سرویس شهرستانها: مجلس یادبود وگرامیداشت چشم پزشک نابغه ایرانی، استاد مرحوم دکتر علی اصغر خدادوست، با حضور همکاران و اقشار مختلف مردم شیراز دربیمارستان فوقتخصصی چشم دکتر خدادوست برگزار شد.
مرحوم دکتر خدادوست که ۱۹ اسفند سال گذشته دیده از جهان فرو بست، میگفت: هر جا میروم و از من میپرسنداهل کجا هستی، سرم را بالا میگیرم و میگویم «من ایرانی هستم».
موفقیتهای پروفسور خدادوست
پروفسور علیاصغر خدادوست، چهره ماندگار علمی و پزشکی ایران، فوقتخصص و جراح چیرهدست چشمپزشکی و پیوند قرنیه، بر اثر عارضه قلبی در بیمارستان «پریسپترین» نیویورک در ۸۲سالگی دیده از جهان فروبست. او پیش از این بهدفعات از سوی مجامع چشمپزشکی جهان و شخصیتهای برجسته در چشمپزشکی بهعنوان بهترین جراح پیوند قرنیه در دنیا معرفی شده بود. شهرت پروفسور خدادوست علاوه بر مقالات متعدد علمی و تحقیقات گسترده در زمینههای مختلف و کیفیت درمان و تجربه در جراحی چشم، به دلیل تحقیقات پایهای در مورد ناراحتیهای سطح قرنیه است؛ تا آنجا که پیوندهای قرنیه روی مکانیسم دفع پیوند به افتخار او Khodadoust line نامگذاری شده است. همچنین کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل متحد یکی ازشخصیتهای سیاسی بینالمللی است که با دستان توانمند این طبیب ایرانی معالجه و درمان شده است.
پروفسورعلی اصغر خدادوست به سال۱۳۱۴ در شیراز متولد شد. وی دبستان و دبیرستان را در شیراز پشت سر گذاشت و به عنوان آموزگار در دبستان داوری داراب مشغول به کار معلمی شد.در سال ۱۳۳۳ در امتحان ورودی دانشکده پزشکی شیراز شرکت کرد و با درجه ممتاز پذیرفته و در این دانشکده مشغول به تحصیل شد. دوره ۶ساله پزشکی را با درجه ممتازپشت سر گذاشت و پس از یک سال گذراندن دوره دستیاری چشم و گوش و حلق و بینی در بیمارستان نمازی دانشگاه شیراز، به سال ۱۳۴۱ از طرف دولت برای گذراندن دوره تخصصی در آمریکا انتخاب شد.او مدتی بهعنوان استاد در بخش چشم دانشگاه «جانزهاپکینز» مشغول به کار بود و بهعنوان نخستین و تنها دستیار خارجی در بخش چشمپزشکی دانشگاه «جانزهاپکینز» در سال۱۳۴۱ پذیرفته شد و دوران ۳ ساله آن را بهعنوان بهترین دستیار مرکز چشمپزشکی پشتسر گذاشت.
این چشم پزشک عالیقدر در این دوران علاوه بر تحصیل در دانشهای بالینی بهطور فعال مشغول پژوهش در دانشهای پایه بود و مقالههای بسیاری در مجلههای علمی به چاپ رساند. او همچنین چند سالی بهعنوان استاد در بخش چشم دانشگاه «جانزهاپکینز» تدریس کرد و سپس در سال۱۳۶۱بهعنوان استاد و رئیس بخش چشم دانشگاه سیسیل انتخاب شد و در سال۱۳۷۱ مرکز چشمپزشکی کنتیتکت در شهر نیوهیون را بنیان گذاشت و بهعنوان سرپرست آن مشغول به کار شد. پروفسور علیاصغر خدادوست، از سال۱۳۵۹ بهطور پیاپی سالی ۲بار به ایران میآمد و در فعالیتهای بالینی و آموزشی در بیمارستانهای تهران و شیراز شرکت داشت. در ضمن بیمارستان فوقتخصصی چشم دکتر خدادوست در شیراز و ساخت بیمارستان چشمپزشکی سرعین در استان اردبیل از فعالیتهای او در کشورمان است. سال۱۳۹۳ سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد (یونسکو) در آیین ویژهای از خدمات علمی و اجتماعی پروفسور خدادوست، دانشمند و چشمپزشک شناخته شده ایرانی تجلیل کرد.
* وقف مردم
وزیر سابق بهداشت، درمان و آموزش پزشکی پارسال درمراسم گرامیداشت پروفسور خدادوست در حرم حضرت احمدبن موسی(ع) در شیراز گفت: دکتر خدادوست، جراح حاذق ایرانی، همه زندگی خود را وقف مردم کرده بود و به دنبال شهرت نبود.
دکتر قاضی زادههاشمی، گفت: کسی نمیتواند جایگزین استاد خدادوست شود، مگر اینکه دوستدار مردم باشد.
وی با بیان اینکه امروز برای فقدان یکی از نوابغ ایرانی عزادار هستیم، افزود:افتخار میکنیم که این نابغه، توانست در علم پزشکی دنیا، اقدامات ارزنده و قابل توجهی انجام دهد و نام ایران و فرهنگ ایرانی را در مجامع بینالمللی بلندآوازه کند.
