سرویس فرهنگی جوان آنلاین: از موضوعاتی که بارها از آن به عنوان یک ایراد در برگزاری جشنواره فجر یاد شده این است که نباید به جشنواره فجر به عنوان یک رویداد موسمی و پارهوقت نگاه کرد و دبیرخانه جشنواره فجر باید در طول سال به طور کامل فعال باشد و اگر غیر از این باشد تأثیری در سمت و سو دادن به آثار سینمایی نخواهد داشت.
در این باره دبیر اسبق جشنواره فیلم فجر با انتقاد از سخنان داروغهزاده که عنوان کرده بود ناچاراً این مسئولیت را پذیرفته است اینگونه واکنش نشان میدهد: «ناامیدکننده است که اگر کسی مسئولیت دبیری جشنواره فجر را قبول نکرده پس به ایشان پیشنهاد شده و ایشان از سر نپذیرفتن سایرین این مسئولیت را قبول کردهاند. برگزاری رویدادی مثل فجر تماموقت و سالانه است. نمیشود پارهوقت و دو ماه یا سه ماهه انجامش داد. استمرار مدیریت در برگزاری جشنواره میتواند خطدهنده باشد تا فیلمسازان بدانند با چارچوب فکری مشخصی روبهرو هستند.»
به گفته محمدرضا عباسیان جشنواره فجر با سیاست دبیرش که پاسخگوی دوره است، پیش میرود. مثل کارگردان که مسئولیت محتوا و آنچه روی پرده میرود را میپذیرد. کارگردان نمیتواند بگوید مشاوره غلط دادند و نتوانستم آنچه میخواهم بگویم. از جشنواره فجر تا جشنواره فیلمهای کوتاه منطقهای، مسئولیت همه چیز از افتتاحیه تا فیلمها و اختتامیه با دبیر است. تنها جایی که دبیر نباید دخالت داشته باشد، بحث داوری و جوایز است. محتوا و کیفیت آثار انتخاب شده با دبیر است و نمیتواند پشت هیئت انتخاب پنهان شود. دبیر اگر با فیلمی مشکل دارد با هیئت انتخاب مجادله کند و بگوید که مخالفم یا موافقم. دبیر باید بتواند از هیئت انتخاب بخواهد فیلمی را کم یا اضافه کند. تصور اینکه دبیر بخواهد در داوری دخالت کند مناسب نیست؛ سالهایی داشتیم پشت استیج اختتامیه داوریها تغییر کرده است.
پاسخگو نبودن هیئت داوران
عباسیان با گلایه از عدم پاسخگویی هیئت داوران درباره برگزیدگان هم میگوید: بعد از پایان اختتامیه در دنیا مرسوم است که هیئت داوران در یک نشست خبری دلایل خودشان را برای انتخاب برندگان مطرح میکنند. امسال گویا نه تنها نشستی برگزار نشده، بلکه داوران از حضور در تلویزیون هم منع شدهاند! داروغهزاده به جز دبیری جشنواره، دبیر شورای نظارت و ارزشیابی هم است. مسئولیت همزمان باعث میشود او حتماً پاسخگو باشد. نمیتوان گفت که شورای پروانه ساخت یا نمایش بخواهند در مورد فیلمهای ما پاسخ بدهند. در جشنواره هم هیئت انتخاب و داوری باید پاسخ بدهند. در مورد قصاص، تصویر فیلمهای ما تصویر غلطی است. اما نکته مهمی که درباره داوری و حاشیههای آن وجود دارد این است که چرا بسیاری از دورههای جشنواره فیلم فجر نظیر این دوره به حاشیه کشیده میشود، اما اعتراضهای مشابه در طول تاریخ جشنوارههای معتبر جهان، موضوعی تکراری نیست. اگر قرار باشد نگاهی ریشهیابانه به این مسئله بیندازیم مشاهده میکنیم که یکی از علل ایجاد حواشی درباره داوریها پاسخگو نبودن هیئت داوران و دبیر جشنواره در مقابل افکار عمومی در قالب یک نشست خبری است، حال آنکه در جشنوارههای معتبر سینمایی نظیر جشنواره فیلم برلین و ونیز، هیئت داوران بلافاصله پس از اعلام برندگان در نشست خبری، پاسخگوی اهالی رسانه هستند. آنها در طول جشنواره نیز دور از منظر خبرنگاران نیستند و معمولاً فیلمها را به همراه سازندگان فیلمها و اهالی رسانه در یک سالن میبینند و به داوری درباره آنها میپردازند. بدیهی است این نوع تماشا، باعث میشود داوران بازخورد اهالی رسانه و منتقدان و دیگر فیلمسازان را پس از نمایش دریافت کنند و اگر در ارزیابی فیلم دچار اشتباه شدهاند -متأثر از بازخوردی که سالن نمایش فیلم میگیرند- از ارزیابی شتابزده بپرهیزند و در داوری دقت و تأمل بیشتری داشته باشند. اما در ارتباط با مشکلات مداوم جشنواره فیلم فجر دبیر سابق این رویداد هنری به این نکته اشاره میکند که جشنواره فیلم فجر برآیند سینمای ایران است. امسال شرایط ویژه چهلمین سال انقلاب را داشتیم. سؤال بزرگ از متولیان تولید فیلم در جشنواره این است، نظام ما این همه دستاورد داشته، در مسائل مختلف علمی و صنعتی پیشرفتهای بزرگ داشتیم. سؤال باید از متولیان بپرسیم که چرا شما عقب افتادید؟ دستاوردهای شش ساله دولتهای یازدهم و دوازدهم را هم در کارهای سینمایی و در پروژههای مستند نمیبینیم. ما در تولید بنزین خودکفا شدیم، در محیط زیست اتفاقات مهمی افتاده، کدام فیلم مستند یا سینمایی در مورد این دستاوردها ساخته شده؟
