خبرگزاری خانه ملت، سرویس فرهنگی _ مریم ابوفاضلی؛ حجت الاسلام و المسلمین احمد سالک کاشانی روحانی پرانرژی و خستگی ناپذیری است. قرارمان برای گفتگو را با خوشرویی پذیرفت و به دفتر آمد. حاج آقا سالک از جنس انقلاب است . خالص و بی ریا و ایستاده بر سر اصول انقلابی و دینی. ایشان در خانواده مذهبی و روحانی در اصفهان متولد شد. بعد از دریافت دیپلم ریاضی در شبکههای زیرزمینی مبارزاتی علیه شاه حضور فعال داشت و اولین بار در سن 19 سالگی از سوی ساواک دستگیر شد. این روحانی مبارز برای تبلیغ به نقاط مختلف کشور سفر کرد و 5 بار گرفتار زندان رژیم طاغوت شد و تحت انواع شکنجهها قرار گرفت. انقلاب که پیروز شد، مسئولیت فرماندهی کمیته دفاع شهری اصفهان را بر عهده گرفت و بعد از آن فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اصفهان و سپس فرمانده بسیج کل کشور شد.
حجت الاسلام سالک در مجلس اول، سوم ، چهارم، نهم و دهم منتخب مردم اصفهان برای نمایندگی در مجلس شورای اسلامی بوده است.
|
مشروح این گفت و گو در ادامه میآید:
- سلام. حاج آقا ممنون که دعوت ما را برای گفتگوی نوروزی پذیرفتید. در ابتدا کمی درباره زندگی و دوران مبارزاتی تان برای خوانندگان ما بگویید.
بنده در 16 اسفند سال 1325 در اصفهان در یک خانواده مذهبی و علمایی به دنیا آمدم. پدر بنده شخصیت علمی و حوزوی بودند و از رجال زاهد و انقلابی بودند. دوران پیش دبستانی، مدرسه و دبیرستان را پشت سر گذاشتم و دیپلم ریاضی گرفتم. زمانی که دیپلم گرفتم به زبان انگلیسی مسلط شدم چراکه هم کلاس رفتم و هم حافظه قوی برای حفظ کردن داشتم و به تعبیری لغت نامه دیکشنری حَییم را در سه زمانش حفظ بودم یعنی به تعبیری دیکشنری متحرک بودم دلیلش هم این بود که استاد خوبی به نام آقای دهدشتی داشتم که بنده را تشویق به فراگیری زبان میکرد.
در شبکههای زیر زمینی مبارزاتی علیه شاه حضور فعال داشتم
روزهایی که از منزل به دبیرستان میآمدم، لغات را روی تخته مینوشتم و جلوی چرخم میگذاشتم و در راه که میآمدم آنها را حفظ میکردم. در همین شرایط حوزه نیز میرفتم و مدارج اولیه علمی حوزه را پشت سر گذاشتم و در همان زمان در مدرسه ذوالفقار اصفهان سیوطی درس میدادم و کار سنگین بود. دیپلم ریاضی در حال حاضر 20 رشته شده اما در آن زمان بسیار سنگین و قوی بود. در همین زمان در شبکههای مبارزاتی علیه شاه حضور داشتم که اینها شبکههای زیرزمینی بود که در دبیرستانها، دانشگاه، بازار و حوزه علمیه زیر نظر شهید بهشتی فعال بودند. 4 آبان که روز تولد شاه بود در 2 روز قبل و بعدش به دلیل درگیریها دبیرستانها را تعطیل کرده بودند. برنامههای صبحگاهی دست بنده بود و به دلیل حساس بودن شرایط به هر شکلی برنامه را بهم زده و نمیآمدم. در این مسیر فعالیتهای بسیاری انجام دادم. در مرکز اسناد ملی خاطراتم را مفصل گفتهام و قابل توجه است.
تصمیم داشتیم باشگاه افسران اصفهان را منفجر کنیم
زمانی که دیپلم ریاضی گرفتم، به دلیل همین مسائل، اولین دادگاه نظامی را در اصفهان در سن 19 سالگی داشتم و وارد دادگاه نظامی شدم و صحنههایی دیدم که نفرتم نسبت به شاه و عوامل شاه هزاران برابر شد. رئیس دادگاه نظامی در حالی که بنده هنوز ایستاده بودم و اجازه نمیدادند که روی صندلی اتهام بنشینم، به منشی خود گفت که دختر زیبایی داری، او را امشب به باشگاه افسران بیاور تا با او برقصم و منشی نیز گفت شما هم خانمت را که زیباست و خال زیبایی در صورتش دارد و مرا کشته امشب بیاور تا من هم برقصم. این فضای ارتش شاه بود.
ما باشگاه افسران اصفهان را نیز مورد مطالعه قرار دادیم و تصمیم داشتیم تا آن را در آن شرایط منفجر کنیم. بنده بعد از یکسال از فوت پدرم به قم رفتم و در قم فعالیتهای حوزوی را ادامه دادم و دو تشکیلات راه انداختم که یکی شورای 5 نفره مخفی و یک شورای 13 نفره بود و مبارزات را در قم شروع کردیم.
آیا در آن زمان عضو گروه خاصی بودید؟
خیر. اینها شبکههای مردمی فعال زیرزمینی بود که هم ظاهری و هم باطنی بود. ظاهری در مساجد بود و حرکتهای آشکار را در مساجد انجام میدادیم. بنده 13 مسجد را از اول هفته تا آخر هفته اداره میکردم. بحثهای اقتصاد اسلامی و مقایسه آن با اقتصاد مارکسیستی و کاپیتالیسمی و موضوعات قرآنی داشتیم در واقع در مساجد هستههای مقاومت فرهنگی تشکیل داده بودیم. حرکتهای پنهان نیز در مقابله با شاه همان تظاهرات و درگیریها بود.
|
5 بار توسط ساواک دستگیر شدم
برای تبلیغ به نقاط مختلف کشور میرفتیم و 5، 6 بار توسط ساواک دستگیر شدم و آخرین بار که شاه قرار بود به شیراز بیاید، قرعه به نام بنده افتاد که سخنران شیراز باشم و در مسیر اصفهان به شیراز در آباده به دلیل اشتباه یکی از رفقا، در آباده دستگیر شدیم و به زندان عادل آباد شیراز رفتیم و در آنجا بودیم تا به زندان اوین اعزام شدیم و در آنجا جزء ملیکشهای کشور بودیم.
