اصلاحطلبان در مورد انتخابات مجلس شورای اسلامی که اسفند سال جاری برگزار میشود، با مشکلات متعددی روبهرو هستند که هر کدام میتواند سطح موفقیت آنان را در این انتخابات به چالش بکشد. یک سو عملکرد ضعیف دولت روحانی و فراکسیون امید مقابل آنان است، سوی دیگر اختلافات درونی احزاب و گروههای مختلف اصلاحطلب عیان شده و سویی دیگر برخی بزرگان اصلاحات سخن از عدم شرکت در انتخابات میکنند.
این وضعیت نشان میدهد حال و روز این روزهای اصلاحطلبان خوب نیست. این گزارش نگاهی به چالشهای این هفتهها و این ماههای اصلاحطلبان دارد؛ جریانی که در سالهای گذشته دولت و مجلس و شوراهای شهر و شهرداریها را در اختیار داشته، اما نتیجه عملکردش نارضایتی عمیق مردم است.
چالش اول، عملکرد ضعیف دولت
اصلاحطلبان نمیتوانند نارضایتیها از عملکرد دولت روحانی را بیارتباط با خود بدانند. آنان در دو انتخابات ریاست جمهوری سالهای ۹۲ و ۹۶ تمام قد از حسن روحانی و سیاستهایش دفاع کردهاند. مدافع و مصر بر مذاکره با غرب و قبول برجام بوده اند و در این شش سالی که دولت اعتدال و تدبیر و امید بر سرکار بوده، تمام تلاش خود را برای پیشبرد سیاستهای دولت انجام دادهاند، اما اوضاع کشور در بخشهایی که مربوط به دولت میشود، مناسب نیست. بزرگترین مشکل در این سالها وضعیت معیشتی مردم، قیمتهای شناور کالاهای اساسی، افسارگسیختگی قیمت خانه و خودرو و در کل به هم ریختگی بازار به لحاظ احتکار و تورم در مورد قریب به اتفاق اجناس است.
از سویی دولت روحانی نتوانسته به وعدههای انتخاباتی خود عمل کند و همین امر نارضایتیها را حتی در میان تودههای اصلاحطلب بالا برد. روحانی شعارهای زیادی داده است، در مورد بالا بردن اعتبار پاسپورت ایرانی، استفاده از زنان در کابینه، آزادی مطبوعات، تعامل با جهان و هزار و یک وعده و وعید دیگر که شب انتخابات در سخنرانی شیک با کف و هورای مخاطبان مواجه میشد. همه این شعارها با تأیید اصلاحطلبان و اصرارشان بر اینکه فقط همین دولت میتواند این وعدهها را عملی کند، روبهرو میشد، اما در عمل اکنون سیاست خارجی دولت با شکست برجام به عنوان اصلیترین گزاره دیپلماسی تدبیر و امید، شکست خورده است.
پاسپورت ایرانی هم حتی برای وزرای دولت اعتبار ندارد، روابط با همان غرب که مذاکره با آنان از اصول دیپلماسی بود، شکست خورده و در بحث زنان هم کابینه حسن روحانی نه تنها امری فراتر از دولتهای دیگر ندارد بلکه حتی از آنها عقبتر هم است.
اصلاحطلبان در چالش و برزخ حمایت و عدم حمایت از دولت روحانی ماندهاند. اگر حمایت کنند، یعنی باید مقابل مردم بایستند و اگر حمایت نکنند، ناچار به اذعان به اشتباه خود در حمایت انتخاباتی از روحانی هستند. اصلاحطلبان نمیتوانند خود را جدا از دولت روحانی بدانند و مسئولیت عملکرد ضعیف او را نپذیرند. این چالش را اصلاحطلبان چگونه حل خواهند کرد؟
چالش دوم، فراکسیون سکوت یا امید؟
روزی که نتایج انتخابات مجلس دهم در زمستان ۹۴ اعلام شد، اصلاحطلبان جشن پیروزی گرفتند و گرچه در لیستهایشان کسانی را داشتند که صرف همراهی انتخاباتی کنند و بیآنکه اصلاحطلب باشند، بر محور قدرتطلبی گرد هم جمع شده بودند، اما به هر روی خود را پیروز انتخابات قلمداد کردند و با کلی هیاهو و فریاد، به استقبال تشکیل مجلس دهم رفتند. به رغم شلوغکاریهای اولیه، آنان در طول چهار سال هیچ گاه نتوانستند کرسی ریاست مجلس را در اختیار بگیرند و حتی در آخرین انتخابات هیئت رئیسه مجلس که ماه گذشته برگزار شد، کرسی نایب رئیس دوم را هم از دست دادند.
