شناسهٔ خبر: 36034541 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایران آنلاین | لینک خبر

پوپولیسم ایرانی

سؤال پوپولیست‌های امروزی به تعبیر فرانسیس فوکویاما این است «آیا طبقه نخبگان ما را نادیده نگرفته و تلاش‌هایمان را کمرنگ نشان نداده است؟» همانگونه که جان ورنر مولر در کتاب «پوپولیسم چیست» اشاره دارد: «پوپولیست‌ها همواره مردم عادی و بیگناه را در برابر نخبگان فاسد که کار نمی‌کنند (مگر برای نفع شخصی) قرار می‌دهند. پوپولیست‌ها صرفاً منتقد نخبگان نیستند: ادعای آنها این است که آنها و فقط آنها مردم واقعی را نمایندگی می‌کنند.

صاحب‌خبر -

«ما همین الان در ایران فردی داریم که میاد سطح زمین را نگاه میکنه، علفها را نگاه میکنه، تمام معادن اعماق زمین را به شما معرفی میکند. تضمینی، همین الان. یک دانشه دیگه! نه گمانه میخواد بزند... بله بعداً شما میروید گمانه میزنید حد و حدودش را به دست میارید. اما او به شما میگوید اینجا آهنه. اینجا منگنزه، اینجا طلاست. اینجا سربه، اینجا رویه. همه را معرفی میکند. تضمینی ها!...»(۱)

گوینده این سخنان ۶ سال است که دیگر رئیس جمهوری نیست؛ او که تجسم پوپولیسم ایرانی در کسوت دیوانی بود. گرچه مدافعانش هرگز و همانند دیگر همگنان سیاسیشان در اطراف و اکناف جهان، از چنین برچسبی دوری میگزینند. محمود احمدینژاد خود را نخبه میدانست: «بالاخره اگر ما بگیم نخبگان، احمدینژاد هم یکی از این نخبگان به حساب مییاد، من دانشگاهی هستم دیگه. ریاضیات هم خوندم. بالاخره مهندسی خوندم. میفهمیدم هم چی کار میکنم...» خسرو معتضد، تاریخ پژوه هوادار احمدینژاد یک ماه مانده به تحویل دولت به حسن روحانی در یادداشتی نوشت «صفت پوپولیست بودن به تنهایی حق مطلب را درخصوص او بیان نمیکند.» و استدلال کرد رئیس دولتهای نهم و دهم رئالیست (واقعگرا)، پراگماتیست (عملگرا)، اندوستریالیست (صنعتیگرا) و... بود. او با مراجعه به چند فرهنگ سیاسی به این نتیجه رسید که پوپولیسم هیچ مفهوم بدی ندارد. جالبترین نوع دفاع او این بود که احمدینژاد از آپتیمیسم خوشش میآمده، خوشبینی و نیکبینی و حسن ظن: «هرگز با بدبینی و لمپنیسم سخن نگفت همواره به مردم امید میداد. شما فکر نکنید وقتی گفت میل دارد هر ایرانی یک باغ کوچک داشته باشد یا هزار متر زمین، بلوف میزد و قصد مردمفریبی و خوشامدگویی داشت. او مطمئن بود میتواند مردمی را که قرنهاست در خانه و باغچه زندگی میکردهاند، از قفس تنگ آپارتماننشینی نجات دهد اما نتوانست.» اما آیا دولتداری در «باغ» سبز نشان دادن است و خوش باوری؟ وعده بهشت شداد و جای صحبت اضداد؟ که در نهایت بگویند «احمدینژاد چه زمانی گفته مردم مدار نیست؟ چه زمانی گفته به مردم اهمیت نمیدهد؟ راستی پوپولیست بودن که ایرادی ندارد و اشکالی نخواهد داشت.»(۲)

