علی مطهری، نایب رئیس مجلس بر دیدگاه خود در مورد دو نامه منسوب به امام(ره) درباره مرحوم آیتالله منتظری و نهضت آزادی اصرار کرد. هفته گذشته بود که مطهری در مصاحبه با یک برنامه اینترنتی با بیان اینکه «نهضت آزادی ایران یک گروه باسابقه اسلامی است و فکر نمیکنم نامه منسوب به امام درباره نهضت آزادی، واقعاً از امام باشد»، گفته بود: «نامه مربوط به آقای منتظری هم بعید میدانم از امام باشد». این موضع مطهری بلافاصله با واکنشهایی از سوی حمید انصاری قائم مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی و محمدحسن رحیمیان تولیت مسجد جمکران مواجه شد. رحیمیان دیدگاه مطهری را توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی توصیف کرد اما انصاری با واکنشی از این دست که «مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام بهعنوان تنها مرجع رسمی برای تعیین اصالت مطالب مربوط به امام تعیین شده» و «در انتساب این نامهها به امام خمینی کوچکترین شبههای وجود ندارد»، خواستار توجه مطهری به ادلهای شد که این مؤسسه پیش از این در واکنش به تشکیکهای مشابه مطرح کرده بود.
اما این واکنشها پایان ماجرا نبود. روز گذشته علی مطهری در پاسخ به این پرسش خبرآنلاین که برچه اساسی در اصالت این نامهها تشکیک کرده است، گفت: «اساساً آن نوع بیان شباهتی با ادبیات امام(ره) ندارد. مضاف بر آنکه از فروردین ۶۷ به بعد امام بیمار بودند و خیلی در جریان امور نبودند. علاوه بر این خط امام هم مورد تشکیک است. بهعبارت دیگر این تردید وجود دارد که آیا این دستخط امام هست یا خیر. لذا از این جهت به نظر نمیرسد که نامه ۶/۱/۶۸ و ۸/۱/۶۸ هر دو از امام باشد به طوری که در یکجا یک نفر را به قعر جهنم و در جای دیگر به آسمان بردهاند. اینها با هم همخوانی ندارند. حداقل برای من قابل قبول نیست».
او البته با تأکید بر اینکه آنچه می گوید نظر شخصی او است درباره اینکه چه دلیلی وجود داشته که بخواهند نامهها را به امام منتسب کنند، گفت: «نمیدانم اما شاید برخی بهدنبال حذف برخی گروهها بودند به همین دلیل دست به چنین کاری زدند. البته این نظر شخصی من است و باید دید دیگران چه نظری دارند». همین اصرار مطهری بر دیدگاه شخصیاش درباره دو نامه منسوب به امام هم با واکنش بلافاصله پایگاه اطلاعرسانی و خبری «جماران» وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) همراه شد. سردبیر «جماران» در یادداشتی با عنوان «آقای مطهری، بیپروا سخن میگویید» درباره چهار گزاره تشکیکی در سخنان دیروز مطهری نوشت: «اینکه محتوای نامه هیچ شباهتی با ادبیات امام ندارد، قابل پذیرش نیست زیرا اولاً ایشان نگفتهاند چرا منکر چنین شباهتی هستند و ثانیاً رجوع به «مستندات متنشناسی» برای درک «صحت انتساب» در صورتی است که مرجحات سندی در میان نباشد.
شاید آقای مطهری نداند که آقای منتظری خود به صراحت در استعفای خود در تاریخ ٧ فروردین ٦٨ به نامه «٦ فروردین ٦٨ امام» ارجاع داده و آن را پذیرفته است. لازم است توجه کنیم که همین نامه آقای منتظری است که وقتی به دست امام میرسد، امام را بر آن میدارد تا نامه ٨ فروردین را تحریر کنند. آیا اگر نامه ٦ فروردین موجودیت نداشت یا از امام نبود، نباید امام نسبت به این نامه پرسوجو میکردند؟» این یادداشت افزود: امام از فروردین ٦٧ اصلاً بیماری نداشتهاند و بیماری ایشان از خرداد ٦٨ بوده و اتفاقات بزرگی مثل پایان جنگ و... همه بعد از فروردین ٦٧ میباشد».
جماران با طرح این سؤال که مطهری معلوم نکرده است که چرا به ناهمگونی محتوا قائل شده تا آنجا که نمیتواند مرجع هر دو نامه را یک نفر بداند؟ افزود: «اولاً این نه یک نامه معمولی و از فردی معمولی است و نه جناب مطهری یک انسان معمولی است بلکه آن نامه از امام خمینی است که همه هویت انقلاب از اوست و ایشان هم نایب رئیس مجلس است و ثانیاً اینکه با این منطق هرکس میتواند هر چه را نپذیرد و رد کند. باید توجه داشت که در مورد مسائل ملی و منشأ اثر، نمیتوان به دلخواه و مطابق میل شخصی سخن گفت و عمل کرد. وقتی شواهد بسیار موجود است باید یا آنها را مطابق منطق روشن رد کرد یا اگر امکان رد آنها نیست، آنها را پذیرفت».
نظر شما