شناسهٔ خبر: 33689592 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

عضو هیات‌‌علمی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

دیپلماسی علم و فناوری لازمه توسعه اقتصادی است

محمدرضا مجیدی عضو هیات‌علمی گروه مطالعات منطقه‌ای دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران چندی پیش در دیدار رمضانی اساتید دانشگاه‌ها با مقام معظم رهبری سخنرانی و نکات مختلفی را در باب دیپلماسی علمی جمهوری اسلامی ایران و برخی مسائل سیاسی روز مطرح کرد.

صاحب‌خبر -
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، محمدرضا مجیدی عضو هیات‌‌علمی دانشگاه تهران و رئیس پیشین کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی است که کارشناسی پیوسته علوم و معارف اسلامی را از دانشگاه امام صادق(ع) و کارشناسی‌ارشد و دکتری علوم سیاسی خود را از دانشگاه علوم اجتماعی تلوز فرانسه دریافت کرده است.

او که مدتی به‌عنوان سفیر و نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان جهانی یونسکو فعالیت داشته، سوابق اجرایی مختلفی نظیر معاون اجتماعی و شوراهای وزیر کشور، مدیرعامل بنیاد اندیشه اسلامی، مشاور وزیر علوم در حوزه علوم انسانی و فرهنگی و معاون پژوهشی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها را در کارنامه دارد. مجیدی در کنار چاپ مقالات، تالیفات و ترجمه کتب متعددی، مسئولیت فصلنامه‌های Le Debat به زبان فرانسه، فصلنامه Thought به انگلیسی و فصلنامه التوحید به عربی را هم برعهده داشته است.

این عضو هیات‌علمی گروه مطالعات منطقه‌ای دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران چندی پیش در دیدار رمضانی اساتید دانشگاه‌ها با مقام معظم رهبری سخنرانی و نکات مختلفی را در باب دیپلماسی علمی جمهوری اسلامی ایران و برخی مسائل سیاسی روز مطرح کرد. گفت‌وگوی امروز «فرهیختگان» با این استاد برجسته به واکاوی همین نکات اختصاص‌ یافته که در ادامه می‌خوانید.

از مباحثی که در دیدار رهبری مطرح کردید، شروع کنیم؛ چرا این مباحث را انتخاب کردید؟

در دیدار رمضانی امسال اساتید دانشگاه‌ها با مقام معظم رهبری به نظر رسید در آستانه دهه پنجم انقلاب و صدور بیانیه راهبردی گام دوم، مناسب است از منظر دیگری به حوزه بین‌الملل انقلاب اسلامی و مسائل پیرامون آن، به فرصت‌ها و چالش‌های پیش‌رو نگاهی داشته باشیم و با بهره‌گیری از کلیدواژه‌هایی که در این بیانه مطرح شده است، برخی از این حوزه‌ها را مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم. خوشبختانه همان‌گونه که محضر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی عرض شد در این چند ماهی که از صدور این بیانیه گذشته، به صورت خودجوش و داوطلبانه و به تعبیری آتش‌به‌اختیار دوستان جوان نسل سوم و چهارمی با همراهی اساتید و پژوهشگران نسل دومی برای تبیین این بیانیه از منظرهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، تربیتی و بین‌الملل و همچنین برای گفتمان‌سازی و فرهنگ‌سازی در این زمینه، در کنار فعالیت‌های آموزشی کارهای خوبی را شروع کردند.

در این فرصتی که برای بنده فراهم شد برای بیان دیدگاه‌ها به‌اقتضای سوابق علمی و اجرایی و مسئولیت‌هایی که در حوزه دیپلماسی و معلمی در دانشگاه در حوزه روابط بین‌الملل و مطالعات منطقه‌ای داشته‌ام، در وقت محدود اختصاص‌یافته تلاش کردم در هفت بند برخی سرفصل‌ها به اجمال مطرح شود.