*پوپولیسم احمدینژادی؟

اما به راستی احمدینژاد چگونه پوپولیستی بود؟ یک هفته پس از آنکه کلید پاستور را از خاتمی تحویل گرفت، علیرضا رجایی، فعال ملی مذهبی در نشست جبهه مشارکت از شکلگیری «پوپولیسم کلاسیک» گفت؛ قبل از آن سعید حجاریان در مقاله «خطر پوپولیسم» هشدار داده بود ممکن است کسی بیاید و ادعاهای پوپولیستی مطرح کند و رأی آورد. همو که امروز هم درباره بازگشت «پوپولیسم موعودگرا» هشدار میدهد «پس از دولت روحانی نیز همچنان با گزاره «دوره احمدینژاد» مواجه هستیم. چه سکان دولت در دست اصلاحطلبان باشد، چه در دست اصولگرایان. متأسفانه باید گفت ریشههای پوپولیسم موعودگرا با آن همه عوارض پیدا و پنهان هنوز خشک نشده است و افرادی از قشرهای مختلف در پی آبیاری آن هستند.» حجاریان خطر را در این میبیند که مردمی که زیر خط فقر قرار دارند، به هر پیشنهادی آری بگویند: «افزایش متقاضیان دریافت یارانه نقدی در دولت یازدهم حاکی از آن است که مردم به چشمانداز نهاد دولت در ایران امیدی ندارند و تنها در امروزشان سیر میکنند. در این وضعیت با وجود آنکه جامعه تا حد زیادی به لحاظ معرفتی آگاه شده، ولی ممکن است اسیر مسأله اقتصاد شود و به پوپولیسم که در پوشش حامی و منجی عرضه میشود، آری بگوید.»(۳)

تعبیر دیگرش از آن محمدعلی نجفی بود که در اردیبهشت ۹۶ به عنوان رئیس ستاد فرهنگیان روحانی درباره «پوپولیسم منفی عوامفریبانه» اعلام خطر کرد: «احمدینژاد در فروردین سال ۹۰ اعلام کرد که تا پایان سال مشکل مسکن به طور کلی در کشور ریشهکن خواهد شد و معضلی به نام مسکن نخواهیم داشت. آنها مدعی شده بودند که چرا مردم باید در آپارتمان زندگی کنند بلکه به هر ایرانی   زمین میدهیم که ویلاسازی کنند. اینها همان پوپولیسم منفی عوامفریبانه است. قطعاً اقدامات چهار ساله اخیر قالیباف در شهرداری تهران به هیچ عنوان قابل قبول نیست و همان تصوراتی هم که درخصوص مسائل مالیشان در شهرداری وجود داشت اتفاق افتاد. من اینها را میگویم زیرا باید پوپولیسم فریبکارانه را افشا کنیم تا مردم دچار انحراف نشوند.»(۴)

*آنچه روحانی نیست

به راستی فرق میان خوشباوری و خودباوری کجاست؟ کسی که از تولید انرژی هسته‌‌ای توسط یک دختر دانشآموز میگوید و آن را خودباوری مینامد: «یک دبیر به من گفت که یکی از شاگردانش در خانه انرژی هستهای کشف کرده. من زنگ زدم به رئیس سازمان انرژی هستهای که بررسی کنید. دانشمندان هستهای ما تحقیق کردند و دیدند این دختر راست میگوید و در خانهاش انرژی هستهای تولید کرده. الان خب این دختر یک دانشمند هستهای شده است. این خودباوری است.»

مگر نه اینکه پوپولیسم طغیان علیه خردگرایی و نخبهگرایی است و تصمیمگیری نه طبق نظر خردمندان و کارشناسان و متخصصان که با توجه به مزاج عمومی.(۵)

