دو کلمه حرف حساب با مسئولان
صاحبخبر - متاسفانه عدهای از مردم به این تلقی یأسآور رسیدهاند که گروههایی از مسئولان، سفرهای پهن کرده و به قدر وسع از آن لقمه برمیدارند. گویی قدرت، برای طایفهای در این سرزمین، بساط سودآور و چمنزار طعمههای چرب و زیبا شده است. نزد این گروههای منفعتگرا، انقلاب به گاوصندوق پرپول و پرنعمتی میماند که باید رمز آن را دانست و از آن توشه گرفت. البته بیتردید این دیدگاه مردمی صحت ندارد و حتی از حجم و نفوذ آن در میان تودهها، تحلیل و آمار روشنی در دست نیست، اما توجه به ریشههای این تلقی در اذهان مردم ضروری است. برای درمان این ماجرا، در اوضاع این روزهای کشور، حداقل به دو اقدام نیاز مبرم داریم؛ نخست آنکه مسئولان و مدیران، انتقادپذیر باشند و دوم آنکه با تمام توان، فارغ از رنگ و بوی سیاسی و جناحی، به اهداف انقلاب کمک کرده و بر کارآمدی نظام بیفزایند. تمام این معنا در کلامی نورانی از امام خمینی(ره) بیان شده است: «هیچکس نباید خود را مطلق و مبری از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است. اگر در این نظام کسی یا گروههایی بیجهت در فکر هجو یا تخریب دیگران برآیند و مصالح جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدانند، حتما پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزنند، به اسلام و انقلاب ضربه زدهاند.» گاهی مسئولان ارشدی را دیدهایم که دوست نداشتهاند حرفهای متفاوت را بشنوند و اگر کسی از نحوه مدیریت یا نگاه ایشان ایرادی گرفته باشد، چهبسا در ظاهر قبول کرده، اما درنهایت و در فرصتی طلایی از او انتقام سختی گرفتهاند و البته بهطور همزمان همواره نسبت به سایر افراد و جریانهای دیگر، مدعی بوده و آنان را تخریب و تخطئه کردهاند و کیست که نداند این زد و خورد سیاسی، وحدت روشها و حرکتهای اصیل در نظام اسلامی را مخدوش میسازد و دیدگاه مردم را درباره حکومتداران به ناامیدی میکشاند. حال ریشه این روحیه مخرب کجاست؟ چرا برخی از مسئولان به این آفت خانمانبرانداز مبتلا میشوند که بر شاخ مینشینند و بن میبرند. امام خمینی(ره) در گفتاری، منشأ این اختلافات را مسائل خطی و سیاسی نمیداند، بلکه ریشه دیگری برای آن پیدا میکند: «البته یک چیز مهم دیگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد- که همه باید از شر آن به خدا پناه ببریم- که آن حب نفس است که این دیگر این جریان و آن جریان نمىشناسد. رئیسجمهور و رئیس مجلس و نخستوزیر، وکیل، وزیر و قاضى و شورایعالى قضایى و شوراى نگهبان، سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات، نظامى و غیرنظامى، روحانى و غیرروحانى، دانشجو، غیردانشجو، زن و مرد نمىشناسد و تنها یک راه براى مبارزه با آن وجود دارد و آن ریاضت است.» پس بپذیریم که در نظام قدرت در جمهوری اسلامی به یک «کیمیای انسانساز» محتاج و مضطریم و آن چیزی نیست جز ریاضت؛ یعنی هرکسی در رده قدرت وارد میشود، باید بر بهرههای معنوی و معرفتی خود بیفزاید تا در برابر هیولای شیطانی حب نفس، گردن کج نکند.∎
نظر شما