سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: جشنواره تئاتر فجر در حالی به پایان رسید که به نظر میرسد این رویداد هنری را نمیتوان به لحاظ کمی و کیفی رو به پیشرفت تلقی کرد، اما گروههای استانی با پرداختن به موضوعات مهم انقلابی تا حدودی جور عملکرد ضعیف برگزارکنندگان را کشیدند.
محمد محمدی، کارشناس و فعال عرصه تئاتر در گفتوگو با «جوان» درباره کم و کیف برگزاری این دوره از جشنواره فجر به این نکته اشاره کرد که «جشنواره تئاتر فجر سیوهفتم را باید جشنواره مرور آثار گذشته بدانیم، چون اغلب آثار حاضر در این دوره شامل آثاری بودند که پیش از این اجراهای مختلف رفته بودند و از این لحاظ دارای تازگی نبودند و همین جدید نبودن سبب میشد جشنواره در این دوره دارای طراوت لازم نباشد. اینکه تماشاگران تئاتر در انتظار دیدن یک کار جدید از یک گروه نام آشنا باشند یکی از مهمترین جنبههای یک جشنواره خوب است، اما متأسفانه دبیر محترم جشنواره با اینکه حدود ۹ ماه وقت در اختیار داشته تا برای سمت و سو دادن و سیاستگذاری درست اقدامات مناسبی انجام دهد عملاً این فرصت را به هدر داده است. از مرکز هنرهای نمایشی انتظار میرفت تا جهت برگزاری یک جشنواره در شأن انقلاب و نام فجر آن هم در ۴۰ سالگی سنگ تمام بگذارد ولی شاهد این هستیم که جشنواره رونقی به لحاظ کیفی نداشت.»
این فعال عرصه تئاتر میافزاید: «شما ببینید همین حالا در تهران شبی ۱۵۰ نمایش در حال برگزاری است. این نشان میدهد تولیدات نمایشی ما در طول سال از کمیت زیادی برخوردار است. آیا دبیر محترم نمیتوانست طوری عمل کند که از میان این آثار تعدادی در جشنواره حاضر باشند و حتی تاثیری در محتوای این آثار داشته باشد؟ به طور قطع با یک مدیریت منطقی و دلسوزانه میتوانست این اتفاق رقم بخورد.»
محمد محمدی، کارشناس و فعال عرصه تئاتر در گفتوگو با «جوان» درباره کم و کیف برگزاری این دوره از جشنواره فجر به این نکته اشاره کرد که «جشنواره تئاتر فجر سیوهفتم را باید جشنواره مرور آثار گذشته بدانیم، چون اغلب آثار حاضر در این دوره شامل آثاری بودند که پیش از این اجراهای مختلف رفته بودند و از این لحاظ دارای تازگی نبودند و همین جدید نبودن سبب میشد جشنواره در این دوره دارای طراوت لازم نباشد. اینکه تماشاگران تئاتر در انتظار دیدن یک کار جدید از یک گروه نام آشنا باشند یکی از مهمترین جنبههای یک جشنواره خوب است، اما متأسفانه دبیر محترم جشنواره با اینکه حدود ۹ ماه وقت در اختیار داشته تا برای سمت و سو دادن و سیاستگذاری درست اقدامات مناسبی انجام دهد عملاً این فرصت را به هدر داده است. از مرکز هنرهای نمایشی انتظار میرفت تا جهت برگزاری یک جشنواره در شأن انقلاب و نام فجر آن هم در ۴۰ سالگی سنگ تمام بگذارد ولی شاهد این هستیم که جشنواره رونقی به لحاظ کیفی نداشت.»
این فعال عرصه تئاتر میافزاید: «شما ببینید همین حالا در تهران شبی ۱۵۰ نمایش در حال برگزاری است. این نشان میدهد تولیدات نمایشی ما در طول سال از کمیت زیادی برخوردار است. آیا دبیر محترم نمیتوانست طوری عمل کند که از میان این آثار تعدادی در جشنواره حاضر باشند و حتی تاثیری در محتوای این آثار داشته باشد؟ به طور قطع با یک مدیریت منطقی و دلسوزانه میتوانست این اتفاق رقم بخورد.»
بخش بینالملل با حضور دلالهای تئاتر
نکته دیگری که محمدی به آن اشاره میکند این مورد است که «سه اثری که امسال به لحاظ اسم و رسم کارگردانانش میتوانست دارای اهمیت باشد صرفاً در بخش میهمان جشنواره حاضر بودند، یعنی دبیر محترم احتمالاً توان یا ارادهای برای اینکه این آثار در بخش رقابتی باشند، نداشته است. بخش میهمان بخش جنبی و زینتی جشنواره است. درباره انتخاب دبیر محترم جشنواره تئاتر فجر که همزمان با ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی برگزار شد به نظرم حساسیت و دقت لازم انجام نشد. دبیر محترم چندی پیش جشنواره تئاتر موسوم به الف. را در شهر تبریز برگزار کرده بود؛ جشنوارهای که درباره بودجه آن شائبههای زیادی وجود دارد و معلوم نیست دقیقاً از چه محلی هزینه برگزاری جشنواره تأمین شده است.»
