شناسهٔ خبر: 32957425 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

راز موفقیت «خیام» چیست؟

71626

رضا اسماعیلی معتقد است فلسفه «لحظه‌اندیشی» و «خوش‌باشی» که در جان و جهان رباعی‌های خیام مستتر است، باعث شهرت و آوازه شگفت این حکیم روشن‌اندیش در ایران و جهان شده است.

صاحب‌خبر -

این شاعر در یادداشتی که به مناسبت روز بزرگداشت خیام (۲۸ اردیبهشت‌ماه) با عنوان «خیام، احیاگر گفتمان معنوی در دین» در اختیار ایسنا گذاشته، عنوان کرده است: در بین شاعران ایرانی «خیام» را به رغم برتری و تشخص جایگاه و مرتبه علمی بر مقام شاعری‌اش، بیشتر با رباعی‌هایش - که تعداد محدودی است - می شناسند. (۱) از همین رو اغراق نیست اگر بگوییم شخصیت علمی خیام در سایه شخصیت ادبی‌اش قرار گرفته است، به این معنا که امروز مردم ایران و جهان «خیام شاعر» را بیش‌تر از «خیام عالم» می‌شناسند. حال آن‌که مرتبه والای علمی‌اش تا بدان‌جا بوده است که برخی حتی او را «ابن سینا»ی دوم نامیده‌اند. آری، بی هیچ تردیدی، خیام پیش و بیش از آن‌که شاعر باشد، عالمی روشن‌اندیش با گفتمانی فرامذهبی، انسانی و معنوی از دین بوده است. عالم، فقیه، فیلسوف، حکیم، ریاضیدان، و مُنجّمی که با درک و دریافتی انسانی از آموزه‌های دینی، به دنبال رساندن قافله بشری به سرمنزل آرامش، سعادت و رستگاری بوده است. 

خیام شاعری معنوی و فرامذهبی با سعه‌ صدری بالا بود. وی در زمان خویش به خاطر چنین اندیشه‌ای مصائب فراوانی را از سوی خرقه‌پوشان زهدفروش متحمل شد، چرا که عصر او، عصر حاشیه‌نشینی عقل، تکفیر فیلسوفان و ترک‌تازی متحجران خشک‌اندیش بود. در واقع باید گفت خیام همچون حافظ در رباعی‌هایش دکان زهدفروشی را تخطئه کرده و بر مسلمانان دورو و ریاکاری تاخته است که با سکه دین به دنبال تجارت دنیا هستند.

تعصبات مذهبی و فرقه‌ای در بازنگری خیام به «دین موجود» و تلاش عالمانه برای پرده‌برداری از سیمای «دین موعود» بی‌تاثیر نبود، بخصوص تقابل و جدال بی‌سرانجام «شیعه و سنی». خیام همچون حافظ به دنبال رونمایی از جان و جهان حقیقت بود و جنگ‌های مذهبی و تعصبات دینی را محصول حیرت و سرگردانی انسان‌هایی می‌دانست که از درک و دریافت گوهر ناب حقیقت و فهم درست دین و آیین عاجزند. همچنان که حافظ گفته است:

«جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند»

ممکن است مثل بسیاری از مردم او را زندیق و ملحد بپنداریم؛ ولی وقتی در آیینگی اندیشه‌های فلسفی او شناور شویم، با شاعری ملاقات می‌کنیم که به دنبال آرامش نفس، وارستگی و رستگاری است:

«شادی بطلب که حاصل عمر دمی ست 
هر ذره ز خاک کیقبادی و جَمی ست
احوال جهان و اصل این عمر که هست 
خوابی و خیالی و فریبی و دمی ست»


خیام و فلسفه «لحظه‌اندیشی» و «خوش‌باشی»

به راستی راز و رمز این توفیق و موفقیت چیست؟ همچنان که اشاره شد خیام فیلسوف و ریاضیدانی بزرگ بود که گاهی شعر هم می‌گفت. ولی شهرت و آوازه جهانگیر او بیشتر مرهون جهان‌نگری فلسفی اوست که در یک اصل خلاصه می‌شود: «لحظه‌اندیشی» و در «لحظه» زندگی کردن، و به تعبیری دیگر «خوش‌باشی». حکیم خیام دلبسته گذشته و آینده نبود. شاعر واقع‌بینی بود که در لحظه زندگی می‌کرد، و تبیین این اندیشه، جانمایه اکثر رباعی‌های اوست که به زبانی فصیح و عاری از تکلف و تصنع سروده شده‌اند.

برخی از این ویژگی تعبیر غلط می‌کنند و می‌گویند خیام «ابن‌الوقت» و دم غنیمت‌شمار بوده است. در حالی که خیام فقیه و فیلسوفی واقع‌بین بوده است که با وقوف به ناپایداری جهان، و با رهانیدن خود از رنج گذشته و حسرت آینده، به دنبال رسیدن به سرمنزل آرامش و امنیت خاطر بوده است. به تعبیری دیگر: «واقع‌بینی»، «حال»اندیشی و زندگی در«لحظه» راز و رمز موفقیت این شاعر بزرگ است. این دقیقه‌ای است که در آموزه‌های دینی نیز بر آن تاکید شده است:

امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «الایّام ثلاثةٌ فیومٌ مضی لا یدرک و یومٌ النّاسُ فیه فینبغی ان یغتنموه و غداً انّما هو فی ایدیهم امله.»
روزهای زندگی سه قسم است: روزی که گذشته و دیگر به دست نمی‌آید و آینده که فقط آرزویش هست و روزی که اکنون انسان‌ها در آن هستند که باید آن را مغنتم شمارند و بهره کافی از آن ببرند.

(تحف العقول، صفحه ۲۲.)

