شناسهٔ خبر: 31711495 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: بهار | لینک خبر

اصلاح‌طلبان از محمد خاتمی عبور می‌کنند؟

گروه سیاسی_ رسانه ها: شرق نوشت: دیدار اخیر فراکسیون امید با محمد خاتمی حواشی و نتایج جالبی به همراه ...

صاحب‌خبر -
گروه سیاسی_ رسانه ها: شرق نوشت: دیدار اخیر فراکسیون امید با محمد خاتمی حواشی و نتایج جالبی به همراه داشت. رئیس دولت اصلاحات در آن دیدار صریحا گفته است که «دیگر خیلی سخت است به مردم بگوییم در انتخابات شرکت کنید».این سخن شاید به مذاق برخی از اصلاح‌طلبانی که در سال‌های اخیر هدف اصلاحات را صرفا پیروزی انتخاباتی می‌دانند، خوش نیاید؛ شاهد مثال این مدعا اظهاراتی است که به‌تازگی تعدادی از اصلاح‌طلبان مبنی بر برائت از دولت روحانی اظهار می‌کنند.بی‌تردید سخن خاتمی وحی منزل نیست و می‌توان بخش‌هایی از آن را پذیرفت و با بخش‌های دیگر آن مخالف بود اما این سخن که نمی‌توان به پرسش مردم مبنی بر اینکه بعد از این سال‌ها چه اصلاحاتی رخ داده است، قابل تأمل به نظر می‌رسد. این سخن دو وجه دارد؛ نخست آنکه اصلاح‌طلبان نمی‌توانند و نباید از پذیرش حمایت خود از روحانی سر باز بزنند و دیگر آنکه اصلاحات اکنون پایگاه روزگار گذشته را ندارد؛ با این‌حال، تعدادی از شخصیت‌های اصلاح‌طلب همچنان اصرار دارند که تنها راه برون‌رفت از مشکلات، اعتماد به اصلاحات است و برای تبیین این موضوع نیز از همان مفهوم تکراری دوگانه‌سازی جناحی استفاده می‌کنند.

مشکل دیگر این است که اصلاح‌طلبان از یک‌سو به واعظی انتقاد می‌کنند که چرا می‌گوید دولت روحانی نتیجه ائتلاف اصلاح‌طلبان است و از سوی دیگر، وقتی بحث حضور مردم در انتخابات آتی می‌شود، برای جلوگیری از تضعیف سبد رأی خود مشکلات موجود در دولت را بی‌ارتباط به حمایت اصلاح‌طلبان می‌دانند؛ این در حالی است که همه می‌دانند سبد رأی روحانی برآمده از پایگاه اجتماعی اصلاحات بود و اگر حمایت همه‌جانبه نیروهای اصلاح‌طلب در کار نبود، شاید توفیق پیروزی نصیب روحانی نمی‌شد و به همین دلیل است که خاتمی گفته است در مواجهه با پرسش مردم مبنی بر اینکه چه اصلاحی رخ داده است، نمی‌توان پاسخ داد. حتی می‌توان پا را فراتر از این موضوع نهاد و به سخن محمدرضا خاتمی در سال 96 اشاره کرد.او در پاسخ روزنامه «اعتماد» مبنی بر اینکه چه تضمینی برای همراهی دولت دوم روحانی و اصلاح‌طلبان وجود دارد، گفته بود: «تضمین این مسئله، خود ما هستیم». او ادامه داده بود: «اگر روحانی ابقا نشود، وضعیت کشور از دوران احمدی‌نژاد هم بدتر خواهد شد». اما محمدرضا خاتمی نگفته بود که برای بهتر یا بدترشدن وضعیت نسبت به دوران فاجعه‌بار احمدی‌نژاد چه سازوکاری وجود دارد.

