سرويس تاريخ جوان آنلاين: ۲۹ بهمن امسال، قیام تاریخی مردم تبریز در سال ۱۳۵۶، چهل ویک ساله میشود. خیزشی که تا ساعتها شهر را از کنترل عوامل حکومت شاه خارج ساخت. در مقالی که پیشروی دارید، ابعاد این واقعه تحلیل شده است. امید آنکه مقبول افتد.
روز شنبه ۱۷ دی ماه سال ۱۳۵۶ برابر با ۲۷ محرم سال ۱۴۹۸ مصادف با سالروز کشف حجاب رضاخانی به دستور شاه، مقالهای سراسر توهین و تحقیر با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به قلم احمد رشیدی مطلق (۱) در دفتر مطبوعاتی هویدا، وزیر دربار شاه تهیه و در روزنامه اطلاعات شماره ۱۵۵۰۶ همان روز به چاپ رسید. نویسنده مقاله مزبور با وقاحت تمام نسبت شهرتطلبی به شخصیتی میداد که تمام وجود و حیثیتش را در خدمت اسلام و مردم گذاشته بود. مقاله مندرج در روزنامه اطلاعات علیه امام خمینی در سراسر ایران عکسالعمل شدیدی داشت، ولی در قم بلافاصله نتایج آن ظاهر شد و موجی از خشم و نفرت را به وجود آورد. وضع غیر عادی بر شهر حاکم شد. روز بعد یعنی ۱۸ دی ماه سال ۱۳۵۶ درس، نماز جماعت و منبر تعطیل شد. مدرسه خان مرکز تجمع شد و جمعیت به سوی منازل آیات عظام حرکت کردند تا صدای اعتراض را جمعاً بلند کنند و وسعت بخشند... در پایان شب در مسجد اعظم جمعیت انبوه به شعار «درود بر خمینی» و «مرگ بر حکومت پهلوی» پرداخت. مردم تعداد زیادی از نسخ اطلاعات را پاره کردند و شعارهایی را علیه نویسندگان آن دادند و بعد از خروج از مسجد تظاهرات با حمله پلیس مواجه شد و... (۲) انتشار این مقاله که به دنبال تجلیل شایسته و بیسابقهای که ملت در جریان شهادت آیتالله حاج مصطفی خمینی کرده بودند، همانند جرقهای شعلههای خشم و نفرت ملت غیور ایران را مشتعل ساخت و تمامی شهر قم در هم ریخت. این خیزش متهورانه مردم رژیم و در رأس آن شاه منفور را چنان برآشفت که دستور تیراندازی به روی مردم را صادر کرد و ملت مسلمان در معرض آماج گلولههای سرخ و آتشین قرار گرفتند و عدهای از اساتید و فضلای حوزههای علمیه قم و مشهد نیز روانه تبعیدگاهها شدند و در ۲۲ دی ماه سال ۱۳۵۶ امام خمینی (ره) یک هفته عزاداری برای شهیدان قم اعلام کردند.
