شناسهٔ خبر: 34699606 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان-قدیمی | لینک خبر

عربستان‌سعودی هدف موشک و پهپادهای انصارالله است ولی امارات عضو دیگر ائتلاف به دنبال تصاحب سهم خود از نبرد در عدن است

عربستان؛ بازیگر منفعل یمن

صاحب‌خبر - برخلاف سال‌های گذشته، در هفته‌های اخیر، روند تحولات در یمن سرعت گرفته است. تا لحظه نگارش این گزارش، سعودی‌ها منفعل‌ترین بازیگر جنگ در یمن بوده‌اند. در یک سوی این نبرد، جنبش انصارالله با رونمایی از نوآوری‌های تسلیحاتی چون موشک «برکان3» و هدف قرار دادن یک پایگاه نظامی سعودی در فاصله 1200 کیلومتری صنعا، سعودی‌ها را متحیر کرده‌اند. اما در سوی دیگر میدان نبرد، اماراتی‌ها ضربه سنگینی به ریاض زده‌اند. نیروهای نیابتی امارات، شنبه پس از درگیری نظامی، کاخ ریاست‌جمهوری «معاشیق» را که مقر دولت مستعفی عبدربه منصور هادی (وابسته به عربستان سعودی) است، تصرف کرده‌اند. سعودی‌ها فعلا نظاره‌گر این ماجرا هستند و تنها واکنش قابل تامل‌شان اظهارنظر «خالد بن سلمان»، وزیر دفاع بود که اعلام کرد همچنان از دولت هادی حمایت می‌کند و هیچ‌گاه طرف‌های آغاز‌کننده فتنه در عدن را «فراموش» نخواهد کرد. نقطه شروع درگیری‌ها چهارشنبه هفته‌گذشته (16 مرداد/ 7آگوست) شورای انتقالی جنوب، از نیروهایش خواست در حال آماده‌باش قرار بگیرند. «هانی بن بریک»، نایب‌رئیس شورا به اتهام اینکه دولت عبدربه منصور هادی از حزب [اخوانی] الاصلاح حمایت می‌کند، از شبه‌نظامیان خود خواست به کاخ «معاشیق» که مقر ریاست‌جمهوری است، حمله کنند. سه روز پس از این فرمان و درگیری‌های بین دو طرف، نیروهای نیابتی امارات که «جدایی‌طلبان جنوب یمن» نیز خوانده می‌شوند، اعلام کردند کاخ ریاست‌جمهوری در بندر عدن و اغلب ساختمان‌های مهم دولتی را تصرف کرده‌اند. پس از این اتفاق، محمد الحضرمی، وزیر خارجه یمن در پیامی در صفحه توئیتر این وزارتخانه نوشت: «چیزی که در عدن، پایتخت موقت یمن توسط شورای انتقالی جنوبی در حال روی دادن است، کودتایی علیه موسسه‌های دولت قانونی است.» پشت‌پرده عملیات نیابتی‌ها عملیات نظامی نیروهای نیابتی امارات علیه نیروهای نیابتی عربستان سعودی، در نگاه اول نشان‌دهنده جسورتر شدن شیوخ امارات در برابر سران سعودی‌ است. مقصر این وضعیت هم هیچ‌کشوری جز عربستان نیست. آنها بوده‌اند که پای امارات را به یمن باز کرده‌اند و حالا این کشور کوچک عربی که در طول عمر کوتاه خود، سلاح‌هایش را تنها در رزمایش‌های نظامی امتحان کرده، در برابر ریاض ایستادگی می‌کند. هم ابوظبی و هم ریاض به خوبی می‌دانند که پشت پرده عملیات نظامی نیروهای نیابتی امارات، چیزی جز حمایت منصورهادی از اخوان یمن است. واقعیت این است که آنچه این روزها در یمن به وقوع می‌پیوندد، ناشی از تفاوت‌ اهداف امارات و عربستان در یمن است. طرح عربستان سعودی‌ها پیش از تهاجم نظامی به یمن، از پشتیبانان طرح امنیتی عبدربه منصور هادی رئیس‌جمهور وقت یمن بودند. بر اساس طرح رئیس‌جمهور، قرار بود یمن به 6 اقلیم تقسیم شود؛ استان‌های نفت‌خیز در اختیار قبایل طرفدار عربستان قرار گیرد؛ زیدی‌ها حداقل تماس مرزی را با عربستان سعودی داشته باشند و هیچ‌ارتباطی با دریا نداشته باشند. این طرح با مخالفت انصارالله هیچ‌گاه شکل اجرایی به خود نگرفت تا اینکه ائتلاف سعودی تهاجم علیه یمن را آغاز کرد. یکی از نگرانی‌های عمده سران عربستان سعودی، توسعه جنبش انصارالله در سراسر کشور یمن بود. سعودی‌ها علاوه‌بر اینکه زیدی‌ها را خطر بالقوه برای تفکر وهابیت به حساب می‌آوردند، نگران الگوپذیری استان‌های شیعه‌نشین «جازان» و «الشرقیه» عربستان در مجاورت مرز یمن بودند. بر همین اساس نیز آنها در هر نبرد داخلی علیه انصارالله، یک سوی نبرد بودند و از مخالفان انصارالله حمایت می‌کردند. پس از تهاجم به