مرکز اسرائیلی ها را در بندرعباس آتش زدیم
سال 56 آزاد شدم. حضرت آیت الله یزدی درجامعه مدرسین قم ماموریت بندرعباس را به بنده دادند و 10 شب آنجا بودم و تظاهرات مفصلی داشتیم و مرکز اسرائیلیها را آتش زدیم و دوباره به اتفاق 25 نفر از بچههای بندرعباس دستگیر شدیم و مجددا به زندان ساواک در بندرعباس رفتیم.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در اصفهان، فرمانده کمیته دفاع شهری بودم و بعد از آن فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اصفهان و بعد فرمانده بسیج کل کشور بودم که در آن زمان با بنی صدر دعوایم شد و در نهایت به مجلس اول راه پیدا کردم.
- الگوی سیاسی شما چه کسی بود؟
امام خمینی الگوی سیاسی بنده بودند
حضرت امام الگوی سیاسی بنده بودند. یک روز بنده را از زندان عادل آباد شیراز به ساواک آوردند و هر کسی را که از زندان میآوردند بچهها جمع میشدند و سرود میخواندند چون اعدامی بود. 3 روز بنده را در اتاقی نگه داشتند و شکنجهگرهای من دهقان و آرمان بودند. آرمان پرسید تو چه چیزی میخواهی که انقدر مقاومت میکنی؟ گفتم حکومت اسلامی.
پرسید: حکومت اسلامی که با وجود شاهنشاه آریا مهر وجود دارد ایشان نماز میخواند و روزه میگیرند مشهد میروند عاشورا در مسجد سپهسالار میآید البته بنده این را میدانستم حتی میدانم روحانی که آنجا صحبت میکرد از شهر ری بود. گفتم نه ما حکومت اسلامی لازم داریم که محوریت آن مرجع تقلید باشد و داشتم خصوصیات امام را میگفتم. به کلمه ویژگی عادل که رسیدم وقتی عاد را گفتم به ل نرسید که یک کشیده محکم خوردم و بیهوش شدم. زمانی که به هوش آمدم دیدم من را به تخت بستند و اینکه چه شکنجههایی شدم و چه گذشت الله اعلم.
زمانیکه وارد مجلس اول شدم عزل بنی صدر مطرح بود. در مجلس سوم، چهارم، نهم و فعلا نیز دهم از طرف مردم شریف اصفهان در مجلس حضور دارم.
- مجلس سوم مجلس خاصی بود، دوره ای بود که بحث نظارتهای شورای نگهبان را مطرح شد و اختلافی بین نیروهای خط امام و بقیه هم حزبیها بوجود آمد، از آن زمان و چالشهای آن زمان بگویید
بحث شورای نگهبان و نظارت استصوابی و استطلاعی از اول بحث بوده و در تمام مجلسها نیز نمایندگان ایراد میگیرند اما آنچه که مسلم است، نظارت استصوابی نیز هست که اطلاعیه تنها نیست که فقط ممتنع آن باشد بلکه قانون اجازه داده و اینکه چقدر از آن را اجرا کنند ما ندیدیم اما اگر بخواهند اجرا کنند در همین مجلس آن خانمی که پشت تریبون نظام را سیاه کرد، باید بر اساس نظارت استصوابی بیرون میکردند اما عمل نکردند. اختلاف این بود که آیا شورای نگهبان باید نظارت استطلاعی یا استصوابی باشد؟ آنچه که مسلم بود هر دو را داشتند اما در اجرا بحثها و مسائلی در میان است.
بذر اختلاف را با تقسیمبندی سیاسی در کشور ایجاد کردند
یک حاشیهای در این مسائل اتفاق افتاد که آن حاشیه قابل بحث است و ربطی به مجلس نداشت بلکه بیرون مجلس اتفاق افتاد و آن این بود که آقای بهزاد نبوی نیروهای کشور را دستهبندی کرد و گفت که یک عده چپ و یک عده راست هستند. چپها شامل 3 گروه تندرو، متعادل و سازشکار و راسترو هستند و در این جدول آدم چید و موضع هر کسی را مشخص کرد. این دستهبندی در کشور شکل گرفت. بنده این را عادی نمیبینم چراکه بهزاد نبوی را میشناسم و زندان و باقی مسائلش را میدانیم. این تقسیم بندی یک خمیر مایه اختلاف در کشور بود یعنی بذر اختلاف را با همین سیاست در کشور کاشتند و باعث شده که تبدیل به اصلاحطلب و اصولگرا و تند و کند و میانه تبدیل شویم و اینها تئورسین پیدا کنند و مسائل دیگر.
|
- این کار به عنوان مدلی برای توازن قوا در کشور نبود؟
اصلا بحث توازن قوا نبود.
- یعنی آیا هنوز این نوع تفکر وجود دارد؟
گرفتار سطحی نگری کارشناسان دولت نسبت به مسائل فرهنگی هستیم
ببینید 2 بحث در این رابطه وجود دارد. یکی نوع اندیشه نسبت به برداشت مسائل دینی و انقلابی و اسلامی وجود دارد. کسانی مثل حضرت امام که نسبت به مسائل ارزشی عمیق هستند و برداشتهای بسیار قوی دارند و الگوی موضوع، حضرت امام هستند؛ یک عده دیگر نسبت به مسائل ارزشی سطحینگر هستند که الان نیز گرفتار سطحینگری کارشناسان دولت و نگاه آنها نسبت به مسائل فرهنگی هستیم.
- آقای صالحی وزارت فرهنگ و ارشاد مورد تایید بوده و الان نیز سکاندار این جریان شده و تمام تلاشش نیز همین بوده است. به نظر می رسد ایرادی وجود دارد که هر کسی که آنجا مینشیند نمیتواند درستش کند. به نظر شما مشکل کجاست؟
این یک موضوع دیگر است. ایراد اجرایی و تشکیلاتی یک بحث دیگر است.
- در هر صورت بر بسیاری از این گونه اتفاقات صحه میگذارد!