نکته اول این بود که باید یک چارچوب نظری در حوزه روابط خارجی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در گام دوم داشته باشیم. در این رابطه به نظریه کرامت انسانی وحی برپایه انقلاب اسلامی به‌عنوان چارچوبی برای سیاست خارجی اشاره داشتم و بر محور بیانیه گام دوم برای تقویت عزت ملی، تنظیم روابط خارجی و مرزبندی نظری و عملی با دشمن بر پایه اصل «عزت، حکمت و مصلحت» این چارچوب را مورد تاکید قرار دادم. باید از فرصت‌های موجود حداکثر استفاده را ببریم و از فرصت‌سوزی پرهیز و به خلق فرصت‌های جدید اقدام کنیم. فرصت‌سازی در این شرایط خیلی مهم است. یکی از حوزه‌هایی که در چارچوب نظریه کرامت انسانی باید مورد توجه قرار گیرد، مباحث حقوق بشری مطروحه از سوی غرب است که باید با حضور فعال و موثر در نهادهای بین‌المللی برای تبیین گفتمان انقلاب اسلامی از یک‌سو و یارگیری مناسب برای مقابله با طرح‌های نظام سلطه از سوی دیگر اقدام و از هر نوع بی‌تحرکی و انفعال که تبعات منفی دارد، پرهیز کرد.

حضور موثری در فرآیند تولید اسناد بین‌المللی نداشته‌ایم

تاکید شد که درچند دهه گذشته کمتر توفیق داشته‌ و حضور موثری در فرآیند تولید اسناد بین‌المللی نداشته‌ایم. اگر در این فرآیند حضور فعال داشته باشیم، می‌توان بسیاری از این کنوانسیون‌ها و اسنادی که تولید می‌شود و با باورها، ارزش‌ها و منافع ملی همخوان نیست را تعدیل کرد تا این‌گونه سندها تولید نشود و برای ما مشکلات ایجاد نکند و درمقابل با تاثیرگذاری مثبت اسناد مطلوب‌تری هم تولید شود. براین اساس با استفاده از تجربیات چهار دهه گذشته که کامیابی‌ها و ناکامی‌هایی داشتیم و با اتکا به پشتوانه قوی نخبگان علمی و حوزوی می‌توان کارهای ژرفی کرد تا حضور موثر ایران اسلامی را در سازمان‌های بین‌المللی شاهد باشیم؛ این کلیت بود، ما باید با یک نگاه دیگری به فضای روابط بین‌الملل انقلاب و سیاست خارجی جمهوری اسلامی بنگریم و به‌تعبیر شاعر معاصر سهراب سپهری که می‌گوید «چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید» به حوزه‌های ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی نگاه کرد.

شما در دیدار اساتید درمورد شبکه‌سازی هسته‌ها و شخصیت‌های علمی تاکید داشتید. درخصوص نگاه‌تان توضیح دهید؛ چرا این امر ضرورت دارد و باید برای تحقق آن چه ملزومات و فعالیت‌هایی صورت پذیرد؟

این نکته بسیار مهمی است، در چهار دهه گذشته پیام انقلاب اسلامی در گوشه و کنار جهان شنیده شده است. برای عموم مسلمانان به‌گونه‌ای برای شیعیان، جهان‌سومی‌ها و برای غربی‌ها به‌گونه‌ای دیگر، یعنی در جهان جایی نیست که پیام انقلاب اسلامی منتقل نشده و مخاطب نداشته و نیز عمیقا این پیام درک نشده باشد. این مخاطبان که هسته‌های پراکنده فکری، اجتماعی، سیاسی و رسانه‌ای در گوشه و کنار جهان شکل داده‌اند، امروز بیش از هر زمانی نیاز به هماهنگ‌سازی دارند تا گفتمان انقلاب را با انسجام بیشتری دنبال کنند. محورهایی از این گفتمان مانند کرامت انسانی، استقلال، مقاومت و مقابله با نظام سلطه، خودباوری و... محور تلاش‌های ملت‌ها برای هویت‌یابی است و محدود به نقطه خاصی از جهان نیست. در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین و حتی در کشورهای غربی این هسته‌ها و تحرکات بسیار مشهود است. باید این کانون‌های فکری در یک شبکه همدیگر را پیدا کنند و طبیعتا این پیدا کردن‌ها و کنار یکدیگر قرار گرفتن‌ها، هم به هم‌اندیشی، هم به همصدایی و همنوایی، هم به همکاری و همگرایی و مهم‌تر از همه به هم‌افزایی این توان‌ها و هسته‌های پراکنده کمک می‌کند و این شبکه‌سازی این توان‌های پراکنده را برای مقابله با نظام سلطه از یک‌سو و تبیین و ترویج گفتمان انقلاب اسلامی از سوی دیگر یاری خواهد کرد.

