در 18 سال گذشته، تيم ملي تكواندوي كشورمان توانسته دو بار به عنوان قهرماني دست يابد، شش بار نايب قهرمان و يكبار هم بهعنوان سومي دست پيدا كند. اما در اين دوره، عملكرد ضعيفي داشتيم و با نمايشي دور از انتظار در مجموع با كسب دو مدال نقره از سوي مهلا مؤمنزاده و سروش احمدي و تك مدال برنز آرمين هاديپور در جايگاهي بهتر از دوازدهمي جهان جاي نگرفت. در مسابقات اين دوره، كشورهايي مانند ايتاليا، چين، روسيه و آذربايجان طلا گرفتند و ما كه هميشه طلا داشتيم، به يك مدال طلا هم نرسيديم.
بدون ترديد سياسيكاري و رفتار غيراخلاقي انگليس بهعنوان ميزبان مسابقات، در ناكامي تيم ملي تأثيرگذار بود. اما در اين ميان نميتوان ضعف فني تيم را نيز ناديده گرفت، زيرا به فرض حضور دو غايب ايران در اين رقابتها و كسب خوشرنگترين مدال نيز باز هم ايران بهعنوان يكي از قدرتهاي برتر تكواندوي جهان امتياز لازم براي رفتن روي سكو را بهدست نميآورد. ميرهاشم حسيني يكي از شانسهاي كسب مدال ايران بود، اما از كجا معلوم اين دو تكواندوكاري كه از مسابقات جا ماندند، ميتوانستند به مدال برسند؟ اگر حسيني نبود، چرا ساير تكواندوكاران مثل آرمين هاديپور و سجاد مرداني با سابقه به مدال طلا نرسيدند؟
** اعتماد به جوانان
فريبرز عسگري پيش از آغاز بازيها گفته بود: من به جوانان اعتماد دارم و انشاءالله بتوانيم در مسابقات جهاني نماينده شايستهاي براي كشورمان باشيم. با در نظر گرفتن شرايط سني تيم، سومي مسابقات و رفتن روي سكو، برايمان نتيجه خوبي است. اما در عمل ديديم كه چنين نشد و با اين روند نميتوانيم در مسابقات المپيك دل به مدال طلا ببنديم، مگر آنكه معجزهاي رخ دهد. وزارت ورزش و جوانان بايد توجه بيشتري به اين موضوع داشته باشد، چراكه اين رشته ورزشي سالها بار مدالآوري ورزش در المپيك را بر دوش داشته، اما چند سالي است كه از روزهاي خوبش فاصله گرفته است. بايد اتفاقات اين رشته ورزشي نيز بهخوبي رصد شود و با رفع نقاط ضعف، كاري كرد كه تكواندو به روزهاي خوب گذشتهاش بازگردد.
** تغييرات نسنجيده
فدراسيون تكواندو بعد از ناكامي در المپيك ريو، دست به تغييرات نسنجيدهاي زد و در اين بين تعدادي از مربيان را انتخاب كرد و حتي برخي مليپوشان را نيز كنار گذاشت، اما اين راهكارهاي نادرست و بدون كارشناسي، به بلاهايي تبديل شد كه نتايج اينچنين ضعيفي را هم به همراه آورد. در حال حاضر هم شرايط تيم ملي بسيار سخت است و هم اينكه فشار بسيار زيادي روي اين وجود دارد و به نظر ميرسد تنها راه فرار از اين موضوع، اتحاد، همفكري و انسجام خانواده تكواندو است. اگر نگاهي به گذشته اين رشته بيندازيم متوجه خواهيم شد كه تيم ملي تكواندو در آن زمان به دور از حواشي با صلابت، قدرت، اتحاد و انسجام كامل به تمرينات ميپرداخت. يك شوراي فني قوي متشكل از پيشكسوتان تكواندو ميتواند راهكار خوبي براي اين ورزش باشد.
** شوراي فني
در زمان مربيگري مهدي بيباك، جلسات شوراي فني تكواندو برگزار ميشد، اما اكنون ماههاست خبري از نشست نيست و هيچكس نميداند داستان اين شورا چه شد. وقتي چند پيشكسوت تكواندو فكرهايشان را روي هم بگذارند و درخصوص اعزامها و نفرات بحث كنند، قطعاً نتيجه بهتري كسب خواهد شد. اين رشته محبوب و مدالآور كشورمان در حال حاضر آرامش و موفقيت را در دورترين و دست نيافتنيترين فاصلهها از خود ميبيند. بايد بپذيريم برخي مليپوشان ما از دوران اوج خود فاصله دارند و كادر فني بايد بيشتر روي آنها كار كند. بايد روي اعزامها نيز وسواس بيشتري به خرج دهيم تا در اين شرايط اقتصادي، هزينه اضافي روي دست فدراسيون نگذاريم.
