شناسهٔ خبر: 32740198 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

کارگردان «آلفرد»: انتقاد از پوریا پورسرخ برای حضور در این نمایش زیاد بود

هادی عامل، کارگردان نمایش «آلفرد» با بازی پوریا پورسرخ گفت: پوریا در حد و اندازه خودش خوب بود؛ او از خیلی بازیگران تئاتری که این سال‌ها با آنها کار کردم قوی‌تر بود، از خیلی‌هایشان هم ضعیف‌تر بود. اما عده‌ای نمایش را ندیدند و آن را نقد کردند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاری فارس، نمایش «آلفرد» نوشته پاسکال نوواکی با طراحی و کارگردانی هادی عامل و ترجمه و بازنویسی هومن حسین‌زاده از ۱۹ فروردین‌ماه هر شب در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت و پوریا پورسرخ، نادر فلاح، مونا کرمی و رابعه اسکویی در این نمایش ایفای نقش کردند. از همان ابتدای اجرای نمایش، منتقدان و عده‌ای از تئاتری‌ها مطرح کردند که این نمایش به دلیل حضور سلبریتی‌هایی که شاید یک بار هم روی صحنه تئاتر حضور نداشته بودند، صرفاً به دنبال کسب گیشه است.

در «آلفرد»، یک مرد به بن بست رسیده و ورشکسته شده و همسرش تنهایش گذاشته، به ناچار حس می‌کند که باید خود را بکشد اما این همه زندگی نیست و باید که بعد از این شکست‌هایش به دنبال جبران و احیای دوباره باشد و گاهی نیز شانس می‌خواهد و کسی یا چیزی که بهانه و انگیزه می‌شود برای زندگی دوباره که در اینجا آلفرد ـ که جن خوش‌یمنی هست ـ می‌آید که به این مرد نگون بخت، شانس دوباره‌ای بدهد و چنین هم می‌شود؛ زنش هم برمی‌گردد که در اتکای به عشق بتواند دوباره کار کند و شیرازه زندگی‌اش را برقرار کند.

هادی عامل پیش از این نمایش، کمدی «افسانه ببر» را با بازی هدایت هاشمی به صحنه برده و در جشنواره فجر نیز اجرا کرده بود. به همین دلیل، شاید مخاطبان افسانه ببر، انتظار کمدی قوی‌تری را از «آلفرد» عامل داشتند. درباره این نمایش با هادی عامل به گفت‌وگو نشستیم.

 

 

* دو روز دیگر اجرای نمایش آلفرد در تماشاخانه ایرانشهر به پایان می‌رسد، لطفا نظرتان درباره بازخورد از این کار و اجرای نمایش با حضور این بازیگران به ویژه حضور پوریا پورسرخ برای نخستین بار روی صحنه تئاتر، بفرمایید.

نمایش ما ۲۶ شب در تماشاخانه ایرانشهر اجرا شد. من این نمایش را خیلی دوست داشتم چرا که به نسبت شرایط الان گروه‌های دیگر و تئاتر، شرایط خوبی داشتیم. البته عده‌ای کار را دوست داشتند و عده‌ای هم انتقاد کردند، حتی برخی دوستان نیامدند کار را ببینند و بعد از حضور پوریا پورسرخ نقد کنند! منتها من برای آنها هم احترام قائل هستم درستش این بود که پوریا پورسرخ را روی صحنه ببینند.

عده‌ای مرا برای حضور پوریاپورسرخ در کارم نقد کردند در حالیکه حتی حاضر نشدند نمایش را هم تماشا کنند!

به نظر من پوریا در حد و اندازه خودش خوب بود بهرحال او از خیلی بازیگران تئاتری که این سال‌ها با آنها کار کردم قوی‌تر بود، از خیلی‌هایشان هم ضعیف‌تر بود، منظورم این است که اینطور بریدن و دوختن و تن کردن را من درک نمی‌کنم، پوریا بازیگر جنگنده‌ای بود تا آخرین لحظه دست از تلاش برنمی‌داشت،‌منظم و مرتب در تمرینات حضور پیدا می‌کرد و خلاصه تئاتر برایش خیلی جدی بود و ترسی که از در ابتدا برای ورود به تئاتر داشت در او ریخت چرا که تجربیاتی در سینما و تلویزیون داشت و من به او نمره قبولی از حضورش در این گروه می‌دهم.

*در ارتباط با دیگر بازیگر سینمایی‌تان، خانم اسکویی چطور؟ آیا هدف شما فقط حضور سلبریتی‌ها در تئاتر بود؟

او هم جزء پیشکسوتان ما است، خیلی سال روی صحنه تئاتر نبوده، بعد از آمدنش به ایران حواشی داشت. من البته با این کلمه سلبریتی مشکل دارم چرا که با این تیپ افراد کمتر کار کرده بودم و برایم این تجربه جالبی بود، حضور این دو عزیز از بچه‌های سینمایی تغییرات و تجربیات جدیدی برایم بود که دستاوردهایی را به همراه داشت.