احمدینژاد را چه نماد پوپولیسم کلاسیک بدانیم (که در جهان امروز همتایانی دارد) و چه موعودگرا؛ امروز خطر عمده بازگشت دوباره این «جریان» و نه «فرد» در پوستههای سیاسی و پوسترهای انتخاباتی است و همین خطر و خیز دوباره، بهترین مدعای این است که دولت روحانی پوپولیست نیست و چون نیست، با انگ «اشرافیگری» نواخته و با رنگ «نخبهپروری» شناخته میشود. آنچه حسن روحانی در جمع دانشآموزان المپیادی گفت مانیفست فکری رئیس جمهوری است که میخواهد موضوع نخبگی «فرآیند محور دیده و مدیریت شود.» به گفته او «تلاش دولت بهرهگیری درست و مناسب از نخبگان در بخشهای مختلف است. جذب نخبگان هزینه اداره کشور را کاهش میدهد.»(۶) این رویکرد در تقابل با گرایش مستمر پوپولیسم در ضدیت با نخبگی است که ارزشهایی که این نخبگان قرار است حاملان آن باشند رابه منزله ارزشهایی ضد مردمی افشا میکند.(۷)

سؤال پوپولیستهای امروزی به تعبیر فرانسیس فوکویاما این است «آیا طبقه نخبگان ما را نادیده نگرفته و تلاشهایمان را کمرنگ نشان نداده است؟»  همان گونه که جان ورنر مولر در کتاب «پوپولیسم چیست» اشاره دارد: «پوپولیستها همواره مردم عادی و بیگناه را در برابر نخبگان فاسد که کار نمیکنند (مگر برای نفع شخصی) قرار میدهند. پوپولیستها صرفاً منتقد نخبگان نیستند: ادعای آنها این است که آنها و فقط آنها مردم واقعی را نمایندگی میکنند. آنها تصور میکنند که مخالف نخبگان فاسد در برابر مردمی متجانس و کاملاً اخلاقی هستند که نمیتوانند به راه خطا روند. میتوان تمام ناکامیهای پوپولیستهای در قدرت قرار گرفته را به گردن نخبگانی که در پشت صحنه چه در داخل و چه در خارج از کشور فعالیت میکنند انداخت. هر کس از نخبگان انتقاد کند لزوماً پوپولیست نیست، علاوه بر مخالفت با نخبگان، پوپولیستها ضد کثرت گرایی نیز هستند. آنها ادعا میکنند که آنها و فقط آنها نمایندگان مردم هستند. رقبای سیاسی دیگر غیر مشروع‌‌اند و هر کس از آنها حمایت نکند شایسته تعلق داشتن به مردم نیست. پوپولیستها وقتی در موضع مخالف قرار دارند اصرار دارند که نخبگان غیر موجه و مردم موجه هستند، مردمی که به عنوان مجموعه‌‌ای منسجم نمیتوانند خطاکار باشند.»(۸)

در حقیقت پوپولیسم با چندگونگی و تنوع سر ناسازگاری دارد. از نوعی یکپارچگی و یکدستی و یگانگی عمومی دفاع میکند و به انکار تمایزها و تفاوتها تمایل دارد و با تنوع نهفته در جامعه مدنی مخالف است.

علیرضا علوی تبار در تبارشناسی پوپولیسم ایرانی به دو جریان «مردم انگیزی (پوپولیسم) چپ سنتی» و «مردم انگیزی راست افراطی» اشاره میکند که اولی گرچه در دهه ۶۰ پرقدرت و بانفوذ بود اما هرگز نتوانست قدرت را به طور کامل در اختیار بگیرد و ناگزیر همیشه در کنار «راست سنتی و محافظهکار» و «فن سالاران و عملگرایان» به اداره امور میپرداخت. به علاوه مجموعههایی از روشنفکران فعال نیز وجود داشتند که اینجا و آنجا در مقابل روشها و شیوههایش میایستادند و مقبولیت را از آنها میگرفتند. چپ سنتی مردم انگیز هیچ گاه نخواست یا نتوانست به طور کامل به حذف روشنفکران یا فن سالاران اقدام کند و از این رو هیچ گاه مردم انگیزی خالص را به نمایش نگذاشت. ضعف نهادهای مدنی (احزاب سیاسی، انجمنهای صنفی و...) و شرایط جنگ سالهای دهه ۶۰ موجب تناسب نسبی مردم انگیزی چپ سنتی با جامعه در کل میشد اما مردم انگیزی راست رادیکال که با انتخابات دوم شوراهای شهر در ابتدای دهه ۸۰ بتدریج قدرت سیاسی را به طور کامل در اختیار گرفت در بستر متفاوتی رشد کرد. جامعه بشدت به چندگانگی و تنوع رسید و از یکدستی و سادگی سالهای دهه ۶۰ در آن خبری نبود.(۹)

