---
هادی مرزبان بازیگر و کارگردان تئاتر
حاتمی در فیلمنامهنویسی مهارتی شگرف داشت و قادر بود با جادوی کلمات دست به خلق مینیاتوری مملو از ظرافت بزند. وقتی آثار او را در مقایسه با دیگران بررسی میکنیم تازه متوجه میشویم چقدر جای علی حاتمی در سینمای امروزمان خالی ست. نه اینکه منکر اثرگذاری دیگر سینماگران بشوم بحث این است که حاتمی در جایگاهی متفاوت از دیگران بود؛ بخوبی از قدرت فولکلور و قصههای بومی باخبر بود. هرازگاهی افراد مسنی را دیده بودم که بعد از تماشای فیلمهای او ابراز شگفتی میکردند و میگفتند که فلان اصطلاح قدیمی که فراموش شده و حتی خودشان هم آن را از یاد برده بودند در دیالوگهای فیلمهایش شنیدهاند. او با هنرمندی تمام قادر به زنده کردن و بازگویی واژههای فراموش شده فرهنگمان بود و نمیدانم چرا هیچ کس بعد از او نتوانست با چنین ظرافت و قدرتی از فرهنگ فولکلور و... وام و بهره بگیرد. انگار تنها او بود که میتوانست در خلال فیلمنامههایش چنین کند. بگذارید مثالی بزنم، حتماً فیلم «سوته دلان» حاتمی را دیدهاید. در لحظات پایانی فیلم، آنجایی که جمشید مشایخی، یکی از قهرمانهای فیلم دست بهروز را در واپسین لحاظ زندگیاش میگیرد و سمت امامزاده میبرد ما با این جمله و دیالوگ درخشان بسیار مشهور روبهرو میشویم: «همه عمر دیر رسیدیم.» جملهای اثرگذار که بیاغراق تاریخ مصرف ندارد و در هر موقعیت و زمانی میشود از آن بهره گرفت. جالب این جاست که ازآن به بعد این جمله به گفتوگوهای مردم هم راه پیدا کرد و حتی حالا هم هرازچندی آن را از زبان اطرافیان میشنویم. نمیدانم چطور قادر به نگارش چنین دیالوگهایی بود اما به طور قطع هرچه بود یکی ازمهمترین دلایل آن به احاطهاش به ادبیات بازمی گشت؛ دانشی مهم که متأسفانه اغلب سینماگران ما به آن توجهی ندارند. زاویه دید حاتمی وسعت نظر بسیاری داشت و همین است که دیدیم فیلمی نظیر تختی آن چیزی که باید از آب درمی آمد نیامد. البته باز هم میگویم هدفم تخریب دیگران نیست میخواهم از تفاوتی بگویم که او با دیگران داشت و هنوز هم دارد. سینمای حاتمی خودش یک سینماست، او هنرمند مؤلفی بود که توانست سبک و سیاق خاص خودش را داشته باشد. امیدوارم جوانانی که خواهان قدم نهادن به این عرصه هستند حداقل توجه داشته باشند یکی از ویژگیهایی که منجر به آن شد که حاتمی اینچنین بدرخشد پیوند عمیق تفکر و کار او با ادبیات بوده، البته نباید فراموش کرد که حاتمی تنها با اتکا به دانش و مطالعاتش نبود که حاتمی شد، او برخوردار از استعدادی ذاتی هم بود. این استعداد و مطالعه در نهایت کنار هم قرار گرفتند و منجر به خلق آثاری ماندگار از سوی این هنرمند و سینماگر کشورمان شدند.
---
روشنفکری کنار مردم
امین تارخ بازیگر
به جرأت میتوانم بگویم شیرینترین دوران کار حرفهای من بهعنوان یک بازیگر دورانی بود که با علی حاتمی کار کردم. اصولاً بازیگری و کار سینما حرفهای استرس زاست مگر اینکه یک نفر که در رأس هرم قرار گرفته جو را آنچنان آرام نگه دارد که کار علاوه بر اینکه استرسی در آن نباشد لذتبخش و لذت آفرین باشد. باز هم به جرأت میتوانم بگویم اگر چنین کارگردانهایی به تعداد انگشتهای یک دست باشند مطمئناً اولین آنها علی
حاتمی است. میگویم علی حاتمی «است» چون مرگ بعضی شخصیتها را انسان نمیتواند باور کند. آثارش هست و هم کسانی که با او آشنا هستند میتوانند دوباره به این آثار مراجعه کنند و با تفکر و تلقی اش ارتباط برقرار کنند و هم کسانی که آن زمان به دنیا نیامده بودند میتوانند با دیدن فیلمهایش با اندیشهاش و اینکه چقدر در سینما نوآوری میکرد و فیلم هایش ضمن اینکه دارای شأن فرهنگی و هنری بود هوای صنعتی بودن سینما را هم داشت، آشنا شوند. هرگز بهعنوان یک بازیگر نشنیدم که علی حاتمی بگوید اینطور بازی کن یا بازی نکن یا این حرکت را انجام بده. در واقع فضایی را به وجود میآورد که بازیگر در دل آن فضا شخصیت خودش را بدرستی فهم و بدرستی ارائه میکرد، هیچ وقت دیده نشد به جای بازیگری بازی کند و بگوید میخواهم اینگونه بازی کنی.
