سرویس سیاسی جوان آنلاین: در جریان رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری در سال ۹۲، حسن روحانی درباره راهحل مناقشات مربوط به فعالیتهای هستهای ایران گفت: «آمریکا کدخدای اروپاییهاست و بستن با کدخدا راحتتر است».
پس از دو سال مذاکره با کشورهای ۵+۱ بالاخره توافق هستهای (برجام) حاصل شد. این توافق اگرچه در زمان ریاستجمهوری اوباما نیز در مواردی نقض شد، اما در اردیبهشتماه سال گذشته ترامپ رسماً اعلام کرد از برجام خارج شده و همه تحریمهای تعلیق شده را برمیگرداند. کشورهای اروپایی نیز که وانمود میکردند خواستار حفظ برجام هستند، عملاً نسبت به بسیاری از تعهدات خود در برجام پایبند نبودند. دولتمردان ایران یک سال تلاش کردند از طریق مذاکره با سه کشور اروپایی حاضر در برجام، با تأمین منافع حداقلی ایران، این توافق را علیرغم خروج آمریکا از برجام، حفظ کنند. بالاخره پس از یک سال مذاکره و رفتوآمدهای سیاسی بین ایران و اروپا، دولتمردان ایران که اطمینان یافتند آبی از اروپاییها برای ایران گرم نمیشود، بر اساس بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام، برخی تعهدات ایران را در برجام متوقف کردند. در گام نخست، ایران محدودیت ذخیرهسازی اورانیوم غنیشده و آب سنگین را کنار گذاشت، در گام دوم غنیسازی بالای ۳.۶۷ درصد را آغاز کرد و در گام سوم محدودیتهای مربوط به تحقیق و توسعه را کاهش داد.
*تکاپوی اروپا برای توقف اقدامات مقابلهای ایران
پس از آن که ایران سیاست کاهش تعهدات برجامی خود را در پیش گرفت، کشورهای اروپایی به تکاپو افتادند تا از طریق دیپلماتیک ایران را مجاب کنند به تعهدات برجامی خود پایبند بماند. فرانسه در ابتدا طرحی را با عنوان «توقف در برابر توقف» به ایران و آمریکا پیشنهاد داد تا بر اساس آن آمریکا بخشی از تحریمها علیه ایران را متوقف کرده و معافیت نفتی به میزان ۸۰۰ هزار بشکه در روز (به میزانی که ایران قبل از پایان معافیتهای آمریکا نفت صادر میکرد) به ایران بدهد. در مقابل ایران نیز روند کاهش تعهدات برجامیِ خود را متوقف کند. این طرح نتوانست نظر آمریکا را جلب کند و در نهایت فرانسه پیشنهاد داد ایران در قبال دریافت یک خط اعتباری ۱۵ میلیارد دلاری به عنوان وام، روند کاهش تعهدات برجامی خود را متوقف کند.
رفتوآمدهای دیپلماتیک مقامات ایرانی به فرانسه و برعکس در ماههای اخیر نشان میدهد این پیشنهادها به عنوان پیشنهادهایی قابل تأمل از سوی دولت ایران تلقی شده است. به عنوان نمونه، حسن روحانی رئیس جمهور در تاریخ ۱۲ شهریورماه گفت: «امروز اساس بحث ما با دیگر کشورها این است که اگر بتوانند نفت ما را به صورت نقد یا به صورت نسیه بخرند؛ یعنی پیش خرید کنند و پولش در اختیار ما باشد؛ این شرایط را تسهیل میکند، برای اینکه بتوانیم گامهایی برای تعهدات برداریم یعنی بحث ما بحث چند ماهه و تا پایان سال میلادی است، هنوز به توافق نهایی نرسیدیم، اما در عین حال مذاکرات همچنان ادامه دارد».
از این اظهارات چنین به نظر میرسد مهمترین اختلاف نظر میان ایران و کشورهای اروپایی در مذاکرات جاری، موضوع خرید نفت ایران است. کشورهای اروپایی برای این که تحریمهای نفتی آمریکا را زیر پا نگذارند، حاضر نیستند نفت ایران را حتی به صورت نسیه خریداری کنند بلکه میخواهند ۱۵ میلیارد دلار را به عنوان وام به ایران پرداخت کنند تا ایران را مجاب به توقف اقدامات مقابلهای کنند.