تفاوت ادبیات دو رئیس جمهوری- احمدینژاد و روحانی - را در همین به رسمیت شناختن تنوع اجتماعی میتوان دید. اینکه احمدینژاد برخلاف روحانی از ادبیاتی عامهگرا استفاده میکرد و عباراتی کوچه بازاری به کار میبرد صرفاً ملاک پوپولیست بودن وی نبود، بلکه با همین ادبیات او بشدت به تکثر اجتماعی میتاخت: «قیافه روشنفکری میگیرند، به اندازه بزغاله هم از دنیا فهم و شعور ندارند.» این لحن عمق نفرت احمدینژاد از روشنفکران و نخبگان و در فرهنگ پوپولیستی «دیگران» را به نمایش میگذارد. این تحمیل یکدستی القایی و یکرنگی اجباری است و اوج آن توهین به مخالفان در اعتراضات ۸۸: «حالا چهارتا خس و خاشاک این گوشهها یه کاری میکنند، بدانید که این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنها نخواهد گذاشت.» مردم در نقش «رودخانه زلال» و دیگران در نقش «خس و خاشاک». هیچ اعتباری برای تنوع و تکثر فکری مردم قائل نشدن. قیام پوپولیسم علیه پلورالیسم. نقد تندروها به روحانی نه از باب یکسان انگاری که بابت تکثرگرایی است؛ این است که علیرضا پناهیان در سخنرانی خود پیش از خطبههای نماز جمعه تهران  از رئیس جمهوری تشکر میکند که علیه دوقطبیسازی صحبت کرده و در عین حال میگوید: «عجیب بود که ایشان در یک سخنرانی هم دوقطبی برای انتخابات آینده بسازند و هم از دوقطبیسازی انتقاد کنند.»(۱۰) پوپولیستها تنوع و تکثر را منکر میشوند؛ همه را یکسان و یک شکل میبینند و خود را نماینده آن کل یکدست و جامعه تک قطبی. اما وقتی پوپولیستها به قدرت میرسند به تعبیر مولر به قطبی شدن و آماده کردن مردم برای یک نبرد نهایی و سرنوشت ساز ادامه میدهند (برای چاوز، جورج دبلیو بوش چیزی بجز یک شیطان نبود، همان طور که در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح کرد). هرگز کمبود دشمن وجود ندارد، این دشمنان چیزی کمتر از دشمنان مردم در مجموع نیستند. آنها قطب میسازند چون هر که با آنها نیست دشمن آنان و به تعبیر خودشان دشمن خلق میشوند. پوپولیستها معمولاً یک مسأله خاص را تبدیل به یک بحران میکنند و آن را تهدید واقعی مینامند، زیرا چنین بحران سازیهایی میتواند در خدمت مشروعیت بخشیدن به حکمرانی آنان باشد.(۱۱)