برداشتهایی از اسلام و انقلاب داریم و آنچه که جامع و کامل میدانیم اندیشههای حضرت امام و آقا است و با آن معیار میسنجیم اما آنهایی که سطحی هستند گرفتاری بسیاری دارند. همین الان که بحث برجام وجود دارد، سازش و عدم سازش وجود دارد. ببینید مقام معظم رهبری چه میگویند اما آقایان چگونه عمل میکنند اگرچه هر دو درست میگویند اما درستتر را مقام معظم رهبری میدانیم. دلیل آن نیز روشن است. این افراد مطالعات اسلامی ندارند و 30 سال در آمریکا زندگی کردند و یک دفعه مسئولیت گرفته است البته فرد متدینی است. یک بحث دیگر این است که دستگاههایی از جمله ارشاد را که از گذشته تحویل گرفتیم باید ببینیم چگونه است. به عنوان مثال ارشاد را اگر بخواهیم تعبیر کنیم میتوان گفت که یک فرشی است که گوشههای آن یک سری نجاستهایی وجود دارد و باید تطهیر شود. هر کسی آمده یک بخشی را انجام داده اما نتوانسته کامل کند. زیرساختها به گونهای است که جای بحث دارد.
با حل اختلاف وزارت ارشاد و وزارت صنعت ، مشکل ناشران حل می شود
در بحث کاغذ، چرا ناشر باید با این وضعیت ارزی گرفتار شود؟ ارز 4200 تومانی گرفتند و با ارز آزاد فروختند و سلطان کاغذ شدند و انبارهایشان در شورآباد و ساوه و کنار اراک لبریز کاغذ است اما باید پرسید که وزارت ارشاد چه کار کرده و چه نظارتی دارد؟ امروز بنده با دعوای بین وزارت ارشاد و وزارت صنعت معدن و تجارت روبه رو هستم. یکی باید بیاید اختلافات آنها را حل کند تا مشکل ناشران نیز حل شود بنابراین زیر ساختها اشکال دارد.
- نکتهای که درباره مجلس سوم و آقای نبوی گفتید، حزب جمهوری را در سال 66 دیدیم که بحث انفکاکش مطرح شد و کلا منحل شد. انگار که آن دوره به لحاظ سیاسی و فضای اجتماعی، افراد مطرح در کشور جریانهای خود را مشخص میکردند. شاید پررنگ کردن آقای نبوی در این فضا نادیده گرفتن فاکتورهای دیگر باشد.
ببینید یک مقداری باید در این مباحث کار کنیم. این چیزی که بنده اشاره کردم خواستم بگویم که مبتکر این مسئله آقای بهزاد نبوی با این نوع تقسیمبندی بود حتی گفتم آقای محتشمی در کجای این جدول قرار دارد. اسم بردم؛ یک بحث دیگر بحث حزب جمهوری اسلامی است. حزب جمهوری اسلامی بر اساس رجال و شخصیتهای نظام تشکیل شد و بعد هم امام فتیله آن را پایین کشید و دلیل آن این است که کشور ایران غیر از دیگر کشورها است ما بر اساس یک سری معیارها حرکت و کار میکنیم و نمیتوانیم تابع نعل به نعل جریانات خارج کشور در این مسائل باشیم. ما بر مبنای ارزشهای اسلامی و دینی کار میکنیم. جامعه ما به آن رشدی که دو حزب در آمریکا یا چند حزب در اروپا هست، هنوز نرسیده است.
ما حزب فراگیر نداریم. بیش از صد تا حزب وجود دارد و میدان عمل آنها صد نفر، هزار نفر، یک میلیون نفر است، فراگیر نیستند که بخواهیم کار کنیم لذا زمینه حضور در این صحنه در کشور ما هنوز به آن بلوغ رسمی نرسیده که بتواند در احزاب فراگیر باشد. حزب جمهوری اسلامی داشت به سمت فراگیری حرکت میکرد اما شرایطی که پیش آمد، امام بر اساس کدام سیاست و مصلحت که داشتند، مسئله را کنترل کردند. علت آن هم روشن بود زمانی که اختلاف داخلی اتفاق افتاد، باعث شد در این قضیه جداسازی صورت گیرد.
- شما جزء چهرههای تاثیر گذار مجلس و جریان اصولگرا هستید. از وضعیت فعلی فرهنگی در آن قرار داریم و منتقدانی دارد برای مان بگویید.
معیار ما قانون اساسی، ولایت و ارزشهای دینی و انقلابی است
اگر بخواهیم خطی دور مسائل گذشته بکشیم باید ببینیم که با وضع موجود چگونه باید برخورد کرد. وضع موجود در سطح کشور همین جریان اصلاحطلب و اصولگرا مطرح است. مجلس دهم نیز گرفتار فراکسیونهای متعدد شده و پیداست که خبرهایی هست و نمیتوان از آن گذشت. باید ببینیم وضع موجود را باید با کدام معیار سنجید. بالاخره در هر نظامی هر کسی حساب و کتابهایی دارد و در تمام دنیا نیز اینگونه است. معیار ما قانون اساسی، ولایت و ارزشهای دینی و انقلابی است و الگوی این معیارها نیز مشخص است و این طور نیست که جامعه افراد را در این قضیه نشناسد. اگر بخواهیم بر معیارها و ملاک هایی که در اختیار داریم تکیه کنیم و صحیح آن نیز همین است، باید غالبها و معیارها را برای مردم بازگو کرد.
امام خمینی در طی 15 سال بر روی تغییر ملاک ها و معیارهای طاغوتی و تبدیل به توحیدی کار کردند
اگر بخواهیم فعالیت حضرت امام را از 15 خرداد سال 1342 تا 57 جمعبندی کنیم میبینیم که امام در طول 15 سال بر روی تغییر ملاکها و معیارهای طاغوتی و تبدیل به توحیدی کار کرد و ثمره این تغییر ملاک و معیار این بود که زمانی که وارد ایران شدند بیش از 10 میلیون به استقبال وی آمدند یعنی آن تلاش 15 ساله چنین نتیجهای داد. این نشان میدهد که یک دگرگونی فردی بوجود آمده است.
|
اصل اول دکترین امام تفکیک ناپذیری دین از سیاست است
امام یک دکترینی دارد که 10 اصل را در بر میگیرد. اصل اول تفکیکناپذیری دین از سیاست است یعنی استعمار 2 قرن به ما فشار آورده که دین و سیاست از یکدیگر جدا است و این در دنیا جا افتاده است اما امام گفتند دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت است یعنی همان حرفی بود که شهید مدرس زدند. به نظرم اصل سوم یا چهارم دگرگونی فردی و انقلاب درونی افراد است. این انقلاب درونی به هدایت اندیشه و فکر است و در طول 15 سال این کار را کردند و یک تحولی ایجاد کردند.