اما واکنش مقامات آمریکایی به این طرح، واکنشهایی مبهم و ضد و نقیض بوده است. از یک سو کریس مورفی سناتور آمریکایی از موافقت ترامپ با طرح فرانسه برای پرداخت ۱۵ میلیارد دلار به ایران در مقابل بازگشت از کاهش تعهدات برجامی خبر داده و از سوی دیگر منوچین وزیر خزانهداری آمریکا بر تداوم راهبرد فشار حداکثری به ایران تأکید کرده است.
*آیا تجربه اعتماد به غرب تکرار خواهد شد؟!
اگرچه در ظاهر چنین به نظر میرسد که پیشنهاد کشورهای اروپایی میتواند در شرایط فعلی راه تنفسی برای اقتصاد ایران باشد، اما تجربه مذاکرات با اروپا به ویژه در یک سال اخیر نشان میدهد اولاً اروپا در راهبردی مشترک با آمریکا، به دنبال فشار حداکثری به ایران است و ثانیاً اروپا اساساً اراده مستقلی از آمریکا نداشته و در سیاست خارجی خود در قبال ایران، کاملاً تابع آمریکاست. از همین روست که یک سال پس از آن که کشورهای اروپایی پیشنهاد ایجاد یک کانال ویژه مالی را به ایران دادند، هنوز هم راهاندازی آن در گرو، اما و اگرهای فراوانی است که نشان میدهد بدون چراغ سبز آمریکا، هیچ راهحل اروپایی موفقیتآمیز نخواهد بود. هایکو ماس وزیر خارجه آلمان درباره این موضوع گفت: «همه طرفهای توافق هستهای باید «مسئولانه» عمل کنند، چراکه اروپا به تنهایی قادر به یافتن راهکاری برای حفظ این توافق نیست». این اظهارات بدین معناست که ایران برای حل مسئله تحریمها تنها نمیتواند به اروپا چشم بدوزد و لازم است مستقیماً با آمریکا مذاکره کند. این یعنی مذاکره مجدد با کدخدا و بازگشت به نقطهای که در سال ۹۲ بودیم!
با توجه به تجربهای که در سالهای گذشته درباره عهدشکنی آمریکا برای دولتمردان کشور حاصل شد، امید است دولتمردان از این تجربیات درس گرفته و هر راهحلی را که به مذاکره با آمریکا ختم میشود کنار بگذارند.
پس از دو سال مذاکره با کشورهای ۵+۱ بالاخره توافق هستهای (برجام) حاصل شد. این توافق اگرچه در زمان ریاستجمهوری اوباما نیز در مواردی نقض شد، اما در اردیبهشتماه سال گذشته ترامپ رسماً اعلام کرد از برجام خارج شده و همه تحریمهای تعلیق شده را برمیگرداند. کشورهای اروپایی نیز که وانمود میکردند خواستار حفظ برجام هستند، عملاً نسبت به بسیاری از تعهدات خود در برجام پایبند نبودند. دولتمردان ایران یک سال تلاش کردند از طریق مذاکره با سه کشور اروپایی حاضر در برجام، با تأمین منافع حداقلی ایران، این توافق را علیرغم خروج آمریکا از برجام، حفظ کنند. بالاخره پس از یک سال مذاکره و رفتوآمدهای سیاسی بین ایران و اروپا، دولتمردان ایران که اطمینان یافتند آبی از اروپاییها برای ایران گرم نمیشود، بر اساس بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام، برخی تعهدات ایران را در برجام متوقف کردند. در گام نخست، ایران محدودیت ذخیرهسازی اورانیوم غنیشده و آب سنگین را کنار گذاشت، در گام دوم غنیسازی بالای ۳.۶۷ درصد را آغاز کرد و در گام سوم محدودیتهای مربوط به تحقیق و توسعه را کاهش داد.
*تکاپوی اروپا برای توقف اقدامات مقابلهای ایران
پس از آن که ایران سیاست کاهش تعهدات برجامی خود را در پیش گرفت، کشورهای اروپایی به تکاپو افتادند تا از طریق دیپلماتیک ایران را مجاب کنند به تعهدات برجامی خود پایبند بماند. فرانسه در ابتدا طرحی را با عنوان «توقف در برابر توقف» به ایران و آمریکا پیشنهاد داد تا بر اساس آن آمریکا بخشی از تحریمها علیه ایران را متوقف کرده و معافیت نفتی به میزان ۸۰۰ هزار بشکه در روز (به میزانی که ایران قبل از پایان معافیتهای آمریکا نفت صادر میکرد) به ایران بدهد. در مقابل ایران نیز روند کاهش تعهدات برجامیِ خود را متوقف کند. این طرح نتوانست نظر آمریکا را جلب کند و در نهایت فرانسه پیشنهاد داد ایران در قبال دریافت یک خط اعتباری ۱۵ میلیارد دلاری به عنوان وام، روند کاهش تعهدات برجامی خود را متوقف کند.
