سرويس سياسی جوان آنلاين: غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور در یادداشتی در صفحه شخصی خود در مورد اتفاقات اخیر بعد از اجرایی کردن طرح اصلاح قیمت بنزین تأکید کرده است: کسی حق ندارد به درددلهای مردمی بیاعتنایی کند.
جلالی نوشته، درباره غائله اخیر بنزین چند نکته به نظرم حایز اهمیت است:
جلالی نوشته، درباره غائله اخیر بنزین چند نکته به نظرم حایز اهمیت است:
۱- اصل مدیریت مصرف سوخت و اصلاح قیمت انرژی در کشور مورد تأیید است، اما آیا بهتر نبود این قیمت، به صورت تدریجی و در طول چندسال گذشته افزایش مییافت؟! خدانکند مصالح کشور را قربانی منافع شخصی و گروهی کرده باشیم.
۲- اعتراض حق مردم است و این حق باید به رسمیت شناخته شود. گوش حاکمیت باید برای شنیدن صدای اعتراضها شنواتر از همیشه باشد. کسی حق ندارد به این درددلهای مردمی بیاعتنایی کند.
۳- تخریب اموال عمومی و غارت فروشگاهها و بانکها اسمش هرچه باشد اعتراض مدنی نیست. جرمی نابخشودنی علیه امنیت ملی است که باید با قاطعیت تمام با آن برخورد کرد. اشرار و ضدانقلاب بدانند امنیت مردم خط قرمز نظام است. قوه قضائیه باید هزینه آشوب گری را تا حدامکان افزایش دهد تا اشرار به این درک برسند که در این کشور نمیتوانند یاغیگری کنند. ۴- حضور سازمان یافته گروههای ضدانقلاب در تجمعات اخیر کاملاً محسوس است. کدام معترضی با تجهیزات کامل بازکردن تیرچراغ برق، گاردریل و... به میدان اعتراض میآید و با سلاح سرد و گرم مردم را تهدید میکند تا به صف اعتراض بپیوندند. پشتیبانی تمام عیار فیک نیوزهای آنطرف آبی هم این مضحکه را رسواتر میکند.
۵- تجربه چندسال اخیر نشان داده است شبکههای اجتماعی خارج پایه، یکی از ارکان اصلی آشوبها در کشور و بستر تروریسم محسوب میشوند. این انتظار وجود دارد که شورای عالی فضای مجازی حسب مأموریتها و رسالتهای خود تکلیف این شبکهها را یکبار برای همیشه روشن سازد تا هرازچند گاهی به کشور چنین هزینههایی گزافی تحمیل نگردد.
۶- شاید مردم از دست اقدامات نسنجیده برخی مسئولان دلخور باشند، اما این یک اختلاف خانوادگی است که فقط ابلهان جدیت آن را باور میکنند. مشکل اساسی ضدانقلاب همیشه این بوده که تحلیل عمیقی از اوضاع سیاسی اجتماعی ایران ندارد. برخی به اشتباه بوی کباب به دماغشان خورده است. این سرما هم خواهد رفت و سیاهی به زغالهای امریکایی میماند. از قدیم گفتهاند جوجه را آخر پاییز میشمارند ...
۲- اعتراض حق مردم است و این حق باید به رسمیت شناخته شود. گوش حاکمیت باید برای شنیدن صدای اعتراضها شنواتر از همیشه باشد. کسی حق ندارد به این درددلهای مردمی بیاعتنایی کند.
۳- تخریب اموال عمومی و غارت فروشگاهها و بانکها اسمش هرچه باشد اعتراض مدنی نیست. جرمی نابخشودنی علیه امنیت ملی است که باید با قاطعیت تمام با آن برخورد کرد. اشرار و ضدانقلاب بدانند امنیت مردم خط قرمز نظام است. قوه قضائیه باید هزینه آشوب گری را تا حدامکان افزایش دهد تا اشرار به این درک برسند که در این کشور نمیتوانند یاغیگری کنند. ۴- حضور سازمان یافته گروههای ضدانقلاب در تجمعات اخیر کاملاً محسوس است. کدام معترضی با تجهیزات کامل بازکردن تیرچراغ برق، گاردریل و... به میدان اعتراض میآید و با سلاح سرد و گرم مردم را تهدید میکند تا به صف اعتراض بپیوندند. پشتیبانی تمام عیار فیک نیوزهای آنطرف آبی هم این مضحکه را رسواتر میکند.
۵- تجربه چندسال اخیر نشان داده است شبکههای اجتماعی خارج پایه، یکی از ارکان اصلی آشوبها در کشور و بستر تروریسم محسوب میشوند. این انتظار وجود دارد که شورای عالی فضای مجازی حسب مأموریتها و رسالتهای خود تکلیف این شبکهها را یکبار برای همیشه روشن سازد تا هرازچند گاهی به کشور چنین هزینههایی گزافی تحمیل نگردد.
۶- شاید مردم از دست اقدامات نسنجیده برخی مسئولان دلخور باشند، اما این یک اختلاف خانوادگی است که فقط ابلهان جدیت آن را باور میکنند. مشکل اساسی ضدانقلاب همیشه این بوده که تحلیل عمیقی از اوضاع سیاسی اجتماعی ایران ندارد. برخی به اشتباه بوی کباب به دماغشان خورده است. این سرما هم خواهد رفت و سیاهی به زغالهای امریکایی میماند. از قدیم گفتهاند جوجه را آخر پاییز میشمارند ...
نظر شما