سرویس ایران جوان آنلاین: از اواخر اردیبهشت ماه تا اوایل پاییز اوج برداشت محصولات کشاورزی در ایران است. از استانهای خوزستان و هرمزگان و بوشهر و سیستان و بلوچستان که از اردیبهشت ماه محصولاتشان را روانه بازار میکنند گرفته تا آذربایجانغربی و شرقی و زنجان و کردستان و اردبیل که به خاطر نوع آب و هوایشان تا مهرماه منتظر میمانند تا محصولات پاییزیشان را به بازار عرضه کنند. البته نمیتوان از مرکبات استانهای شمالی که همزمان با فصل سرما و زمستان، بازار را زینت میبخشند نیز چشم پوشی کرد. با این تفاسیر اگر شهر و نوع محصول و فصل عرضه آن به بازار را نادیده بگیریم، کشاورزان در یک مورد، مشترک هستند و آن هم اینکه، «تمام زحمت و تلاش و خون دل خوردنها مال آنهاست و سود و بهره در جیب دلالان» حالا و در شرایطی که اکثر کشاورزان از وضعیت موجود رضایت ندارند، باید پرسید اصلاً «کشاورزی در ایران برای فعالان این عرصه سود دارد؟» سؤالی که مدیرعامل سازمان تعاون روستایی در جواب آن گفته «با توجه به اینکه سود اسمی حاصل از بخش کشاورزی حدود ۲۵ تا ۲۷ درصد است، کشاورزان با در نظر گرفتن تورم سالانه و سود بانکی ۱۸ درصدی باید ۳۸ درصد هزینه بپردازند که بیشتر از عایدی آنهاست و سود خالصشان منفی میشود!» یعنی ضرر!
«هندوانه و گوجه فرنگی روی زمین مانده و چکهای برگشتی در دستهای رنج دیده کشاورزان بوئینگ (میوه گرمسیری) سیستان و بلوچستان»، «حدود ۴۰۰ هزار تن سیبزمینی و گوجه فرنگی حمیدیه خوزستانیها روی زمین مانده است»، «پیازهای مانده روی زمین اشک کشاورزان اصفهانیها را درآورد»، «دو محصول جهانی «زرشک» و «زعفران» در قاین زیرکوه روی زمین مانده است»، «یکسوم محصول چغندرقند نهاوند روی زمین مانده است»، «سیب آذربایجانغربی روی دست باغداران ماند»، «مقصر فساد هزار تن سیب در دماوند کیست؟»، «کشاورزان شمالی از ترس گندیدن پرتقالهایشان، مفتفروشی میکنند» و...
«هندوانه و گوجه فرنگی روی زمین مانده و چکهای برگشتی در دستهای رنج دیده کشاورزان بوئینگ (میوه گرمسیری) سیستان و بلوچستان»، «حدود ۴۰۰ هزار تن سیبزمینی و گوجه فرنگی حمیدیه خوزستانیها روی زمین مانده است»، «پیازهای مانده روی زمین اشک کشاورزان اصفهانیها را درآورد»، «دو محصول جهانی «زرشک» و «زعفران» در قاین زیرکوه روی زمین مانده است»، «یکسوم محصول چغندرقند نهاوند روی زمین مانده است»، «سیب آذربایجانغربی روی دست باغداران ماند»، «مقصر فساد هزار تن سیب در دماوند کیست؟»، «کشاورزان شمالی از ترس گندیدن پرتقالهایشان، مفتفروشی میکنند» و...
اینها اخباری است که هر ماه و بر اساس محصولی که به ثمر میرسد، یکییکی و چندتا چندتا در رسانهها منتشر میشود و اگر وقت برداشت تمام محصولات کشاورزی در یک زمان مشخص بود، آنوقت میشد به عمق فاجعه پیبرد. هیچ چیز مانند «روی زمین ماندنِ» محصولات کشاورزی، برای کشاورزانی که یک سال تمام بر روی همان زمین کار کرده و عرق ریختهاند، زجرآور نیست. سرمایههایی که به امید بازگشت در زمان برداشت، برروی زمین پاشیده میشوند و آخر سر، آنچه دست کشاورز را میگیرد، «هیچ» است.