مرحله پنجم دکترین مقام معظم رهبری با اصل دهم دکترین حضرت امام تطبیق دارد
- مبدع این دکترین را خودتان هستید؟
بله خودم کار کردم و بسیار و مفصل است و 20 سال قبل انجام دادم و یک پروژه غیر صنعتی با اجازه مقام معظم رهبری به بنده دادند که 15 پروژه بود که یکی از آنها این بود و بنده 2 سال بر روی آن با کارشناس کار کردم و همه را به آیات و روایات و تاریخ اسلام مستند کردم. دکترین مقام معظم رهبری نیز 5 مرحله دارد که خودشان معتقدند که در مرحله سوم و چهارم پیش میروند و این قضیه را بسیار خوب هدایت میکنند. مرحله پنجم مقاممعظمرهبری با اصل دهم دکترین حضرت امام تطبیق دارد. اصل دهم فرمایشات حضرت امام این است که حکومت عدل جهانی به سرپرستی امام زمان (ع) است که مرحله پنجم دکترین مقام معظم رهبری با این موضوع تطبیق دارد.
بنابراین ما با معیار و ملاک رو به رو هستیم و نمیتوان خارج از معیار و ملاک حرکت کرد و سلیقهای نیست. این معیارها الهی و منطبق با مبانی ارزشی ما مثل قرآن و عترت هستند و از این بابت مشکلی نداریم. اگر در شرایط وضع موجود بخواهیم اصولگرایی با اصلاحطلب را بسنجیم، باید بگوییم من اصلاحطلب یا اصولگرا با این 5 معیار چقدر منطبق هستم و با محتوای این 5 معیار از نظر فکری، اخلاقی، سیاسی، رفتاری، ارتباطات داخلی و خارجی و دهها مسئله دیگر چه انطباقی دارم.
مسئولان، اصلاح طلبان و اصول گراها از نظرتطبیق با معیارهای ارزشی ضعیف هستند
- وضعیت جناحها را با این معیارها چگونه ارزیابی می کنید؟
بنده هر دو جناح را ضعیف میبینم و دلیلش هم این است که کار نمیکنیم. در دوران طلبگی که بین قم و اصفهان میرفتم در اتوبوس نهجالبلاغه را حفظ کردم اما زمانی که در معیار وارد میشویم باید به نامه 27 حضرت علی (ع) در نهج البلاغه اشاره کرد. حضرت حکومت مصر را طی نامهای به محمد ابن ابیبکر دادند و اینطور شروع میشود که با مردم با تواضع برخورد کن، متکبر نباش و با نرمخویی، مهربانی کار کن، با خندهرویی برخورد کن و بعد از بحث اخلاقی وارد بحث عدالت میشوند که باید عادل باشی یعنی هم نگاه جامع و لحظهای بین مردم به تساوی برخورد کن یعنی کسی که پولدار است نگاه کنی یا کسی که فقیر است اصلا محل نگذاری. و بعد قدرت بازدارندگی و قیامت را مطرح میکنند و میگویند که بدان فردای قیامت از تو سوال میشود. اینها همه معیار است اما باید پرسید که مسئولان ما و اصولگراها و اصلاحطلبان تا چه میزان با این معیارها تطبیقدارند. اینجاست که در نگاه ارزشی کُمِیت ما لنگ است.
اگر درباره انقلاب مستندسازی و اطلاعرسانی مستند نکنیم، نسل آینده را در نسل پنجم و ششم از دست میدهیم و گرفتاری خواهیم داشت. فضای مجازی نیز فروپاشی میکند.
با تمام مشکلات اقتصادی، همچنان سرمایههای اجتماعی وجود دارند
- به نظرتان با توجه به مشکلات اقتصادی پیش آمده توانسته ایم سرمایه های اجتماعی خود را حفظ کنیم؟
حتما. مطمئن باشید که رویش انقلاب اسلامی بسیار بالا است. در اصفهان 30 سال قبل مرکز فرهنگی شهید مدرس را راهاندازی کردیم. بنده در این مدت 30 سال یک سوخته ندارم چراکه زیرساخت تربیتی و آموزشی را محکم درست کردم. خدمت مقام معظم رهبری گزارش دادم که چنین کاری انجام شده و ایشان ایستادند و گفتند ما به دنبال همین تربیت برای این نسل میگردیم. بنده گفتم بچههایی که تربیت کردیم به گونهای هستند که اگر دستور دهید فرزندت را سر ببر، میبرد. از کنار همین مرکز شهید مدرس، 30 مرکز تولید شده و بهتر از ما کار میکنند.
اگر اندیشه جوانان را خدایی نکنیم، میبازیم
- حاج آقا زمانی که در تهران قدم میزنیم میبینیم که فضای فرهنگی بسیار متفاوت شده؛ به نظر می رسد فضای مجازی هم دارد کار خود را با قدرت ادامه می دهد.
یک آمریکایی که اوایل انقلاب به ایران آمده بود و در بلوار کشاورز قدم زده بود، گزارشی تهیه کرده بود و در آمریکا پخش کرده بود. در گزارش خود آورده بود که آمریکا موفق شد چراکه دیدم یک جوانی دست دختری را گرفته و با هم راه میروند. ما در برابر دشمنی هستیم که دیروز با او در جنگ نظامی بودیم که 28 کشور پشت سر صدام بودند و امروز در جنگ فضای مجازی و جنگ نرم هستیم. جنگ نرم یعنی تسخیر 15 سانتیمتر بین دو گوش انسان یعنی استعمار فکری است. اگر با جوانان حرف بزنیم و نتوانیم اندیشه آنها را اندیشه خدایی کنیم، باختیم یعنی انقلاب ضربه میخورد و لذا باید کاری کرد که اندیشه سازمان پیدا کند و اینجاست که سستی داریم و کار بسیاری در پیش رو داریم.
- بسیاری از طلبههایی که وارد فضای تبلیغ می شوند برای جذب نسل جوان حرف های شاذ و نادری می زنند که برای جوانان شاید جذاب باشد اما منتقدان بسیاری دارد و این حرف ها را از اصل دین دور می دانند. نگاه شما به این نوع تبلیغ برای جذب جوانان چیست؟ یادم می آید حضرتعالی چند سال قبل در برنامه ای در صدا و سیما با یکی از این افراد برخورد محکمی کردید.
