شهروند گزارشی در خصوص اتفاقی که برای قائدی و همراهانش رخ داد منتشر کرده که در بخشی از آن آمده است: ...اما در آن ماشین فقط مهدی و احمد حضور نداشتند، سه نفر دیگر هم بودند. امین، علی و دختری به نام «ل». امین و علی کم و بیش درباره آن حادثه و اتفاقات آن صحبت کردهاند، هرچند، اظهارات این دو نفر هم چندان به رمزگشایی اصل ماجرا کمکی نکرد. اما لاله تنها زن سرنشین آن ماشین که تاکنون با هیچ رسانهای درباره آن حادثه صحبت نکرده است. او یکی از آسیبدیدگان همان حادثه است، با این همه در این مدت ترجیح داده سکوت کند و به دور از جنجال مراحل قضائی پرونده را با کمک پدرش پیگیری کند. اما این دختر بعد از یکسال لب به سخن گشود:
- آن روز چه اتفاقی افتاد؟
هیچی با بچهها بیرون رفته بودیم. در مسیر بازگشت بودیم که این اتفاق افتاد.
- شما موقع حادثه کجا نشسته بودید؟
من صندلی عقب بودم.
- سرعت ماشین زیاد بود؟
هم سرعت بالا بود و هم کنترل ماشین از دست رفت. وقتی ماشین واژگون شد من دیگر چیزی نفهمیدم.
- یعنی بیهوش شدید؟
من یک روز کامل بیهوش بودم. بعد هم که چشمانم را باز کردم خودم را روی تخت بیمارستان دیدم. سه تا از مهرههای گردنم به شدت آسیب دیده بود. سه تا از دندههایم هم شکسته بود و ریه هم آمبولی شد. زانوی پای راستم هم آسیب دیده بود. حدود ١٥ روز در بیمارستان بوشهر بستری بودم.
- چه کسی پشت فرمان نشسته بود؟
من نمیتوانم بگویم چه کسی پشت فرمان نشسته بود.
- شما از مهدی شکایت کردهاید؟
پدرم بیشتر پیگیر پرونده بود. البته من هم همراه او در جلسات دادگاه حاضر بودم، به جز جلسه آخر که بوشهر نبودم. البته شنیدم که برای مهدی یکسال زندان و ٣٦٠میلیون تومان دیه تعیین کردهاند. البته این مربوط به خانواده شاکر است. اینکه برای من چه مقدار دیه تعیین شده است را به درستی نمیدانم.
نظر شما