شناسهٔ خبر: 32407578 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه آفتاب یزد | لینک خبر

به بهانه جشنواره جهانی فجر که این روزها در حال برگزاری است

پلی به سوی آینده

صاحب‌خبر - آفتاب یزد – گروه فرهنگی: این روزها هنر ایران در حال گذراندن یکی از مهمترین رویدادهای خود در عرصه سینما است؛ رویدادی که شاید بتوان آن را به عنوان اولین اتفاق فرهنگی ای قلمداد کرد که هر سال با آغاز سال نو به عنوان شروعی برای فعالیت فرهنگی و هنری قلمداد کرد. رویدادی به نام جشنواره جهانی فجر.

> سرآغاز
بیست و پنجم شهریور ماه سال 1393 بود که علیرضا رضاداد دبیر جشنواره فیلم فجر پس از برگزاری چندین نشست هم اندیشی با حضور مدیران سینمایی و سینماگران، از جدایی بخش بین الملل از بخش ملی آن خبر داد و نزدیک به دو سال بعد یعنی سال 95 و با آغاز جشنواره سی و چهارم این اتفاق رخ داد و
دست اندرکاران برگزاری جشنواره بین المللی فیلم فجر با تصمیمی که از پیش گرفته بودند
دو بخش ملی و بین المللی را از هم جدا کرده و پس از آن هر کدام را به صورت جداگانه برگزار شد. این در حالی بود که پیش از آن و زمانی که هر دو جشنواره با یکدیگر و در یک مکان و یک زمان برگزار می شدند بخش بین الملل جشنواره از آب و تاب زیادی برخوردار نبود و به قول معروف این سنگینی وزنه بخش ملی بود که بر بخش
بین الملل می چربید و آن را در زیر سایه خود قرار
داده بود به صورتی که می توان اذعان داشت که این در زیر سایه بودن حتی به حدی بود که بیشتر کسانی (اعم از مردم و اهالی رسانه و حتی سینماگران) که برای دیدن فیلم ها به سالن ها و کاخ جشنواره می روند تماشای فیلم های بخش ملی جشنواره را به فیلم های بخش بین الملل ترجیح می دادند و زمان خود را صرف تماشای فیلم های بین الملل نمی کردند در آخر کار هم زمانی که قرار بود اختتامیه جشنواره برگزار شود اهالی سینما و اهالی رسانه بیش از آنکه بخواهند بدانند کدام فیلم ها در بخش بین الملل در لیست نامزدها برای کسب سیمرغ قرار گرفته اند و
تندیس بلور ین این پرنده بالاخره بر روی دوش کدام‌یک از سینماگران خارجی می نشینند
بی تاب این بودند که بدانند کدام فیلم ها کاندیدای
دریافت بهترین فیلم در بخش جشنواره ملی هستند، کدام بازیگران زن در لیست نامزدهای بهترین بازیگر مرد و زن هستند و دست آخر چه کسانی سیمرغ به دست کاخ جشنواره را ترک
می کنند ؟ روز بعد نیز رسانه ها پر می شد از عکس ها و خبرهای مختلف درباره اینکه فلان بازیگر به عنوان بهترین بازیگر جشنواره بین المللی فیلم فجر انتخاب شد و کدام فیلم گوی سبقت را در کسب بیشترین سیمرغ از بقیه ربود؟ در این میان آنچه مغفول می ماند و کمتر کسی به آن توجه می کرد این بود که چه فیلم هایی در بخش
بین الملل جشنواره حضور دارند چه فیلم هایی دیده
شدند، کدام ها به عنوان نامزد
انتخاب شدند، کدام داوران و بر اساس چه معیارهایی فیلم های این بخش را زیر ذره بین قرار داده و آنها را مورد بررسی
و تجزیه و تحلیل قرار دادند و دست آخر کدام فیلم ها در لیست نامزدها قرار گرفته و چه فیلم یا فیلم هایی سیمرغ را از آن خود کردند و این هم تازه پایان کار بخش
بین الملل جشنواره فیلم فجر نبود چرا که برندگان سیمرغ ها
بی سر و صدا و بی هیچ دبدبه و کبکبه ای سوار هواپیما
می شدند و به کشور خود
باز می گشتند بی آنکه وقتی به خانه های خود رسیدند سیمرغ خود را با افتخار در بهترین
جای خانه خودشان بگذارند و به کسان خود پُز بدهند که من برنده سیمرغ بهترین فیلم در
بخش بین الملل جشنواره
بین المللی فیلم فجر شدم، چرا که هنگامی که خود مردم کشوری که یک جشنواره را برگزار
می کنند به بخشی که آنها در آن جایزه گرفته اند اهمیت چندانی قائل نیستند، چگونه می توان انتظار داشت که مردم یک کشور دیگر برای جایزه آن بخش به پایکوبی بپردازند و سر از پا نشناسند؟