دانشگاهیان و حوزویان باید پیشگام شبکه‌سازی فکری باشند

 سوالی که اینجا مطرح است این است که آیا این کار وظیفه دستگاه‌های دولتی است یا نهادهای غیردولتی؟ بنده بر این باورم بهترین سامانه برای سازماندهی این شبکه‌سازی با سامانه غیردولتی است. البته قطعا حوزه دولتی باید از جهت سیاسی حمایت کنند، نظارت لازم هم صورت گیرد. تجربه چهار دهه گذشته نشان داده است هرچه کارها مردمی‌تر باشد، نتیجه مطلوب‌تر داشته است. دانشگاهیان و حوزویان باید پیشگام شوند، زیرا این هسته‌ها هسته‌های گفتمانی هستند و براین اساس بهترین مجموعه برای ساماندهی این هسته‌های گفتمانی مجموعه‌های علمی، فرهنگی و رسانه‌ای هستند. نخبگان علمی و رسانه‌ای ما در کنار هم می‌توانند بسیار موفق عمل کنند.

با توجه به نگاه و توجه شما به عرصه بین‌الملل، آیا این شبکه‌سازی در جهت دیپلماسی علمی کشورمان نیز قابل بهره‌برداری است؟ به‌طور کلی ما در فضای آموزش عالی تا چه میزان به دیپلماسی علمی توجه کرده‌ایم؟ چه استفاده‌هایی می‌توانیم از این شکل دیپلماسی در مباحث علمی و همچنین در راستای سیاست انقلاب اسلامی داشته باشیم؟

به نکته بسیار مهمی اشاره کردید، در یکی از سرفصل‌ها اشاره‌ای داشتم و آن اینکه در چند دهه گذشته عمدتا پیگیری آرمان‌های انقلاب در عرصه بین‌الملل و اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی از رهگذر دیپلماسی دولتی و رسمی که نمادش دستگاه دیپلماسی و وزارت امور خارجه است، عمل شده، درصورتی که امروز در عرصه بین‌الملل اصطلاحا بازیگران جدیدی در کنار بازیگران دولتی نقش ایفا می‌کنند که گاه به مراتب از نقش دستگاه دیپلماسی رسمی موثرتر هستند.  تنوع‌سازی به ابزارهای اعمال سیاست خارجی و تامین منافع ملی و اهداف سیاست خارجی قطعا در شرایط امروز بین‌الملل ضروری است، هم در عرصه منطقه‌ای، هم در عرصه بین‌المللی. به این شکل از دیپلماسی که در کنار دیپلماسی رسمی دولتی عمل می‌کند «دیپلماسی مکمل» یا «دیپلماسی موازی» گفته می‌شود که هم می‌تواند شکل حاکمیتی داشته باشد مانند دیپلماسی پارلمانی یا دیپلماسی قضایی که قوه قضائیه انجام می‌دهد یا شکل غیردولتی داشته باشد که در اشکال مختلفی می‌تواند تبلور یابد. مثلا در حوزه اقتصادی و تجاری، پارلمان‌های بخش خصوصی داریم که شامل اتاق بازرگانی صنایع معادن و کشاورزی ایران، اتاق اصناف و اتاق تعاون است که اینها می‌توانند بازیگران بسیار خوبی برای دیپلماسی تجاری، اقتصادی و مکمل دیپلماسی رسمی ما باشند.