*آقای عامل! به لحاظ سبک شناسی برخی معتقدند که نمایش شما گونه‌ای کمدی به نام «بورلسک» است، چرا که یک مسئله جدی را به شوخی می‌کشاند و در پایان شادی برایش تعبیه شده است و به درستی از مرگ و خودکشی که ابتدا مطرح می‌شود، پرهیز می‌کند. نظر شما در این رابطه چیست، آیا شما این سبک را برای کارتان در نظر گرفته بودید؟

ببینید کمدی این کار خیلی ظریف است، بنابراین اگر اندازه‌اش را ندانیم، به افراط و تفریط بیافتیم. برای یک نمایش دیگر که قرار بود در تئاتر شهر اجرا بشود به نام «عجب گرفتاری شدیم»، من مصاحبه‌ای انجام داده بودم در آن از کمدی بورلسک و ابزورد جدید صحبت شد، به نظرم کلا برداشت اشتباهی از این نمایش هم در این زمینه صورت گرفته حتی عده‌ای این نمایش را همین سبک دانستند یعنی یک طوری کمدی مضحکه! در حالیکه من این کار را کمدی مضحکه نمی‌دانم.
 

 

البته شاید هم بتوان چنین برداشتی از کار آقای نوواکی کرد، چرا که برخی خصیصه‌های بورلسک را دارد و کارهای دیگر نوواکی هم چنین مشخصه‌هایی داشته اما مشخصا اینکه آلفرد را در گونه نمایش کمدی بورلسک قرار دهیم، اینطور شاید درست نباشد چرا که تغییرات زیادی در آن صورت گرفته است.

شوخی‌های یک فرانسوی با کهن الگوهای ایرانی و اسطوره‌ها به ویژه داستان‌های هزار و یک شب برایم خیلی جذاب بود

آنچه مرا جذب این کار کرد بیشتر متن کار بود در وهله نخست شوخی‌های یک فرانسوی با کهن الگوهای ایرانی و اسطوره‌ها به ویژه هزار و یک شب برایم خیلی جذاب بود. درباره خیلی از این شوخی‌ها مردم از من می‌پرسند که آیا خودمان اضافه کردیم یا خیر، در حالیکه نوواکی کاملا به اینها اشراف داشته و در متن خودش وجود دارد.

* در برخی بخش‌ها شاهد هستیم که کار از کمدی خارج شده و مخاطب را در یک خلائی فرو می‌برد، به نوعی در جایی مخاطب با خود می‌گوید که «خب حال چه اتفاق جالبی است؟»، در این زمینه شاید برگردان نمایشنامه به گونه‌ای بوده که چنین خلایی در کار ایجاد کرده است. آیا رسالت این کار این است که از ابتدا تا انتها مخاطب را بخنداند یا خیر؟

ما خودمان خیلی نخواستیم تماشاگر را بخندانیم حتی روی پوستر هم ننوشتیم کار کمدی است، با اینکه شاید تماشاگر را بیشتر جذب می‌کرد. واقعا هم خنداندن به هر قیمتی در کارهای من سابقه ندارد و خنداندن و سرگرم کردن یکی از وجه‌های نمایش است و پیام انسانی کار خیلی مهم‌تر است اینکه با دوستی و همدلی می‌توان به مشکلات فایق شد نه با خرافه!

بنابراین یکی دیگر از اهداف من از اجرای کار بی توجهی و فرار از خرافات بود، بنابراین سعی کردم طوری کار را طراحی کنم که تماشاگر شک کند با خرافه مشکلات حل شد یا تصمیمات و رفتار افراد.

با این حال یک جاهایی هم مجبور بودیم قصه بگوییم و ادامه بدهیم و از شوخی‌های زیاد فاصله بگیریم این را من ضعف کار نمی‌دانم اینکه بخواهیم همه جا دل به دل تماشاگر بدهیم، اینکه روی صندلی ریسه برود و شوخی‌های مضحک داشته باشیم این جزء کار ما نبود.

*پس بازنویسی کار شامل چه چیزهایی می‌شد، تغییراتی که در کار حاصل شد در چه وجهی بود؟

نمایشنامه را آقای حسین زاده بازنویسی کردند، منتها همه شوخی‌ها در اصل نمایشنامه وجود دارد مثل شوخی با علی بابا یا کهن الگوهای ایرانی چون قصه‌های هزار و یک شب و رفتارهای جن، منتها ما تلاش کردیم قدری کار را از خرافه دور کنیم. بهرحال وقتی یک جن روی صحنه داریم این خطر هم وجود دارد که تماشاگر به دام برخی اشتباهات چون کمدی زیاد و خندیدن صرف برود.

