سرويس انديشه جوان آنلاين: رسول جعفریان در یادداشتی در شبکه اجتماعی خود به نقد یکی از دلایل بیخاصیت شدن تحقیقات دانشگاهی ایران و راهکار حل آن پرداخته است که در ادامه میخوانید:
یکی از آثار توسعه دانشگاهها در ایران در ۲۵ سال گذشته، بهویژه توسعه بخش تحصیلات تکمیلی، فراهم آمدن صدها هزار پایاننامه و رساله بوده است. درباره این محتوا، نگاههای بدبینانهای میگوید که بیش از ۹۰ درصد آنها ارزش علمی ندارد درحالیکه شاید در نگاهی معتدلانه، بشود نزدیک به نیمی از آنها را به نوعی سودمند دانست. در این باره، مسلماً نیاز به دقت بیشتری هست، اما هرچه هست، اینها نتیجه سرمایهگذاری دولت و بخش خصوصی در موضوعی است که از آن به عنوان تولید علم یاد میشود. البته دانشگاهها، مهندس و مدیر و معلم هم تربیت میکنند، اما از نظر علم، اصل مطلب، همین رسالهها و پایاننامهها هستند. بهجز اینها، استادان هم کتابها و مقالاتی دارند که آنها را هم باید تولید دانشگاه دانست. موارد دیگری از انواع محتوا هم هست، مثل جزوات درسی، سخنرانیهای استادان در دانشگاه یا خارج از آن یا مواردی شبیه به اینها هم که برخی ارزشمند هستند.
یکی از آثار توسعه دانشگاهها در ایران در ۲۵ سال گذشته، بهویژه توسعه بخش تحصیلات تکمیلی، فراهم آمدن صدها هزار پایاننامه و رساله بوده است. درباره این محتوا، نگاههای بدبینانهای میگوید که بیش از ۹۰ درصد آنها ارزش علمی ندارد درحالیکه شاید در نگاهی معتدلانه، بشود نزدیک به نیمی از آنها را به نوعی سودمند دانست. در این باره، مسلماً نیاز به دقت بیشتری هست، اما هرچه هست، اینها نتیجه سرمایهگذاری دولت و بخش خصوصی در موضوعی است که از آن به عنوان تولید علم یاد میشود. البته دانشگاهها، مهندس و مدیر و معلم هم تربیت میکنند، اما از نظر علم، اصل مطلب، همین رسالهها و پایاننامهها هستند. بهجز اینها، استادان هم کتابها و مقالاتی دارند که آنها را هم باید تولید دانشگاه دانست. موارد دیگری از انواع محتوا هم هست، مثل جزوات درسی، سخنرانیهای استادان در دانشگاه یا خارج از آن یا مواردی شبیه به اینها هم که برخی ارزشمند هستند.
عجالتاً، مهم رسالهها و پایاننامهها هستند که فرض میکنیم نیمی از آنها، ارزش توجه دارند. درباره اینها به عنوان یک محتوایی که شاید بتوان تولید علمشان خواند، و پایهای برای کارهای علمی بعدی هستند، چه کردهایم؟ درواقع، چه راهکاری برای استفاده از آنها در شرایطی که امکانات دیجیتالی در اختیار است، در پیش گرفتهایم.
نخستین مسئله گردآوری آنها در ایرانداک بوده که این کار، شاید در حد ۲۰ درصد یا کمتر انجام شده و دلیل آن هم عدم همکاری دانشگاهها با این مرکز است. با این حال، بسیاری از دانشگاهها، همین مختصری را هم که داده و در اختیار ایرانداک قرار دادهاند، شرط کردهاند که متن آن، در اختیار عموم قرار نگیرد و ایرانداک صرفاً برای همانندجویی از آنها استفاده کند. نتیجه آن شده است که عملاً، این رسالهها و پایاننامهها، در چرخه علمی کشور، از دریچه ایرانداک، مورد استفاده قرار نمیگیرند، یا کم قرار میگیرند.
و، اما همان مقدار هم که ایرانداک یا مراکز دانشگاهی پایاننامههای خود را قرار میدهند، در بسیاری از موارد به صورت پیدیاف، و در مواردی تنها ۲۰ یا ۳۰ صفحه از رساله است. البته و خوشبختانه، دانشگاه تهران و برخی مراکز دیگر، متن کامل همه اینها را -مشروط به اینکه دو سال از دفاع گذشته باشد- در اختیار خواستاران قرار میدهد. معنای این کار این است که اگر کسی موضوعی را درخواست کند، متن در اختیار او قرار گرفته و او باید این پیدیاف را مطالعه کند تا بتواند از آن استفاده کند.
اکنون بحث این است که اگر ما فرضاً در دانشگاه تهران، ۵۰ هزار پایاننامه ارشد و رساله دکتری در فرمت word داشته باشیم، و آنها را نه به عنوان یک فایل بسته روی یک پایگاه اطلاعاتی، بلکه با طراحی یک سامانه -مثل آنچه مؤسسه نور یا وبسایت noorlib یا وبسایت شامله- به صورت یک مجموعه به هم متصل قرار دهیم، تا خواستاران بتوانند بر اساس کلیدواژههای خود در تمام آنها، به صورت یکجا سرچ کنند، چه تأثیر شگرفی در پژوهش ما خواهد گذاشت.
درواقع، میتوان سامانهای را تعریف کرد که فرضاً در دانشگاه تهران، تمام پایاننامهها و رسالههای با فرمت word با تقسیمبندیهای فرعی، مانند پایاننامههای دانشکدها، رشتهها و گرایشها، و نیز فرمتهایی که برای عناوین رسالهها، مؤلفان، عناوین فصول و منابع و جز اینها زده میشود، مجموعهای از دانش تولید شده را در اختیار مخاطبان قرار داد. در چنین سامانهای، فرضاً اگر ما تمام رسالهها و پایاننامههای رشته ادبیات فارسی را داشته باشیم، تصور کنید که چه حجم معلوماتی را داریم و خواستار و کاربر، با سرچ در این مجموعه، چه اندازه میتواند به یافتههای تازه برسد و کار پژوهش خود را به پیش ببرد.
متأسفانه و تا این لحظه، دانشگاهها، جز در حد ایجاد پایگاههایی برای مقالات علمی و پژوهشی خود، و برخی برای رسالهها و پایاننامهها، به صورت منفصل، آن هم غیر قابل سرچ در محتوا، کاری انجام ندادهاند. درحالیکه این کار، از نظر تعریف و تهیه یک سامانه، بر اساس تجربهای که مؤسسه نور یا موارد مشابه دارند، بهراحتی قابل انجام است. یک نمونه آن کاری بود که برای مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی انجام شد و محتوای تمام ۲۴ دوره، در یک سیدی عرضه شد، یا میراث مکتوب، بخش عمده آثار خود را در یک مجموعه با کمک برنامههای نور، ارائه کرد و امروز یکجا آن متون، قابل سرچ است.
میتوان شاخصهایی را برای انتخاب متونی که ویژگیهای لازم را برای قرار گرفتن در این مجموعه دارند، معین کرد تا هر متنی در آن قرار نگیرد.
به نظرم، این کمترین، سادهترین و سریعترین طرحی است که دانشگاه تهران یا دانشگاههای بزرگ دیگر میتوانند با رسالهها و پایاننامههای خود انجام دهند و کار تحقیق را حمایت کنند، اگر اراده اشاعه علم را داشته باشند.
نظر شما