ارزیابی افکار عمومی و میزان نفوذ حضرت امام در میان تودههای مردم را میتوان از اهداف انتشار این مقاله برشمرد، اما هدف اصلی رژیم به قول وزیر مشاور در امور اجرایی شاه چنین بوده است: «فکر میکردیم اگر به خمینی بگوییم هندزاده، از چشم مردم ایران و ملت ایران میافتد...» (۳)
روز شنبه ۱۷ دی ماه سال ۱۳۵۶ برابر با ۲۷ محرم سال ۱۴۹۸ مصادف با سالروز کشف حجاب رضاخانی به دستور شاه، مقالهای سراسر توهین و تحقیر با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به قلم احمد رشیدی مطلق (۱) در دفتر مطبوعاتی هویدا، وزیر دربار شاه تهیه و در روزنامه اطلاعات شماره ۱۵۵۰۶ همان روز به چاپ رسید. نویسنده مقاله مزبور با وقاحت تمام نسبت شهرتطلبی به شخصیتی میداد که تمام وجود و حیثیتش را در خدمت اسلام و مردم گذاشته بود. مقاله مندرج در روزنامه اطلاعات علیه امام خمینی در سراسر ایران عکسالعمل شدیدی داشت، ولی در قم بلافاصله نتایج آن ظاهر شد و موجی از خشم و نفرت را به وجود آورد. وضع غیر عادی بر شهر حاکم شد. روز بعد یعنی ۱۸ دی ماه سال ۱۳۵۶ درس، نماز جماعت و منبر تعطیل شد. مدرسه خان مرکز تجمع شد و جمعیت به سوی منازل آیات عظام حرکت کردند تا صدای اعتراض را جمعاً بلند کنند و وسعت بخشند... در پایان شب در مسجد اعظم جمعیت انبوه به شعار «درود بر خمینی» و «مرگ بر حکومت پهلوی» پرداخت. مردم تعداد زیادی از نسخ اطلاعات را پاره کردند و شعارهایی را علیه نویسندگان آن دادند و بعد از خروج از مسجد تظاهرات با حمله پلیس مواجه شد و... (۲) انتشار این مقاله که به دنبال تجلیل شایسته و بیسابقهای که ملت در جریان شهادت آیتالله حاج مصطفی خمینی کرده بودند، همانند جرقهای شعلههای خشم و نفرت ملت غیور ایران را مشتعل ساخت و تمامی شهر قم در هم ریخت. این خیزش متهورانه مردم رژیم و در رأس آن شاه منفور را چنان برآشفت که دستور تیراندازی به روی مردم را صادر کرد و ملت مسلمان در معرض آماج گلولههای سرخ و آتشین قرار گرفتند و عدهای از اساتید و فضلای حوزههای علمیه قم و مشهد نیز روانه تبعیدگاهها شدند و در ۲۲ دی ماه سال ۱۳۵۶ امام خمینی (ره) یک هفته عزاداری برای شهیدان قم اعلام کردند.
ارزیابی افکار عمومی و میزان نفوذ حضرت امام در میان تودههای مردم را میتوان از اهداف انتشار این مقاله برشمرد، اما هدف اصلی رژیم به قول وزیر مشاور در امور اجرایی شاه چنین بوده است: «فکر میکردیم اگر به خمینی بگوییم هندزاده، از چشم مردم ایران و ملت ایران میافتد...» (۳)
تبریز پس از حماسه قم
«روز ۲۳ دی ۱۳۵۶ تظاهرات دانشجویان دانشگاه آذرآبادگان (دانشگاه تبریز) به درگیری با پلیس انجامید که در روز بعد نیز ادامه یافت و منجر به زخمی و مجروح شدن عدهای از دانشجویان شد.» (۴) بازار تبریز و شهرهای دیگر آذربایجان تعطیل و عزای عمومی اعلام شد. پس از قیام ۱۹ دی قم، شعارنویسی روی دیوارهای شهر تبریز وسعت بیشتری یافت، طوری که مأموران رژیم حتی نتوانستند نصف آنها را هم پاک و محو کنند. چند روز پیش از فرا رسیدن چهلم شهدای قم با وجود سانسور شدید مطبوعات مراجع بزرگوار از طریق سخنرانی و انتشار اعلامیه مردم را به برگزاری هر چه باشکوهتر مراسم یادبود چهلم شهدای قم دعوت میکردند. در تبریز هم روحانیون از جمله آیتالله قاضی طباطبایی به اتفاق ۹ نفر از علمای برجسته روز پنجشنبه ۲۷ بهمن سال ۱۳۵۶ با انتشار اعلامیهای مردم همیشه در صحنه این خطه قهرمانپرور را به شرکت یکپارچه در عزای عمومی چهلم شهدای قم دعوت کردند.