امروز ما متاسفانه از این دقیقه آرامش‌بخش غافلیم و با «افسوس گذشته» و«حسرت آینده» گذران عمر می‌کنیم، به همین خاطر از لذت سرمایه عمر و شیرینی‌های زندگی محرومیم. همچنان که مولی الموحدین حضرت علی (علیه السلام) در حدیثی می‌فرماید:

«ما فاتک منها فلا تأس علیه جزعاً: بر گذشته و خبرهای از دست رفته غصه نخور و ناله مکن.(نهج البلاغه، صفحه ۳۷۸.)
آری، انسان‌هایی که در حال زندگی کنند کم هستند. اما خیام با بهره‌مندی از یک جهان‌بینی انسانی منبعث از سیرت و حقیقت دین، به دنبال شادی و آبادی جان و جهان بود، از همین رو قدرشناس نعمات الهی بود و در لحظه زندگی می‌کرد:  

«از دی که گذشت، هیچ از او یاد مکن 
فردا که نیامده ست، فریاد مکن
از نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن»

اگر وجه ایجابی «ابن‌الوقت» بودن و «خوش‌باشی» را در نظر بگیریم - که در انطباق با آموزه‌های دینی است - حضرت لسان‌الغیب حافظ شیرازی را نیز همچون خیام شاعری دم غنیمت‌شمار و ابن‌الوقت خواهیم یافت، چنان که خود می‌گوید:

«وقت را غنیمت دان، آن‌قدر که بتوانی  
حاصل از حیات ای جان! این دم است تا دانی
کام بخشی گردون، عمر در عوض دارد  
جهد کن که از دولت داد عیش بستانی»

این فلسفه که در جان و جهان رباعی‌های خیام مستتر است، باعث شهرت و آوازه شگفت این حکیم روشن‌اندیش در ایران و جهان شده است. حکیمی که لقب معنوی «حجت الحق» را بر پیشانی دارد. به خاطر مقبولیت همین اندیشه فلسفی است که رباعی‌های او به بسیاری از زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده است. از این منظر «فلسفه خیامی» با «فلسفه اپیکوری» که بر اصل لذت‌پرستی استوار است، نه تنها هیچ نسبت و قرابتی ندارد، بلکه بر مبانی دینی و قرآنی نیز استوار است، همچون رباعی زیر که مضمون آن به آیه (۶) سوره «انفطار» نزدیک است. آن‌جا که خداوند خطاب به انسان می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریمِ؟»، ای انسان، چه چیزی تو را به پروردگار کریمت مغرور کرده؟!

«یک چند به کودکی به استاد شدیم
یک چند به استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خاک درآمدیم و بر باد شدیم»

یکی دیگر از مضامینی که در رباعیات خیام بسیار به آن پرداخته شده، مضمون بی‌اعتباری و ناپایداری دنیا است که در قرآن و احادیث اسلامی نیز بر آن فراوان تاکید شده است. امام رضا (ع) می‌فرماید: «عَجِبْتُ لِمَن اِخْتَبَرَ الدُّنْیَا وَ تَقَلُّبَهَا کَیْفَ یَطْمَئِنُّ اِلَیْهَا.» در شگفتم چگونه کسی که دنیا را آزموده و تغییرات آن را به چشم خود دیده باز دل به دنیا می‌بندد. (بحار الانوار/ج ۷۵/ص۴۵۰)

«این کهنه رباط را که عالم نام است
آرامگه ابلق صبح و شام است
بزمی ست که وامانده صد جمشید است
گوری ست که خوابگاه صد بهرام است»


خیام رباعی‌سرا

نکته آخر این‌که تعداد محدودی رباعی از خیام برای ما به یادگار مانده است، شاید حدود ۷۰ رباعی.  دکتر شفیعی کدکنی بر این باور است که «بسیاری از معروف‌ترین و زیباترین رباعی‌ها که به نام خیام شهرت یافته، بر اساس نسخه‌های قدیمی «مختارنامه»، همگی از آن عطارند و انتساب آن‌ها به خیام حداقل مربوط به دو قرن بعد از نوشته شدن نسخه‌های متن این کتاب است.»

(عطار، فرالدین؛ مختارنامه، مقدمه: محمدرضا شفیعی کدکنی؛ انتشارات توس: ۱۳۵۸؛ ص: ۲۰۹.)

از این نکته که بگذریم، بسیاری از رباعی‌های منسوب به خیام توسط شاعران گمنام جویای نامی سروده شده است که برای به شهرت رسیدن، رباعی‌های خود را به وی نسبت داده‌اند. دلیل دیگر ترس شاعران از چاپ رباعی‌هایی بوده است که مضامین شبهه‌برانگیز و لهجه ملحدانه داشته‌اند، این شاعران برای فرار از مجازات و مواخذه، پشت خیام پنهان می‌شده و رباعی‌های خود را به نام او منتشر می‌کرده‌اند. اما اکثر این رباعی‌ها از زیرساخت فلسفی و اندیشگی بی‌بهره‌اند و فقط صورت و ظاهری خیّامانه دارند که تشخیص آن‌ها برای اهل فن‌ کاری سهل و آسان است.


پانوشت:

۱-گویا ترانه‌های خیام در زمان حیاتش به واسطهٔ تعصب مردم مخفی بوده و تدوین نشده و تنها بین یک دسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته یا در حاشیهٔ جنگ‌ها و کتاب‌های اشخاص باذوق به طور قلم‌انداز چند رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر شده است. 

(هدایت، صادق، ترانه‌های خیام؛ تهران، جاویدان، ۲۵۳۶، چاپ دوم، مقدمه، ص ۱۶.)

انتهای پیام

برچسب‌ها:

نظر شما