«عبدالمحمد طاهری» رایزن پیشین ایران در افغانستان در تشریح ابعاد و خروجی نشست دو روزه دوحه در گفتوگو با خبرنگار ایلنا عنوان کرد: نشست دو روزه بینالافغان در دوحه که به دعوت آلمان و قطر و با حضور هیات طالبان و نمایندگان جریانهای سیاسی افغانستان برگزار شد، از سوی رسانهها یک پیشرفت سیاسی برای رسیدن به صلح تلقی شده که این موضوع تا حد زیادی اشتباه و غلط است. من بر این باورم که مولفههایی در زمین بازی افغانستان وجود دارد که مانع از برقراری صلح یکپارچه میشود که در درجه اول حضور «داعش» به عنوان یکی از موانع صلح در افغانستان است. تردید نکنید که این جریان تروریستی به دنبال سرزمین است و هم اکنون افغانستان و جنوب آسیا برای آنها جغرافیای مهم و استراتژیک به شمار میرود.
وی ادامه داد: مساله دیگر که چنین نشستهایی را در ورطه تحلیل و نظام بینالملل بیتاثیر نشان میدهد، عدم به رسمیت شناختن دولت توسط طالبان و همچنین بیاعتبار بودن وجهه دولت وحدت ملی افغانستان در نگاه طالبان است. این زد و خورد دو جانبه کاملاً بر محیط سیاسی و میدانی افغانستان تاثیر گذاشته است. از این منظر کسانی که در نشست دو روزه دوحه شرکت داشتند، به نوعی اپوزیسیون افغانستان به حساب میآمدند که هیچ ارتباطی با دولت ندارند. حتی در این بین شاهد حضور زنان افغان در این نشست بودیم که کنشگری «زلمی خلیلزاد» باعث حضور آنها شده بود اما به هر ترتیب از زنان در این جلسه استفاده تبلیغاتی شد تا به دنیا این پیام را مخابره کنند که بسیاری از مشکلات و مواضع سخت، در حال تعدیل است. به عبارت دیگر حضور زنان برای تلطیف اوضاع و فضای نشست دوحه مورد استفاده قرار گرفت.
این تحلیلگر مسائل جنوبآسیا با بیان اینکه خروج ایالات متحده همچنان مهمترین مساله صلح افغانستان است، گفت: سوال اصلی که برای ارزشگذاری بر این نشست باید مطرح شود این است که آیا این نشست سازوکار جداگانهای از مذاکرات آمریکا با طالبان دارد یا حامل طرح جدیدی بود؟ پاسخ منفی است؛ تمام مساله صلح همانگونه که طالبان بر آن اصرار دارد، خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان است. به عبارتی دیگر تا زمانی که مذاکرات میان طالبان و آمریکا به نتیجه ملموس و امضاء توافق نرسد، برگزاری این نشستها در سراسر دنیا بیفایده و بیمعنی است. در همین راستا باید توجه داشت که ایالات متحده در افغانستان چندین منفعت و هدف دارد؛ این منافع از رویارویی و هدایت با القاعده شروع میشود و تا تامین اهداف اقتصادی و ژئوپلیتیکی ادامه دارد. به این جهت من معتقدم تا زمانی که توافق اصلی به امضاء نرسد هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد.
طاهری افزود: بسیاری از تحلیلگران و مقامات خارجی و داخلی معتقدند که ترامپ به دنبال حل و فصل پرونده افغانستان است اما سوال این است که آیا دورنمای این مذاکرات یا سیاست آمریکای ترامپ در مورد افغانستان مشخص است؟ پاسخ کاملاً منفی خواهد بود؛ چراکه دیدگاه سیاسی و امنیتی ترامپ به هیچ وجه مشخص نیست و حتی میتوانم بگویم که او اصلاً دیدگاه سیاسی و امنیتی ندارد بلکه نگاه او به تمام معادلات، اقتصادی است. طبیعی است اشخاصی که دیدگاه اقتصادی و تجاری نسبت به همه چیز دارند نمیتوانند آن را تغییر دهند یا بر موضوعهای دیگر تمرکز کنند. مساله دیگر حضور اشخاص و طیفهای بسیار متنوع در چنین نشستهایی است که باعث میشود آینده صلح و تحلیل آن به صورت کلی از بین برود و خروجی این نشستها را تقریباض به صفر برساند.
وی در پایان تصریح کرد: تنها خروجی نشست دوحه را باید کنار هم نشستن طالبان با نمایندگانی از جریانهای افغانستان دانست که نشان میدهد که جریانهای جدید برای صلح کشورشان به میدان آمدهاند اما مساله مهم این است که آیا خروجی آن مثبت بوده است؟ پاسخ به این سوال بسیار سخت است اما آنچه قابل لمس خواهد بود این است که اگر عملیاتها در افغانستان کم شد، میتوان به خروجی آن امید بست اما اگر اینچنین نشد، نشان از عدم موفقیت نشست دو روزه دوحه دارد. واقعیت این است که طالبان سهمش را از حکومت میخواهد و تنها تمرکزش بر خروج آمریکا از خاک افغانستان است و همین موضوع رسیدن به توافق را بسیار سخت جلوه میدهد. از سوی دیگر ایالات متحده نتوانسته تامین امنیت در افغانستان را آنگونه که تبلیغ کرده بود جاری و ساری کند و اینها موانعی است که آینده صلح را در هالهای از ابهام قرار میدهد. مگر آنکه دولت وحدت ملی افغانستان، طالبان و آمریکا به یک اجماع کلی برسند.
∎
نظر شما