دیپلماسی علمی یکی از لوازم توفیق در حوزه اقتصادی است

 در حوزه علمی و فناوری قطعا تعاملات علمی ما با جهان هم به لحاظ اثرگذاری هم تبادلات علمی و هم از بعد اقتصاد دانش‌بنیان، محور اقتصاد دانش‌بنیان به‌شمار می‌رود. دیپلماسی علم و فناوری یکی از لوازم توفیق ما در حوزه اقتصاد و روابط تجاری است و برای حضور در رقابت‌های علمی در جهان، داشتن چنین دیپلماسی‌ای ضروری است. کشوری که در مرزهای دانش‌های گوناگون حرکت می‌کند، نمی‌تواند برنامه‌ای برای تعاملات علمی در جهان نداشته باشد. همچنانکه مقام معظم رهبری بارها تاکید کرده‌اند از شاگردی و یادگرفتن واهمه نداریم ولی همیشه هم نباید شاگرد ماند؛ البته در شاگردی و علم‌آموزی باید نگاه بومی خودمان را داشته باشیم و چشم‌ و گوش‌بسته به دنبال جریانات علمی در جهان حرکت نکنیم.

مقوله بومی‌سازی به‌ویژه در حوزه علوم انسانی ازجمله چالش‌هایی است که با آنها روبه‌رو هستیم و برای حضور موفق در تبادلات علمی بین‌المللی و داشتن دیپلماسی قوی علمی این امر بسیار مهم است. بنابراین در حوزه دیپلماسی باید از این وضعیت خارج شده و شرایط جدیدی را به وجود بیاوریم.

دیپلماسی در گام دوم انقلاب باید تعریف جدیدی به خود بگیرد

امروزه همه پدیده‌های اجتماعی پیشوندی با عنوان دیپلماسی انتخاب می‌کنند، کمااینکه دیپلماسی هم می‌خواهد از این پدیده‌ها برای تحقق اهداف و تاثیرگذاری استفاده کند. بدین‌ترتیب نسبت میان این پدیده‌های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی با دیپلماسی یک تعامل دوسویه است که می‌توانند به یکدیگر کمک کنند. با توجه به رشد و جهش ایران اسلامی در دو دهه گذشته و دستاوردهای فراوان آن در حوزه تامین نیازهای جوامع، قطعا دیپلماسی علم و فناوری می‌تواند جایگاه مهمی در روابط خارجی ما در دهه‌های پیش‌رو داشته باشد. بر این باورم در گام دوم انقلاب دیپلماسی باید تعریف جدید به خود بگیرد و شاهد متنوع‌سازی شیوه‌ها و روش‌ها باشیم.

یکی دیگر از مباحث مورد تاکید شما درخصوص بحث علوم انسانی بود، موضوعی که یکی از پرتکرارترین مطالبات رهبری از دانشگاهیان هم بوده است. روند تحول در علوم انسانی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

 اگر جامعه‌ای بخواهد راه صلاح و پیشرفت را در پیش بگیرد، باید به علوم انسانی و اجتماعی محوریت بدهد. امروز اگر کشوری قدرتمند است، به این خاطر است که هسته مرکزی هدایت جامعه در دست علوم انسانی و علوم اجتماعی آنهاست. علوم پایه فنی مهندسی و پزشکی همه، ابزار هستند. قوه عاقله، محل تدبیر، تصمیم و تعقل، حوزه علوم انسانی است. در کشور ما با رخداد انقلاب اسلامی در چهار دهه پیش، گفتمان جدیدی مطرح شد.