فیلمهای علی حاتمی از فیلمهایی نبود که روشنفکرانه باشد و در مقابل مردم قرار بگیرد. مردم اگر فیلمی را فهم نکنند و ارتباط فکری و عاطفی با آن برقرار نکنند بیتردید از آن لذت نمیبرند و احساس میکنند این هنر نوعی روشنفکرنمایی است. علی حاتمی روشنفکری بود که با آحاد مردم ارتباط برقرار میکرد و همه مردم با فیلمهایش ارتباط عقلایی و عاطفی برقرار میکردند. من از علی حاتمی خیلی آموختم از این جهت که چگونه میشود با آرامش کار کرد و این آرامش را در نتیجه کار دید. به دلیل ارتباطی که براحتی با مردم برقرار میکرد فیلمهایش گیشه هم داشت و هنوز هم اگر اکران شوند به نظر من مشتری و تماشاگر خاص خودشان را دارند؛ دارد ثابت میشود که مردم سینمای حاتمی را میشناسند، بخصوص نسل جوان که علی حاتمی زمانی که آنها به دنیا نیامده بودند فیلم میساخت. کسانی را میبینی که میگویند مادر عجب فیلمی است ولی میبینی که 19، 20 ساله هستند و این به این معناست که این سینما جریان دارد. سینمای حاتمی جریانی زنده است که هنوز نفس میکشد. فیلمهایی است که تاریخ مصرف ندارد چون مفاهیمی که انتخاب کرده بود مربوط به یک مقطع زمانی یا منطقه جغرافیایی خاص نبود. بههمین دلیل همیشه بهعنوان یک جریان زنده، پیام ماندگار و مفهومی است که وجود دارد. مانند مقوله عشق که همیشه هست و جریان دارد. زنده بودن جریان سینمای حاتمی برای من خیلی جذاب است و هنوز هم آدم فکر میکند علی حاتمی دارد فیلم میسازد و فیلمهایش تازه ساخته شده است. فیلمهایی که شده «مادر»، «دلشدگان»، «طوقی»، «سوتهدلان» و....
---
بعضیها تکرار نمیشوند
افسانه بایگان بازیگر
هر آدمی یک تجربه منحصر به فرد است، درست! اما بعضیها یکجوری «تا» ندارند، تکرار نمیشوند. کسی حتی نمیتواند مدعی شود نزدیکشان شده. علی حاتمی از این دسته آدمهاست. هست، چون هنوز جاری است. هست، چون اثر وجودیاش دیده میشود، حس میشود، تاریخ مصرف ندارد. پیش از جهان پهلوان تختی دو بار دیگر قرار بود با هم کار کنیم؛ «مادر» و «دلشدگان» را، که هر بار به دلایلی قسمت نبود و نشد. و جهان پهلوان تختی آن سومین بار معهود بود. هرچند این کار متأسفانه نیمه تمام ماند، هر چند یکی از متفاوتترین نقشهایم دیده نشد ولی تجربه حضور در کنار او، نزدیک او شدن ولو اندکی، به هستی و کیستی و چیستی او رسیدن ولو اندکی، بسیار برایم پر بهاست. هوش سرشار، خلاقیتی که مثل کوه آتشفشان در فورانی مدام بود، روایت تاریخ از زبان او که همه شعر و شعور و اندیشه را تصویر میکرد، جایگاهی را که به بهانههای مختلف سالها، بلکه قرنهاست از ایران و ایرانی دزدیده شده را در قاب مینیاتورهای زیبایش به ما برگرداند. چند ماه پر بار در کنار استاد بیبدیل، شاعر سینما بودن به بهانه جهان پهلوان تختی. راهش روشن.
---
به موسیقی فیلم «مادر» افتخار میکنم
ارسلان کامکار آهنگساز و نوازنده عود
علی حاتمی از کارگردانان بزرگ و بنام سینمای ایران است و هرگاه سخن ازسینماگران مطرح کشورمان به میان میآید، نام او نیز در کنار دیگر سرآمدان سینمای ایران چون بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، ناصر تقوایی و داریوش مهرجویی قرار میگیرد و کارگردانی صاحب سبک مانند مرحوم عباس کیارستمی. حاتمی بیان متفاوتی در فیلمهایش داشت و نگاه شاعرانه و پراحساس او در دیالوگهای فیلم کاملاً نمایان بود. آشنایی من با علی حاتمی به فیلم «مادر» برمی گردد، زنده یاد حاتمی پیش از این در پروژه ای با برادرم بیژن همکاری داشت و درآن دوستی و همکاری صحبت ازساخت فیلمی بود با عنوان «مادر» و براین نظربود موسیقی فیلم با سازبندیهای ایرانی و سنتی تولید شود که سرانجام پیشنهاد ساخت با بیژن مطرح شد و برادرم کار را به من معرفی کرد و با توجه به شناختی که از حاتمی و کارهایشان داشتم این همکاری شکل گرفت. البته در طول ساخت این کار یکی - دو بار با ایشان دیدار داشتم و بیشتر ارتباط با آقای بخشی دستیار ایشان بود. نخستین بار که فیلم را دیدم حقیقتاً نتوانستم چندان ارتباط برقرار کنم و چندان دلچسبم نبود، فیلمی صامت بدون کلام و افکت. اما بعدها که فیلم ساخته شد بسیار لذت بردم ومفتخر از اینکه موسیقی چنین کاری به من سپرده شده است؛ فیلمی که زبان خاصی درخود نهفته داشت. از نکات مثبت و قابل توجه آقای حاتمی که فکر میکنم دیگر کارگردانان هم باید به این موضوع توجه داشته باشند اختیار تام به آهنگساز است و هیچ دخالتی در ساخت موسیقی نداشت، حاتمی این اجازه را به من داد تا ایدههای خود را روایت کنم، این درحالی است که برخی از کارگردانان خوب ما چارچوبهای خاصی را تعریف کردهاند و بر همین اساس، آهنگساز نمیتواند آنچه در ذهن و اندیشه خود دارد ارائه کند.
نظر شما