شناسهٔ خبر: 33138990 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: بانک ورزش | لینک خبر

ثابت کن فرزند «انحصار» نیستی

صاحب‌خبر -

بانک ورزش- رسول بهروش

ديروز 1500 نفر از دانشجويان و اساتيد دانشگاه صنعتي شريف خطاب به رييس صداوسيما نامه نوشته‌اند كه برنامه نود را برگرداند؛ نامه‌اي كه احتمالا به جمع انبوه تقاضاهاي مشابه خواهد پيوست و سازمان مخاطب‌محور(!) توجهي به آن نخواهد كرد. البته به نظر مي‌رسد دوستان گرامي در دانشگاه شريف كمي دير جنبيده‌اند، چون حتي اگر برنامه نود با منع مجهول فعلي براي پخش مواجه نبود، باز عادل در مقطع كنوني به خاطر تعطيلي مسابقات ليگ كركره آن را پايين مي‌كشيد و مي‌رفت تا تابستان بعد! اين اما تفاوتي در اصل ماجرا ايجاد نمي‌كند. اصل داستان اين است كه يك ملت مي‌خواهند يك نفر برنامه داشته باشد و يك مجموعه اجازه نمي‌دهد. طنز ماجرا هم اين است كه آن مجموعه به خودش لقب رسانه «ملي» داده است. آخ كه مردمان يك قرن بعد در مورد دوره ما چه خواندني‌ها و شنيدني‌هايي خواهند داشت!

در اينكه جاي عادل آنجا در جام‌جم است و او بايد به خانه‌اش برگردد شكي نيست، اما امروز كه به هر جهت اين امكان از او سلب شده، شايد فرصت خوبي باشد كه مجري نود براي تبرئه خودش از يك اتهام تاريخي خيز بردارد. در حقيقت بسياري از منتقدان فردوسي‌پور عقيده دارند او جز اينكه استعداد و توانايي داشت، تا حدود زيادي وام‌دار «انحصار» هم بود. مي‌گويند و پر هم بيراه نمي‌گويند كه برنامه نود در فضاي تلويزيون سه‌كاناله و در غياب رسانه‌هاي موازي مثل اينترنت فرصت كافي پيدا كرد برند خودش را جا بيندازد و به اندازه همه عمرش مخاطب جمع كند؛ مخاطباني كه البته حفظ آنها صرفا در اثر لياقت، سلامت و مهارت عادل ميسر شد. به هر حال اما اين ابهام هميشه وجود داشته كه شايد اگر اين فرصت مناسب به چهره‌هاي مستعد ديگر هم داده مي‌شد، آنها نيز مي‌توانستند به سطحي از موفقيت عادل و نود دست پيدا كنند. حميد ماهي‌صفت كه در دوران ماقبل استندآپ كمدين‌ها ستاره هميشه خندان صحنه بود، يك بار در مورد خودش گفته بود: «خيلي پيش آمده كه من را با فردوسي‌پور مقايسه كرده‌اند، اما با همه احترامي كه برايش قائلم، خودم را حداقل از يك جهت برتر از او مي‌بينم؛ اينكه من بدون يك لحظه پخش تلويزيوني تبديل به ماهي‌صفت شدم، اما عادل يك دقيقه هم بدون تلويزيون دوام نمي‌آورد.» همچنين هادي صالح‌نيا كه 4 سال قبل از فردوسي‌پور طرح توليد نود را به تلويزيون داد و مورد قبول قرار نگرفت، بعدها در بخشي از رنجنامه تند و غيرمنصفانه‌اش عليه عادل نوشته بود: «این مردم شبیه تو زياد دیده‌اند. بترس از روزی که بندهای طنابی که تو را مي‌رقصاند، پاره شود.»

حالا اما رسيده‌ايم به روزي كه عادل بايد نشان بدهد يكي شبيه صالح‌نيا نيست كه اگر ميكروفنش را قطع كردند، براي هميشه محو شود. امروز زمان برائت از برچسب انحصار است؛ زماني كه عادل مي‌تواند با راه انداختن برنامه‌اي شبيه نود در بستري متفاوت -از اينترنت و شبكه نمايش خانگي تا هر جاي ديگري كه امكانش باشد- نشان بدهد همه دارايي‌اش را مديون باكس اهدايي تلويزيون نبوده است. نك و نال و آه و افسوس بس است؛ از همنشيني‌هاي سوگوارانه دوشنبه‌شب‌ها هم آبي گرم نمي‌شود. اگر عادل جوهرش را دارد -كه دارد- يك بار ديگر بايد روي پاي خودش بايستد و البته كه 44 سالگي براي چنين تصميمي اصلا دير نيست. رضا عطاران تقريبا در همين سن و سال از تلويزيون طرد شد تا پول‌سازترين چهره تاريخ سينماي ايران لقب بگيرد. حسن فتحي حتي يك دهه از امروز عادل مسن‌تر بود كه شهرزاد را براي شبكه نمايش خانگي ساخت و تلويزيون را به خاك انداخت. در سال‌هاي طولاني پخش نود، زياد پيش مي‌آمد كه ميهمانان برنامه از سر مجيزگويي عنوان تحصيلي فردوسي‌پور را اول اسمش اضافه كنند و يك «مهندس» غليظ به ناف او ببندند. مشهورترين جمله هم در مورد مهندس‌ها اين است كه يا راهي مي‌يابند يا راهي مي‌سازند؛ پس اشك‌هايت را پاك كن، سكوتت را بشكن و راهي نو بساز آقاي «مهندس» عادل فردوسي‌پور!

نظر شما