تحقق اهداف و آرمان‌های انقلاب منوط به داشتن علوم انسانی درون‌زاست

علوم انسانی موجود در جهان که به تعبیری ایدئولوژی لیبرال سرمایه‌داری غرب است، با گفتمان انقلاب همخوان نیست؛ درنتیجه تحقق اهداف و آرمان‌های انقلاب، استقلال ملی، تامین عدالت و پیشرفت عدالت‌محور منوط به داشتن یک علوم انسانی درون‌زاست. البته این به مفهوم بستن درها نیست بلکه به معنای تعامل با جهان بوده و خواهد بود ولی استقلال مورد نظر انقلاب با این رویکرد محقق نمی‌شود. چندین سال است که این مطالبه رهبری است؛ اینکه باید علوم انسانی متحول شود. این تحول در علوم انسانی در سطح ملی مورد نظر است.

در سخنرانی‌تان در همین خصوص به یک جنبش بین‌المللی اشاره کردید. آغاز این حرکت از کجا بوده و این جنبش دنبال چه هدفی است؟

در عرصه بین‌الملل هم این تحول‌خواهی مشاهده می‌شود. الان در گوشه و کنار جهان اعتراض به این نوع علوم انسانی در تلاش برای «علم دگر» مشاهده می‌شود. این جریان درحال شکل‌گیری و تقویت است و برخی از آن به «جنبش علم دگر» تعبیر می‌کنند. جهانیان درحالی که از سلطه نظام سلطه و یکجانبه‌گرایی برخی کشورهای سلطه‌گر و هژمون شاکی بوده و درصدد رهایی از این وضعیت هستند، از عقبه فکری نظام سلطه که همین علوم انسانی خلق‌شده در غرب است، می‌خواهند رها شوند.

درون‌زایی، محروم‌سازی خود از تجارب دیگران نیست

انقلاب اسلامی که پرچمدار استقلال و مقاومت در حوزه‌های گوناگون ازجمله در عرصه‌های علمی است، می‌تواند در این عرصه هم پیشگام و محور باشد. یکی از پیام‌های انقلاب، بازگشت به خویشتن خویش، پاسخگویی به نیازها برپایه داشته‌های خود و البته استفاده از تجارب بشری است که در اصل دوم قانون‌اساسی جمهوری اسلامی بیان شده است، یعنی «اجتهاد بر پایه کتاب و سنت» استفاده از علوم و فنون پیشرفته بشری و تلاش در جهت پیشبرد آنها. ما می‌گوییم درون‌زایی، محروم‌سازی خود از تجارب دیگران نیست ولی اینکه چشم‌بسته بگوییم علوم انسانی غربی، پیامد آن همین وضعیت نامطلوب در جوامع شرقی و اسلامی است.

گفتمان انقلاب اسلامی می‌تواند در عرصه علمی جهان را راهبری کند

اینکه ما در این جنبش درحال شکل‌گیری بتوانیم حضور موثر داشته باشیم، باید تولید داشته باشیم؛ تولید فکر و اندیشه، نظریه‌پردازی و فعال‌سازی جریان‌های آزاداندیشی. خوشبختانه ما دینی داریم که دعواهای تاریخی و تعارضات را در خود ندارد. ما نه دعوای علم و دین داریم، نه دعوای دین و عدالت و نه دعوای دین و آزادی. در اسلام ناب همه اینها پاسخ داده شده و اساسا دین ما بر قلم و اندیشه استوار است و کتاب معجزه پیامبر ما است. بنابراین انقلاب اسلامی با چنین اصولی و چنین گفتمانی می‌تواند در عرصه علم جهانی راهبری و خط استقلال علمی را تعریف کند.