> ساز مخالف
این ماجرا سالها ادامه داشت تا اینکه
دست اندرکاران برگزاری جشنواره بین المللی فیلم فجر دست به یک تصمیم مهم زدند و به یکباره حرکتی بزرگ را در عرصه هنر هفتم را کلید زده و بخش ملی را از بخش بین الملل فیلم فجر جدا کرده و این چنین شد که موضوعی با نام جشنواره جهانی فجر مقابل دیدگان اهالی رسانه، مردم و حتی جامعه جهانی قرار گرفت و به عنوان بخشی مستقل اعلام موجودیت کرد و البته آنچه از بخش بین الملل جشنواره فجر با خود
به همراه آورد سابقه ای بود که در طول سی و چند دوره
پیشینش در جشنواره بین المللی فجر آن را در انبان خود اندوخته بود. اما این تازه آغاز ماجرا بود چرا که پس از جدایی دو بخش ملی و بین الملل جشنواره فجر از یکدیگر صدای ساز مخالفان از گوشه و کنار شنیده شد. صدایی که هرچه از زمان جدا شدن دو بخش ملی و بین الملل
می گذشت رساتر و بلندتر شنیده می شد. مخالفان این ماجرا در بخش های مختلف سینما اعم از تهیه کنندگان، کارگردانان، فیلمنامه نویسان و ... داد اعتراض سر دادند که نباید جشنواره بین المللی فجر را به دو بخش مجزای ملی و جهانی تقسیم کرد و برای هر کدام زمان، مکان، نیروی انسانی و بودجه مجزایی را در نظر گرفت. هر کدام از این معترضان نیز دلایل و براهنی داشتند که برخی از آنان نیز واقعا قابل تامل و پذیرش نیز بود. در این میان اما کسانی بودند
که با این جدایی موافق بودند و آن را به عنوان نفعی برای سینمای ایران قلمداد می کردند و معتقد بودند که ممکن است در ابتدای راه جدایی این دو بخش و برگزاری منفک شده هر کدام در زمان و مکان مشخص منفعتی برای سینمای ایران نداشته باشد اما می توان با ادامه دادن این مسیر و در سالهای آینده منفعت بسیاری را نصیب سینمای ایران نمود. اگر بخواهیم یک جمع بندی کلی از دیدگاه مخالفان و موافقان درباره جداسازی بخش های بین الملل و ملی در جشنواره فجر داشته باشیم می توانیم به برخی از این دلایل را در دو بخش مجزا با نام چالش و فرصت ها در ادامه اشاره کنیم.

