دخالت عربستان در یمن و حملات نظامی و بمباران آنجا را چگونه باید تفسیر کرد؟ در گذشته بویژه در دوران اوج ناصریسم و رواج جریان سوسیال ناسیونالیسم عربی، یمن خطر بالقوهای برای عربستان محسوب میشد. از این نظر سعودیها میکوشیدند که مانع از این خطر شوند و در یمن دخالت میکردند. ولی مداخله نظامی اخیر آنها را نمیتوان در ذیل خطر برای امنیت عربستان توصیف کرد، زیرا نه مصر در جایگاه قدرت است و نه از قذافی و صدام حسین خبری است که بخواهند یمنیها را علیه عربستان تحریک کنند. پس علت چیست؟
برای فهم ماجرا باید به اظهارات اخیر آقای ظریف اشاره کرد که گفت: «وقتی که وزیر شدم با آقای سلیمانی صحبت کردم به سعود الفیصل پیشنهاد کردیم حاضریم راجع به یمن، بحرین، عراق، سوریه و لبنان صحبت کنیم، در همان پیشنهاد پیغام فرستادم اگر فکر میکنید به قول خودتان من ماله کش اعظم هستم، آقای سلیمانی با شما صحبت کند. سعود الفیصل پاسخ داد «جهان عرب به شما ربطی ندارد.» حالا میبینید جهان عرب به ما ربط دارد یا ندارد. در سوریه و یمن شکست خوردند در لبنان نخستوزیر آن را زندانی کردند.» در حقیقت عربستان در دهه اخیر از حالت دفاعی بیرون آمده و سیاست توسعهطلبانه و تهاجمی را در پیش گرفته و به نوعی خود را متولی و قیم جهان عرب تلقی میکند. رسالتی که پیشتر، ناصر و مصر برای خود تعریف کرده بودند و در مقاطعی نیز احزاب بعث این صندلی را برای خود رزرو کردند و اکنون عربستان سعودی میخواهد همهکاره جهان عرب شود و ابتدا هم از همسایگان آغاز کرد، یمن را مورد تجاوز قرار داد، با قطر درگیر تحریم شد، سپس به سوی مصر رفت تا آنان را وابسته به خود و حتی برخی از مناطق مصر (جزیره) را به حوزه خود اضافه کند. وارد جنگ سوریه و درگیریهای داخلی لبنان شد، در گریبانگیری قذافی شرکت کرد، ولی تقریباً در همه موارد شکست خورده است و جز هزینههای فراوان و دوشیده شدن از سوی امریکا چیز دیگری نصیب آنان نشده است. سعودالفیصل 40 سال وزیر خارجه حکومت سعودی بود. کمتر کسی این مدت را در مقام وزارت خارجه حضور داشته است. فردی باتجربه بود. او که باتجربهترین فرد در میان سعودیها بود چنین نگاه ساده لوحانهای داشت که میتواند دیگران را از حضور در جهان عرب منع کند، اکنون باید دید که محمد بنسلمان که یک درصد تجربه او را ندارد، سرش در کجا به سنگ خواهد خورد؟
مشکل این است که جهان عرب یک واقعیت توخالی است. تعداد اعرابی که به دست اعراب کشته شدهاند، دهها و صدها برابر تعداد اعرابی است که به دست اسرائیل کشته شدهاند. هماکنون نیز تعداد کشتههای مردم یمن و سوریه به دست سعودیها و همپیمانان آنان خیلی بیشتر از کشتههای فلسطینی از سوی اسرائیل است. جهان عرب جهانی است که جام می و خون دل را هر یک به کشوری دادند. فقیرترین و مفلوکترین کشورها تا ثروتمندترین آنان را میتوان در جهان عرب دید. جام میآن نصیب عربستان و همپیمانانش و خون دل نصیب مردم یمن و سودان و سومالی و سوریه و... شده است. اشتباه سعودالفیصل و حکام بعدی سعودی این است که گمان دارند کشورها برای حفظ منافع خود، منتظر موافقت آنان میمانند. کسانی که گمان میکردند با بمبافکنهای پیشرفته امریکایی میتوانند در کمتر از یک ماه یمن را اشغال کنند و به صنعا بروند و حکومت دستنشانده را مستقر کنند، توجه نداشتند که اگر با فناوری و هواپیما و تجهیزات نظامی پیشرفته میتوان یک کشور را اشغال کرد، پیشتر روسها در افغانستان موفق میشدند و امروز نیز امریکاییها در افغانستان مشکلی نداشتند. در حالی که امریکاییها 18 سال پس از حمله به افغانستان، اکنون درصددند که با طالبان به توافق جامع دست پیدا کنند!! نه یمنیها و نه سوریها ضعیفتر از طالبان هستند و نه سعودیها در قد و قواره امریکاییها که فاصله آنان از زمین تا آسمان است. آیا عربستان سعودی قادر است که از مواضع کنونی خود بازگردد؟ به نظر میرسد که انجام این کار قدری سخت باشد. اول اینکه معلوم نیست اسرائیل و ایالات متحده موافق چنین بازگشتی باشند و اگر امریکا و اسرائیل موافق نباشند، به احتمال فراوان در راه بازگشت آنان ایجاد مانع خواهند کرد. ولی در مجموع ایران میتواند هزینههای بازگشت از این مسیر پرخطر را برای عربستان کاهش دهد. عربستان نه فقط در حوزه سیاست خارجی دچار مشکل است، بلکه در زمینه داخلی و هماهنگ شدن تحولات آن با ارزشهای جدید نیز با چالشهای فراوانی مواجه خواهد شد. تقاطع این دو چالش بزرگ، میتواند ثبات داخلی عربستان را با خطر مواجه کند و برای گریز از احتمال وقوع این خطر، چارهای ندارند جز اینکه سیاست خارجی خود را تغییر دهند و ایده سروری جهان عرب را به فراموشی بسپارند. این ایده برای مصر هم پرهزینه بود، به طریق اولی برای عربستان نیز هزینه بیشتری خواهد داشت. اصولاً سیاست توسعهطلبانه پرهزینه است. امریکاییها و روسها نیز از همین سیاست ضربه خوردهاند. چینیها نیز در مقاطعی درگیر این نوع سیاست شدند ولی خیلی سریع آن را کنار گذاشتند و فقط به امور و منافع ملی خود پرداختند.
نظر شما