به گزارش نصر به نقل از روزنامه سرخاب ؛ «منطقه گردشگري آينالو از معدود مناطق کشور است که طبيعت زيباي آن دست نخورده باقي است. اين منطقه جنگلي در حقيقت مرکز نگهداري مارالها و آهوهاي وحشي است. در حال حاضر 17 گونه حيواني در خطر انقراض، که سياه خروس، اردک سر سفيد، ميش مرغ قره قشلاق و پلنگ از مهمترين آنها هستند، که در اين منطقه زيست ميکنند و تلاش براي حفظ نسل اين جانوران ارزشمند و کمياب ادامه دارد. جنگلهاي منطقه علاوه بر تنوع عظيم گياهي، عمدهترين گونههاي پستانداران و پرندگان حمايت شده يا کمياب را نيز در چتر حمايت خود دارد.»
حال، امّا ممکن است گوشي موبايلتان را باز کنيد و پيامک تبليغ تورهاي گردشگري را ببينيد که شما را دعوت کرده تا براي تور آخر هفته «آينالو» به جمعشان بپيونديد يا آخر هفته گشتي در اينستاگرام دوستانتان بزنيد و کلي عکس يادگاري با مارالها را تماشا کنيد.
پس عجيب نيست اگر در خبرها بخوانيد که مديرکل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري آذربايجان شرقي خبر از تأمين زيرساختهاي کمپ گردشگري آينالو دهد و بر ضرورت معرفي و اطلاع رساني دقيق جاذبههاي گردشگري تاکيد کند و در نهايت خبر ايجاد سنگفرش در دل اين منطقه بکر طبيعت منتشر شود.
چرا محيطزيست در اين مورد سکوت کرده؟ آيا اين منطقه حفاظت شده نيست و قوانين و مقرراتي ندارد؟ اگر پاسخ مثبت است پس هدف از سنگفرش اين منطقه و رسميت دادن به آمد و رفت گردشگران بيمحابا چيست؟ سازمان محيط زيست از چه قوانيني براي اين کار تبعيت کرده است؟
اينها سوالاتي است که در ميزگردي به همت بهرام تندران، عکاس و فعال محيط زيست و با همکاري روزنامه سرخاب و خانه محيط زيست، با حضور داود غني پور رييس اداره محيط طبيعي و خانم پرتونيا مسئول دفتر مشارکت اداره كل حفاظت محيط زيست آذربايجانشرقي، محمد رحمتپور مسؤول ثبت آثار اداره كل ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي آذربايجان شرقي، احمدرحماني، مديرعامل و خانم دکتر عاطفه مجتهد و مجيد رحماني،از اعضاي هيأت مديره خانه محيط زيست به همراه جمعي از فعالان محيط زيست و تعدادي از اعضاي تحريريه روزنامه سرخاب مطرح شد.
ديدگاههاي مطرح شده در اين ميزگرد را در ادامه بخوانيد:
غنيپور: جاذبه توريستي در منطقه آينالو صورت گرفته. زيست مارال باعث معروفيت اين منطقه شده است و به واسطه آن تعداد بازديدکننده افزايش يافته و حتي مايلند وارد مناطق محافظت شده شوند. ما نميتوانيم اين منطقه را ببنديم. چون اولاً شناساندن شهرستان و معيشت مردم محلي دغدغه مسؤولان است و از طرفي خيل عظيم توريست که مختص استان خودمان هم است به منطقه سرازير ميشوند. پس ما نميتوانيم برخورد چکشي کنيم. البته ما ادعا نداريم و انجياوها و کارشناسان اگر نظر بهتري دارند از آن نظرات استقبال ميکنيم.
چرا اداره کل محیط زیست توان برخورد ندارد؟
تندران: اينکه ميگوييد انجياوها نظر دهند کملطفي است. چون سازمان محيطزيست بايد پروتکلهاي خودش را انجام دهد . اين هم که ميفرماييد ساکنان بومي مدنظرند ميتوانستيد مسير آينالي تا روستا را راهسازي کنيد و به بستر دست نزنيد. در بحث توريسم هم بايد پرسيد چرا سازمان توان برخورد ندارد؟ مگر نه اينکه شهرستان مربوطه بايد از مرکز دستور بگيرد؟ چرا بحث توريسم بايد دغدغه سازمان محيطزيست باشد؟ مگر آنجا منطقه احياي مارال و ساير گونههاي جانوري نيست؟
غنيپور: سياست قبلي براي مناطق حفاظت شده، حفاظت صرف بود. قبلاً انسان جزء اکوسيستم نبود، اما حالا هست. حفاظت چکشي را الان نداريم. ما بر اساس استانداردهاي جهاني محيط زيست مطالعه شده، استعداد مناطق را شناسايي کرده و در کلاسهبنديهاي مختلف زونهايي را مشخص کرده ايم و بر اين باوريم که منطقه آينالو پتانسيلهايي دارد که ميتوان استفاده پايدار از آن نمود. ممکن است اشتباهاتي هم بشود که طبيعي است.
