شناسهٔ خبر: 31855367 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرنامه دانشجویان ایران | لینک خبر

محمدرضا کائینی

تختی خودکشی کرد؟

پرسش اینجاست که: تشخیص نسبت سخنرانان مراسم تختی با او، برعهده کیست؟فرزند او؟مصاحبه گر؟ اپوزیسیون برانداز؟یا دیگران؟ پرواضح است که در هر مراسمی،این نسبت را برگزارکنندگان آن تشخیص می دهند ونه مخالفان ومعاندان آنان.

صاحب‌خبر -

خبرنامه دانشجویان ایران: محمدرضا کائینی// سه/ مصاحبه گر شیرین و شکرریز درخلال مصاحبه با بابک تختی،او را به بیان چند نکته سوق می دهد که بازخوانی دو مورد از آن خالی از لطف نیست.نخست یکی از نظرات پهلوان زاده را به یادش می آورد که:تختی به این دلیل هتل را برای خودکشی انتخاب کرد و مثلا در باغچه شخصی خود این کار را نکرد که مردم از تصمیم او مطلع شوند و وی را نجات دهند!

۳/۱ بالاخره جنابشان معتقدند که: پدرش تصمیم به خودکشی کامل داشته یا نیمه کاره؟به عبارت دیگر: تختی خودش از خودکشی می ترسیده یا میخواسته مردم را از این کار خود بترساند؟

۳/۲ آیا تختی قبلا برای خودکشی خود اعلان عمومی داده که خلق الله منتظر باشند تا او حَب را بالا بیندازد و آنها سریع خود را برسانند و نجاتش دهند؟وانگهی در فاصله کوتاه خوردن حَب تا تاثیر آن،چه کسی باید این خبر را به نجات دهندگان می رسانده؟خدمتکار هتل؟مگر او پیشاپیش به مستخدمین اطلاع داده بود که چه زمانی را برای خودکشی انتخاب کرده تا آنان در موعد مقرر وظیفه محوله را انجام دهند؟به راستی تختیِ پسر تحلیل می کند یا هذیان می گوید؟

چهار/سرنخ دیگر مصاحبه کننده به پهلوان زاده این است که:در سالگردی که که همه ساله بر مزار تختی در ابن بابویه برگزار می شود،کسانی سخن می گویند که هیچ نسبتی با او ندارند

۴/۱ پرسش اینجاست که: تشخیص نسبت سخنرانان مراسم تختی با او، برعهده کیست؟فرزند او؟مصاحبه گر؟ اپوزیسیون برانداز؟یا دیگران؟ پرواضح است که در هر مراسمی،این نسبت را برگزارکنندگان آن تشخیص می دهند ونه مخالفان ومعاندان آنان.

۴/۲ مصاحبه کننده وشونده از کجا به این باور رسیده اند که:اگر نظام دهها مکان ورزشی وآموزشی را به نام تختی کرده،لاجرم باید الی الابد به فررند او هم باج بدهد ومثلا مراسم را بر وفق میل او برگزار کند و علاوه براین،چرا نمیتوان از این جنبه به ماجرا نگریست که برگزارکنندگان مراسم هم قدرت تشخیص دارند وممکن است فرزند یا برخی منتسبان به تختی را نا اهل بدانند و نخواهند ریش خود را به دست ایشان بسپارند؟

ونهایتا این مقال نه از باب اهمیت گفته های فرزند تختی به قلم آمد،که این وجیزه سه گانه نشان داد که وی بیشتر به مطایبه پرداخته تا تحلیل،بلکه درپی آن بود که چشمه ای از احوال ناخوش اپوزیسیون خارج نشین را بنمایاند.

پ ن اول:عکس فوق آمده،بابک تختی را در سال هشتاد وهشت نشان می دهد که درپی فرار ناکام مجید توکلی از دانشگاه با چادر و مقنعه،در حمایت از او چارقد به سر کرده است!

پ ن دوم:این قلم درباره واقعیت مرگ تختی،با مرحوم حسین شاه حسینی گفت وشنودی مبسوط انجام داده است که هنوز زمان را برای انتشار آن مساعد نمی بیند.

نظر شما