وزیرسابق بهداشت و درمان تأکید کرد: معرفت و انسان دوست بودن دکتر خدادوست موجب شد که در میان مردم و بیماران، به جایگاه رفیعی دست یابد و امروز ملت ایران، به پاس زحمات و فعالیتهای این پزشک حاذق ایرانی، نه فقط به خانواده آن مرحوم، بلکه به جامعه پزشکی کشور به دلیل از دست دادن چنین شخصیت بزرگی، تسلیت میگویند که ستودنی است.
وی خطاب به دانشجویان جوان پزشکی نیز گفت: باید اخلاق، فعالیتهای انسان دوستانه و تلاشهای این نابغه ایرانی را سرلوحه و الگو قرار دهید تا برای همیشه نیزمردم جاودان بمانید.
* مردی از خیل دانش پژوهان انسان دوست
دکتر علیاصغر خدادوست یکی از آن نامآوران و از اهالی قافله دانشپژوهان شریف و انساندوست بود که ۸۲ سال پیش، وقتی در شیراز چشم به جهان گشود؛ کسی نمیدانست، آن دستان کوچک در پس تلاشی خستگیناپذیر و عشقی وافر، روزگاری التیام بخش دهها هزار چشم دردمند خواهد شد.
امروز اما استاد خدادوست دیگر در میان ما نیست و جای آن بزرگمرد در چشم پزشکی ایران و جهان خالی است، ولی روی گشاده، خلق نیکو، چهره خندان و راهی که در برابر شاگردانش گشود، نقشی ماندگار خواهد بود بر لوح جان همه آنها که خدمت به هموطنان را وظیفه میدانند و به انجامش عشق میورزند.
دکتررشیقی فیروزآبادی متخصص وجراح چشم دراین باره مینویسد: درنخستین سالگردفقدان استادگرانقدردکترخدادوست برخودکه ازمریدان علمی واخلاقی ایشان هستم، لازم دانستم یادی ازآن بزرگوارکنم که نه برای یادآوری نیکیهای ایشان که انسانهایی همچون پروفسورخدادوست چون درحیات خود به سان خورشیدی درخشان نورافشانی میکنند، نیازبه بزرگداشت ندارند، بلکه برای تذکربه خودکه بتوانیم رهروراه ایشان باشیم.
بدین منظورخصوصیات بارزآن بزرگ مردرا
درچندسطر خلاصه میکنم:
ـ پایداری دکتر خدادوست درکسب دانش که اوراازآموزگاری دبستان تااستادی برجستهترین دانشگاههای ایران وجهان ارتقاءداد.
ـ انسان دوستی ایشان که در تمامی دوران طبابت حتی زمانی که خودتحت درمان یکی از سخترین بیماریها بود،ازهیچ تلاشی برای درمان بیماران خوددریغ نمیکرد.
ـ علاقه پروفسور خدادوست به ایران وهموطنان وهمشهریان خود، باوجود ناملایماتی که بخصوص درسالهای اولیه پس ازانقلاب ومهاجرت ایشان به آمریکاایجادشده بود، درهرفرصت برای سفر به کشورودرمان بیماران صعبالعلاج دریغ نمیکرد.
ـ تواضع وفروتنی استادباوجودداشتن بالاترین درجات علمی بین المللی، زبانزدبود و علاقه وافرایشان به انتقال دانش خود بدون هیچ چشمداشتی به همکاران، که این نکات بارزوصدها صفت دیگراستادبود که خدادوست رانه فقط خدادوست که انسان دوست ووطن دوست کرد.
نام آنکس برکه مرده ازجمالش زنده شد
گریههای جمله عالم دروصالش خنده شد
یادآنکس کن که چون خوبی اورویی نمود
حسنهای جمله عالم حسن اورابنده شد
دکتر خدادوست در مصاحبهای درباره انگیزه اش از بازگشت به ایران و تأسیس بیمارستان میگوید: آمدن به ایران عرق ملی است. عرض کنم بهتون که آمریکا میگه غرب یا شرق؟ مملکت و آب و خاک آدم از همش بهتره و برای هرکسی، هرکسی در هر مملکت در هر شغل و در هر مقامی به فکر سازندگی باشه، هیچ وقت از کشورای دیگر دنیا عقب نخواهد افتاد.من به دلایل مختلفی شاید بیش از نیمی از کشورای دنیا رو گشتم و در مورد ایران هم تا اونجایی امکان داره، از ده کوچک بگیرید تا شهر کوچیکش و تا پایتختش، همه رو دیدم. تا هر کشوری که میرم من مقایسه میکنم در مقام مقایسه فقط کافی است که من ۱۰دقیقه توی خیابون قدم بزنم. خیلی اطلاعات کافی از وضع اقتصادی، وضع آموزشی، وضع اجتماعی اون کشور پیدا میکنم. چه بسا وقتی که رفتم توی آمریکای جنوبی، توی لیما، توی پرو و وقتی میرفتم اونجا یکی از کارایی که میکردم، به مدرسهها میرفتم برای معاینه چشم بچهها. وقتی امکانات آموزشی اینا رو میدیدم و مقایسه میکردم البته در داستان ۴۰ سال پیش هست، با اون چه که خودمون داریم، آدم یه احساس بدی پیدا میکنه و میگه که من چیکار میتونم بکنم؟ اخلاق بعضی از هم وطنها این است که همیشه دیگرون هستن، هرکسی باید بپرسه که من چه کار میتونم بکنم؟ اگر همه بگن من چیکار میتونم بکنم، کشور آباد میشه.کشور خوب میشه، و کار هم برای همه انشاءالله پید اخواهد شد.
نظر شما