در بسیاری از رأیگیریها برای طرحها و لوایح مختلف یا موضعگیریهای علنی، جریان اصلاحات درون و بیرون مجلس از عارف و فراکسیون امید ناراضی بودند و حتی کار به اعتراضات و انتقادات علنی رسید و آنها همواره به سکوت عارف در مواقع حساس معترض بودند. انتظار اصلاحطلبان آن بود که فراکسیون امید بتواند محوریتی جدی در اتفاقات مختلف در صحن علنی داشته باشد، اما به نظر آنها این فراکسیون محافظهکارانه پیش رفته و نقش مناسب را ایفا نکرده است.
حال اگر قرار باشد همان لیست را مجدداً به مجلس بفرستند، حتی اگر رأی بیاورند، حس شکست خواهند داشت، چه آنکه آن لیست نتوانسته کاری از پیش ببرد و حواشی زیادی هم در مجلس داشته که حواشی محمد باسط درازهی، نماینده سراوان یا فاطمه حسینی نماینده تهران فقط بخش اندکی از این حواشی است. به عنوان نمونه میتوان به اتفاقات نامناسب حضور موگرینی در مجلس هم اشاره کرد که همگی نشان داد فراکسیون امید توانایی مدیریت ندارد.
در شوراها و شهرداریها هم وضعیت رضایت مردم مناسب نیست و حتی در پایتخت هم اصلاحطلبان عملکرد مناسبی نداشتهاند. تغییر مدام شهردار پایتخت یکی از گزارههای بروز این عملکرد ضعیف است.
چالش سوم، اختلافات داخلی
پرونده قتل همسر محمدعلی نجفی به دست او یک جنایت خانوادگی و غیرسیاسی است، اما آتش اختلافات در این جریان را شعلهور کرد و گلولههایی بر اعتماد مردم زد. عیان شدن تبانیها و بیاخلاقیها در اصرار بر شهردار شدن نجفی به رغم اطلاع از ارتباطش با میترا استاد فقط بخشی از این خدشه بر اعتماد بود. بیاخلاقیهای اصلاحطلبان در دفاع از نجفی و هتک حرمت زن مقتول و دفاع از قاتل بخش دیگری بود که دریچههای جدیدی از اخلاقمداری اصلاحطلبان را پیش روی مردم باز کرد.
بخش دیگر اختلافات میان طیف کارگزارانیها و اتحاد ملتیها در میان اصلاحطلبان فقط در ماجرای نجفی بروز نکرد بلکه از آغاز دولت دعوا بر سر سهمخواهیها عیان بود. مصطفی تاجزاده فعال سیاسی اصلاحطلب در نشست حزب اتحاد ملت، گفت: «در هیچ دورهای به اندازه امسال میان اصلاحطلبان درباره انتخابات اختلاف نظر وجود نداشته است. در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد؛ یکی اینکه کسی چیزی نگوید و دیگر آنکه پا به پای جامعه پیش برویم به شکلی که هرکس نظرات خود را مطرح و از آن دفاع کند و دیگران هم آن را نقد کنند تا کمکم به اجماع رسیده و در مورد نامزدها هم به سازوکاری برسیم که مردم در انتخاب نامزد نهایی نظر بدهند تا اصلاحات با جامعه پیوند بخورد.»
این اختلافات تا حدی جدی است که از اساس برخی از آنان معتقدند میشود اصلاً در انتخابات شرکت نکنیم، البته ترس از عدم رأیآوری و عدم اعتماد مردم هم باعث کنار کشیدن از انتخابات میشود. تاجزاده بر همین موضع خود تأکید کرده و گفته است: «با استراتژی حضور بیقید و شرط در قدرت تأثیرگذاری نخواهیم داشت و اصلاحات را بیهویت و بیخاصیت و جامعه را منفعل میکنیم.»
صادق خرازی دبیرکل حزب ندای ایرانیان در مصاحبهای میگوید: «از همان روز اولی که بحث نظارت استصوابی در قانون اساسی مطرح شد، عدهای این سخنان را مطرح میکنند و غزل مخالفت میخوانند. گاهی شرط میگذارند، سپس از شرط خود کوتاه میآیند و بعد مردم را تحریک میکنند و وقتی که این حربه جواب نداد بار دیگر از شرط خود کوتاه میآیند. به طور کلی به جای اینکه مسائل را ایجابی ببینند نگاه مردم را سلبی میکنند.»
بهزاد نبوی از اعضای سازمان منحله مجاهدین انقلاب نیز معتقد است: «در چنین شرایطی باید فشارهای داخلی را کم و شرایط را برای مردم قابل تحملتر کرد. هرچه فشار بیشتری بر مردم وارد شود آنها مأیوستر میشوند. مسئله ما انتخابات نیست، مسئله این است که انتخابات کم رونق شرایط ما را بدتر میکند و زمینه برای تکرار حوادث دی ماه ۹۶ مهیا میشود.»
اصلاحطلبان اوضاع خوبی ندارند؛ جناحی که آنقدر خود را ضعیف میبیند که صحبت از عدم حضور در انتخابات کند، یعنی خود را نزدیک پایان میبیند.
منبع: روزنامه جوان
نظر شما