شناسهٔ خبر: 31798113 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خرداد | لینک خبر

تاجرنیا: روحانی از اصلاح‌طلبان دورتر نشود

صاحب‌خبر -
خرداد:  روزنامه «آرمان» با علی تاجرنیا فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید.

برخی ادامه ائتلاف اصلاح‌طلبان و اعتدالیون را منوط به عدم تمامیت‌خواهی کرده‌اند. به‌نظر شما منظور از تمامیت‌خواهان چه کسانی است؟
ابتدا باید مشخص کرد که اعتدالیون چه کسانی هستند و اصلاح‌طلبان کیستند و وزن اعتدالیون در عرصه سیاسی کشور چقدر است؟ حزب هستند یا جریان و تشکل سیاسی؟ گفتمان هستند و یک عقبه اجتماعی بر حسب گفتمان خود دارند؟ این پرسش‌ها باید پاسخ داده شود. اعتدالگرایی مشی و روش است که اتفاقا با اصلاح‌طلبی ممزوج شده است. بنابراین جریانی به اسم اعتدالی یا اعتدالگرایی نداریم.

افرادی که در دولت و نزدیک آقای روحانی هستند، خود را یک جریان سیاسی و شاید جریان سیاسی سوم در نظر می‌گیرند.
افرادی که عمدتا در بدنه دولت تمرکز دارند و پست‌های بالای دولت را هم در اختیار دارند، می‌توان گفت که بخشی از جریان اصولگرایی (راست میانه) است که به‌دلیل رفتارهای تند بخشی از جریان اصولگرایی و تقویت موضع این افراطیون، از آنها فاصله گرفته‌اند. طبیعتا به‌دلیل شرایط خاص کشور و محدودیت‌هایی که برای اصلاح‌طلبان و حضور آنها در قدرت ومناصب انتخابی وجود داشته، این طیف اصولگرای جدا شده از تندروها، مورد اقبال اصلاح‌طلبان قرار گرفتند.امروز این عده هم در دولت و هم در مجلس حضور دارند، اما این جریان یا این طیف پس از گذشت 5 سال از مطرح شدن خود، هنوز نتوانسته‌اند یک هویت سیاسی و تشکیلاتی برای خود دست و پا کنند و مانند یک حزب سیاسی عمل نمایند. حتی برخی از افرادی که در ابتدای مسیر به‌دنبال این بودند که مجموعه اعتدالیون را تبدیل به یک جریان سیاسی کنند، اکنون به آن باور که می‌توانند هویت مستقلی برای خود داشته باشند، معتقد نیستند.

آیا این طیف از همان ابتدا (سال 92) مورد استقبال اصلاح‌طلبان قرار گرفته بودند؟ یا پرسش خود را به این شکل مطرح کنم که آیا اصلاح‌طلبانی بودند که حامی آنها برای پذیرفته شدنشان در جمع اصلاح‌طلبان باشند؟
بله. خاطرم هست که سال 92 آقای محمد شریعتمداری به شدت از افرادی که همراه آقای روحانی به صحنه آمده بودند دفاع می‌کرد و آنها را جریانی اعتدالی قلمداد می‌کرد که در میان جریان اصولگرایی و اصلاح‌طلبی قرار دارند. اما تصور می‌کنم پس از 5 سال، آقای شریعتمداری که اتفاقا از رفتارها و سخنانش هم می‌توان چنین استنباط کرد که از آن افراد حلقه اول آقای روحانی فاصله گرفته و دیگر اعتقادی به جریان میانه و اعتدالی به آن شکل ابتدای حضور آنها در عرصه سیاسی، ندارد.در هر صورت به‌نظرم کسانی که خلف وعده کردند، برخی از آنها از همین حلقه نزدیک رئیس‌جمهوری بودند. آن زمانی که در مجلس دهم و پس از رأی آوری با لیست اصلاح‌طلبان، به آقای عارف برای ریاست مجلس رأی ندادند (به‌رغم اینکه آقای عارف از صحنه انتخابات سال 92 کنار کشیدند و موجبات ریاست جمهوری آقای روحانی را فراهم آوردند)، همگان شاهد چرخش اعتدالی‌ها به سمت اصولگرایان بودند. بعدها هم در تشکیل دولت دوم آقای روحانی، ردپای فاصله گرفتن و حساب خود را از اصلاح‌طلبان جدا کردن افراد اعتدالی دیده می‌شود. پس از آغاز دولت دوم روحانی، فاصله گرفتن با جریان اصلاحات تشدید شد.

اصلاح‌طلبان اغلب از حلقه اول ایشان انتقاد داشته‌اند که آقای روحانی در مقابل مشاوره‌ها و نظرات حلقه اول خود مخالفت نمی‌کند، اما آقای واعظی گفته «آقای روحانی هیچگاه اهل برگزاری گعده نبوده است». این‌ سخنان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
هر کجا که فقدان یک حزب و تشکیلات شناسنامه‌دار سیاسی وجود داشته باشد و اثری هم از یک سازمان و تشکیلات مشخص نباشد، طبیعی است که مسیر برای گعده و رفتارهای رفاقتی باز می‌شود. اگر مجموعه نزدیکان آقای روحانی معتقدند که آنها صاحب یک حزب و گفتمان و تشکیلات سیاسی تاثیرگذار هستند، می‌توان در یک رقابت انتخاباتی، وزن آنها را دید و سنجید. آن هنگام است که می‌توان سخن آنها را مبنی بر تاثیرگذاری و استقلال تشکیلاتی، پذیرفت. اینکه تمامیت‌خواهان چه کسانی هستند، گوینده این سخن باید پاسخ دهد، اما از مجموعه مواضع چنین به‌نظر می‌آید که نظر آنها بسیار دورتر از اصلاح‌طلبان است تا اصولگرایان.

آیا واقعا تلاش می‌شود که آقای روحانی از عقبه رأی و حامیان انتخاباتی خود جدا شود یا خود آقای روحانی هم تمایل بیشتری دارد تا به اصولگرایان نزدیک باشد؟
در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری همه اصلاح‌طلبان و با تمام وجود خود و همه امکانات مادی و معنوی و تشکیلاتی و آبروی اجتماعی خود به میدان آمدند تا حسن روحانی برای بار دوم به دولت راه یابد. زیرا بیم آن می‌رفت که برای اولین بار یک رئیس‌جمهوری در کشور تنها یک دوره در دولت بماند و تلاش می‌کردند تا روحانی اولین رئیس‌جمهوری یک دوره‌ای ایران لقب بگیرد، نشان‌دهنده آن بود که جریان نزدیک به آقای روحانی چقدر توانسته بود در 4 سال اول خود، جریان سازی و گفتمان سازی کنند و توانسته بودند سازماندهی نیرو داشته باشند، به طریق اولی در این یکسال و نیم گذشته هم به اندازه کافی نارضایتی وجود داشته که افرادی خود را کمتر منتسب به دولت کنند و تا می‌توانند دور از دولت می‌ایستند.متاسفانه اکنون در افکار عمومی و در بین اغلب سیاسیون، کمتر کسی پیدا می‌شود که مدافع سرسخت و جدی دولت باشد. این ناشی از چنین رفتارها و مواضع است که توانستند با رویکردها و عملکردهای خود، نیروهای وفادار به آقای روحانی را روزبه‌روز از ایشان دور کنند.