رفتوآمدهای دیپلماتیک مقامات ایرانی به فرانسه و برعکس در ماههای اخیر نشان میدهد این پیشنهادها به عنوان پیشنهادهایی قابل تأمل از سوی دولت ایران تلقی شده است. به عنوان نمونه، حسن روحانی رئیس جمهور در تاریخ ۱۲ شهریورماه گفت: «امروز اساس بحث ما با دیگر کشورها این است که اگر بتوانند نفت ما را به صورت نقد یا به صورت نسیه بخرند؛ یعنی پیش خرید کنند و پولش در اختیار ما باشد؛ این شرایط را تسهیل میکند، برای اینکه بتوانیم گامهایی برای تعهدات برداریم یعنی بحث ما بحث چند ماهه و تا پایان سال میلادی است، هنوز به توافق نهایی نرسیدیم، اما در عین حال مذاکرات همچنان ادامه دارد».
از این اظهارات چنین به نظر میرسد مهمترین اختلاف نظر میان ایران و کشورهای اروپایی در مذاکرات جاری، موضوع خرید نفت ایران است. کشورهای اروپایی برای این که تحریمهای نفتی آمریکا را زیر پا نگذارند، حاضر نیستند نفت ایران را حتی به صورت نسیه خریداری کنند بلکه میخواهند ۱۵ میلیارد دلار را به عنوان وام به ایران پرداخت کنند تا ایران را مجاب به توقف اقدامات مقابلهای کنند.
اما واکنش مقامات آمریکایی به این طرح، واکنشهایی مبهم و ضد و نقیض بوده است. از یک سو کریس مورفی سناتور آمریکایی از موافقت ترامپ با طرح فرانسه برای پرداخت ۱۵ میلیارد دلار به ایران در مقابل بازگشت از کاهش تعهدات برجامی خبر داده و از سوی دیگر منوچین وزیر خزانهداری آمریکا بر تداوم راهبرد فشار حداکثری به ایران تأکید کرده است.
*آیا تجربه اعتماد به غرب تکرار خواهد شد؟!
اگرچه در ظاهر چنین به نظر میرسد که پیشنهاد کشورهای اروپایی میتواند در شرایط فعلی راه تنفسی برای اقتصاد ایران باشد، اما تجربه مذاکرات با اروپا به ویژه در یک سال اخیر نشان میدهد اولاً اروپا در راهبردی مشترک با آمریکا، به دنبال فشار حداکثری به ایران است و ثانیاً اروپا اساساً اراده مستقلی از آمریکا نداشته و در سیاست خارجی خود در قبال ایران، کاملاً تابع آمریکاست. از همین روست که یک سال پس از آن که کشورهای اروپایی پیشنهاد ایجاد یک کانال ویژه مالی را به ایران دادند، هنوز هم راهاندازی آن در گرو، اما و اگرهای فراوانی است که نشان میدهد بدون چراغ سبز آمریکا، هیچ راهحل اروپایی موفقیتآمیز نخواهد بود. هایکو ماس وزیر خارجه آلمان درباره این موضوع گفت: «همه طرفهای توافق هستهای باید «مسئولانه» عمل کنند، چراکه اروپا به تنهایی قادر به یافتن راهکاری برای حفظ این توافق نیست». این اظهارات بدین معناست که ایران برای حل مسئله تحریمها تنها نمیتواند به اروپا چشم بدوزد و لازم است مستقیماً با آمریکا مذاکره کند. این یعنی مذاکره مجدد با کدخدا و بازگشت به نقطهای که در سال ۹۲ بودیم!
با توجه به تجربهای که در سالهای گذشته درباره عهدشکنی آمریکا برای دولتمردان کشور حاصل شد، امید است دولتمردان از این تجربیات درس گرفته و هر راهحلی را که به مذاکره با آمریکا ختم میشود کنار بگذارند.