و به حزب پیکار پیوست و بنیان اولیه باشگاه نیرو و راستی در حزب پیکار را بنا نهاد و باشگاه پیکار را بنیان گذاشت که بعدها از این حزب جدا شد و تبدیل به همین مجموعه نیرو و راستی شد. مهران شخصیت کاریزماتیکی داشت که افراد را به خود جلب میکرد و منش و آئین ورزشکاری را بر خلاف فضای رایج ورزشی در ایران ترویج میداد. برخلاف فرهنگ زورخانهای آن سالهای ایران که پر از تناقضهای عجیب و غریب بود مهران در باشگاهش آئین فتوت و جوانمردی پایه گذاشت که عامل جذب بسیاری به این مجموعه شد. او همچنین تأثیر فراوانی در رشتههای مختلف ورزشی در ایران داشت. علاوه بر کوهنوردی و غارنوردی علاقه فراوان او به پرورشاندام موجب شد تا او را یکی از بنیانگذاران این رشته در ایران بنامند. چه اینکه مسابقات زیباترین بدن هر بار در نشریه نیرو و راستی هم برگزار میشد و هرچند شماره یکبار تصویر قهرمانی که بهعنوان زیباترین بدن انتخاب شده بود در این نشریه چاپ میشد. بیشک منوچهر مهران ستون استوار باشگاه نیرو و راستی بود اما در مجله همه حرفها را همسرش منیر میزد. کسی که از اولین شماره تا آخرین شماره نامش بهعنوان سردبیر در نشریه چاپ شده و حتی بعد از مرگ ناگهانی همسرش به سال ۱۳۲۶ هم تا پایان کار نشریه در سالهای دهه سی نام منوچهر مهران را در شناسنامه کار درج میکرد. منوچهر مهران در ۱۹ آذر سال ۱۳۲۶ و در حالی که هنوز بسیار جوان بود به یکباره و در اثر حمله قلبی درگذشت و جماعتی را در شوک و بهت مرگش فرو برد. پیکر او در مراسمی باشکوه در تهران تشییع شد و در گورستان قدیمی ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. تصویر سنگ قبر او همان شیر پیکان به دستی است که بر روی صخرهای ایستاده است. با مرگ ناگهانی منوچهر مهران تصور میشد که باشگاه و نشریه او هم از میان میرود اما حضور مؤثر و پرقدرت زنی که در روز باشکوه تشییع پیکر همسرش با صدای رسایی گفته بود «منوچهر! من در مرگت گریه نمیکنم؛ گریه نشان ضعف است و من ضعیف نیستم»، موجب شد تا باشگاه نیرو و راستی و نشریه نیرو و راستی با صلابت و قدرت بیشتری به کار خود ادامه دهد و بیش از شش سال پس از مرگ منوچهر مهران به کار خود ادامه دهد و روزهای پر فروغی را پشت سر بگذارد تا سرانجام در گرداب حوادث سالهای کودتا تومارش در هم پیچیده شود. سالهای دهه بیست ایران سالهای پا گرفتن جریانهای روشنفکری و جریانهای چپ در ایران است و منیر و منوچهر مهران از ارتباط و اتصال به این جریانها هیچ ابایی نداشتند و همانطور هم که پیشتر گفته شد بدان وابستگی هم داشتند اما همین ارتباط سرانجام موجب شد تا آنها هم در جریان تندباد حوادث سالهای دهه 30 نتوانند از کوران حوادث جان سالم به در ببرند و از میان بروند. بدخواهان برای سعایت از منیر مهران و تشکیلاتش حتی گزارشهایی مانند تمجید فراوان او بعد از المپیک ۱۹۵۲ هلسینکی از امیل زاپتوک، دونده اهل چکسلواکی را دستمایه انگ زدن سیاسی به او و مجموعهاش قرار دادند و در گرداب حوادث سال کودتا باشگاه و نشریهاش را از میان بردند. در نابودی باشگاه نیرو و راستی هم نام فردی در میان است که تاریخ ورزش ایران از او خوب و بدهای بسیار گفته است؛ تیمسار پرویز خسروانی، یکی از مؤسسین و بعدها رئیس پر آوازه باشگاه تاج! اگر فکر میکنید تنها انحلال و نابودی شاهین را در تاریخ ورزش ایران به خسروانی نسبت میدهند سخت در اشتباهید. بر اساس سخنانی که در افواه شنیده میشود خسروانی که در آن زمان به تازگی باشگاه تاج را به همراه چند تن دیگر تأسیس کرده بود به دلیل رقابتی که با باشگاه نیرو و راستی داشت از فرصت دست داده در روزهای کودتا استفاده کرد و این مجموعه را که انگهای سیاسی فراوانی هم به آن میچسبید از میان برداشت. امیر یاوری، بوکسور سابق تیم ملی ایران و از اعضای باشگاه نیرو و راستی نابودی این باشگاه را به شخص خسروانی نسبت میدهد و رقابت این دو باشگاه را دلیلی بر این کار میبیند. او میگوید در آن زمان خسروانی و یارانش مدام تبلیغات میکردند که این باشگاه و نشریه به پاتوقی برای روشنفکران و تودهایها تبدیل شده و در فرصت روزهای پرهیاهوی کودتا دستور تخریب و نبودی آن را گرفتند. در اینکه باشگاه نیرو و راستی بعد از کودتای ۲۸ مرداد دیگر وجود خارجی نداشت، شکی وجود ندارد اما برخی نقل قولها عنوان میکنند که مجله نیرو و راستی تا سال ۱۳۳۷ به کار خود ادامه داد اگرچه در آرشیوهای معتبری چون کتابخانه مجلس از سال ۱۳۳۳ به بعد دیگر هیچ اثری از شمارههای این نشریه وجود ندارد. این روزها شاید تعداد دختران ورزشینویس ایران بیش از پنجاه تن باشند اما بیشک این نسل از روزنامهنگاران و روزنامهنگاران دیگر ورزشی ایران اتفاقات مهم حرفه خود را مدیون منیر مهران و نشریه نیرو و راستی هستند. یک نشریه پیشرو که بسیار جلوتر از زمان خود حرکت میکرد و نقش بزرگی در توسعه ورزش حرفهای در ایران داشت.∎
نظر شما