یکی از دغدغه‌هایی که از جانب شما در این دیدار مطرح شد، مربوط به حذف گرایش‌های رشته مطالعات منطقه‌ای بود. در این خصوص توضیح می‌دهید؟

با توجه به اینکه به نمایندگی از گروه‌های مطالعات منطقه‌ای در این نشست توفیق حضور داشتم، این نکته را مطرح کردم. متاسفانه با یک نگاه غیرکارشناسی گرایش‌های مطالعات منطقه‌ای در ارشد و دکتری حذف شده بود که اخیرا ارشد را مجددا احیا کردند ولی در دکتری حذف شده و این برای کشوری که مدعی قدرت در منطقه غرب آسیاست و می‌خواهد در معادلات جهانی تاثیر‌گذار باشد، خوب نیست.

نیازمند تخصص‌گرایی مطالعات منطقه‌ای هستیم

ما نیازمند تخصص‌گرایی در این رشته هستیم و بر این پایه این جمله را عرض کردم که برای تحقق برنامه‌های بین‌المللی انقلاب اسلامی نیازمند میدان دادن به دانش‌پژوهان و پژوهشگران و افراد مستعد و نوآور هستیم تا بتوانند نیازهای ما را در عرصه بین‌الملل در حوزه مناطق و روابط با کشورها پاسخ دهند و البته این باید با حلقه وصلی به سرمنزل مقصود برسد که بین حوزه تولید فکر یعنی دانشگاه و حوزه اجرا شکل بگیرد.

مسئولان وزارت علوم در تصمیم خود تجدیدنظر کنند

اشاره کردم که تاکیدات مقام معظم رهبری در سال‌های گذشته در ارتباط با پیوند صنعت نظامی و دانشگاه جواب داد، کمااینکه ما در این حوزه‌ها بسیار پیشرفت داریم و تولیدات کمی و کیفی بالا با خودکفایی و خوداتکایی اتفاق افتاده است. در حوزه علوم انسانی هم با توجه به تاکیداتی که در زمینه تحول علوم انسانی می‌شود و تولید علوم کاربردی یا همان «علم نافع» که در کنار نظریه‌پردازی است، این درخواست مطرح شد که مسئولان وزارت علوم با کمک اعضای هیات‌علمی مطالعات منطقه‌ای در تصمیم خود تجدیدنظر کنند و همچنین نهاد‌های اجرایی هم خود را مستغنی از ارتباط با این مراکز نبینند و نیازهای خود را منعکس کنند؛ البته حوزه‌های مطالعات بین‌الملل و منطقه‌ای دانشگاه‌ها هم باید حرفی برای گفتن داشته باشند تا مصداق علم نافع باشند و مدیران اجرایی هم این علم را اخذ و به آن عمل کنند. این دانش برای کتابخانه‌ها تولید نمی‌شود. فلسفه رشته مطالعات منطقه‌ای این بود که پل ارتباطی بین حوزه عمل و حوزه نظر برقرار باشد. کسانی که کار اجرایی در این حوزه می‌کنند، بیایند و در دوره‌های ارشد و دکتری تحصیل کنند تا هم تجربه‌های عملی آنان به حوزه دانشگاهی منتقل شود و هم بهره‌های نظری ما به آنان منتقل شود تا در ساحت عمل با پشتوانه علمی قوی‌تر عمل کنند.

در تنظیم روابط خارجی از آسیا و همسایگان غافل بودیم قسمتی از سخنرانی‌ را هم به مسائل سیاسی روز و روابط خارجی با همسایگان اختصاص دادید.