آن برنامهای که شما دیدید تا بنده وارد اتاق استودیو شدم فهمیدم طرف صحبتم چه کسی است چراکه اگر میدانستم اصلا پایم را آنجا نمیگذاشتم. بنده آقای زائری و پدرش را میشناختم و اندیشههای ایشان را می شناسم. دیدم اگر برگردم و در برنامه شرکت نکنم آبروریزی میشود لذا نشستم. ایشان شروع کردند به بحثهای پوپولیستی که کراوات چه ایرادی دارد و نقش چفیه چیست و از این حرف ها. در واقع با این مسائل بازی کرد. بنده خیلی تحمل کردم و بعد از بحثهایی که کردیم آقای زائری دستها را بالا برد و گفت من تسلیم شما هستم.
برای جذب جوانان نباید ارزشها را لوث کنیم
برای اینکه بخواهیم 50 جوان را جذب کنیم ارزشها را لوث کنیم غلط است و بنده با این مسئله مخالف هستم و به هیچ وجه حاضر نیستم که ارزشها را لوث کنم و سبک زندگی غربی ترویج شود. آقای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران درباره تشبه به کفار صحبت میکرد که مسلمانان نباید شبیه کفار باشند. در مصادیق این تشبه به کراوات رسید که مصداق تشبه به کفار است و شبیه دم خر است. نماز جمعه با این مثال بهم ریخت و بنده و آیت الله یزدی نامه نوشتیم این حرفها چیست و به دست ایشان رساندیم بعد هم که میخواست مطلب را جمع کند، نشد و بدتر شد. فردای آن روز در مجلس به ایشان گفتیم این چه حرفهایی است؟ گفت ببینید شما آخوندید من هم آخوند هستم، در رفت.
فطرت جوانان زیبا و حق خواه است و باید پرورش پیدا کند
اینکه بخواهیم ارزشهای انقلابی را لوث کنیم تا چند جوان را جذب کنیم، اشتباه است. دانشگاه اصفهان بنده را برای سخنرانی دعوت کرد زمانی که وارد سالن دانشگاه شدم حدود 2000 جمعیت از دختر و پسر نشسته بودند. زمانی که وارد شدم برخی از دانشجویان بینی خود را گرفتند که آخوند بو میدهد. بنده با همه سلام کردم و با خوشرویی رد شدم، زمانی که یک جوان با صوت زیبا قرآن خواند، سکوت سالن را فرا گرفت، دیدم فطرت زیبا و حقخواه است. ما با این فطرت رو به رو هستیم و باید این را پرورش داده و احیا کنیم. زمانی که شروع به سخنرانی کردم، اقدام به برهم زدن سالن با سوت و هو کردن و ... کردند.
حدود یک ربع سکوت کردم تا اینها خوب تخلیه شوند و بعد خودشان خسته شدند. یک شوخی کردم و گفتم یک شهرضایی توسط صدام دستگیر شد و در تلویزیون عراق بردند و پخش کردند و سوال کردند تو برای چی به جبهه آمدی گفت من میخواستم ساختمان بسازم نیازمند مصالح بودم و گفتند باید از مسجد بگیری آنجا گفتند باید اول آموزش ببینی من هم رفتم پادگان بعد گفتند باید به جبهه بروی و حالا هم دستگیر شدم و به فرمانده گفت حالا واهشت؟ جلسه تبدیل به خنده شد و فضایش عوض شد و گفتم امروز که به اینجا دعوت شدم برای شما مطالعه کردم که برای شما یک بحث علمی داشته باشم اما معلوم میشود که شما سوال دارید پس یک حدیث میخوانم و گفتم سوالات شما را جواب میدهم اما یک سوال شفاهی را جواب نمیدهم. 500 سوال به دستم رسید بدون سانسور همه را خواندم و 8 تای آن فحش ناموس به بنده بود که از خواهران عذرخواهی کردم و خواندم که اوضاع عوض شد.
3 ساعت و نیم ایستادم و 500 سوال را خواندم و جواب دادم و 7، 8 تا را بلد نبودم. 200 سوال از آقای خاتمی بود و همه را جواب دادم. زمانی که پایین آمدم سالن پر بود اما دیدم این دانشجویان آمدند یکی عبایم را میبوسید و یکی دست میبوسید یعنی ورق کاملا برگشت چراکه پاسخ سوالاتشان را داده بودم. زمانی که بیرون آمدم آقایان بنده را رو دست بردند و خواهران جور دیگر محبت داشتند و رئیس دانشکده به جای تشکر به بنده میگوید خیلی ناکس هستی. این فرد عنصر اصلاحطلب بود.
گفتم میدانم از کجا میسوزی. تا زمانی که ما آخوندها هستیم اجازه نمیدهیم که جوانان ابزار سیاسی شما شوند. اینها جوانان اسلام هستند. بنده فقط اطلاعرسانی مستند کردم و پاسخ 500 سوال را دادم. جوانان میفهمند که کجا خراب و کجا درست است چراکه شعور دارند و آی کیو بالایی دارند.
تلاطم سیاسیکاری و سیاستزدگی به جوانان اجازه فکر کردن نمیدهد
- چقدر از این وضعیت محصول کم کاری روحانیت در عرصه فرهنگی است؟
البته شاید یک بخشی از این مربوط به کم کاری باشد اما بخش دیگر را در حال پاسخ دادن هستیم. وضع سیاسی در دانشگاهها درست شده و فردی میآید که هر چه حزب الهی است بیرون میریزد و حتی متخصصان را بیرون میکند. این تلاطم سیاسیکاری و سیاستزدگی به جوانان اجازه فکر کردن نمیدهد چراکه همیشه درگیر دستهبندی است.
در حال حاضر حدود 700 دانش آموز داریم که با تمامی آنها در تماس هستم و همه از تولید به مصرف هستند یعنی هر چه تربیت کردیم باقیات و صالحات است. اما چند بد حجاب در خیابان میبینیم و میگوییم اسلام از دست رفت در حالی که این گونه نیست.
- آیا فرزندان خودتان هم این شیوه نگاه را کامل قبول دارند؟
خداوند به بنده اولاد نداده اما همه بچهها اولاد بنده هستم. زمانی که از ساعت 9 شب تا 4 صبح 10، 12 روز 17 نوع شکنجه شوید، همه چیزتان را از دست میدهید.