>چالش ها:
تقابل جشنواره جهانی با جشنواره ملی:
شاید این یکی از مهمترین نقص های جدا شدن بخش های بین الملل و ملی بود. نقصی که شاید در ابتدا خود را خیلی نشان نداد اما هرچه از زمان برگزاری جشنواره جهانی و جشنواره ملی
می گذرد بیشتر عیان می شد و آثار خود را بیشتر
نشان می داد. در ابتدا هدف و البته انتظار این بود که جشنواره جهانی بتواند در کنار جشنواره ملی راه پیشرفت و تعالی سینمای ایران را هموار کند اما آنچه در سالهای بعد اتفاق افتاد از آن هدف و انتظاری که مسئولان از جداسازی دو بخش ملی و بین الملل داشتند حکایت نمی کرد. اتفاق شومی که افتاد و متاسفانه عده قلیلی متوجه آن شدند این بود که آرام آرام جشنواره ملی ابهت و بزرگی خود را از دست داد و جایگاه ها عوض شد و این بار جشنواره ملی بود که در سایه جشنواره جهانی قرار می گرفت و این جشنواره جهانی بود که پرچمدار معرفی سینمای ایران به جهانیان بود. البته در رخ دادن چنین رویدادی مسائل
دیگری هم دست اندرکار بودند مسائلی که موجب می شدند جشنواره ملی دیگر آن دبدبه و کبکبه سابق را نداشته باشد. اگر بخواهیم نگاهی گذرا به این مسائل بیندازیم می توانیم
به موارد زیر اشاره کنیم.
الف) کوچک کردن جشنواره ملی با کم کردن هزینه ها، تغییر مکان کاخ جشنواره برای اهالی رسانه، جدا کردن سینمای هنرمندان از سینمای اهالی رسانه و ...
ب) سانسور و عدم پذیرش بیش از حد فیلم هایی که مستحق حضور در جشنواره ملی فجر بودند اما به دلایل کاملا
سلیقه ای از حضور در این بخش محروم می شدند.
ج) عدم تمایل برخی کارگردانان برای حضور فیلمشان در جشنواره ملی فجر. موضوعی که بی ارتباط با اقتصاد سینما نبود و حکایت از ترجیح کارگردانان برای حضور هرچه سریعتر در گیشه به حضور پر دردسر در جشنواره ملی فجرمی‌کرد.
د) از آنجا که سینمای ایران در چند سال اخیر به تولید سریع و گاها بی کیفیت و همچنین فیلم های سخیف روی آورده کارگردانان و تهیه کنندگان تازه در نیمه دوم سال به فکر تولید فیلم می افتادند و در عرض مدتی بسیار کوتاه می خواستند مسیر نگارش فیلمنامه تا تدوین و مونتاز را طی کنند بنابراین پر واضح بود که زمان اتمام تولید فیلمشان با زمان فراخوان برای حضور در جشنواره ملی تلاقی می کرد و آنها بالاجبار
نمی توانند فرم حضور در جشنواره
را پر کنند، بنابراین فیلمشان هم به جشنواره نمی رسید. برخی
کارگردانان که کیفیت را به کمیت ترجیح
می دادند خودشان فرم حضور در جشنواره را پر نمی کردند و ترجیحشان این بود که فیلمشان با طیب خاطر بیشتری مراحل پایانی را سپری کند این اما پایان ماجرا نبود چرا که نزدیکی زمان برگزاری جشنواره جهانی به جشنواره ملی این نوید را به این کارگردانان می داد که اگر صبر می کنند می توانند با یک تیر دو نشان بزنند و هم مراحل پایانی تولید فیلمشان را با آرامش بیشتری سپری کنند و هم در جشنواره جهانی فجر حضور یابند . جشنواره ای که شاید بتوان مدعی شد که مراحل پلکانی و
طاقت فرسای جشنواره ملی را نداشت و به راحتی
می شد در آن حضور یافت.
ه) با گذشت زمان جشنواره جهانی از کلاس و پرستیز خاصی برخوردار شد و این نیز عامل مهمی برای ترجیح دادن کارگردانان ایرانی برای حضور در این جشنواره به جای حضور در جشنواره ملی فجر بود.
تحمیل هزینه های گزاف به سازمان سینمایی و وزارت ارشاد
با وضعیت اقتصادی ای که جامعه امروز ما با آن مواجه است به راحتی می توان اذعان داشت که هر کسی باید به این موضوع بیندیشد که چه کنیم تا هزینه های خودمان را کاهش دهیم و با خرج کردن میزان کمتری از پول به اهداف بیشتری دست یابیم. پر واضح است که هنگامی که برای یک موضوع خاص مانند جشنواره فجر دو مراسم مجزا با نام های ملی و جهانی برگزار شود هیچ‌کس به هدفی که در ابتدای این پاراگراف به آن اشاره شد نخواهد رسید. به باور بسیاری از منتقدان، جشنواره جهانی در مقایسه با جشنواره های بین المللی هم سطح، جشنواره ای پر هزینه و مملو از ریخت و پاش مالی است. این امر موجب شده تا همه ساله برای برگزاری جشنواره جهانی هزینه های گزافی به سازمان سینمایی و وزارت ارشاد تحمیل شود. بسیاری از جشنواره های سینمایی معتبر دنیا نظیر تورنتو، برلین، کن، کارلووی واری، لوکارنو، لندن، مسکو و ... ، بودجه ی مورد نیاز خود را توسط سرمایه گذار و اسپانسرهای مستقل تامین
می کنند. در حالیکه به صورت کامل مشخص نیست بودجه جشنواره جهانی فجر از کدام منبع تامین
می شود.