** مربي بيتجربه و بيرزومه
يكي ديگر از دلايل ناكامي تيم ملي تكواندو در عرصههاي بينالمللي، انتخاب سرمربي است كه متأسفانه در ايران هيچ ثباتي ندارد و 80 درصد سليقهاي است. در دنيا مربيگري كردن در تيم ملي كار بسيار سختي است و نميتوان از يك مربي بدون تجربه و رزومه در اين پست استفاده كرد. بايد ملاك انتخاب سرمربي تيم بر اساس تجربيات و رزومه در شأن سطح ملي باشد. عامل مهم ديگر ناكامي تيم ملي تكواندو در مسابقات جهاني منچستر، اعضاي شوراي فني است؛ بايد اين شورا را شوراي فرمايشي دانست، 80 درصد اعضاي اين شورا غيرفني هستند و در آن از قهرمانان و خاك خوردههاي تكواندو خبري نيست. افراد حاضر در شوراي فني، هيچ كارنامه و سررشتهاي از تكواندو ندارند و چون اين شورا با تصميم نهايي رئيس فدراسيون انتخاب شده، نميتواند مستقلاً تصميمگيري نمايد!
** فرار از واقعيت
مشكل بزرگ تكواندو اين است كه آدمهاي بزرگي اطراف تيم ملي نيستند كه به اين تيم كمك كنند. اينكه بخواهيم بگوييم اگر آن دو نفر در جمع اعزاميها بودند، در فلان جايگاه قرار ميگرفتيم، نشان از ضعف است. اين عدم مديريت و كمكاري عوامل فدراسيون تكواندو بود كه باعث شد تكواندوكاران ويزاي انگليس را نگرفتند. در اين باره محمد پولادگر كه از سال 1379 تاكنون رئيس فدراسيون تكواندو است، گفته بود: »مكاتبه كرديم تا حق اين دو تكواندوكار را بگيريم! «شما اگر ميخواستيد كاري كنيد، بايد زودتر از اينها انجام ميداديد. يعني حداقل دو ماه قبل بايد اقدام ميكرديد. اما شما داريد از واقعيت فرار ميكنيد و نميخواهيد مردم هم واقعيت را بدانند.
** تغيير قوانين يا اشتباهات مديريتي؟
بعد از اين نتايج، باز هم اين سؤال براي علاقهمندان به اين رشته به وجود آمده كه چرا تكواندوي ايران نميتواند از ناكامي جدا شود و به يك ثبات برسد؟ چرا چنين نتيجه ضعيفي را كسب كرديم؟ چرا تكواندوي ايران نميتواند به دوران اوج خود بازگردد؟ ضعف كادر فني، تغيير قوانين يا اشتباهات مديريتي؟ كداميك بيشترين نقش را در ناكامي اين تيم دارند؟ ناكامي تكواندوي ايران از سال 2012 بهطور متناوب ادامه داشته و هر مربي هم كه آمده، در نهايت با چهره ناكام كنار رفته و هرگز نتوانسته يك ثبات كلي براي اين تيم به وجود بياورد. كارنامه پر اشتباه محمد پولادگر پر رنگتر از هميشه شد.
** وقتي مهماندوست رفت
محمد پولادگر در سال 2012 در پرداخت حقوق رضا مهماندوست دچار اشتباهاتي شد و در حالي كه كميته ملي المپيك مبلغي را بهعنوان حقوق ماهيانه به مربيان سه رشته تكواندو، كشتي و وزنهبرداري در نظر گرفته بود، اما فدراسيون تكواندو از پرداخت آن به مهماندوست خودداري كرد تا همين موضوع به سرمنشأ اختلافنظر پولادگر و مهماندوست تبديل شود. از آن زمانيكه مهماندوست از تكواندوي ايران جدا شده تا به امروز، اين رشته فراز و نشيبهاي زيادي را تجربه كرده و مشخص نيست تا كجا بايد اين روند ادامه پيدا كند و مسئولان فدراسيون به اين نتيجه برسند كه بايد شرايط را براي استفاده از تمامي ظرفيتهاي خود فراهم كنند؟
** ناديده گرفتن ساعي
يكي از مشكلات تكواندو اين است كه هادي ساعي را دارد، اما او را ناديده ميگيرد. مدتي گفتند هادي ساعي را ميآوريم، اما هيچ خبري نشد. آنها با اسم افراد بازي ميكنند و اسم ساعي را ميآوردند تا سر و صداها بخوابد. البته معلوم نيست چه اتفاقي رخ داده كه برخي دشمنان فدراسيون، اكنون مربي تيم ملي هستند. زماني هادي ساعي از رئيس فدراسيون خواست مرتضي كريمي را بياورد، اما رئيس ميگفت اين آقا خائن است چون مصاحبه ميكند! در آخر با اصرار ساعي و گرفتن تعهد كريمي آمد و نتيجه هم گرفت، اما باز هم او را برداشتند!