باید قلب ها را به سمت محور حاکمیت دینی جذب کنیم
- این شیوه عدالتخواهی که در حال حاضر باب شده و بر موج احساسات مردم حرکت میکنند، میپسندید؟
ما در شرایطی هستیم که باید قلبها را به سمت محور حاکمیت دینی جذب کنیم و از هر گونه بحثی که تشنج و اختلاف ایجاد کند باید پرهیز کرد چراکه بستر را دست دشمن میدهیم. همین افرادی که برای گوشت صف میکشند، بیعرضگی مدیران را نشان میدهد. واقعا مردم انقدر ذلیل هستند؟ مدیران ما ذلیل هستند.
دیشب با وزیر بودم و مرغداران، زنبوردارانی که خسارت دیدند و جوانی را بردم که میگفتند گوشت 32 هزار تومانی دست مردم میدهیم پس میدان را برای ما باز کنید. وزیر عصبانی شد و به معاونانش گفت که من که گفته بودم رسیدگی کنید چرا انجام ندادید؟ ما فهمیدیم که وزیر میخواهد کار درست انجام شود اما زیر مجموعه کار خود را میکند. همان جا برای 10 تن شکر دستور داد، زمانی که بیرون آمدیم مسئولش گفت همین الان 5 تای آن برداشته شد. عدهای با عنوان سیاست نفوذ با هدف رشد نارضایتی آمدند تا بستر را برای براندازی نظام و خیمه اسلام فراهم کنند.
بی عرضگی برخی از مدیران بستر جریان نفوذ است
- مقام معظم رهبری به کلید واژه نفوذ اشاره کردند. آیا شما این مسائل را به دلیل ناکارآمدی و یا ضعف مدیریتی و یا شبکه نفوذ میدانید؟
ناکارآمدی و بیعرضگی برخی از مدیران بستر جریان نفوذ است. شک نکید که تمام دستگاهها و سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی در دنیا نفوذی دارند. بنده 20 سال در نهضتهای آزادیبخش کار کردم و میفهمم که نفوذ چه چیزی است. احکام بسیاری از امام داریم و با آقا کار کردم. آیا شما باور میکنید که بنده با این قیافه اسرائیل را دیده باشد. ما کار میکنیم. در ایستگاه پایان دروغ، بچههای وزارت اطلاعات سوار بودند که با سازمان سیا و موساد بود. این مستندات به جوانان امید میدهد.
آنها یک امامی نامی را با ریش و انگشتر به اینجا میفرستند تا در دانشگاه امام صادق تدریس کند اما راس شبکه نفوذ برای کشف موشکهای ما در پوشش محیط زیست است. آقای کاوه مدنی که فرار کرد از آمریکا و آلمان برمسند معاونت آب کشور قرار میگیرد و معاون آقای کلانتری میشود. ظاهرا فرد متخصصی است اما در باطن عضو شبکه نفوذ است. دوربینکاری میکنند با این بهانه که یک پلنگی از جایی فرار کرده و به داد پلنگها برسید در حالی که همه دروغ بود.
پلنگ بهانه شد و دوربین کاشتند اما این دوربین را با برد 400 کیلومتر در سمنان که محل شلیک است کار گذاشتند. همین فردی که با ریش و انگشتر در صف اول جماعت میایستاد، افسر جاسوس موساد بود این یعنی نفوذ. امامی در دانشگاههای ایران شبکه درست کرده بود و فکر میکنید که چرا خودکشی کرد؟ ما در کار چریکی بودیم و این دستور تشکیلاتی است که اگر دیدید اطلاعاتت لو میرود و زیر شکنجه ممکن است باقی افراد را بسوزانی پس باید خودکشی کنی. راههای خودکشی را نیز یاد دادند که اگر در یک سلولی بودی با یک پیراهن خود را دار بزن. امامی دست به حلقه آخر زد و دید که قرار است فردا پاسخگو باشد بنابراین شبانه خود را کشت و تمام شبکه نفوذی عقبه آنهایی را که بعد درست کرده بود کات کرد.
این شبکه نفوذ چهرههای متفاوتی دارد. یک بخشی از آن در نارضایت کردن مردم است به عنوان مثال فردی با سختی از ورزنه اصفهان تا تالاب گاوخونی با 120 کیلومتر تا اصفهان میآید و با استانداری کار دارد وقتی به پشت در میرسد، میگویند این مسئول در حال حاضر نیست.
همین دیروز در بلوار کشاورز جلسهای داشتم به رئیس دفتر گفتم آقای فلانی اینجاست گفتند خیر. زمانی که گفتم بنده چه کسی هستم تکان خورد و درب را باز کرد. دیدم رئیس هست و مهمان نیز ندارد. بنده دو جور برخورد میتوانم با این رئیس دفتر داشته باشم یا میتوانم بگویم حسن نیت داشته و خواسته رئیسش کار خود را انجام دهد یا دیده من آخوند هستم خواسته اذیت کند. شما فکر میکنید که در شبکه نفوذ حتما باید عنصر خارجی اینجا بنشیند؟ اشاره است، اشاره در شبکههای بیگانه وجود دارد که با مردم اینگونه برخورد کنید.
آقا نیز به این اشاره کردند. یک شبکه خطرناکی است و اگر بخواهند یک اعتصابی کنند، تهران را قفل کردند. شبکه نفوذ وارد مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری میشود و آقا گفتند که بر روی مراکز تصمیمگیری و تصمیم سازی تمرکز کنید. 19 نفر از نمایندگان اصفهان برای آب استعفا دادیم و خیلی جدی است و هنوز پس نگرفتیم. دلیلش این بود که قانون اجرا نمیشد و وعدههایی بود، وعده رئیس جمهور برای پر آب شدن رودخانهها که عملی نشد.