ضعف بیمهها در حوزه کشاورزی
سیاستهای پولی و مالی کشور، وجود تورم و سود و بهرههای بالای بانکی شرایطی را به وجود آورده که امکان کسب و کار و فعالیت اقتصادی در بخش کشاورزی را به شدت دشوار کرده است.
در همین رابطه مدیرعامل سازمان تعاون روستایی با بیان اینکه باید زمینه پایداری تولید در بخش کشاورزی را فراهم کرد زیرا این بخش نیروهای متعددی دارد، در گفتگو با تسنیم گفته بود که هم اکنون و در حالی که سود حاصل از بخش کشاورزی حدود ۲۵ تا ۲۷ درصد است کشاورزان با در نظر گرفتن تورم سالانه و سود بانکی ۱۸ درصدی باید ۳۸ درصد هزینه بپردازند که بیشتر از عایدی آنهاست. در این شرایط چگونه میتوان از بخش کشاورزی انتظار داشت که فعالیت آنها حاشیه سود داشته باشد و بتواند اشتغالی پایدار ایجاد کند. حسین شیرزاد با تأکید بر اینکه شرکتهای بخش کشاورزی کمتر برای حضور در تجارت داخلی و خارجی آمادگی دارند و شرکتهای معدودی در این بخش داریم که به اصطلاح حرفهای باشند، ادامه داد: «ترکیه ۱۷۰ میلیارد دلار به بخش کشاورزی اعطا میکند، اما دعوای ما هنوز بر سر آن است که یارانه به مصرف کننده بدهیم یا به تولید کننده، این در حالی است که دنیا سالهاست یارانه را به زنجیره تولید میدهد.»
یکی از بزرگترین دردهای صنایع مختلف و بخصوص کشاورزی در ایران این است که دولتیها نمیخواهند دست از سر آن بردارند. دولت وعده میدهد، قیمت میگذارد، تضمین میکند، حرف میزند، اما درست در زمانی که کشاورز نیازمند حمایت است، پشتش را خالی میکند. امروز دیگر بنگاهداری دولتی در دنیا امری پذیرفته نیست زیرا دولت تولیدکننده، سرمایهگذار و تاجر خوبی به حساب نمیآید و کارها باید به تشکلها، اتحادیهها و صنوف واگذار شود. در کمال تأسف باید گفت که مقررات موجود در کشور امکان واگذاری امور به بخش خصوصی را نمیدهد که همین امر بزرگترین ضربه به پیکر کشاورز و صنعت کشاورزی است.
مدیرعامل سازمان تعاون روستایی با تأکید بر اینکه نظام تأمین اجتماعی در حوزه کارگران زراعی روستایی و بازنشستگی و از کارآفتادگی کشاورزان مناسب نیست، گفت: «بستههایی حمایتی باید در این بخش در نظر گرفته شود که وضعیت آن در شرایط فعلی بسیار ضعیف است. همچنین نظام بیمه ما در بخش کشاورزی در چمبره بانکها دست و پا میزند.» شیرزاد تأکید کرد: «حدود ۱۲ هزار میلیارد تومان حجم واردات به بخش کشاورزی است، اما پولی که به صندوقهای بیمه تزریق میشود یک چهاردهم تا یک شانزدهم است و مدیریت ریسک را با چالش مواجه میکند.» به گفته این مسئول، رکوب قیمتها در بخش کشاورزی فاجعه به بار میآورد و حاشیه سود و سرمایهگذاری را در این عرصه میکاهد. امروز کشاورزی ایران در مسیر ۴۰ سال پیش اروپا قرار دارد، وضعیتی که اصلاً خوب نیست و با ادامه این شرایط و فشار آوردن بر منابع پایه، باید گفت روزهای سختی در انتظارش است. به هرحال و با روشهای سنتی که در اکثر استانهای ایران به کشت و زرع پرداخته میشود، نمیتوان این حجم از آب را برداشت کرد و به کشاورزی با این سبک و بیبرنامه و بدون حامی ادامه داد. پس یا دولت باید وارد عمل شود یا زنجیرها را از پای بخش خصوصی باز کند تا آنها کاری کنند. وگرنه دیگر کشاورزی برای کشاورز سودی نخواهد داشت.
نظر شما