در مورد راهسازي براي بوميها که گفتيد، معضل اصلي ما در آن منطقه بعد از محدوده آينالو است، چون تمايل مردم نسبت به آنجاست.
در مورد مارالها هم بايد بگويم که مارالهاي مازاد و گلههاي پشتيبان در ديد عموم هستند و آن دسته از مارالهايي که مورد حفاظت هستند در دسترس عموم نيستند. الان در کل دنيا زونبندي صورت ميگيرد. در هر منطقه حفاظتشده يک زون هسته وجود دارد. زونهاي عمومي هم هست که دسترسي عموم به آنها وجود دارد. کارشناسان بر اساس توان اکولوژيکي، ميزان دسترسي را مشخص ميکنند.
خانم مجتهدي: پس اگر زونينگ در منطقه تعريف شده، از چه قوانيني تابع است؟
مجيد رحماني: طرح جامع گردشگري تعريف شده؟ زونبندي هسته کجاست؟
غنيپور: قانون مشخصي وجود ندارد. فرض کنيد 100 هزار هکتار وسعت اين منطقه است. بايد بدايند که شکل اين منطقه تعريف شده از ديد کارشناسي يک دايره نيست که با پرگار مرکز آن مشخص شده باشد. شکل خاصي ندارد و ناهمگن است. ما در آنجا 11 ناحيه داريم که از ناحيه حفاظت صرف تا دسترسي عموم را شامل ميشود. مطلبي را داخل پرانتز بگويم: سيستم مالکيت در کشور ما با همه جاي دنيا فرق ميکند. ما در وسط جنگل مالکي را مييابيم که براي ملک خودش سند دارد. از طرفي ارگانهاي مربوطه در مناطق مختلف دغدغههايي دارند. جاده، زندگي روستائيان و مسائل مختلف. سازمان ورزش و جوانان، فرمانداري، اداره راهسازي هم در اين منطقه دخيلاند. کارشناس يا مشاور زونبندي جميع جهات را در نظر ميگيرد. ارتباط بين هستهها و مسائل مختلف. حفاظت و طراحي اينها علم است و بايد بدانيد که ايران در مورد طبقهبندي آن صاحب سبک است.
خانم مجتهد: پس قطعاً در هر منطقه و با توجه به اين مواردي که اشاره شد معيارهايي وجود دارد که خروجي اين طبقهبندي با آن معيارها تنظيم شده، اين خروجي کجاست؟
غنيپور: اينطور به نظر نيايد که محيطزيست خوابيده. فشار زيادي روي ما است. کشور ما يک کشور معدني است. محدود کردن اکتشافات مناطق معدني، خيلي سخت است. بحث مديريت توسعه هم بسيار دشوار است. اما اينطور نيست که ما ناتوان باشيم. يک طرح بهظاهر سادههادي روستا بايد مورد تأييد محيط زيست باشد. محيط زيست اجازه نميدهد کارخانهاي در مناطق اينچنيني ايجاد شود.
اما در مقابل صنعت توريسم چه ميتوان کرد؟ همه دلشان ميخواهد بروند گردش کنند. توريسم طبيعت، در شمالغرب محدود است. ما در اين منطقه فقط ارسباران را داريم. درست است که زيرساخت و امکان ايجاد آن را نداريم ولي از طرفي هم ميل به توسعه است.
برخیها مطالبه مردم را به سمتی نادرست ميبرند
خانم مجتهد: ما تجربه شمال کشور را جلوي چشمانمان داريم. شمال از دست رفته و امکان اصلاح هم وجود ندارد. نبايد بدون برنامهريزي اقدام کرد. مسؤولان موقع انتخابات وقتي در جامعه روستايي حاضر ميشوند عموماً وعده به ايجاد راه ميدهند. نمايندهاي بود که در ارسباران وعده راه داده بود. تعدادي در جهت منافع خودشان، مطالبه مردم را به سمت مطالبه نادرست ميبرند. بوميهاي آن منطقه جاي اينکه ياد بگيرند از آن منطقه حفاظت کنند و در نتيجه اين حفاظت، بهرهبردارش باشند متاسفانه با اينگونه افراد همراهي ميکنند و اين مطالبه رسميت پيدا ميکند. متولي و اجرا کننده سنگفرش در واقع ميراث فرهنگي است. ارزيابي ميراث در اين زمينه چيست؟
رحمتپور(نماينده اداره کل ميراث فرهنگي استان): ما طرح جامع گردشگري را چند باري ارائه داديم و از طريق معاونت گردشگري دو بار عودت داده شد. ما قبول داريم که سنگفرش و آلاچيق و سرويس بهداشتي شايد چيز جالبي در آن منطقه نباشد اما وقتي مردم معترض باشند اين موارد تبديل به دغدغه ميشوند. نميتوان از سه راهي اهر راهها را بست و به مردم اجازه تردد نداد. ما بايد زيرساخت ايجاد کنيم و قطعاً در اين زمينه با محيط زيست هماهنگ بودهايم. اين کارها بدون مطالعه نبوده و در جهت نياز مردم انجام شده است.