دستوری که رئیس جمهور دادند، باید گفت که آبی پشت سد نیست از کجا میخواهید آب بیاورید؟ چون آقای مونسان گفته میخواهم گردشگری را رونق دهم باید آب بیاورید. اگر این آب پخش شود، آب شرب 5 میلیون 125هزار نفر از استان اصفهان در تابستان به خطر میافتد. در حال حاضر 195 میلیون متر مکعب آب پشت سد بود و آزاد کردند تا 70 میلیون را به کشاورزان کمک کنند. این آزاد سازی رسید به 180 میلیون متر مکعب که خط قرمز ما است. 70 متر آن گل آلود است و فقط 70 میلیون آب داریم که با این 70 میلیون قرار است آب شرب مردم را تامین کنیم؟ کیلویی که نمیتوان دستور داد بلکه باید کارشناسی کرد. علت دیگر استعفا، ضعف مدیریتی وزارت نیرو و فروش آب اصفهان به دیگران است که هزار و خوردهای میلیون متر مکعب آب فروختند.
عدم تخصیص بودجه 98 برای آب شرب، علت اصلی استعفا بود
علت اصلی استعفا این بود که قرار بود آب شرب اصفهان را در ردیف بودجه 98 بیاورند اما نیاوردند، ما نیز استعفا دادیم. رودخانه زایندهرود را باید ساماندهی میکردند اما نکردند. ما در دل این استعفا یک چیزی کشف کردیم و دیدیم که آن کسی که مسئول ردیف بودجه در سازمان برنامه بودجه است، یک عنصر قومیتی است که به دوستان ما گفته بود که من 3 سال است که برای اینها ردیف نمیگذارم اما باید ببینم که امسال بودجه میگذارم یا نه که امسال نیز نگذاشت. در جدول آوردند که 50 درصد 50 درصد بود اما بودجه ندادند.
این عنصر که اینجا با اندیشه قومیتی نشسته و اعلام میکند که 3 سال است بودجه ندادم و امسال هم نمیدهم یا بررسی میکنم، فکر نمیکند که اگر 5 میلیون نفر بیرون بریزند، اصفهان یک تلنگر بخورد کل کشور هزینه آن است. این آقای کارشناس پیدایش نیست اما این پشت نشسته است. در دو هزار تراکتوری، ورزنه و اسلام آباد صحبت کردم و آب روی آتش اینها ریختیم وگرنه قابل کنترل نبودند بعد این آقای کارشناس این پشت نشسته و کارشناسی میکند و میدهد به آقای نوبخت که امضا کند.
- نمایندگان خوزستان میگفتند باید صنایع آببر را از اصفهان برد، در مورد جایابی که درست انجام نمیشود چه نظری دارید؟
سوال از خوزستانیها این است که 5 میلیارد متر مکعب سیلاب را چگونه کنترل کردید؟ همه اینها به خلیج فارس رفت. مدیریت آب ندارید، آب را جمع کنید. فولاد مبارکه 45 میلیون متر مکعب در کل سال آب برمیداشت با این پساب خودش مرغابی و ماهی تولید میکنند اما قابل خوردن نیست. این پساب را وارد چرخه کرده و الان 15 میلیون متر مکعب آب برداشت میکند. این ظلم است و خوزستانیها در این قضیه نیستند.
بیش از 250 میلیون متر مکعب آب در چهارمحال و بختیاری برداشت بیرویه میشود
بیش از 250 میلیون متر مکعب آب در چهارمحال و بختیاری برداشت بیرویه میشود و این خلاف مصوبات 9 مادهای شورای عالی آب است. ما به وزیر میگوییم جلوی این کار را بگیر میگوید من 10 کنترل هوشمند گذاشتم و در تهران آنجا را کنترل میکنم. ما رفتیم دیدیم که آب روی لولهای که یک بچه در درون آن جا میشود در رودخانه زایندهرود آب روی آن میغلتید یک سدی زدند و آب را جدا کردند و زیر یک ساختمان زیبا آوردند و سوییچ را که زد 3 تا لوله این رودخانه را مکید و برد. 70 تا از این 250 میلیون متر مکعب آب اگر به زایندهرود وارد شود، کافی است. به دلیل خشکسالی و عدم آب در زایندهرود سرطان زیاد شده است. دختر 7 ساله سرطان گرفته و یا بیماری ام اس بیشتر شده است. مشکلات زیست محیطی پیدا کردیم؛ آب را سیاسی کردند و سکوت کردیم چراکه مسائل بالاتری داریم. خداوند بارش خوبی داد اما آن آبی که باید میآمد نیامد.
- شما سالها در کمیسون فرهنگی بودید. حضورتان در کمیسیونهای فرهنگی و ارتباطتان با هنرمندان در حوزههای مختلف چگونه است؟ نقدی که هنرمندان به اعضای کمیسیون فرهنگی در ادوار مختلف دارند این است که خیلی کاربر حوزه هنر نیستند اما تصمیمگیری و قانونگذاری میکنند و دوست دارند این تعامل پر رنگتر شود. نظر شما چیست؟
بنده بخشی از این صحبتها را قبول دارم و بخشی را قبول ندارم. در دوره نهم وارد صحنه سینما شدم و مسئول کمیسیون فرهنگی بودم. به آقای نوباوه مسئولیت دادیم که به خانه سینما برو و اساسنامه را بررسی کن چراکه ریشه در اساسنامه است. وی با کارشناسان کمیسیون رفتند خانه سینما و ساعتها با همه اینها صحبت کردند. اساسنامه آنها یک اساسنامه خطرناک بود که ما کمک کردیم و یک اساسنامه زیبا و متناسب با شرایط فعلی کشور تنظیم کردیم.
جلوی پخش فیلمهای نگران کننده را گرفتیم
در جشنوارهها نیز وارد شدیم. جلوی بسیاری از فیلمهای که نگران کننده بود گرفتیم. در همین جشنواره اخیر که حاشیه داشت و تغییر جنسیتها یکدیگر را بوسیدند چون جنس خود را عوض کرده بود به راحتی جلوی همه یکدیگر را بوسید. این فسادها نگران کننده است. با آقای صالحی صحبت میکنیم. یا تکخوانی خانم با حضور آقای صالحی اصلا درست نبود و قسم خوردند که تکخوانی نبوده بلکه فنی بوده است. میخواستم تذکر دهم اما آقای پژمانفر گفتند که داغش نکنیم. اینها را چه کسی درست میکند. این افراد نمیدانستند که این خانم جنسیت را عوض کرده است. مسائل بوشهر، آستارا و قزوین را نمیدانستند؟ یک طراحی پشت پرده است تا قبح ارزشهای دینی را بشکند. این دختر جوان که باید صیانتش حفظ شود، باید شکسته شود. این قبح زمانی که شکسته شود، دیگر اختیار این دختران و پسران در دست خودشان نیست بلکه طبق یک برنامه است که بیدار کردن این جوانان زحمت دارد.