*دولت صبح زود

پوپولیستها با شعار کار و مبارزه با فساد به قدرت میرسند. میگفتند احمدینژاد روزی ۲۰ ساعت کار میکرد و میگویند روحانی چرا ساعات کمی کار میکند؟ در فرانسه نیکلا سارکوزی راستگرا خود را نماینده فرانسه‌‌ای مینامید که به قول خودش «صبح زود از خواب برمی خیزد»؛ «فرانسه کار» در تقابل با فرانسه بیکاران تنبل.(۱۲) پوپولیسم ایرانی نیز با سربرآمدن مدیران بیخواب و بیاعصاب بازخواهد گشت. سحرخیزانی با وعدههای بزرگ! سیاستگذاران پوپولیست معمولاً سه هدف را دنبال میکنند: فعالسازی مجدد، بازتوزیع درآمدی و تجدید ساختار اقتصادی. طبیعتاً به دلیل اینکه جنبشهای پوپولیستی از سوی قشر اغلب کارگر حمایت میشوند؛ بازتوزیع درآمد به صورت افزایش دستمزدهای واقعی، یکی از اولیهترین اقدامات این دولتهاست. معمولاً در سال اول و احتمالاً کمی طولانیتر، سیاستگذاران یک دولت پوپولیست احساس میکنند بیماری اقتصاد را به درستی تشخیص دادهاند و نسخهای که برای رفع آن پیچیدهاند کاملاً صحیح است: اشتغال به سرعت در حال افزایش است، نرخ دستمزدها و تولید در حال افزایش است. با اعمال سیاستهای کنترلی و حتی گاه بدون اعمال آنها تورم چندانی وجود ندارد و مهمتر از همه کمبودها معمولاً با واردات تأمین میشود. هزینه این واردات در صورت وجود از منابعی مانند ذخایر ارزی پرداخت میشود یا برای پرداخت آن استقراض صورت میگیرد. این را رودیگر دورنبوش و سباستین ادواردز در مقالهای که در سال ۱۹۹۰ چاپ کردند، «فاز اول یک حکومت پوپولیستی» نامیدهاند.(۱۳)

دولت روحانی اما نسبتی با تصمیمات خلق الساعه و تهییجات فوقالعاده ندارد؛ دولت صبح زود نیست؛ حتی مسعود نیلی مشاور سابق اقتصادی رئیس جمهوری وقتی از او پرسیدند «شده که از برخی تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای اقتصادی دولت بیاطلاع باشید و صبح که از خواب برمیخیزید با تصمیمهایی خلقالساعه مواجه شوید؟» پاسخ داد: «انصاف باید داد که تاکنون روال تصمیمگیری اتخاذ تصمیمات خلق الساعه نبوده است. معمولاً، برای تصمیمات مهم، ابتدا جلسه گذاشته میشود بعد گزارش تهیه میشود و بحثهای مختلف صورت میگیرد. در بسیاری از موارد، مکانیسم تصمیمگیری، اقناعی است. اما البته بهطور طبیعی برخی موارد هم هست که درنهایت تصمیمی گرفته میشود که برخی از اعضای جلسه با آن موافق نیستند. از طرف دیگر، مراکز تصمیمگیری مختلفی در دولت وجود دارند که آنها نیز تصمیمات اقتصادی میگیرند. بهعنوان مثال شورای اقتصاد یا هیأت دولت که جلساتی تشکیل داده و تصمیماتی در آنها گرفته میشود. میتوان گفت این است که همه در دولت در حال تلاش هستند تا آنجایی که ممکن است هماهنگیها، در مسیر یک همگرایی یا یک چارچوب منسجم اقتصاد کلان بتواند نتیجه دهد. یعنی مسأله را درست بشناسیم و بعد بتوانیم تحلیل کنیم و در مرحله بعد برای آن راهحلهایی ارائه دهیم. به طور مثال تمرین مسأله خروج از رکود برای تیم اقتصادی دولت را مشاهده کردهاید. در مرحله اول یک تحلیلی منتشر و بعد از آن، راهحلهایی ارائه شد. سپس دستهبندی انجام گرفت و بعد از تصویب در مجلس در سیستم اجرایی قرار میگیرد. در وزارتخانهها و سازمانها « بر حسب قدرت نسبی» هر سازمانی که توانایی اجرای آن را دارد به اجرا در میآید. مسلماً اگر این کارها انجام نمیشد، ما با شرایط بدتری مواجه میشدیم.»(۱۴)

