به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، «حسین قدیانی» در روزنامه «وطن امروز» نوشت:
این هم از نخستین شهدای گام دوم! از این پس خون هر شهیدی مستقیم در همان جادهای میریزد که آخرش نور است و سرشار از عطر ظهور! اگر خون پیچک باید پیچهای زیادی را رد میکرد تا به این جاده برسد، اینک خون شهدای چله بزرگ انقلاب اسلامی، دقیقا در همین جاده اصلی میریزد؛ خط مقدم عصر مهدی فاطمه! آری! «شهادت» بیش از آنکه تسلیت بخواهد، تبریک دارد! زنده باد سپاه و سپاهی که چه جنگ باشد و چه نباشد، سینهاش برای امنیت این ملت، سپری از جنس فولاد است! غرب و شرق ندارد؛ آرم لباس سبز سپاه را نمیبینی الا آنکه متأثر از قطرات خون شهید، سرخ شده باشد! و این همان سرخی است که سیاهیهای هر عصری را میشوید! و رسوا میکند جلادان آشنای تاریخ را! در گام دوم هم سهم سپاه با خون شروع شد! تا پسری یتیم نشود؛ تا مادری بیاولاد نشود؛ تا همسری داغدار مرد زندگیاش نشود؛ تثبیت نمیشود امنیت! خرج دارد امنیت! و سپاه را باکی از این هزینه نیست که هم شهید بدهد و هم کنایه بشنود! درست در روزهایی که دشمن، شایعه افزایش حقوق پاسداران را مطرح میکرد، آنچه فیالواقع افزایش یافت، آمار شهدای سپاه بود! به شهادت فیش حقوقی همه شهدای مدافع حریم امنیت وطن؛ چه در شام و چه در شرق، چه در غرب و چه در جنوب، همیشه تکلیف سپاه، بیشتر از حقوقش بوده! اصلا یک پرسش؛ با ماهی چند میلیون تومان حقوق، گرد یتیمی از صورت ایتام همین شهدای واقعه تروریستی اخیر پاک میشود؟! سکوت کنید سلبریتیها! ما در گام دوم نیز شرح شهدای سپاه را با خون خودشان و در اوج مظلومیت مینویسیم! ما را باکی نیست از آن مرگ که نامش شهادت باشد! سخن بر سر مظلومیت است! فرزندان سپاه، همیشه خدا قربانی ترور و تروریسم بودهاند! یا برای ملت یا حتی در خانه ملت! آن وقت قوه مقننه ما نمایندهای داشته باشد همصدا با حرامیان و حامیان تروریستها! و دقیقا نشخوار همان اباطیل دشمن علیه سپاه! و نطق در مدح فلان طرح و بهمان لایحه؛ جوری که تو گویی، وکیل مجلس خودمان هم سپاه را و سپاه قدس را تروریست میخواند! حالا انشاءالله ناخواسته! لطفا از روی سن پایین بیایید! که سیمرغ شهادت را درون سنگر تقدیم میکنند! کاش نخستین روزهای بهار بود و میشد پابهپای آسمان گریه کرد! آتش زد دلم را تصویر مادر و پسری که در فرودگاه، منتظر پیکر شهیدشان بودند! این هم سهم سپاه از سفره روزگار! تیر از دشمن و طعنه از دوست! توئیتهای آشنا! پستهای غریبه! پیجهای ضدحال! خیالتان تخت! تا مدتها سلبریتیها حرفی از حقوق بشر نمیزنند! نزنند! صد سال سیاه میخواهم نزنند! ما «الله» را هنوز هم پاسدار حرمت خون شهدا میدانیم! مگر جز خدا، چه کسی محبت احمد کاظمی را در دل محسن حججی انداخت؟! مگر چگونه پیمودیم گام اول را، جز با لطف و عنایت الهی؟! و خدا ما را بس است! این را پای مکتب ولایت فقیه آموختهایم که خدا ما را بس است! خدا که میداند امنیت سن از شهادت سنگر است! دست تروریستها حتی به سیمرغ جشنواره هم میرسید، اگر سپاه نبود! و اگر نیروی قدس سپاه نبود! خرج دارد امنیت! اگر زن جوان سپاهی بدون شوهر نشود، پس ذیل کدام امنیت، از پشت خنجر بزنند روی فرش قرمز؟! خدایا! دور و دراز است قصه مظلومیت ما! تو بهتر میدانی! تو خود پاسدار حرمت خون پاسداران مایی! و ما جز تو کسی را نداریم! و به قول