تبریز خود را برای روز موعود آماده میساخت، نه برای برگزاری یک مجلس ترحیم ساده، بلکه برای قیامی گسترده و مردمی. هیئتهای مذهبی تبریز هنوز از حال و هوای عاشورایی خود بیرون نیامده بودند و اشعار و نوحههایی که در آن ایام ورد زبانها بود، همه حماسی و انقلابی بودند و بوی قیام میدادند. با دقت در این نمونه کوچک از ادبیات مرثیه تبریز و تعابیر و اصطلاحات به کار رفته در آن لحن حماسی و شورانگیز انقلابی بهخوبی آشکار و نقش و تأثیر اینگونه اشعار انقلابی و مذهبی در تحرک و شتاب به جریان نهضت نمایان میشود:
بو فتنهجوی عالم تا گتمیوب آرادان
غوغای اُمتیله لازمدی نهضت اولسون
(تا این فتنهجوی ظالم از میان نرفته است، شور و غوغای امت برای نابودی آن لازم است.)
آیا حسین روادی تبعید اولا وطندن
ایلدن آرالی دوشسون مأواسی غربت اولسون
(آیا حسین زمان (خمینی) رواست که از وطن تبعید شود و به دور از پیروان خود در دیار غربت باشد؟)» (۵)
صبح ِقیام
صبح روز شنبه ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ قشرهای مختلف مردم در تب و تاب برگزاری مراسم چهلم شهدای قم بودند. حتی برخی از مردم از ساعاتی پیش از شروع مراسم ختم در مقابل مسجد میرزایوسفآقا (قزللی) اجتماع کرده بودند. از ساعات اولیه همان روز دانشجویان دانشگاه تبریز دانشگاه را بهکلی تعطیل کرده بودند. در این روز تمام مغازهها حتی نانواییها و بعضی از حمامها تعطیل بودند. هر چه به زمان آغاز مراسم نزدیکتر میشد بر تعداد جمعیت عزادار افزوده میشد، طوری که شمار مردم به بیش از ۲۰ هزار نفر میرسید. با افزایش تراکم جمعیت زمزمه مردم در اعتراض به بسته بودن مسجد بلند شد. سرگرد مقصود حقشناس (۶) رئیس کلانتری ۶ تبریز در حالی که نیروهای شهربانی و ساواکی رژیم مسجد را در محاصره خود داشتند با لحنی خشن ضمن فحاشی به مردم و اهانت به ساحت حضرت امام خمینی (ره) دستور داد تا مردم متفرق شوند. مردم با بیاعتنایی به او به تجمع خود ادامه دادند. حقشناس با پاره کردن اعلامیهها گفت: «در این طویله باید بسته بماند! دنبال کارتان بروید.» (۷) (منظور او از طویله مسجد بود.) خون محمد تجلّا با شنیدن این اهانت به جوش آمد و در همان دور و بر پاره آجری یافت و با همه نفرت و کینه انقلابیاش آن را به طرف او پرتاب کرد. حقشناس اسلحه کمریاش را کشید و سینه محمد را نشانه رفت. محمد تجلّا ۲۲ ساله به زمین افتاد. (۸)
یک خون، جرقه یک رستاخیز
مردم در حالی که پیکر اولین شهید قیام آن روز را روی دست حمل میکردند، از بازار خارج شدند و مردمی که به سوی مسجد میشتافتند در راه به آنها پیوستند و به راه افتادند. دانشجویان تبریز برنامههایی را که قبلاً در جلسات متعدد با آیتالله قاضی تدارک دیده بودند اجرا کردند. مردم با هدایت دانشجویان و روحانیون مبارز به چند گروه تقسیم شدند و تظاهرات را به خیابانهای مختلف شهر کشاندند. هیئتها و دستهجات عزاداری با در دست داشتن علمهای سیاه به جریان قیام پیوستند. مراکز فساد، مشروبفروشیها، سینماها و بانکها اهداف دیگر خشم انقلاب مردم بود که یکی پس از دیگری در هم کوبیده میشد. مشروبفروشیها، قمارخانهها، رستورانها و مراکز فسادی که به رغم تذکرات قبلی انقلابیون به اعتصاب نپیوسته بودند و حاضر به همبستگی نبودند به آتش کشیده شدند. در همان ساعات اولیه قیام رئیس شهربانی تبریز عجز خود را از کنترل اوضاع ابراز کرد. (۹) حوالی ظهر شهر در دست مردم بود. اسناد لانه جاسوسی امریکا اشاره میکند: «تاکتیکهایی که شورشیان به کار میبردند، نشانگر آمادگی کامل آنان بود. شورشیان اهداف مشخصی در سر داشتند.» (۱۰)