بله. متاسفانه در تنظیم روابط خارجی از آسیا و همسایگان غافل بودیم. به‌عبارتی فاقد سیاست همسایگی و سیاست آسیایی بودیم. همه شنیدیم که قرن 21، قرن آسیاست؛ ظاهرا غرب و به‌ویژه آمریکا از بن دندان به این باور رسیده‌اند، لذا هم برای شرق آسیا بحران‌سازی می‌کنند، هم برای غرب آسیا تا این قاره کهن نتواند تاثیرگذاری لازم را در معادلات جهانی داشته باشد. وظیفه ما چیست؟ با توجه به اینکه ما جزء استثناها در جهان هستیم که 15کشور را در همسایگی خود داریم، اگر با همین 15 همسایه روابط ما درست تنظیم بشود با 600 میلیون آن، بازارهای مختلف ما تامین می‌شود. از سوی دیگر غرب و شرق آسیا می‌توانند مکمل هم باشند. شرق آسیا تکنولوژی و غرب آسیا انرژی دارد. انرژی شرق از غرب و تکنولوژی غرب آسیا از شرق آن تامین شود. اگر ما سیاست آسیایی را با تاکید بر همسایگان و توام با متوازن‌سازی روابط پیگیری کنیم، برای اقتصاد ملی هم بسیار موثر و مفید خواهد بود. برای مقابله با هژمونی دلار که امروزه خیلی از کشورها به این جمع‌بندی رسیده‌اند که دلار را از اقتصاد ملی و روابط اقتصادی با سایر کشورها نجات دهند، می‌توان از ظرفیت آسیا بهره گرفته و طرح‌های گوناگون را اجرایی کرد؛ از تبادل با پول ملی تا سبد پولی آسیایی تا پول قوی آسیایی و درصورت توفیق می‌توان در همگرایی آسیایی در دهه‌های آینده حتی به پول واحد هم رسید؛ البته این زمان می‌برد، کمااینکه اروپا یک‌شبه به اینجا نرسید، ده‌ها سال جنگ و خونریزی بود، آخر به این جمع‌بندی رسیدند برای اینکه حرفی برای گفتن در جهان داشته باشند باید کنار هم قرار بگیرند.

آسیا ظرفیت‌ قابل استفاده‌ای برای تحقق اقتصاد مقاومتی است

ژبرای تحقق سیاست‌های اقتصاد مقاومتی که درون‌زا و برون‌گراست، یکی از ظرفیت‌ها آسیاست و باید رویکرد آسیایی را تقویت و رویکردهای اروپا‌محور را کمرنگ کرد. این رهایی با کنار گذاشتن واژه‌های تحمیلی مانند خاورمیانه شروع شده است. حدود 20 سال پیش در ایام تحصیل در خارج از کشور استدلال کردم که ما آسیایی‌ها دلیل ندارد خود را با مفاهیمی که غربی‌ها برای تامین منافع خود خلق کرده‌اند، همراه کنیم. برای یک ایرانی خاورمیانه کجاست؟ دست راست؟ دست چپ؟ کجاست؟ برای ما اینجا آسیا است. برای کسی که در اروپا نشسته و به شرق نگاه می‌کند، ما خاورمیانه هستیم ولی آیا می‌پذیرند ما که در این منطقه هستیم، غرب را با مضامینی چون باختر نزدیک باختر میانه و باختر دور مخاطب قرار دهیم. با تبختر علمی‌ای که وجود داشت، قائل بودند مسلمات روابط بین‌الملل را نباید زیر سوال برد. ما جواب دادیم که دکتری یعنی مجتهد و با اجتهاد علمی. به این رسیدیم که این واژه گویا نیست و باید منطقه خود را غرب آسیا بنامیم. آینده در دست آسیاست، کمااینکه آسیا مهد تمدن، مهد فرهنگ و ادیان بوده است. باید در گام دوم بیش از پیش به خویشتن خویش برگردیم؛ به خویشتن ایرانی، خویشتن اسلامی و خویشتن آسیایی و درگیری‌های تحمیلی ناشی از سیاست استعماری «تفرقه بنداز و حکومت کن» را کم کنیم و به خود برگردیم. قدرت آینده قدرت آسیاست و در غرب آسیا هم یکی از قدرت‌های محوری به طور قطع جمهوری اسلامی ایران است.

اگر در آخر صحبت یا نکته‌ای هست، بفرمایید.