عملکرد سازمان سینمایی شفافسازی شود
عباسیان به ادعای شفافسازی هزینههای جشنواره فجر هم اشاره میکند: «سازمان سینمایی سالانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیارد تومان پول دریافت میکند تا از سینما حمایت کند. آقای انتظامی معتقد به شفافسازی هستند. امیدواریم بگویند که چقدر در تولید و چقدر در سایر حوزهها هزینه شده است. آن مقدار که وارد چرخه تولید شده کجا رفته؟»
این فعال فرهنگی معتقد است: در بنیاد فارابی لیستی آمد که دهها نفر شورای بررسی فیلمها هستند. چرا در سالهای گذشته سیاستی نداشتیم که بخواهیم درباره دستاوردهای انقلاب و نظام فیلم ساخته شود؟ مشخصاً منفعل بودیم. با وجود حضور فعالانه کشورمان در عرصههای بینالمللی، در سینما منفعل بودیم. این فعال سینمایی با مقایسه سینمای ایران و هالیوود به این نکته اشاره میکند که مشکل عمده فیلمها این است که در پایانش امید نمیبینیم. هیچ نور امیدی به بیننده نمیتابد. در مقابل هالیوود را داریم. ما کلی از مراسم مسیحیت را بلدیم، از کجا یاد گرفتیم؟ هالیوود! در جشنواره فیلم فجر قهرمان ما کدام فیلم بوده؟ در کدام فیلم قهرمان داشتیم؟ در بهترین فیلم جشنواره «شبی که ما کامل شد» نظام حضور فعالانه ندارد و اتفاق مهمِ ماجرا را در یک کپشن داریم. از مراکز دولتی توقع داریم در حوزههای مختلف فیلم داشته باشیم.
پزشک عمومی برای سینما مناسب نیست
اما نکته مهمی که درباره برگزاری جشنواره فیلم فجر وجود دارد و به طور عادی روی کیفیت برگزاری آن تأثیرگذار است سواد و دانش دبیر این رویداد است. این نکتهای است که در کیفیت برگزاری جشنواره فجر اهمیت زیادی دارد، اما همواره با غفلت مواجه میشود؛ داوران جشنوارههای مهم جهان معمولاً از میان معتبرترین سینماگران که به اصطلاح «روی بورس هستند» انتخاب میشوند. افرادی که دستکم طی چند سال اخیر در سینما خالق نوآوری بوده یا اتفاق تازهای را رقم زده باشند. این معیار البته از روی جوایزی که این رویدادهای هنری به برندگانشان اعطا میکنند قابل احصا است، اما در ایران این روال منطقی معمولاً رعایت نمیشود و در موسم انتخاب برگزارکنندگان جشنواره فجر برای هیئت انتخاب به دنبال سینماگرانی میگردند که احتمالاً در آن مقطع بیکار باشند و حتی دیده میشود که از میان چهرههایی که اساساً سینمایی محسوب نمیشوند افرادی در هیئت داوران حضور دارند که این به طور قطع کیفیت داوریها را پایین میآورد. نتیجه این نوع انتخاب این است که این چهرهها مرجعیت و صلاحیت لازم را ندارند که اهالی سینما ولو به انتخابهای اشتباهشان احترام بگذارند و در مقابل هر تصمیمشان سر تعظیم فرود بیاورند. «تیری فرمو» مدیر انستیتو لومیر و دبیر هنری جشنواره فیلم کن دارای مدرک کارشناسی ارشد تاریخ سینماست و به عنوان منتقد فیلم نیز شناخته میشود. همین طور «کارلو شاتریان» دبیر پیشین جشنواره لوکارنو و دبیر کنونی جشنواره فیلم برلین نیز از سال ۱۹۹۵ مستندساز بوده و تجربیات گستردهای در سینما داشته است. این سوابق را با رزومه ابراهیم داروغهزاده مقایسه کنید که هرچند یکباره جزو مدیران سازمان سینمایی شد فیلمساز یا حتی منتقد فیلم نیز نیست و یک پزشک عمومی است! دبیر سابق جشنواره فیلم فجر نیز یک فعال تئاتری بود. رئیس سازمان سینمایی که خودش از وزارت خارجه به این مسئولیت گمارده شده بود محمد حیدری را که صرفاً یک فعال نه چندان معتبر تئاتری بود دو سال پی در پی برای دبیری مهمترین رویداد سینمایی کشور انتخاب کرد. همین حالا حسین انتظامی که حتی یک روز سابقه فعالیت سینمایی ندارد به عنوان سرپرست سازمان سینمایی پس از مهدی حیدریان به کار گمارده شده است. برای سینمایی شدن این چهرههای غیرسینمایی به شکلی خوشبینانه قاعدتاً چند سال زمان نیاز است هرچند تجربه نشان داده مدیرانی که عمیقاً و به طور تجربی سینما را درک نکردهاند، هرگز اثرگذاری مثبتی در این عرصه بر جای نخواهند گذاشت.
نظر شما