در آن روز غیر از محمد تجلا، محمدباقر رنجبر آذرفام و سیدیحیی رحیمصفوی - که آن موقع از دانشجویان دانشگاه تبریز بود- تیر خوردند. محمدباقر رنجبر آذرفام که از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود، ۱۰ روز بعد توسط عوامل ساواک در بیمارستان به شهادت رسید، اما سیدیحیی رحیمصفوی که ۲۰ سال بعد به فرماندهی کل سپاه منصوب شد، از آن جریان جان سالم به در برد و پای زخمیاش پنهانی جراحی شد. قیام سازمانیافته مردمی تبریز در وسعتی گسترده از دانشگاه آذرآبادگان (دانشگاه تبریز) در شرق تا ایستگاه راهآهن در غرب و از مقر حزب رستاخیز در شمال تا کنسولگری امریکا در جنوب شهر در حال انجام بود. حضور آیتالله قاضی پیشاپیش صف انقلابیون تبریز صلابت و صحت قیام را صد چندان کرده بود. این پیر مرید امام در این مسیر حتی از بذل جان نیز ابایی نداشت، طوری که حتی چند بار به صف تظاهرات و راهپیمایی که ایشان در صف اول آن حضور داشت توسط عمال رژیم آتش گشوده شد.
دانشگاه تبریز، کانون خیزش
دانشجویان دانشگاه تبریز گذشته از آن تعدادی که موفق به شرکت در قیام شده بودند دانشجویان باقیمانده محیط دانشگاه را به جبهه دیگری علیه رژیم تبدیل کردند. پلیس و گارد، دانشگاه را از صبح روز شنبه (۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶) به محاصره خود در آورد. تظاهرات داخل دانشگاه به زد و خورد شدید پلیس و گارد با دانشجویان منجر شد. عدهای از دانشجویان صف محاصره را شکستند و به جمعیت تظاهرکننده داخل شهر پیوستند. یکی از جوانان غیرتمند تبریزی به نام قربانعلی شاکری در چهارراه دانشسرا زیر گلوله مأموران خود را به بالای مجسمه شاه رساند تا طنابی را به گردن آن بیندازد و مردم آن را به زیر بکشند، اما گلوله به وی اصابت کرد و به شهادت رسید. در حالی که مردم در حال نواختن آخرین ضربههای کاری بر پیکر رژیم بودند و میرفت که طومار رژیم برای همیشه در هم پیچیده شود، رژیم همزمان با گسیل ارتش به شهر در جهت مهار شور و هیجان قیام دست به دامن علما و روحانیت شد و در عصر همان روز به سفارش تلفنی آقای شریعتمداری سریعاً اعلامیهای تنظیم و علاوه بر نصب در نقاط مهم شهر این اعلامیه در خیابانها و محلههای شهر توسط بعضی از آقایان با ماشین بلندگودار قرائت شد. این ترفند رژیم مؤثر واقع شد. مردم در اجرای این توصیه به خانههایشان بازگشتند و حالتی نسبتاً آرام بر فضای شهر حاکم شد. گرچه قیام با غروب روز ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ به غروب ناخواسته گرایید، اما سبب طلوع بیداری ملت بزرگ ایران شد. شهر در اواخر بعد از ظهر به دست نظامیان، تانکها و نفربرهای آنان سپرده شد و نظامیان مردم را با تیر مستقیم هدف قرار میدادند.
