صاحبخبر - گویی همین دیروز بود که وقتی خبرنگاری از افزایش قیمت گوجه انتقاد کرد، رئیس جمهور وقت به او بشارت داد که از میوه فروشی سر کوچه ی ما بخر، ارزان تر است! این تمثیل تلخ داشت از یادها میرفت که خبر رسید رئیس جمهور بعدی، آمارهای شادی و ناشادی، رضایت و عدم رضایت و خوشایند و بدآیندها را از پشت شیشه و در مسیر رفت و برگشت به پاستور به دست میآورد و...
مدتها است وقتی سوژهای اجتماعی، یا دردی اقتصادی، یا معضلی فرهنگی، و حتی چالشی سیاسی در روزنامه منتشر میشود به این موضوع فکر نمیکنیم که مسئولی، مدیری، ذیربطی و... پیدا میشود و زنگ میزند به دفتر روزنامه تا توضیحی کوتاه ارائه دهد یا از چند و چون تهیه گزارش جویا شود...
.. اما به این موضوع فکر میکنیم که آرشیو روزنامه، پر شده است از سوژههای اجتماعی، دردهای اقتصادی، معضلات عدیده ی فرهنگی و چالشهای بی پایان سیاسی! و این یعنی هرکسی دارد برای دل خودش ساز میزند و دیگر زمانه ی سازخودش زدن نیز گذشته است.
مدتها است هر نیمه شب که شمارهای دیگر از روزنامه راهی چاپخانه میشود به این موضوع عمیقاً فکر میکنم که از کجا به بعد سوزن بان اشتباهی ریل را عوض کرد؟! به کدام سمت میرویم که گرانی تحصیل در سخت ترین ایام اقتصادی به همان اندازه برای مسئولان امر بیاهمیت است که کمرشکن شدن اجاره بها!؟ به کدام سمت میرویم که گرانی سیب زمینی به همان اندازه عادی شده است که اتیکت 15هزارتومانی مرغ و کمبود شیر خشک و لهشدن فقر زیر پای نادیده انگاری برخی مدیران!
مدتها است به سمت و سوی یک سوال بیجواب در حرکت هستم که سوژههای اجتماعی، دردهای اقتصادی، معضلات عدیدهی فرهنگی و چالشهای بی پایان سیاسی! نیز قصه است؛ افسانه است یا سرگرمی برای پرشدن 16صفحههایی که مدتها است 12 صفحه شده و کسی نپرسیده آن 4 صفحه ی درز گرفته شده را چه کردید؟ و بیتدبیری وزارت ارشاد تا کی قرار است رانت کاغذ را ببیند و درب برپاشنه همان مصلحت دلالان بچرخد و همچنان سوالات بیپاسخ بمانند.
من از گرانی تحصیل یا گرانی کمرشکن اجاره بها و یا حتی از قیمت عجیب و غریب مرغ و سیب زمینی در رنج و بُهت نیستم اما وقتی به چشم، افزایش دو برابری اجاره بها را میبینم اما رئیس دولت از افزایش 30 درصدی میگوید بیشتر در بُهت و رنج میافتم.
من همانی هستم که گوجه ی ارزان قیمت نارمک را باور نکردم اما به آسانی افزایش 30درصدی اجاره بها را باور میکنم!
روی سخن من با حسن روحانی است با عالیترین مقام اجرایی مملکت با پاسدار قانون اساسی. آقای پرزیدنت؛ صبحها اندکی زودتر از خانه خارج شوید، مسیر پاستور را اندکی طولانیتر طی کنید، سری هم به محلات پایین تر از پاستور بزنید آن وقت هم افزایش 30 درصدی اجاره بها در ولنجک را حقیقت میپندارید هم افزایش دو برابری اجاره بها در دیگر جایهای تهران بزرگ! اصلا مظنه دستتان میآید که گرانی 30درصدی ولنجک معادل گرانی 200درصدی آن پایین، پایینها است! تازه متوجه میشوید اجاره بهای 25 میلیونی را نمیشود گفت 75میلیون اما اجاره بهای 750هزارتومانی را میتوان گفت 2.5تا 3میلیون و این یعنی حق با رئیس دولت است همان طور که حق با من است، همان طور که حق با رئیس جمهور قبلی بود!
آقای پرزیدنت! واقعیتها از آن چه گفته میشود به ما نزدیک تر هستند! دریافت و لمس واقعیتها از هرکاری آسان تر، روزی چند دقیقه سری بزنید به روزنامههای بخت برگشته، به رسانههای تا خرخره گرفتار! اشتباه نکنید! برای رسیدگی با مشکلات آنها؟! نه! برای دریافت فاصله 30درصد و 300 درصد، برای فهمِ گوجه نارمک و دیگر جایها، برای دیدارِ از نزدیک نه دست تکان دادن از پشتِ شیشه!
گویی همین دیروز بود که وقتی خبرنگاری از افزایش قیمت گوجه و سیب زمینی انتقاد کرد... این چرخه و چرخش ادامه دارد این بازی نارمک و ولنجک تمامی ندارد!∎
نظر شما