شناسهٔ خبر: 33998214 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: سلامت نیوز | لینک خبر

دختر جوان، خودش را ربود و شکنجه کرد

صاحب‌خبر -

سلامت نیوز:راز ناپدید‌شدن دختر دانشجو پس از 3روز فاش شد. او که برای رسیدن به مرد موردعلاقه‌اش خانه را ترک کرده بود، وقتی فهمید فریب وی را خورده، خودش را شکنجه کرد تا وانمود کند که ربوده شده است.


به‌گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری، چند روز قبل مردی به دادسرای جنایی تهران رفت و از ناپدید‌شدن دختر 22ساله‌اش خبر داد. او گفت: دخترم دانشجوست و صبح برای رفتن به دانشگاه و انجام کارهای ثبت‌نامش از خانه خارج شد، اما دیگر بازنگشت. هرچه به موبایلش زنگ زدیم، خاموش بود و دوستانش نیز خبری از او ندارند. حالا هم احتمال می‌دهم که وی ربوده شده و بلایی سرش آمده باشد.


با اظهارات این مرد، پرونده‌ای تشکیل شد و گروهی از مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران مأمور رسیدگی به این پرونده شدند. ردیابی‌ها برای شناسایی دختر دانشجو شروع شد تا اینکه 3روز بعد این دختر جوان به همراه پدرش قدم در دادسرا گذاشت و گفت قربانی دوستی تلگرامی شده و از سوی او ربوده و شکنجه شده است.

او که به‌شدت شکنجه شده و روی پاهایش آثار ضربات چاقو بود، گفت: مدتی قبل در اینستاگرام با مردی 45ساله آشنا شدم. روز حادثه با او قرار گذاشته بودم تا به دانشگاه بروم. وقتی سوار ماشینش شدم به جای اینکه مرا به دانشگاه برساند، با تهدید به حاشیه تهران برد. او 3روز مرا در باغی زندانی کرد و شکنجه‌ام می‌داد.

روز سوم وقتی متوجه شدم که خوابیده است از فرصت استفاده کرده و از آنجا فرار کردم. به سختی توانستم خودم را به جاده برسانم و از راننده‌ای کمک بخواهم. او هم فرشته نجاتم شد و مرا تا مقابل خانه‌ام در مرکز تهران رساند.

روایت متفاوت
با ثبت اظهارات این دختر جوان، ‌قاضی جنایی دستور بازداشت دوست تلگرامی وی را صادر کرد و طولی نکشید که این مرد 45ساله بازداشت شد. او اما روایتی دیگر را مطرح کرد که به واقعیت نزدیک‌تر بود. او گفت: تمام گفته‌های دختر جوان دروغ است. من نه او را ربودم و نه زندانی‌اش کردم و نه شکنجه‌اش دادم. من و دنیا (دختر دانشجو) در تلگرام با هم آشنا شدیم و حتی چندبار هم با یکدیگر قرار ملاقات گذاشتیم.

او گفت پدرش خیلی سختگیر است و باید به خواستگاری‌اش بروم و نامزد کنیم تا بدون استرس و دردسر با من تلفنی صحبت کند یا قرار بگذارد. من هم با پدرش صحبت کرده و دخترش را خواستگاری کردم اما او مخالفت کرد.

دلیل مخالفتش هم تفاوت سنی ما بود و حتی تهدید کرد که دیگر مزاحم دخترش نشوم. وقتی به دنیا گفتم پدرش مخالف است، تصمیم گرفت از خانه فرار کند. وی ادامه داد: او در این 3روز در خانه من بود و بعد گفت پشیمان شده و قصد رفتن به خانه‌اش را دارد. حالا هم نمی‌دانم چطور به این حال و روز افتاده و می‌خواهد مرا شکنجه‌گر جلوه بدهد.


پس از گفته‌های این مرد، قاضی دختر جوان را احضار کرد و وی در مواجهه حضوری با مرد میانسال ناچار شد حقایق را بازگو کند. او گفت: با سعید در تلگرام دوست شدم. رفتارهای محبت‌آمیزش باعث شد دلباخته او شوم. چند وقتی که از آشنایی‌مان گذشت، از سعید خواستم تا به خواستگاری‌ام بیاید اما با مخالفت شدید پدرم روبه‌رو شدم. وی ادامه داد: پدرم مردی سختگیر است و از کودکی همه به‌شدت از او حساب می‌بردیم.

من آنقدر از پدرم وحشت داشتم که جرأت نمی‌کردم برای ازدواج با سعید اصرار کنم. برای همین وقتی با خواستگاری مخالفت کرد، تصمیم گرفتم از خانه فرار کنم و خودم زندگی‌ام را بسازم.


وی ادامه داد: شبانه وسایلم را جمع کردم و صبح زود وقتی همه خواب بودند، به بهانه رفتن به دانشگاه از خانه خارج شدم. پس از فرار به خانه سعید رفتم اما همان شب اول متوجه شدم که او مرا فریب داده است. او همسر و فرزند داشت که گویا در شهرستان زندگی می‌کردند اما خودش در تهران خانه مجردی داشت. وقتی پی به راز او بردم، تمام رویاهایم رنگ باخت.

از او متنفر شدم و تصمیم گرفتم از آنجا هم فرار کنم و به خانه برگردم اما از پدرم وحشت داشتم. اگر می‌فهمید که من از خانه فرار کرده و پیش مرد غریبه بودم، قطعا زنده زنده مرا آتش می‌زد. این شد که تصمیم گرفتم سناریوی دروغین طراحی کنم برای فرار از خشم پدرم.

اما اصلا فکرش را نمی‌کردم که موضوع پیگیری و به بازداشت سعید منجر شود. وی ادامه داد: خودم با چاقو به جان خودم افتادم و خودزنی کردم اما در نهایت دستم رو شد.به این ترتیب حقایق افشا شد و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.

برچسب‌ها:

نظر شما