نظری بر زمینههای وقوع و گسترش قیام
در بروز و ظهور قیام ۲۹ بهمن تبریز عوامل به هم پیوستهای وجود داشتند که از مهمترین آنها که دشمنان و رسانههای ارتباط جمعی خارجی نیز معترف آن بودند و نقش ممتاز این قیام به شمار میرفت، اعتقادات و انگیزههای دینی و مذهبی مردم بود. تصمیم و تلاش روحانیت مبارز در قم برای تحرک در شهرها و هماهنگی روحانیت، دانشجویان و جوانان تبریز و صدور اعلامیه با امضای ۱۰ تن از علمای برجسته تبریز و آذربایجان مبنی بر برگزاری مراسم بزرگداشت چهلم شهدای قم و آمادگی افکار عمومی برای خیزش علیه اختناق را میتوان از عوامل دیگر وقوع این قیام برشمرد. از عوامل بعدی در گسترش قیام حضور دانشآموزان و نوجوانان بود که در ساعت ۱۲ ظهر روز ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ با تعطیلی مدارس هزاران نوجوان به خیابانها ریختند و به قیام پیوستند و کثرت و عظمت دو چندانی به نهضت دادند.
با بررسی اماکن و تأسیساتی که در جریان قیام مورد حمله قرار گرفت، به سایر انگیزههای قیام نیز پی میبریم. از جمله حمله به مقر حزب رستاخیز و استانداری انگیزههای سیاسی مردم در مخالفت با حاکمیت سیاسی رژیم را نشان میدهد. همچنین حمله به سینماها و آتش زدن آنها به علت نمایش فیلمهای غیراخلاقی و ویران کردن مشروبفروشیها و مراکز فساد و فحشا مخالفت مردم را با برنامههای اجتماعی و فرهنگی رژیم معلوم میسازد. اعتراض و مخالفت مردم با ترویج بهائیت و سلطه اقتصادی و سیاسی آنها بر کشور با به آتش کشیدن و آسیب رساندن به تعداد زیادی از شعب بانک صادرات به عنوان بزرگترین بانک خصوصی کشور در آن موقع که عمده سهام آن بانک متعلق به بهائیت بود، خود را نشان داد.
واکنشهای رژیم شاه به قیام تبریز
نخستین واکنش رژیم پس از اعلام حکومت نظامی در تبریز آغاز موج دستگیری افرادی بود که مظنون به شرکت در قیام بودند که با غروب روز ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ بیش از ۶۰۰ نفر از مردم و دانشجویان دستگیر و بازداشت شدند. فرماندهان و مسئولانی که در وقوع و سرکوبی قیام متهم به قصور و تقصیر بودند تنبیه یا عزل شدند و سپهبد آزموده استاندار وقت به تهران احضار شد و هیئت عالیه بازرسی به ریاست ارتشبد شفقت برای بررسی علل وقوع قیام روانه تبریز شدند.