رویکرد پوپولیستی این است که دو برابر منابع حاصل از افزایش قیمت انرژی یارانه نقدی پرداخت شود یا با استقراض مستقیم از بانک مرکزی، به همه جمعیت کشور عیدی پرداخت کنند و باز هم از منابع مستقیم بانک مرکزی، مسکن بسازند و... آنچه دولت روحانی نکرد: «اگر قرار بود راجع به قیمت انرژی به گونهای که مورد پسند عامه مردم است تصمیمگیری شود، قطعاً باید تصمیمات دیگری گرفته میشد نه اینکه سهمیه بنزین قطع شود. این اقدام دولت از منظر پوپولیستی کار درستی نبود اما از نظر اقتصادی و عقلانیت دستاورد بزرگی بود، چرا که پس از حدود هشت سال بنزین دوباره تکنرخی شد. تکنرخی کردن بنزین اگرچه تصمیم محبوبی نیست، اما به دلیل فساد بسیاری که در قیمت سوخت وجود دارد، بسیار مؤثر است. یعنی مطمئناً اگر با رانندههای تاکسی و عموم مردم که سوار وسایل نقلیه عمومی میشوند صحبت کنید، از این تصمیمی که گرفته شده خوشحال نیستند. بنابراین، تصمیماتی وجود دارد که اگرچه باعث کاهش محبوبیت دولت میشود ولی واقعاً لازم است که آن تصمیم گرفته شود و هر چقدر این تصمیمات و نتایج آن از راههای مختلف بویژه توسط رسانههای عمومی برای مردم توضیح داده شود، بهتر است.»(۱۵)

*پوپولیسم در کمین است

پوپولیستها به جای آنکه آینده را بخرند، الان را میفروشند و همواره در کمین اند. چه به تعبیر لاکلائو «سیاست با پوپولیسم یکی است» (خرد پوپولیستی) و در ساختار اجتماعی ما هم حذف شدنی نیستند: «در نظامی زندگی میکنیم که یک پایه آن را بوروکراسی، پایه دیگر تکنوکراسی و پایه دیگر آن پوپولیسم است و همچنین نوع ساختاری که در آن همه قدرت تخریب دیگری را دارند، اما کسی قدرت ندارد که به تنهایی چیزی را بسازد و امروز وضعیت حکمرانی به گونهای است که تا نتوانیم اجماعی ایجاد کنیم و برای آن با تعارض منافع متعددی مواجه شویم، نمیتوانیم کاری را انجام دهیم.» (۱۶)

پینوشتها:

۱- اظهارات در مراسم افتتاح دو پروژه صنعتی و خدماتی در استان کرمان، ۱۴ شهریور ۹۱/ ۲- خسرو معتضد، ایرنا، ۱۰ تیر ۹۲/ ۳- روزنامه شرق، ۲۹ فروردین ۹۷/ ۴- ایسنا، ۵ اردیبهشت ۹۶

۵- محمود سریع القلم، دنیای اقتصاد، ۲۸ آذر ۹۲/ ۶- پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، ۱۴ مهر ۹۸/ ۷ - قدرت پوپولیسم: یک تحلیل فلسفی، مجله گفتگو، آذر ۸۸/ ۸- پوپولیسم چیست، برگردان و تلخیص از حمید شیرازی/ ۹- روزنامه هم میهن، ۱۱ تیر ۸۶/ ۱۰- ایلنا، ۲۲ شهریور ۹۸/ ۱۱- پوپولیسم چیست، حمید شیرازی/ ۱۲- قدرت پوپولیسم: یک تحلیل فلسفی، مجله گفتگو، آذر ۸۸/ ۱۳- دولتهای دروغ، مجله تجارت فردا، ۱۸ اردیبهشت ۹۶/ ۱۴- گفتوگو با روزنامه دنیای اقتصاد، ۷ تیر ۹۴/ ۱۵- همان/ ۱۶- حسامالدین آشنا در مراسم روز دانشجو در دانشگاه تهران، ایسنا، ۱۸ آذر ۱۳۹۷

نظر شما