اینها نیازمند یک تبلیغات مهندسی چهره به چهره است و باید بپرسیم اشکال شما چیست و جواب دهند و آن طرف نیز باید وجدانی و عاقلانه بپذیرد نه اینکه با لجبازی بپذیرد. با افراد لجباز اصلا نمیتوان طرف شد و هر چه بگویند اصلا منطقی ندارد و میگوید که دوست دارم.
جلساتی با هنرمندان به ویژه آقای سلحشور و شورجه داشتیم و درباره بودجه و مسائل دیگر در کمیسیون ساعتها صحبت کردیم. مشکل بیمه را حل کردیم. فیلم محمد رسول الله را آقای مجیدی ساخت و آقای مجیدی را به کمیسیون آوردیم و با اینها ارتباط داشتیم. 10 فیلم در وزارت ارشاد دیدیم. یک خانمی فیلمی ساخته بود که شروعش یک دختر خانم و آقا پسری بودند که بعد از پچ پچ کردن پشت در رفتند و پاهایشان از پشت در به طوری که درهم دیگر بود، پیدا بود. آغاز فیلم اینگونه بود هر چه پیش رفتیم دیدیم چه فیلم فاسدی ساخته و خود نویسنده و کارگردان همه نشسته بودند. من نتوانستم فیلم را تا آخر ببینم و جلسه را بهم زدم و گفتم این چه فیلمی است که میخواهید به خورد مردم دهید؟ جلوی آن را میگیرم. به وزیر نیز گفتم اگر این فیلم پخش شود برخورد میکنم. علیه من در سایتها خیلی فحش دادند که آقای شیخ سالک اصلا از فیلم سر در میآورد؟
بنده 4 فیلم ساختم و با محمد بهشتی شیرازی در نخست وزیری دعوام شد و گفتند اجازه نمیدهیم فیلم اکران شود و تمام فیلم را قیچی کردند و فیلمی که باید 20 میلیون در آن زمان درآمد داشته باشد به 3 میلیون رساندند و بعد در استانهای مرزی اکران کردند.
- فیلم هم ساختید!؟
بله. بنده در نمایش سعید ابن جبیر و حجاج ابن یوسف ثقفی قبل از انقلاب بازی کردم و نقش سعید ابن جبیر را بازی کردم. در مشهد در حضور 2000 دانشآموز سراسر کشور بازی کردیم. آقای طبسی و شهید هاشمینژاد و بشارتی پای آن نمایش بودند. یک فیلمنامهای درباره خودم نوشتم و اسم خودم را نیاوردم که ساواک با یک جوان چه کار میکند که بازیگرش پیدا نشد. 4 بازیگر حزبالهی آوردم که متاسفانه با اسلحه تهدید شدند که اگر در این فیلم بازی کنند میزنندشان. همین هنرمندانی که با سبیل مارکسیستی قیافه میگیرند و موهای خود را میبندند تهدید کردند.
زمانی که با همین افراد وارد بحث میشوی نمیتوانند جواب دهند و در بحث میمانند. زمانی که در جمع هنرمندان بودم گفتم فیلم بازی کردم و شما هنوز در آن زمان به دنیا نیامده بودید اما اینجا با سبیل و ریش و موهای پراکنده قیافه میگیرید که هنرمند جهان هستید. ناگفته در کشور و نظام زیاد داریم که باید بحث شود. این فیلمهایی که اخیرا ساخته شده به ویژه فیلم شبی که ماه کامل شد در اصفهان در کنار این جوانان امروزی نشستم و فیلم را دیدم.
- پس گرفتار تیغ سانسور هم شده اید؟
ما در بخش ممیزی بودیم و میدانیم که ممیزی یک قانون است و باید قانون اجرا شود
- اما اگر سلیقهای اجرا شود ناراحت کننده است
چند روز پیش انتقادی به مطلب آقای مازنی در روزنامه همشهری داشتم که چرا گفتید ممیزی باید برطرف شود. ممیزی داریم و دارند میرقصند حال اگر برداریم دیگر چه میشود. این چه حرفی است که زدید؟ گفتند من اینها را نگفتم. گفتم شما ضد قانون عمل میکنید و بستر را به دشمنان میدهید. روزنامه را دادم گفتم بخوان و اگر ایرادی دارد تکذیب کن.
موسیقی سنتی اگر طرب داشت حرام است
- درباره موسیقی چه نظری دارید؟
موسیقی کار عجیبی است چراکه ما در برابر یک سری مبانی فقهی در موسیقی هستیم که مقام معظم رهبری و حضرت امام این مسائل را حل کردند و گفتند موسیقی سنتی نیز اگر طرب داشت حرام است و اگر نداشت حرام نیست. ما موسیقیهای جبههای داریم و در جنگ بودیم و میدانیم که چقدر تحریک کننده است. موسیقی بسیار عالی است و ملودیهای موسیقی در طبیعت فراوان است که کشف نشده است. بنده یک استاد موسیقی داشتم که ویولون میزد و یک دختر کوچک به نام میترا داشت که با خود به کلاس میآورد و با موسیقی پدرش میرقصید. ویولون ارتجاعی است و به یک حالت شوری که بود گلویش را گرفت و خفهاش کرد و مرد.
- جایی شنیدم شما ساز هم میزنید؟
خیر
- پس برای چه کلاس ویولون می رفتید؟
من مداحی میکردم و یکی از دوستان صدای بنده را شنید و گفت بیا صدایت را روی تن موسیقی ببر. به آنجا رفتم و خواندم و گفت خیلی عالی است و میخواهیم روی تن صدای تو موسیقی بگذاریم که من فرار کردم. اما اصول کار را یاد گرفتم ؛ اما هیچ وقت دنبال آن نرفتم.
- چند سال داشتید؟
حدود 19، 20 ساله بودم
- آیا موسیقی هم گوش میدهید؟
موسیقی طبیعت را بیشتر دوست دارم (با خنده)
ممنون از وقتی که در اختیار خبرگزاری خانه ملت گذاشتید. از طرف خبرنگاران خانه ملت ضمن تبریک سال نو برای شما آرزوی سلامتی و عزت و سربلندی داریم.
پایان پیام
∎
نظر شما