یمن، یکی از اهداف اصلی سعودی‌ها سیطره بر شمال یمن تا پایتخت یعنی صنعا تعریف شده است. طرح امارات تا همین چند هفته پیش، تنها بازیگر باقیمانده برای عربستان سعودی در جنگ یمن، امارات متحده عربی بود. برخلاف بسیاری از شرکت‌کنندگان در ائتلاف نظامی، امارات از همان ابتدا طرح و برنامه مشخصی برای یمن داشت. نقطه تمرکز امارات در این جنگ بر مناطق جنوبی یمن به‌ویژه بندر عدن بوده است. امارات از گروه‌های تروریستی در یمن مانند القاعده در جنوب حمایت کرد که شاید بتواند شهر عدن را به اشغال خود درآورند. امارات همچنین بسیاری ‌از نیروها و تجهیزات خود را به شهر عدن فرستاد تا تسلط خود بر این شهر و به‌ویژه بندر استراتژیک عدن را تثبیت کنند. این کشور که از ابتدا فاقد عمق راهبردی بوده، در جنگ یمن به دنبال امتداد نفوذ و موقعیت ژئواستراتژیک خود در سواحل و جزایر جنوبی یمن تا منطقه شاخ آفریقا بوده است. بر پایه این نگاه، اماراتی‌ها برای موفقیت در راهبرد خود باید بر تمامی جزایر و بنادر جنوبی یمن مسلط می‌شدند. اقدامی که از دوسال گذشته به‌نوعی اجرایی شده است. امارات به دنبال چیست؟ 1امارات متحده عربی به دلیل وسعت کم و محدودیت‌های جغرافیایی عملا فاقد «عمق راهبردی» است. عمق راهبردی به فاصله بین خط مقدم یا بخش‌های نبرد رزمندگان و مناطق اصلی صنعتی، پایتخت‌ها، قلب کشور و دیگر مراکز اصلی جمعیت و تولید نظامی اطلاق می‌شود. امارات دارای وسعتی کمتر از استان خراسان جنوبی است. وسعت کم تمام مشکل امارات نیست. تقریبا تمام دارایی‌های امارات در دو شهر ابوظبی و دبی قرار دارد. در حال حاضر این دو شهر فاقد ظرفیت بیشتر برای توسعه هستند و از سوی دیگر محدودیت‌های جغرافیایی مانع از توسعه در شهرهای دیگر این کشور شده است. به تعبیری دیگر مشکل امارات بزرگی و توسعه‌یافتگی این دو شهر نیست بلکه عدم وجود شهرهای دیگر برای توسعه است. به همین دلیل حاکمان امارات به دنبال سرزمینی در منطقه می‌گردند تا بتوانند از آن به‌عنوان جبران‌کننده عمق راهبردی محدودشان استفاده کنند. وسعت کشور یمن جنوبی سابق که امارات هم‌اکنون به دنبال احیای آن است، بیش از چهار برابر وسعت امارات است. علاوه‌بر این، این منطقه از ساحلی گسترده در طول اقیانوس هند و تنگه باب‌المندب بهره می‌برد. وسعت، جمعیت و مزیت‌های اقتصادی این منطقه می‌تواند ذخیره استراتژیکی برای امارات در بحران‌های منطقه‌ای باشد. 2 یکی از مناطق مهم در جنوب یمن، بندر عدن است. برخی کارشناسان اقتصادی معتقدند چشم‌انداز توسعه بندر عدن می‌توانست آینده تجاری بندر دبی را با تیرگی روبه‌رو کند و این بندر اماراتی را از رونق فعلی بیندازد. به همین دلیل امارات به دنبال آن است که این بندر توسعه پیدا نکند یا در صورت توسعه، مواهب آن به جیب حکام این کشور سرازیر شود. 3 اقتصاد امارات بر اساس دو پایه رشد کرده است؛ نفت و بندرداری. درحالی که بیش از 80درصد از نفت این کشور در خاک امیرنشین ابوظبی (یکی از هفت امیرنشین امارات متحده عربی) قرار دارد. دیگر امیرنشین‌های این کشور برای توسعه سعی کرده‌اند از مواهب قرار داشتن در کناره سواحل خلیج‌فارس بهره ببرند. در این میان نمونه کامل این توسعه بندر دبی است که توانسته به بارانداز کالاهای وارداتی مورد نیاز کشورهای منطقه تبدیل شود. همین مساله باعث شده بدون آنکه کالایی در امارات تولید شود، میلیاردها دلار سود نصیب دبی شود. منافع بندرداری و نیز چندین دهه کار و فعالیت در این زمینه باعث شده است اماراتی‌ها سابقه خوبی در مدیریت بنادر و تجارت دریایی به دست بیاورند. در دست داشتن نواحی ساحلی یمن می‌تواند زمینه توسعه مناطق ساحلی این کشور زیر نظر امارات را فراهم کند و امارات موفق به ایجاد زنجیره بنادر در نقطه اتصال سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا شود. 4 امارات به دنبال