** بقال سركوچه
هادي ساعي معتقد است اگر در سالهاي گذشته نتايج خوبي گرفتيم و روي سكوي جهان بوديم، نتايج زحماتي بود كه ساليان سال كشيده شده، نه اينكه يكشبه آن را بهدست آورده باشيم. از دست دادن اين همه تلاش و زحمت البته يكشبه اتفاق نيافتد و حفظ آن تنها به دست آدمهاي بزرگ صورت ميپذيرد. او كه از وضعيت كنوني تكواندو ناراحت است، ميگويد: «وقتي بقال سركوچه رفته همهكاره فدراسيون شده و مربي تيم ملي تعيين ميكند و برميدارد، ديگر حرفي براي گفتن نيست. چگيني كه قبلاً بقالي داشت، حالا همه كاره فدراسيون شده است. خاك بر سر تكواندويي كه آدمهايي مثل بيژن مقانلو، حسن ذوالقدر و افلاكي را بيرون بنشاند. اين بزرگان كنار نشستند و امثال آن آقاي بقال تصميم ميگيرند! با اين شرايط نبايد هم انتظار بيش از اين داشته باشيم.»
** دعوت از منتقدان دلسوز
اكنون وقت آن رسيده وزارت ورزش و جوانان براي رهايي از وضعيت نابسامان موجود، دست كاسبان و سودجويان را از بدنه اصلي فدراسيون تكواندو كوتاه كند و اتحاد و انسجام را به اين ورزش برگرداند. رئيس فدراسيون تكواندو نيز منتقدان واقعي و دلسوز خود را دعوت به همنشيني، گفتوگو و مشورت كند و از نظرات، پيشنهادات و مشورتهاي قهرمانان و زحمتكشان تكواندو در جهت پيشبرد و پيشرفت تكواندو استفاده كنند. در اينصورت ميتوان به تغيير شرايط اميدوار بود و آرامش و موفقيت را به اين رشته محبوب و مدالآور و المپيكي باز گردانيد.
گزارش و تحليل از مجيد روانستان
∎
بدون ترديد سياسيكاري و رفتار غيراخلاقي انگليس بهعنوان ميزبان مسابقات، در ناكامي تيم ملي تأثيرگذار بود. اما در اين ميان نميتوان ضعف فني تيم را نيز ناديده گرفت، زيرا به فرض حضور دو غايب ايران در اين رقابتها و كسب خوشرنگترين مدال نيز باز هم ايران بهعنوان يكي از قدرتهاي برتر تكواندوي جهان امتياز لازم براي رفتن روي سكو را بهدست نميآورد. ميرهاشم حسيني يكي از شانسهاي كسب مدال ايران بود، اما از كجا معلوم اين دو تكواندوكاري كه از مسابقات جا ماندند، ميتوانستند به مدال برسند؟ اگر حسيني نبود، چرا ساير تكواندوكاران مثل آرمين هاديپور و سجاد مرداني با سابقه به مدال طلا نرسيدند؟
** اعتماد به جوانان
فريبرز عسگري پيش از آغاز بازيها گفته بود: من به جوانان اعتماد دارم و انشاءالله بتوانيم در مسابقات جهاني نماينده شايستهاي براي كشورمان باشيم. با در نظر گرفتن شرايط سني تيم، سومي مسابقات و رفتن روي سكو، برايمان نتيجه خوبي است. اما در عمل ديديم كه چنين نشد و با اين روند نميتوانيم در مسابقات المپيك دل به مدال طلا ببنديم، مگر آنكه معجزهاي رخ دهد. وزارت ورزش و جوانان بايد توجه بيشتري به اين موضوع داشته باشد، چراكه اين رشته ورزشي سالها بار مدالآوري ورزش در المپيك را بر دوش داشته، اما چند سالي است كه از روزهاي خوبش فاصله گرفته است. بايد اتفاقات اين رشته ورزشي نيز بهخوبي رصد شود و با رفع نقاط ضعف، كاري كرد كه تكواندو به روزهاي خوب گذشتهاش بازگردد.