بروز تعارض در سیاست گذاری
جشنواره های ملی و جهانی
موضوع مهم دیگر بروز تعارض در فرآیند
سیاست گذاری و تصمیم سازی است. این امر ریشه در ترکیب متفاوت شوراهای سیاست گذاری دو جشنواره دارد. با نگاهی به فهرست افراد موجود در شورای سیاست گذاری دو جشنواره می توان دریافت برخی افراد موجود در این دو شورا از حیث اندیشه و رویکرد تا چه سان با یکدیگر تناقض و تغایر دارند. وجود چنین تناقضاتی می تواند سیاست های سراسر متعارض و متناقضی را در راهبری جشنواره جهانی و ملی رقم زند.

> فرصت ها
تمرکز مضاعف جامعه بین الملل
به سینمای ایران
نخستین فرصت ایجاد شده در پرتو استقلال جشنواره جهانی فیلم فجر جلب توجه بیش از پیش سینمای دنیا به سینمای ایران است؛ فرصتی که می توانست موجب ارتقای شناخت سینمای ایران میان ملل مختلف در اقصی نقاط دنیا شود. از آنجا که سینما اکنون به یک ابزار مهم جهت پیشبرد دیپلماسی فرهنگی و سیاسی
کشورها بدل شده است، می توان با بهره گیری از ظرفیت های بالقوه و پرشمار آن، تحقق بسیاری از اهداف سیاسی، فرهنگی و دیپلماتیک از پیش
طراحی شده را تسهیل نمود. عطف تمرکز مضاعف
جامعه سینمایی بین الملل به سینمای ایران
می تواند در گام بعدی به عطف توجه ملت ها در اقصی نقاط دنیا منجر شود و سرانجام در پرتو اهتمام ملت ها، اهتمام دولت ها را نیز جلب نماید.

امکان گفتگوی میان فرهنگی
اگرچه این موضوع در گذشته و در سایه برگزاری جشنواره بین المللی فجر هم رخ
می داد اما وسعت گستره آن قابل مقایسه با زمانی که جشنواره جهانی فجر به صورت مستقل در آمد نبود. حضور فیلم ها و مهمانان متعدد در جشنواره جهانی فجر
می توانست این نوید را به فرهنگ و هنر ایران بدهد که در سالهای بعد اتفاقات بسیار خوبی برای سینما رخ خواهد داد . چه آنکه حضور کارگردانان، فیلمبرداران، تدوینگران و عوامل دیگر جهانی در
سینمای ایران و برگزاری ورک شاپ های آموزشی در خلال برگزاری جشنواره حداقل
می تواند علم روز به کشور آورده و هم سینماگران برجسته جهانی را بیش از پیش با سینمای ایران آشنا کرده و هم سینماگران ایرانی را با تکنولوژی روز دنیا آشنا کند.