رژیم واکنشهای سیاسی و تبلیغاتی خود را بهوسیله عناصر ساواک و اعضا و امکانات حزب رستاخیز نشان داد. به این صورت که رسانههای تحت حاکمیت رژیم کوشیدند تا اولاً: قیام را تا حد یک حادثه معمولی و بیاهمیت جلوه دهند، ثانیاً: عوامل و علل بروز قیام را به کمونیستها و مارکسیستها منتسب کنند و مثلاً بگویند: «آشوبگران که تبریز را به آتش کشیدند تبریزی نبودند!» (۱۱) از دیگر اقدامات تبلیغاتی و سیاسی رژیم، شکل دادن تظاهرات میهنی در مقابل تظاهرات مردمی بود که مجری آن طرح حزب رستاخیز بود که اقدام برای این طرح با سوءاستفاده از مقام و موقعیت آیتالله شریعتمداری انجام گرفت. این تجمع که در روز ۱۹ فروردین سال ۱۳۵۷ در تبریز برگزار شد از چند روز قبل از برگزاری تجمع، عوامل ساواک و حزب رستاخیز در شهرها و روستاهای آذربایجان شایع کردند که در تجمع ۱۹ فروردین جمشید آموزگار نخستوزیر به همراه آیت الله شریعتمداری به تبریز خواهند آمد و سخنرانی خواهند کرد. البته روشن است که شنیدن خبر حضور آقای شریعتمداری در تبریز چگونه میتوانست مردم را به محل نمایش بکشاند! اما به هر دلیل او همراه آموزگار به تبریز نیامد و در آن اجتماع یک روحانی درباری به عنوان شبیه و بدل آقای شریعتمداری در جایگاه ایستاد. جمشید آموزگار پس از این تظاهرات ساختگی در جمع خبرنگاران گفت: «علت تشکیل این میتینگ این بود که مردم آذربایجان از طریق حزب رستاخیز نشان دهند آنان که در تظاهرات ۵۰ روز قبل شرکت کردند، آذربایجانی نبودند!»
موضع قاطع رهبرکبیر انقلاب درباره قیام تبریز
امام خمینی (ره) که همواره با پیامهای خود ملت را از واقعیتها آگاه و مسیر مبارزه را ترسیم میکردند، بعد از قیام ۲۹ بهمن در ۸ اسفند سال ۱۳۵۶ با صدور پیامی نوید پیروزی نهایی را دادند و در پیامشان به مناسبت چهلم شهدای ۲۹ بهمن «قیام تبریز را، چون نهضت همه ایران اسلامی» مطرح کردند و همه گروهها و اقشار را به مبارزه علیه رژیم فرا خواندند و وظیفه همگانی دانستند و ممانعت از نفوذ، فرصتطلبی و خیانت اشخاص و گروههای غیراسلامی را در صفوف مبارزه گوشزد کردند. پیشبینی دقیق امام (ره) و تبعیت مبارزان مسلمان روند نهضت را به سوی حاکمیت اسلام و انقلاب اسلامی سرعت بخشید و مجال طرح اندیشههای غیراسلامی را از فرصتطلبان سیاسی سلب کرد. امام (ره) در این پیامشان مسیر مبارزه با رژیم را تنها در اجتماع همه جناحها و طبقات در سایه اسلام و زیر بیرق توحید و قرآن بیان و راهی جز این را برای رسیدن به پیروزی مسدود اعلام کردند.
امام (ره) با این استراتژی اولاً ادعاهای شاه را که میخواست نهضتهای اسلامی را از مجرای خود منحرف کند و به گروههای سیاسی غیر اسلامی که در میان ملت پایگاهی نداشتند، نسبت دهد پاسخ دادند. ثانیاً معیار و ملاک مبارزه را وجه و ماهیت اسلامی و اجرای قوانین عدالتپرور قرآن کریم معرفی کردند و از طبقات روشنفکری نیز خواستند آنها نیز با صراحت و بدون هیچ ابهامی اهداف مبارزاتی خود را چنین بیان کنند و به توده ملت بپیوندند. پیام امام (ره) به مناسبت اربعین شهدای ۲۹ بهمن تبریز و تعیین خطوط مبارزه از سوی معظمله به وحدت و همبستگی عظیم ملت و شکست تلاشهای مذبوحانه رژیم منجر شد؛
و واپسین کلام