** تغييرات نسنجيده
فدراسيون تكواندو بعد از ناكامي در المپيك ريو، دست به تغييرات نسنجيدهاي زد و در اين بين تعدادي از مربيان را انتخاب كرد و حتي برخي مليپوشان را نيز كنار گذاشت، اما اين راهكارهاي نادرست و بدون كارشناسي، به بلاهايي تبديل شد كه نتايج اينچنين ضعيفي را هم به همراه آورد. در حال حاضر هم شرايط تيم ملي بسيار سخت است و هم اينكه فشار بسيار زيادي روي اين وجود دارد و به نظر ميرسد تنها راه فرار از اين موضوع، اتحاد، همفكري و انسجام خانواده تكواندو است. اگر نگاهي به گذشته اين رشته بيندازيم متوجه خواهيم شد كه تيم ملي تكواندو در آن زمان به دور از حواشي با صلابت، قدرت، اتحاد و انسجام كامل به تمرينات ميپرداخت. يك شوراي فني قوي متشكل از پيشكسوتان تكواندو ميتواند راهكار خوبي براي اين ورزش باشد.
** شوراي فني
در زمان مربيگري مهدي بيباك، جلسات شوراي فني تكواندو برگزار ميشد، اما اكنون ماههاست خبري از نشست نيست و هيچكس نميداند داستان اين شورا چه شد. وقتي چند پيشكسوت تكواندو فكرهايشان را روي هم بگذارند و درخصوص اعزامها و نفرات بحث كنند، قطعاً نتيجه بهتري كسب خواهد شد. اين رشته محبوب و مدالآور كشورمان در حال حاضر آرامش و موفقيت را در دورترين و دست نيافتنيترين فاصلهها از خود ميبيند. بايد بپذيريم برخي مليپوشان ما از دوران اوج خود فاصله دارند و كادر فني بايد بيشتر روي آنها كار كند. بايد روي اعزامها نيز وسواس بيشتري به خرج دهيم تا در اين شرايط اقتصادي، هزينه اضافي روي دست فدراسيون نگذاريم.
** مربي بيتجربه و بيرزومه
يكي ديگر از دلايل ناكامي تيم ملي تكواندو در عرصههاي بينالمللي، انتخاب سرمربي است كه متأسفانه در ايران هيچ ثباتي ندارد و 80 درصد سليقهاي است. در دنيا مربيگري كردن در تيم ملي كار بسيار سختي است و نميتوان از يك مربي بدون تجربه و رزومه در اين پست استفاده كرد. بايد ملاك انتخاب سرمربي تيم بر اساس تجربيات و رزومه در شأن سطح ملي باشد. عامل مهم ديگر ناكامي تيم ملي تكواندو در مسابقات جهاني منچستر، اعضاي شوراي فني است؛ بايد اين شورا را شوراي فرمايشي دانست، 80 درصد اعضاي اين شورا غيرفني هستند و در آن از قهرمانان و خاك خوردههاي تكواندو خبري نيست. افراد حاضر در شوراي فني، هيچ كارنامه و سررشتهاي از تكواندو ندارند و چون اين شورا با تصميم نهايي رئيس فدراسيون انتخاب شده، نميتواند مستقلاً تصميمگيري نمايد!
** فرار از واقعيت
مشكل بزرگ تكواندو اين است كه آدمهاي بزرگي اطراف تيم ملي نيستند كه به اين تيم كمك كنند. اينكه بخواهيم بگوييم اگر آن دو نفر در جمع اعزاميها بودند، در فلان جايگاه قرار ميگرفتيم، نشان از ضعف است. اين عدم مديريت و كمكاري عوامل فدراسيون تكواندو بود كه باعث شد تكواندوكاران ويزاي انگليس را نگرفتند. در اين باره محمد پولادگر كه از سال 1379 تاكنون رئيس فدراسيون تكواندو است، گفته بود: »مكاتبه كرديم تا حق اين دو تكواندوكار را بگيريم! «شما اگر ميخواستيد كاري كنيد، بايد زودتر از اينها انجام ميداديد. يعني حداقل دو ماه قبل بايد اقدام ميكرديد. اما شما داريد از واقعيت فرار ميكنيد و نميخواهيد مردم هم واقعيت را بدانند.