تبدیل شدن به قطب
فعالیت های سینمایی در منطقه و جهان
به باور بسیاری از صاحب نظران، ظرفیت سینمای ملی ما به حدی است که چنانچه سیاست گذاری صحیحی در آن صورت پذیرد، می تواند به قطب موثر و محور جریان ساز فعالیت های سینمایی در سطح منطقه و جهان بدل شود و از این رهگذر، زمینه لازم برای تحقق بسیاری از اهداف دیپلماتیک ملی در سطح منطقه را فراهم آورد. جهت دهی و الهام بخشی به سینماگران مسلمان، انقلابی و استعمارستیز در سراسر دنیا، کارویژه ی بسیار مهمی است که در پرتو این امر می تواند محقق شود. چه آنکه امروزه دیگر سینمای ایران به جایگاهی رسیده است که نمی توان گفت که تنها در منطقه حرف اول را می زند. سینمای ما با دو اسکار بسیار مهمی که در مهمترین رویداد سینمای جهان در سالهای قبل به دست آورد توانست به قطبی بزرگ در عرصه هنر هفتم تبدیل شود . این اتفاق گرچه ارتباط مستقیمی با برگزاری جشنواره جهانی فجر ندارد اما می تواند نقشی موثر و غیر قابل انکاری در معرفی هرچه
بهتر این جشنواره و سینمای ایران در جهان ایفا کند. چرا که در آن سوی مرزها هنگامی که صحبت
از فراخوان جشنواره جهانی فجر برای حضور داده می شود و یا هنگامی که دعوتی از کارگردانی بزرگ برای حضور در جشنواره جهانی فجر
می شود او با المان‌هایی مانند دو اسکار مواجه می شود که سینمای ایران توانسته در انبان خود ذخیره کند بنابراین در تجزیه و تحلیل برای حضور در جشنواره دچار شک و تردید نخواهد شد و با کمی تفکر حضور در این فستیوال بزرگ را خواهد پذیرفت چه آنکه در طول سالهای گذشته به کرات شاهد حضور هنرمندان برجسته و ممتاز جهانی در این جشنواره بوده ایم.

ایجاد بازارهای تخصصی فیلم
اقتصاد سینما موثرترین عامل در رشد و شکوفایی سینماست. چرخه اقتصاد سینما هنگامی
می تواند پویا و بارور شود که در تعامل و تبادل با سینمای اقصی نقاط دنیا قرار گیرد و مسیر گردش سرمایه را به سمت خود جذب کند. بازاریابی و تبلیغات موثر برای فیلم های سینمایی ملی می تواند زمینه دیده شدن مضاعف آنها را فراهم سازد و احتمال سفارش و پخش آنها در کشورهای خارجی را بیشینه نماید. این امر به خودی خود می تواند چرخه اقتصادی سینمای ملی را بیش از پیش به حرکت
درآورد.
>تولیدات مشترک
پرواضح است که یکی دیگر از مکانیزم های تحقق دیپلماسی فرهنگی و سیاسی کشور در سطح منطقه و دنیا، افزایش تولیدات سینمایی استراتژیک مبتنی بر مصالح ملی و منطقه ای است. این امر افزون بر تاثیرگذاری بر مناسبات سیاسی و دیپلماتیک، می تواند زمینه ی لازم جهت تاثیرگذاری و اقناع افکار عمومی را نیز فراهم سازد و امکان تقریب بین الاذهانی و وحدت میان آحاد مردم در سطح ملی،
منطقه ای و جهانی را به وجود آورد. در سالهای اخیر
نیز شاهد همکاری کارگردانان مطرح ایرانی با سینمای دیگر کشورها بوده ایم . موضوعی که
می توان آن را افتخاری برای سینمای ایران برشمرد. همکاری با هنرمندان کشورهایی که در عرصه بین المللی هنر هفتم حرف های بی شماری برای گفتن دارند از همکاری غول های بازیگری دنیا (پنه لوپه کروز و خاویر باردم) در سینمای اسپانیا با اصغر فرهادی کارگردان برجسته و ممتاز سینمای ایران و حضور مجید مجیدی، قربان محمدپور در سینمای هند و علی عطشانی در هالیوود گرفته تا حضور رضا درمیشیان در نیوزلند و ترکیه و مهناز افشار در ژاپن و فاطمه معتمدآریا در گرجستان و حسین محجوب در جمهوری آذربایجان و ... از این حقیقت حکایت می کند که سینمای ایران در عرصه جهانی کاملا شناخته شده و مطرح است. اگر این همه را به حضور هنرمندان ایرانی به عنوان داور و حتی رئیس هیئت داوران در جشنواره های معتبر و شناخته شده جهان بیفزاییم حتی می توانیم
مدعی شویم سینمای ایران به عنوان سینمایی پیشرو و مولف یک پله فراتر از سینمای جهانی است و حرف‌های بی شماری برای گفتن
دارد.