در طول تاریخ و خصوصاً در تاریخ پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی (ره) حوادثی به وقوع پیوستهاند که در ابتدا و در نگاه نخست تصور و نتیجهگیری خاصی از آن شده، ولی با گذشت مدت زمانی از وقوع حوادث و اتفاقات سیر وقایع و تحولات آثار و نتایجی را ظاهر کرده است که نه تنها مردم عادی بلکه نخبگان نیز قادر به پیشبینی آنها نبودهاند، زیرا در جریان انقلاب اسلامی حوادث به دنبال یک سلسله حوادث مرتبط واقع شده که خود زمینهساز وقایع دیگری شدند که درک عمیق و کشف زنجیره علل و معلولها کار سادهای نیست، اما بهطور خلاصه میتوان نتیجه گرفت که شروع قیام ۱۹ دی قم و ۲۹ بهمن تبریز که معلول حرکت تخریبی رسانهای رژیم با نشر مقاله توهینآمیز علیه امام بود، نه تنها از مقام و منزلت والای امام نکاست بلکه مقبولیت و محبوبیت روزافزون رهبری سیاسی و مذهبی نهضت را در پی داشت. قیام ۲۹ بهمن تبریز اگر چه به ظاهر یک روز بود، ولی به دلیل انگیزههای الهی مردم و فداکاری و از جانگذشتگی آنان خداوند آنچنان اثراتی به آن بخشید که هیچکس تصور نمیکرد منشأ تحولات و خیزشهای وسیع بعدی مردمی شود، طوری که برگزاری مراسم چهلم شهدای ۲۹ بهمن تبریز دستکم در ۵۵ شهر کوچک و بزرگ کشور به نهضت اربعین معروف شد. در یک جمله میتوان گفت: قیام تبریز ایران را به هیجان آورد و ملت را برای قیامی همگانی علیه ظلم و بیدادگری فرا خواند و ملت را در آستانه انفجار قرار داد، طوریکه کنسول امریکا در تبریز پس از قیام در باره آن چنین اظهارنظر و نتیجهگیری میکند: «دروازهها را برای نبردهای مذهبی و اجتماعی - که بهسادگی آرام نخواهد شد- باز کرد!» (۱۲)
در طول تاریخ و خصوصاً در تاریخ پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی (ره) حوادثی به وقوع پیوستهاند که در ابتدا و در نگاه نخست تصور و نتیجهگیری خاصی از آن شده، ولی با گذشت مدت زمانی از وقوع حوادث و اتفاقات سیر وقایع و تحولات آثار و نتایجی را ظاهر کرده است که نه تنها مردم عادی بلکه نخبگان نیز قادر به پیشبینی آنها نبودهاند، زیرا در جریان انقلاب اسلامی حوادث به دنبال یک سلسله حوادث مرتبط واقع شده که خود زمینهساز وقایع دیگری شدند که درک عمیق و کشف زنجیره علل و معلولها کار سادهای نیست، اما بهطور خلاصه میتوان نتیجه گرفت که شروع قیام ۱۹ دی قم و ۲۹ بهمن تبریز که معلول حرکت تخریبی رسانهای رژیم با نشر مقاله توهینآمیز علیه امام بود، نه تنها از مقام و منزلت والای امام نکاست بلکه مقبولیت و محبوبیت روزافزون رهبری سیاسی و مذهبی نهضت را در پی داشت. قیام ۲۹ بهمن تبریز اگر چه به ظاهر یک روز بود، ولی به دلیل انگیزههای الهی مردم و فداکاری و از جانگذشتگی آنان خداوند آنچنان اثراتی به آن بخشید که هیچکس تصور نمیکرد منشأ تحولات و خیزشهای وسیع بعدی مردمی شود، طوری که برگزاری مراسم چهلم شهدای ۲۹ بهمن تبریز دستکم در ۵۵ شهر کوچک و بزرگ کشور به نهضت اربعین معروف شد. در یک جمله میتوان گفت: قیام تبریز ایران را به هیجان آورد و ملت را برای قیامی همگانی علیه ظلم و بیدادگری فرا خواند و ملت را در آستانه انفجار قرار داد، طوریکه کنسول امریکا در تبریز پس از قیام در باره آن چنین اظهارنظر و نتیجهگیری میکند: «دروازهها را برای نبردهای مذهبی و اجتماعی - که بهسادگی آرام نخواهد شد- باز کرد!» (۱۲)
*پینوشتها در سرویس تاریخ جوان موجود است.
نظر شما