روحالله؛ ما خود خواستهایم که جز تو کسی را نداشته باشیم! ای بسا صحرا و بیابان و کوه و دشت و دیروز و امروز که تو تنها مددرسان حاجقاسم و شیربچههایش بودهای! و در اعجاز قدرت تو همین بس که هنوز سلیمانی زنده است! و همه شهدا هنوز زندهاند! رفته بودم کربلا، اربعینی که گذشت! همین که وارد خیمه مسجد جوادالائمه شدم و چشمم به تصاویر شهدا افتاد، حتم کردم آسمانیها زودتر از ما زمینیها به کربلا رسیدهاند! خدایا! خوب میدانم آرزوی همنشینی با سیدالشهدا را به دل هیچ شهیدی نمیگذاری! و بلاشک شهدای اخیر سپاه هم اینک میهمان سفره اباعبدالله هستند! این از آسمان! در زمین هم خونشان را آنقدر میجوشانی که گام دوم انقلاب اسلامی منجر شود به عصر ظهور! میارزد! همه سپاه ما میارزد که فدای مهدی فاطمه شود! بقیه تو، ای خدا! و پارهتن همه امامان و پیامبران! ما را با وجود چون تو خدایی، چه غم از جزر و مد روزگار؟! بیخود بعضیها توئیت میزنند! آشنا نیستند به شأن خود! و نمیشناسند شهدا را! حقوق بشر در وهله اول، بدهکار خون شهدایی است که نمیگذارند گلوله جنگ، سینه زندگی را و گلوی صلح را بدرد! با این هزینه که زندگی بر زن و بچه خود شهید، سخت بگیرد! اما خدایا! ما بچههای همان شیرزنیم که فرمود؛ «ما رأیت الا جمیلا!» آری! چشم اگر چشم همت باشد؛ ما جز زیبایی چیزی نمیبینیم! بنازم لب همچنان متبسم خرازی را در اوج خیبر! دستش را داد اما خنده از صورتش نیفتاد! خدایا! چه کسی جز تو سرمه شهادت کشید بر چشمان همت؟! و چه کسی جز تو گل لبخند را دائمی کرد در سیمای علمدار؟! و چه کسی جز تو این منظومه را به زبان راوی فتح آورد که دوکوهه را پادگان یاران امام مهدی نیز بنامد؟! هنوز هم با کمترین کاراکتر، بهترین توئیت از آن سید شهیدان اهل قلم است؛ «ای شهید! ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشستهای! دستی برآر و ما قبرستاننشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب، رهایی بخش!» خدایا! بپذیر از ما این نخستین شهدای گام دوم انقلاب را! مثل گام اول، این قدم را هم با شهادت برداشتیم! لباس سبز سپاه و خون سرخ شهید و روی همیشه سپید حسین، زیر سایه تو یا الله! بهترین شمایل از پرچم جمهوری اسلامی است! نظامی برآمده از نهضت انقلاب اسلامی! چه خمینی بود و چه حالا که خامنهای است، جز تو ای خدا! هیچ سخنی با ما ندارند! اگر سوم خرداد شد و اگر نهم دی، ولیفقیه از ما خواست که دست قدرت تو را ببینیم! و شهدا از ما خواستند که فقط تو را ببینیم! و تنها به تو توکل کنیم! به نام «الله» پاسدار حرمت خون شهیدان و پاسدار حرمت خون دل شاهدان! فقط به نام تو ای خدا! باز هم شهید دادیم و باز هم موحدتر شدیم! دشمن توهم زده با این قبیل حوادث، ایمان ما به خداوند منان، ضعیف میشود؛ غافل از آنکه خون هر شهیدی به پای شجره طوبای بندگی میریزد! و اطاعت محض از خدا! خدایا! به برکت خون شهدای مظلوممان در خاش، محکمتر برمیداریم گام دوم را! و بیدارتر میشویم! هیهات! ترامپ کابارهچی، حریف اراده ما نمیشود! ما خدا را داریم! پاسدار حرمت خون شهیدان ما، خداست! خدایا! چه لذتی دارد سخن گفتن با تو! اصلا آدمی سیر نمیشود! اما حرفهایی هست که جز با زبان اشک نمیتوان گفت! الا ای محرم اسرار آدمیزاد! ای حضرت خالق! ای معشوق! ای عاشق! ای عشق! زخمهایی برداشته دل ما که جز تو مرهمی ندارد...
انتهای پیام/
نظر شما