** تغيير قوانين يا اشتباهات مديريتي؟
بعد از اين نتايج، باز هم اين سؤال براي علاقهمندان به اين رشته به وجود آمده كه چرا تكواندوي ايران نميتواند از ناكامي جدا شود و به يك ثبات برسد؟ چرا چنين نتيجه ضعيفي را كسب كرديم؟ چرا تكواندوي ايران نميتواند به دوران اوج خود بازگردد؟ ضعف كادر فني، تغيير قوانين يا اشتباهات مديريتي؟ كداميك بيشترين نقش را در ناكامي اين تيم دارند؟ ناكامي تكواندوي ايران از سال 2012 بهطور متناوب ادامه داشته و هر مربي هم كه آمده، در نهايت با چهره ناكام كنار رفته و هرگز نتوانسته يك ثبات كلي براي اين تيم به وجود بياورد. كارنامه پر اشتباه محمد پولادگر پر رنگتر از هميشه شد.
** وقتي مهماندوست رفت
محمد پولادگر در سال 2012 در پرداخت حقوق رضا مهماندوست دچار اشتباهاتي شد و در حالي كه كميته ملي المپيك مبلغي را بهعنوان حقوق ماهيانه به مربيان سه رشته تكواندو، كشتي و وزنهبرداري در نظر گرفته بود، اما فدراسيون تكواندو از پرداخت آن به مهماندوست خودداري كرد تا همين موضوع به سرمنشأ اختلافنظر پولادگر و مهماندوست تبديل شود. از آن زمانيكه مهماندوست از تكواندوي ايران جدا شده تا به امروز، اين رشته فراز و نشيبهاي زيادي را تجربه كرده و مشخص نيست تا كجا بايد اين روند ادامه پيدا كند و مسئولان فدراسيون به اين نتيجه برسند كه بايد شرايط را براي استفاده از تمامي ظرفيتهاي خود فراهم كنند؟
** ناديده گرفتن ساعي
يكي از مشكلات تكواندو اين است كه هادي ساعي را دارد، اما او را ناديده ميگيرد. مدتي گفتند هادي ساعي را ميآوريم، اما هيچ خبري نشد. آنها با اسم افراد بازي ميكنند و اسم ساعي را ميآوردند تا سر و صداها بخوابد. البته معلوم نيست چه اتفاقي رخ داده كه برخي دشمنان فدراسيون، اكنون مربي تيم ملي هستند. زماني هادي ساعي از رئيس فدراسيون خواست مرتضي كريمي را بياورد، اما رئيس ميگفت اين آقا خائن است چون مصاحبه ميكند! در آخر با اصرار ساعي و گرفتن تعهد كريمي آمد و نتيجه هم گرفت، اما باز هم او را برداشتند!
** بقال سركوچه
هادي ساعي معتقد است اگر در سالهاي گذشته نتايج خوبي گرفتيم و روي سكوي جهان بوديم، نتايج زحماتي بود كه ساليان سال كشيده شده، نه اينكه يكشبه آن را بهدست آورده باشيم. از دست دادن اين همه تلاش و زحمت البته يكشبه اتفاق نيافتد و حفظ آن تنها به دست آدمهاي بزرگ صورت ميپذيرد. او كه از وضعيت كنوني تكواندو ناراحت است، ميگويد: «وقتي بقال سركوچه رفته همهكاره فدراسيون شده و مربي تيم ملي تعيين ميكند و برميدارد، ديگر حرفي براي گفتن نيست. چگيني كه قبلاً بقالي داشت، حالا همه كاره فدراسيون شده است. خاك بر سر تكواندويي كه آدمهايي مثل بيژن مقانلو، حسن ذوالقدر و افلاكي را بيرون بنشاند. اين بزرگان كنار نشستند و امثال آن آقاي بقال تصميم ميگيرند! با اين شرايط نبايد هم انتظار بيش از اين داشته باشيم.»
** دعوت از منتقدان دلسوز
اكنون وقت آن رسيده وزارت ورزش و جوانان براي رهايي از وضعيت نابسامان موجود، دست كاسبان و سودجويان را از بدنه اصلي فدراسيون تكواندو كوتاه كند و اتحاد و انسجام را به اين ورزش برگرداند. رئيس فدراسيون تكواندو نيز منتقدان واقعي و دلسوز خود را دعوت به همنشيني، گفتوگو و مشورت كند و از نظرات، پيشنهادات و مشورتهاي قهرمانان و زحمتكشان تكواندو در جهت پيشبرد و پيشرفت تكواندو استفاده كنند. در اينصورت ميتوان به تغيير شرايط اميدوار بود و آرامش و موفقيت را به اين رشته محبوب و مدالآور و المپيكي باز گردانيد.
گزارش و تحليل از مجيد روانستان
نظر شما