حضور و نفوذ در آفریقا به‌خصوص شرق این قاره است. این مناطق سرشار از معادنی هستند که می‌توانند به مکانی مناسب برای سرمایه‌گذاری اماراتی‌ها تبدیل شوند. دارایی صندوق سرمایه‌گذاری ابوظبی که تنها به یک امیرنشین امارات مربوط است، 773 میلیارد دلار است. حاکمان ابوظبی این صندوق را با استفاده از درآمدهای سرشار نفتی خود ایجاد کرده‌اند و می‌خواهند با سرمایه‌گذاری‌های مناسب به سودهای بیشتری دست پیدا کنند. نفوذ در آفریقا فرصت مناسبی برای افزایش سود شرکت‌های سرمایه‌گذاری امارات فراهم خواهد کرد. مساله ایران؟ برخی ناظران و تحلیلگران منطقه، تصمیم امارات برای خروج از یمن را به تحولات اخیر در منطقه و تلاش ابوظبی برای گفت‌وگو با ایران می‌دانستند. در میانه تحلیل‌ها اما برخی رسانه‌ها گزارش دادند که ایران به توافق با امارات به‌ویژه در مساله یمن نرسیده است. به نوشته رسانه‌ها ایران گرچه اجازه داده است مذاکراتی در سطوح پایین با این کشور آغاز شود اما به دلیل عبور امارات از «خطوط قرمز»، ایران حاضر به مذاکره با امارات نشده است. بر اساس آنچه رای‌الیوم نوشته است: «بن‌زاید حتی از روسیه خواسته بود برای بهبود روابط امارات با تهران، میانجیگری کند.» اما به نظر رایزنی روس‌ها هم نتوانست در تصمیم تهران اثر بگذارد. تحرکات اخیر یمن نیز نشان می‌دهد تغییرات صورت‌گرفته در رویکرد امارات، ارتباطی با ایران ندارد و نشأت گرفته از خواست‌های حاکمان امارات است. ادامه راهبرد گذشته امارات متحده عربی از سال‌ها قبل به دنبال تصاحب جنوب یمن و به‌ویژه بندرهای حیاتی این منطقه بود. امارات برای تصاحب بندرهای استراتژیک جنوب یمن، باید نفوذ سنتی ریاض را در یمن و منطقه جنوبی آن کاهش می‌داد و این سیاست تنها با تضعیف دولت مستعفی هادی و جدایی جنوب یمن امکان‌پذیر می‌شود. آنها بر همین اساس نیز عملیات در عدن را آغاز کردند. مشخص نیست نیروهای نیابتی امارات با چه استدلالی شرایط فعلی را زمان مناسب عملیات دانسته‌اند، اما به هر حال آنها نخستین گام را برای جدا کردن جنوب یمن از این کشور آغاز کرده‌اند؛ گامی که بدون هماهنگی با عربستان سعودی برداشته شده و در نتیجه باعث دلخوری شدید ریاض شده است. به همین دلیل، روز گذشته محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی به عربستان سفر کرد تا با مقامات این کشور دیدار و گفت‌وگو کند. به نظر می‌رسد شیخ‌نشین‌های اماراتی در شرایطی که انصارالله، عربستان را هدف حملات پهپادی و موشکی خود قرار می‌دهد، شرایط را برای تغییر موازنه در جنوب مهیا دیده‌اند. اما در شرایطی که عربستان سعودی در تلاش برای یافتن دستاویز برای خروج از یمن است، این رفتار عجولانه اماراتی‌ها برایشان هزینه‌زا خواهد بود. چرا جدا از ریاض؟ امارات علایقش در یمن را رها نکرده است بلکه دیگر نیازی به همراهی با عربستان سعودی نمی‌بیند. امارات بنابر تلقی‌اش توانسته به سرپل‌های لازم در یمن برای پیشبرد اهدافش دست پیدا کند و نمی‌خواهد دیگر با عربستانی همراه باشد که به‌سختی در تلاش است حکومت پرتوان مستقر در صنعا را ساقط کند. از نظر ابوظبی مسیرش با ریاض از این لحظه به بعد جداست. اما چرا ابوظبی راهش را از ریاض به نوعی جدا کرده است؟ پاسخ به این سوال را باید در معادله میدانی یافت. عربستان در جبهه‌ شمال یمن درگیر نبرد است. در این محور نسبت بالای جمعیت شیعیان زیدی و سابقه حکومت 1300ساله شیعیان زیدی، سرکوب و ریشه‌کن کردن این جریان را ناممکن ساخته است. حمایت ایران به‌عنوان قدرت منطقه‌ای از انصارالله و همچنین مقاومت پنج ساله انصارالله در برابر حملات همه‌جانبه، عربستان، امارات و کشورهای غربی و هدف قرار دادن اماکن حساس سعودی نیز این معادله را پیچیده‌تر کرده است. این دلایل باعث شده امارات ادامه یافتن هم‌پیمانی با عربستان را به ضرر خود بداند.

نظر شما