به گفته این فعال عرصه تئاتر نکته دیگر درباره میهمانان خارجی است که در این دوره از جشنواره حاضر شدند. «آنچه به عنوان شوکیس بینالملل به عنوان یک طرح ویژه در جشنواره امسال اتفاق افتاد، میهمانانی داشت که هیچ گاه از آنان اسمی برده نشد. مدیر بخش بینالملل جشنواره عنوان کرد که اینها میهمانان فراملیتی هستند و خروجی این بخش حالا حالاها معلوم نخواهد شد و باید چندین سال بگذرد تا تاثیر این بخش معلوم شود. اما نکته دیگری که درباره این افراد وجود دارد این است که این افراد بیشتر از اینکه به لحاظ هنری بتوانند برای جشنواره تئاتر آوردهای داشته باشند بیشتر نقش دلالهایی را بازی میکنند که برای واسطهگری اجراهای بینالمللی به کشورهای مختلف میروند. هویت ۱۸ نفری که آمدهاند معلوم نیست. اسامی را حتی در سایت جشنواره هم اعلام نکردهاند. وعده کردهاند در بولتن جشنواره اعلام شود، اما ما بولتنی هم مشاهده نکردیم. این عدم شفافیت درباره مهمانان جشنواره خود محل سؤال است. حضور پررنگ کشور فرانسه در این دوره از جشنواره با سه اثر نیز جالب به نظر میرسد. در حالی که در این دوره به دلیل مشکلات اقتصادی ناشی از ارز خارجی انتظار میرفت شاهد بخش بینالملل با نشاطی نباشیم، اما فرانسویها با سه اثر در این دوره شرکت کردند. فرانسهای که پیش از این علاقه زیادی برای همکاریهای هنری با هنرمندان ایرانی بروز داده و البته معلوم است از قبل همکاری با این کشور قرار است دقیقاً چه بهرهای عاید هنر کشور ما بشود.»
گروههای استانی و جوان پرچمدار بودند.
اما محراب محمدزاده از فعالان رسانهای عرصه تئاتر معتقد است، گروههای تئاتری که از استانها و گروههای جوانی که در جشنواره حضور پیدا کردند بار اصلی جشنواره را بر دوش کشیدند؛ گروههایی که ناچیزترین سهم بودجهای و توجه را دارا میباشند، اما تاوان اشتباهات مدیریتی و شارلاتانیسم هنری برخی را همواره پرداخت میکنند. در دوره سیوهفتم نمایشهایی همچون «دایک» به کارگردانی حامد عالمیپور از بجنورد، «بازگشت» احسان ملکی از خرمآباد، «باغ خونی» به کارگردانی امیر بشیری از مشهد، «تراژدی پارک اتابک» به کارگردانی سیروس مصطفی از آذربایجانشرقی، «خواجه عطا» به کارگردانی حسین غلامشاهی از میناب، «آخرین باران بهاری» محمد لارتی از تهران، «پدران» به کارگردانی مهدی فرشیدی سپهر از استان تهران، «راز بقا» به کارگردانی سیدصالح علوی از تهران، «تاکسیدرمی» به کارگردانی مجتبی رستمیفر از خوزستان، «سردسیر» و... بخشی از آثاری بودند که اجراهای موفقی را داشتند.
محمدزاده در ادامه توجه به روایتهای مستند تاریخی که همواره از سوی گروههای هنری مغفول مانده بود را وجه تمایز دیگر این دوره از جشنواره میداند؛ «یک نمونه آن نمایش «تراژدی پارک اتابک» است؛ اثری حرفهای و از همه مهمتر روایتگر مردانی، چون ستارخان و باقرخان بود. سیدمرتضی هاشمپور نویسنده اثر با ظرافت خاصی روایتی تاریخ از چهار ستارخان در سنین مختلف بیان میکند و در این راستا دیالوگهایی آرمانی و غیرتمندانه به گوش میرسد. نمایش «باغ خونی» نیز تقریبا اولین روایت درست و دراماتیک از واقعه خونین مسجد گوهرشاد در دوران پهلوی اول بود که از سوی همین گروههای جوان و استانی اجرا شد.
«نامیرا» در بخش خیابانی خوش درخشید
به گفته محمدزاده در میان آثار این دوره از جشنواره البته برخی نمایشهای خیابانی هم توانستند اتفاقی متفاوت را رقم بزنند که نمونه بارز آن اجرای نمایش «نامیرا» کاری از امیرحسین شفیعی است که در پارک دانشجو اجرا شد؛ پرفورمنسی جذاب که روایتگر خشونت به نام دین و فعالیتهای تروریستی استکبار جهانی است.ای کاش به پاس تلاش صادقانه و فعالیت بسیار حرفهای و خوب گروههای استانی تمرکز و توجه بیشتری به حمایت مالی و لجستیکی صورت گیرد و نباشد فردا روزی که این ظرفیتهای خلاق و متعهد به دلیل بیتوجهی در مرکز کار و سرازیر شدن همه امکانات در تهران قید هنر تاثیرگذار تئاتر را بزنند. تئاتر استانها مدتی است که از سوی انجمن هنرهای نمایشی ایران مورد توجه قرار گرفته است، اما آیا ادامه پیدا میکند؟
نظر شما