لرزشهای اقتصادی امریکا و چین البته سببها و شکلهای متفاوتی دارد و مثل یکدیگر نیست. نزول صنعت امریکا در قسمتهای نرم افزار و صنایع سبک آن بوده و چیزی است که در کلام جوزف نای، کارشناس حاذق امور اقتصادی ریشه در ناتوانی امریکا در متقاعد کردن خریداران کالاهای خویش دارد و نمیتواند مدعی شود همانی را عرضه میدارد که متقاضیان میخواهند. مشکل چین چیز دیگری است. این غول شرق آسیایی همچنان در مسیر هدفش- گرفتن پیشتازی اقتصادی از امریکایی ها- حرکت میکند اما در سالهای اخیر هم صادرات این کشور به سبب تکراری نشان دادن کالاها و محصولاتش تنزل کرده و هم قروض داخلی و دیون بینالمللی این کشور به مرزهای هشدار دهندهای رسیده است.
چین البته هرگز خدایگان صنایع سبک و نرم افزارهایی نبوده که کره و ژاپن در تولید آن استادند و بیشتر به صنایع سنگین رویکرد داشته ولی به جبران ضعفی که دارد با افزایش راههای مواصلاتیاش کوشیده است نقل و انتقال کالاهای سایر کشورها نزد خویش یا به کشورهای دور دست را تسهیل کند و از این طریق بازوی اقتصادی آنها شود.
اضافه بر این چین نهادی بهنام بانک سرمایهگذاری بنیادین آسیایی را هم راهاندازی کرده که کارش کمکرسانی به اقتصادهای ورشکسته یا فعالیتهای اولیهای است که برخی کشورها در زمینههای اقتصادی صورت میدهند و بهسبب کمبود بودجه دلیل و پایهای برای خوشبینی نسبت به آن ندارند. شاید شیجینپینگ، رئیس جمهوری چین به این ببالد که اقتصاد کشورش هنوز پویاتر از فرانسه و انگلیس است و از ژاپن هم عقب نیست اما چیزی هم نیست که کشورش ادعای آن را مطرح کرده بود. امریکا و ترامپ طی سالهای اخیر از تنزل درجات سیاسی خود بیشتر لطمه دیدهاند زیرا همین فرآیند اعتبار مالی و شخصیتی نهادهای اقتصادی آنان را هم در چشم جهانیان سست کردهاست. ترامپ طی سه سال زمامداریاش، بیش از آنکه به پرو بال دادن به فعالیتهای اقتصادی امریکا در بیرون از این کشور بپردازد، مشغول عقب راندن مخالفانش در مجلس نمایندگان امریکا و سایر نهادها سیاسی این کشور بوده و با اینکه اقتصاد داخلی امریکا طی این دوران رونق یافته و ترامپ فرصتهای اقتصادی جدید و متعددی را پیش روی مردم این کشور گذاشته اما بیتوجهی اش به مسائل برخاسته از رقابتهای بینالملل جایگاهش را در ستیز نرم با چین نااستوار ساخته است.
اگر تا 50 و حتی 30 سال پیش عملیات اقتصادی و تدابیر مالی امریکا برای سایر کشورها رشک برانگیز بود، امروز همان موارد اسباب تمسخر جهانیان شده و بخصوص بعد از سقوط معروف اقتصادی امریکا در سال رفتن «بوش پسر» و آمدن باراک اوباما (2008) اقتصاد امریکا هرگز به بالندگی گذشتهاش نشده است. با این اوصاف زیاد هم فرق نمیکند که برنده پیکار اقتصادی دیرپای امریکا و چین کیست زیرا هیچ یک چهره و نمای یک پیروز را ندارند.
* منبع: Project Syndicate
قصه سقوط نسبی غولهای اقتصادی
جنگ امریکا- چین برندهای ندارد
از 10 سال قبل هم پیشبینی میشد که پیکار اصلی و جدید اقتصادی جهان، بین امریکا و چین به وقوع پیوندد. ولی امروز که این گمانه زنی همچنان صحیح و این رقابت برقرار نشان میدهد، تغییراتی آشکار در شرایط موجود روی داده و هیچیک از دو «قدرت» فوق توانی را که پیشتر داشتند، ندارند.
صاحبخبر -
∎
نظر شما