>آشنایی مخاطب با سینمای
بین الملل و ارتقای سطح سواد سینمایی او
آشناسازی مخاطبان داخلی با جریان روز سینمای بین الملل می تواند زمینه ی ارتقای سطح سواد رسانه ای او به طور عام و ارتقای سطح سواد سینمایی وی را به طور خاص فراهم آورد. این امر می تواند به افزایش قدرت تحلیل و خوانش انتقادی مخاطب نسبت به تولیدات سینمایی منجر شود. امکان ارتباط مخاطب با سینمای جهان بیشتر شده است. جشنواره جهانی به سبب افزایش امکان حضور سینماگران
بین المللی و آثارشان در ایران، می تواند به این مهم مساعدت رساند.

>رفرنسی به نام
جشنواره جهانی
همه ما به این امر واقف هستیم حوزه فرهنگی ما ایرادات و اشکالات متعددی در درون خود دارد. از بریز و بپاش های بی شماری که در بخش های مختلف فرهنگی اتفاق می افتد تا جشنواره زدگی نامبارکی که در حوزه‌های مختلف فرهنگی خصوصا در عرصه سینما وجود دارد. اگر بخواهیم در همین وادی هنر هفتم به شمارش جشنواره های متعددی که توسط نهادها و موسسات
غیر سینمایی نگاهی بیفکنیم با لیستی بلند بالا مواجه خواهیم
شد که هر کدام در زمانی مشخص و البته با فواصل بسیار کوتاه در جای جای کشور برگزار می شوند. جشنواره هایی که اگر برگزار نشوند نه تنها هیچ اتفاقی نخواهد افتاد بلکه هزینه هایی را هم برای جامعه تولید می‌کنند. این در حالی است که موضوعیت برگزاری این جشنواره ها عمدتا یکی
است و جالب تر اینکه اکثر
فیلم هایی هم که در این
جشنواره ها حضور دارند نیز یکی است، به این مفهوم که اگر به لیست
فیلم های حاضر در این جشنواره ها نگاهی بیفکنیم درخواهیم یافت که چند فیلم مشخص هستند که در تمام این جشنواره ها حضور دارند و اتفاقا برخی از آنها در اکثر این جشنواره ها جایزه هم
می برند تمام اینها در حالی است که این فیلم ها
فیلم های روز نیز نبوده اند و سالها پیش در جشنواره بین المللی فجر نیز حضور داشته اند. در این میان اما جشنواره جهانی فجر با استایل منحصر بفردی که برای خودش کسب کرده
می تواند به عنوان رفرنسی برای ارزیابی سطح کیفی
فیلم ها مطرح شود چرا که این جشنواره پیش از این و در طول چند سال اخیر توانسته به جایگاه خوبی در سطح جهان دست یافته و به صورتی خود را مطرح کرده که با جشنواره های متعددی که در طول سال برگزار می شوند و نبودشان بیش از بودنشان منفعت دارد قابل مقایسه نباشد.

> فرصتی برای نوستالژی ها
جشنواره جهانی فجر اما یک پتاسیل قوی را از زیر خاکستر ایام بیرون کشید و آن را به جهانیان عرضه کرد؛ اقدامی تحسین برانگیز که در طول سالهای متمادی و مغفول مانده بود. برای نمونه می توان به اکران فیلم سینمایی ترمیم شده گاو در دوره های پیشین این جشنواره اشاره کرد؛ فیلمی که شاید آرام آرام داشت به خاطره ها سپرده می شد اما ما با ترمیم آن و نمایشش در جشنواره جهانی به جهانیان اعلام کردیم که سینمای ایران تولد یافته امروز و دیروز نیست بلکه سابقه طولانی دارد. ترمیم نسخه های فیلم های دیگر و نمایش انها در جشنواره جهانی فرصت بسیار خوبی است که این جشنواره آن را مغتنم شمرده و از آن بهترین بهره برداری را می کند. نمایش پشت صحنه فیلم گاو نیز در جشنواره جهانی فجر نیز در سال جاری نقطه عطف بسیار مهمی بود که نمی توان آن را نادیده گرفت. امروز دیگر سینما تنها به سینمای روز ختم نمی شود بلکه بسیاری از جشنواره ها با یافتن فیلم های زیرخاکی و نمایش آنها در افتتاحیه و اختتامیه خودشان برای خویش اعتباری دو چندان
می سازند . موضوعی که جشنواره جهانی فجر خیلی زود به آن دست یافت و به این طریق بر اعتبار خویش افزود.