غنيپور: منطقه ارسباران در نوع خود منطقه خاصي است. تيپ جنگلش با شمال فرق دارد. تراکم جمعيت در اينجا زياد است. اينجا مثل پارک ملي کوير هم نيست. در اين منطقه فاصله بين دو روستا به حدي کم است که روستائيان از طريق کلام با هم در ارتباط هستند. تراکم جمعيت در آن زياد است و جزء ذخيرهگاههاي زيست کره است و با انسان مفهوم پيدا ميکند. حفاظت از اين منطقه بدون در نظر گرفتن انسان، بيمعني است. بنابراين ما هم معاهدههاي بينالمللي را در نظر گرفتهايم و هم مباحث ملي را. بهرهبرداري بايد در کنار حفاظت باشد. نقصان هم در کار ما حتماً وجود دارد.
خانم مجتهد: آياظرفيت اکولوژيکي توريسم در منطقه تعريف شده؟
غنيپور: ظرفيت را سازمان گردشگري ارائه ميدهد و ما در مورد ارزيابي اثرات زيست محيطي گزارش ميخواهيم. يکي از سرفصلها ظرفيت بورد است و متد محاسبه آن بايد با فرمول نوين و بروز ارائه شود و ما بررسي کنيم و نظر بدهيم.
خانم مجتهد: ما متوجه شديم که طرحي ارائه نشده، پس سنگفرش بدون پيشبيني ظرفيت اکولوژيک ايجاد شده است.
غنيپور: سنگفرش فيالبداهه آنجا زده نشده. آنجا جادهاي وجود داشت. راهسازي وظيفه گسترش راه را دارد، بنابراين هر ساله بولدوزر ميآوردند و شنريزي انجام ميدادند و زمينه را براي آسفالت ايجاد ميکردند. ما هم دغدغه حفاظت داريم. گردشگري هم قصد توسعه توريسم و خدماترساني به توريست. اينجاست که بايد همپوشاني صورت گيرد. حالا جادهاي داريم که در معرض فرسايش است. مسکن و شهرسازي پس از 10 سال تلاش در صدد بهسازي جاده، قصد آسفالت کردن آنجا ار دارد. ما ميدانيم که آسفالت ماده نفتي است و با اولين بارش آبشويي صورت ميگيرد و کمکم اين ماده نفتي آبراههها را ميبندد. از طرفي آسفالته بودن آن جاده مسير را براي آمد و رفت هموار ميکند. اين بود که ما مقاومت کرديم. خسارت آبشويي و سيلاب و هموار بودن را در نظر گرفتيم. معقولترين راه بين تمام راهها سنگفرش بود. با حداقل زيرسازي و در راستاي اهداف زيست محيطي.
بهرام تندران: قطعاً راههاي ديگري هم غير از ايجاد سنگفرش وجود دارد و علاوه بر آن ساير اصول حفاظت محيط زيست هم در اين منطقه رعايت نميشود که از جمله آنان ميتوان به استفاده از بنر براي اطلاع رساني و همچنين دسترسي آسان مردم به حيوانات حفاظت شده اشاره کرد. به نحوي که برخي گردشگران پفک و ساير مواد غذايي غيرطبيعي را به خورد حيوانات ميدهند و يا کودکان با ابزارهايي مانند چوب درختان به حيوانات آسيب ميرسانند.
باید کشورهای دیگر را الگو قرار دهیم
خانم مجتهد: ما ميتوانيم راهکارها و اصول به کار گرفته شده در مناطق مشابه در جهان را به عنوان الگو قرار دهيم و براساس روش آنان اقدام کنيم. اينکه ما ميراث طبيعي کشورمان را به بهانه توسعه گردشگري در معرض خطر قرار دهيم، به هيچ عنوان قابل قبول نيست.
غنيپور: سعي ما حفاظت از محيط زيست است و اميدوارم با برگزاري جلسات همفکري، راهکارهاي بهتري را پيدا کنيم.
پايان
مأخره:
آنچه از مباحث مطرح شده در اين ميزگرد ميتوان برداشت کرد، آن است که دولت و حاکميت براي حفاظت از محيط زيست بايستي طرحي جامع و نقشه راه تعريف کند و تمامي ارگانهاي مرتبط براساس آن، برنامههاي خود را اجرا کنند.. در غير اين صورت اگر، هر کس اسب خود را براند، مسلماً را به جايي نخواهيم برد.
انتهای پیام/
نظر شما