در سخنرانی اشاره‌ای به روز قدس و میراث امام و نامگذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به نام روز قدس داشتم. با توجه به طرح استعماری و استکباری معامله قرن، اینجا خوب است اشاره‌ای داشته باشم که در صد سال پیش همین ایام یک طرح تحمیلی بر جهان تحمیل شد و فاجعه قرن اتفاق افتاد، با صدور اعلامیه بالفور و توافق‌نامه سایس‌پیکو (وزرای خارجه فرانسه و بریتانیا) بعد از جنگ‌جهانی اول که منطقه را تحت قیمومیت خود قرار دادند. از همه مهم‌تر فروپاشی عثمانی بود ولی امروزه شرایط متفاوت است.

آینده جهان اسلام به مقاومت درمقابل معامله قرن گره خورده است

 40 سال قبل پدیده‌ای به وجود آمد به نام انقلاب اسلامی که امواج بیداری اسلامی را شکل داد و حتی در عرصه بین‌الملل هم ملت‌ها را بیدار کرد، در این شرایط اجازه تکرار فاجعه قرن را تحت‌عنوان معامله قرن نخواهند داد. این نکته بسیار مهم است که آینده آسیا و غرب آسیا و جهان اسلام به مقاومت درمقابل این طرح‌ها گره خورده است. نظام سلطه دنبال این است که جهان اسلام را تجزیه کرده و کشورهای ذره‌ای مانند همین کشورهای جنوب خلیج‌فارس را پدید آورند تا بتوانند استیلا و هژمونی خود را حاکم کنند، زیرا کشورهای قوی و بزرگ مثل ایران، ترکیه و مصر را نمی‌توانند تحت کنترل داشته باشند و این کشورها مقابل جریان‌های امپریالیستی، استعماری، استکباری و صهیونیستی خواهند ایستاد. براین اساس قضیه فلسطین صرفا اسلامی و قومی نیست. علاوه‌بر جنبه انسانی از منظر منافع ملی کشور هم مهم و ضروری است که با این طرح استعماری مقابله شود. خوشبختانه امواج بیداری اسلامی ناشی از انقلاب اسلامی باعث شده خیلی از این طرح‌ها شکست خورده و اجازه داده نشود که کشورهای مستقل زیر یوغ و پرچم استعمار قرار گیرند.

«فرهیختگان» تریبون رسانه‌ای گام دوم در خانواده بزرگ دانشگاه آزاد اسلامی باشد

 در پایان از روزنامه وزین «فرهیختگان» برای ترتیب دادن این گفت‌وگو سپاسگزارم. امیدوارم این روزنامه به‌عنوان تریبون رسانه‌ای گام دوم در خانواده بزرگ دانشگاه آزاد اسلامی عمل کند و روزانه و هفتگی پل ارتباطی میان این سند راهبردی و جامعه جوان، خلاق و مبتکر دانشجو باشد و خانواده بزرگ انقلاب اسلامی را با همه سلائق و دیدگاه‌ها در مسیر تحقق اهداف بلند گام دوم همراهی کند. همان‌گونه که خطاب رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در این پیام تمام مردم این سرزمین از هر قوم، زبان، سلیقه و دیدگاهی هستند، ما جامعه دانشگاهی هم باید چتر فعالیت‌های خود را باز کنیم و به کادرسازی از میان نوجوانان و جوانان جای‌جای ایران اسلامی در این چارچوب بپردازیم و اجازه ندهیم با کج‌سلیقگی و نگاه‌های محدود این منشور و مانیفست دهه‌های پیش‌روی انقلاب اسلامی از مسیر اصلی خود منحرف و به حاشیه رانده شود. باید کلید‌واژه‌های این سند را در حوزه‌های مختلف استخراج و با برنامه‌های کوتاه و میان‌مدت در 10 سال اول (دهه پنجم انقلاب اسلامی ) و در چشم‌اندازی 40ساله به صورت کاملا عملیاتی و میدانی اقدام کرد. در کنار ابعاد نظری سند و تبیین آنها در قالب علم نافع گام‌های موثر در عرصه اجرا هم برداشته شود.

 

* نویسنده : ابوالفضل مظاهری روزنامه نگار

نظر شما