> فرصتی برای جامانده ها
فرصت خوبی است که با هم به میانه های این گزارش بازگردیم، آنجا که درباره محدودیت هایی که جشنواره ملی فیلم فجر برای متقاضیانش ایجاد کرده سخن گفتیم. از توفیق چندین ساله فیلم های کارگردانان گرفته تا سانسور و حذف و عدم راهیابی به بخش مسابقه و ... همه اینها بیانگر این واقعیت هستند که بسیاری از فیلم ها فرصت نمایش در این آوردگاه را به دست نمی آورند فیلمی را که با هزاران امید و
آرزو ساخته اند تا در جشنواره فجر حضور یابد اما به دلیل مسیر پر از ممیزی ره به اکران در جشنواره نمی برند و به قول معروف می مانند
روی دست سازندگانشان. با این توضیح
می توان از جشنواره جهانی فجر به عنوان فرصتی برای جامانده ها نام برد. فرصتی که نه تنها یک امتیاز محسوب
می شود که به سازندگان فیلم ها این هشدار را می دهد که دیگر به دنبال حضور در جشنواره ملی فجر نباشند چرا که فرصت بهتری برای نمایش فیلم هایشان دارند که نه تنها در حوزه داخلی برایشان مفید است که سکوی پرتاب بسیار خوبی برای معرفی فیلم هایشان به عرصه جهانی
است.

>همکاری تمام هنرمندان
از هنگامی که جشنواره جهانی فجر کار خود را به عنوان فستیوالی مستقل آغاز کرده جامعه شاهد اتفاقی بسیار مبارک بوده است و آن هم حضور هنرمندان به عنوان مسئول برگزاری یکی از بخش های جنبی جشنواره جهانی است. اتفاقی که شاید بتوان کلید استارت آن را به جشنواره ملی ربط داد زمانی که بهروز غریب پور به عنوان مسئول کاخ جشنواره برای اهالی رسانه و همچنین مهتاب کرامتی به عنوان مشاور دبیر جشنواره ملی فجر در دوره‌های پیشین انتخاب شدند اما از
آنجا که این ماجرا در جشنواره ملی ادامه دار نبود و در سالهای بعد مورد استفاده قرار نگرفت؛ جشنواره جهانی بر آن شد که به عنوان امتیازی قابل توجه از آن استفاده کند. امتیازی که به هنرمندان خارجی ای که در جشنواره جهانی حضور
می یابند این حقیقت را بیان می‌کند که با جشنواره ای روبرو هستند که عوامل و دست اندرکارانش از هنرمندان درجه یک سینما هستند؛ همان هایی که شاید
بعضی شان حتی فیلمی در جشنواره
دارند.

>سخن پایانی
بنابر آنچه شرح آن رفت،
به نظر می رسد استقلال جشنواره جهانی فیلم فجر از بخش ملی و ادامه حیات آن در طول این چند سال رویداد قابل توجهی است که در صورت مدیریت و راهبری
مقتضی و منسجم، به صورت صد درصد می تواند ایران را به قطب سینمایی جریان ساز در سطح جهانی بدل سازد موضوعی که این جشنواره تا کنون توانسته به صورت کامل از عهده انجام آن برآید. نکته قابل توجه در این رهگذر می تواند همراهی اهالی رسانه با این رویداد مهم فرهنگی باشد. سال گذشته خبر رسید که بسیاری از مهمانانی
که بخش اعظم آنها را اهالی رسانه تشکیل
می دادند به جای تماشای فیلم ها بیشتر به دنبال مسائل فرعی مانند غذا خوردن و استراحت و گشت و گذار بوده اند. این را می شد از اخباری که درباره خالی بودن
سالن های نمایش برخی فیلم ها دست به دست
می‌شد، دریافت. پر واضح است که هنگامی که هنرمندی با استایل جهانی در جشنواره جهانی فجر حضور می یابد این انتظار را دارد که در هنگام اکران
فیلم ها حداقل سالن های سینما خالی از تماشاچی نباشد چرا که در این صورت با این پرسش در ذهن خود مواجه می شود که نکند این پروپاگاندایی که درباره جشنواره جهانی ایجاد شده بادکنک پر از هوایی بیش نیست و او تمام این مسیر را اشتباه
آمده است.

نظر شما