 

*گیشه نمایش چطور بود؟

متوسط بود، به نسبت برخی نمایش‌ها بهتر و در مقایسه با دیگر نمایش‌ها هم ضعیف تر بود، منتها به اندازه خودمان بد نبود. البته من سعی می‌کنم کارهای خودمان را با خودم مقایسه کنم و نسبت به کارهای خودم البته متوسط بود و خیلی درخشان و خوب نبود.

*برخی معتقدند به خاطر آوردن سلبریتی‌ها همین میزان گیشه را هم کسب کردید، شما چطور فکر می‌کنید؟

من معتقدم که الان فضا قدری در تئاتر متفاوت شده است، همین پدیده‌ای که شما اشاره می‌کنید دیگر در تئاتر سروشکل گرفته و من باز هم می‌گویم با این سلبریتی و کلمه‌اش مشکل دارم، به نظرم هر چیزی که می‌تواند به اقتصاد و گیشه تئاتر کمک کند، خوب و مغتنم است.

پدیده سلبریتی در تئاتر امروز سرو شکل گرفته هر چند من به این کلمه معتقد نیستم اما به نظرم به اقتصاد و گیشه تئاتر کمک می‌کند

الان توجه کنید وضعیت حامی مالی (اسپانسرینگ) هنوز در تئاتر مشخص نیست، حتی دولت شرایطی مثل باشگاه فرهنگی ـ هنری یا مجموعه فرهنگی ـ هنری خاصی فراهم نکرده که درصدی از پول‌های مردم در تئاتر سرمایه گذاری شود،  خیلی گروه‌های صنعتی بزرگ در ایران هنوز اسمشان روی هیچ تئاتری نیست و بنابراین تهیه‌کننده‌ها، گروه‌ها و کارگردانان از روی ناچاری به سمت افرادی می‌روند که از تلویزیون یا سینما آشناتر هستند و مردم به خاطر آنها جذب می‌شوند.

ما در این سال‌ها کسانی را داشتیم که صفحه مجازی پربیننده‌ای داشته و انتخاب شدند که برای تبلیغات در این کار حضور داشته باشند، اینها شاید معیارهای خوبی برای تئاتر نباشد، من با علم به همه اینها از پوریا و رابعه اسکویی استفاده کردم و خیلی‌ها هم چنین برداشتی از انتخاب من کردند. اما در هر صورت درباره خود پوریا این سابقه وجود داشت که او شاگرد هدایت هاشمی بود و در موسسه امین تارخ کار کرده بود و اساسا او را خیلی مشتاق می‌دیدم که تئاتر را شروع  کند و او هم از روز اول گفت که اولین تجربه‌اش است و به کمک همه احتیاج دارد و خیلی هم تلاش کرد.  

*پس قبول دارید که ریسک کردید؟ بهرحال شما سابقه کار «افسانه ببر» با هدایت هاشمی را داشتید، شاید هنرمندان تئاتر انتظار کار سطح بالاتری را از شما داشتند...

بهرحال این کار برای من تجربه جالبی شد اینکه اساسا من همان هادی عامل هستم و گروهم هم همین افراد هستند، منتها عوامل هم قدری تغییر کردند و این در کیفیت و نحوه کار تأثیر می‌گذارد و این را من خودم قبول دارم، مشخصا هر کار و متنی یک تجربه است و در نهایت نمی‌داند که روز آخر روی صحنه چطور می‌شود اما بهرحال اتفاقات عجیبی هم در مسیر اجرای ما افتاد چرا که ما زمان زیادی برای تمرین نداشتیم من یک نمایش در دست تمرین داشتم که برای اسفند و فروردین اجرا بروم که آن نمایش تعطیل شد و قرار شد این کار را برای ۶ ماه اول ایرانشهر روی صحنه بروم و خیلی وقت کمی برای تمرین داشتم و اگر زمان بیشتری داشتیم، اجرای بهتری می‌رفتیم.

حتی دوره تبلیغات کار هم در ایران سیل آمد و خودمان در دوره تمرین حالمان بد بود و شاید اگر یک زمان دیگری کار را به صحنه می‌بردیم، کار بهتری ارائه می‌کردیم.

*بعد از این کار قرار است چه نمایشی را روی صحنه ببرید؟

همان نمایشی برای تئاتر شهر تمرین کردم را خیلی دوست دارم کار کنم، ترجمه جدیدی فرشته قاسم پور برای نمایشنامه «داریو فو» در دست دارم که تمایل دارم آن را اجرا کنم. نوبت اجرای تئاتر شهر هم دارم منتها سال گذشته که مراجعه کردم آقای اسدی به من گفتند سه ماه مانده تا نوبت اجرایم بشود. در هر صورت سالن و کار هنوز مشخص نیست منها چند متن در دست دارم.

خیلی هم دوست دارم نمایش افسانه ببر را هم با ترجمه جدیدی از خانم قاسم‌پور بعد از چند سال اجرا کنم و احتمالا بازیگر دیگری برای این کار انتخاب کنم،‌هنوز دقیق مشخص نیست و صحبت‌های ابتدایی شده است.

انتهای پیام/

 

نظر شما