در حقیقت اصلاح‌طلبان چه در سال 92، چه در سال 96 و چه در دوران کنونی به یک سیاست نخ‌نما یعنی ایجاد ترس از وضعیت بدتر تمسک می‌جویند. نایب‌رئیس مجلس ششم در سال 96 گفت که ما یعنی اصلاح‌طلبان دولت روحانی را تضمین می‌کنیم برای تبیین این ‌گزاره مردم را از بازگشت به دوران احمدی‌نژاد ترساند یا آنکه چند روز پیش محمدرضا تابش در پاسخ به این پرسش که آیا ذکر این موضوع که بخشی از حاکمیت مانع اصلاح‌طلبان هستند، تکراری نشده است و قدرت اقناع‌کنندگی آن برای جامعه کم نشده است، گفت: «این موانع واقعی هستند.مسئله تأسف‌بار این نیست که اصلاح‌طلبان همچنان این بحث تکراری را مطرح می‌کنند. تأسف‌بار این است که مخاطب این بحث از نتیجه عینی این رویکرد که بارها در شکل‌های مختلفی دیده، درس نمی‌گیرد و سیاستش را تغییر نمی‌دهد. از این واضح‌تر نمی‌توانیم هشدار دهیم که ناامیدی از اصلاح‌طلبان یعنی بازکردن میدان برای اپوزیسیون برانداز؛ چه به‌واسطه گرایش پیداکردن بخشی از جامعه به آن سمت و چه به‌واسطه منفعل‌شدن بخش عظیم‌تری از مردم در این نزاع سیاسی».

دیدگاه تابش، این موضوع را به مخاطب القا می‌کند که یا اصلاحات یا هیچ. صحت این موضوع قابل بررسی است اما حتی اگر چنین نیز باشد، باید مشخص شود که دقیقا معیارهای اصلاحات چیست؟ اصلاح‌طلبان با رقیب خود یعنی اصولگرایان در مقام عمل چه تفاوت‌هایی دارند؟ و دقیقا قرار است چه‌کار بکنند که رقیب سنتی آنها قادر به انجامش نیست؟پاسخ به این‌ پرسش‌ها همان مانیفستی است که هر حزب باید ارائه دهد و بر اساس آن مانیفست کلی، سازوکارهای اجرائی در موضوعات احصاشده را به مردم بگوید. تابش که از قضا از نزدیکان آقای خاتمی محسوب می‌شود، در همان مسیری حرکت می‌کند که خاتمی در حال حاضر به آن انتقاد دارد.انتقاد از اینکه نمی‌توان بدون برنامه دقیق از مردم خواست که به ما رأی بدهید و به آنها رأی ندهید. مضافا آنکه نمی‌توان به هر بهانه‌ای کلیت استقرار نظام را هزینه جناح‌های سیاسی کرد و شاید بهتر آن باشد که به‌جای ترغیب مردم به رأی سلبی برای مردم ایجاب‌هایی مهیا شود که با تحلیل آن ایجاب‌ها و با شوق به آینده سیاسی روشن پای صندوق‌های رأی بیایند نه آنکه رأی بدهند که شرایط از وضع موجود بدتر نشود.شاید در این میان فردی مانند علی شکوری‌راد منطقی‌تر سخن گفته باشد. او در گفت‌وگو با روزنامه «ایران»، درباره میزان مسئولیت اصلاح‌طلبان گفت: «اینکه حسابمان را جدا کنیم نه می‌شود و نه فایده‌ای دارد. مردم این را از ما به این راحتی نمی‌پذیرند.

بعضی‌ها می‌گویند شما از دولت حمایت کردید و سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان پای این دولت سوخت. من می‌گویم سرمایه اجتماعی را بالاخره آدم خرج می‌کند. یک جا هم ممکن است بسوزد. ولی راه احیای آن سرمایه اجتماعی این نیست که ما عقبگرد کنیم زیرا شعار ما این است که به عقب باز نمی‌گردیم». در واقع همان‌طور که شکوری‌راد می‌گوید، سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان خرج روحانی شد و شاید تنها راه باقی‌مانده برای احیای اصلاحات، اعتنا به این سرمایه اجتماعی باشد و قطعا نمی‌توان با تکرار یک گزاره واحد به نام شرکت در انتخابات به نیازهای مردم پاسخ‌گو بود.اگر اصلاح‌طلبان نه‌فقط برای میل به کسب صندلی‌های قدرت، بلکه برای احیای اصلاحات تلاش می‌کنند، باید به مردم بگویند به چه روش و نه به چه شخصی رأی بدهند تا در آن صورت اصلاح‌طلبان که خود را از همراهان خاتمی می‌دانند، در شرایطی که دیگر نتوانسته‌اند «تکرارکردن‌ها» را از زبان خاتمی بشنوند، از او عبور نکنند زیرا دیده شده است که عبورهای سیاسی چندان منفعتی به بار نیاروده است.