شناسهٔ خبر: 30986396 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

واحد خاکدان:

هدف نقاشی‌هایم، کوران ذهنی برای مخاطب است

تهران- ایرنا- نقاش هایپررئالیست ایرانی گفت: افرادی که نگاهی شاعرانه و یا نشانه‌شناسانه به آثارم دارند از توضیحات خشک من مأیوس می شوند چون هدف نقاشی های من، کوران ذهنی برای مخاطب است.

صاحب‌خبر -

آخرین شب «سینمای تجسمی» یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر با پخش فیلم های «کمال الملک» به ‌کارگردانی علی حاتمی،«اسبی که شیهه نمی‌کشد» فیلمی درباره واحد خاکدان به کارگردانی ‌محمدرضا عینی، «نامه‌ای به آسمان» فیلمی درباره هانیبال الخاص به کارگردانی آرش رئیسیان پایان یافت.
خاکدان در نشست نقد و بررسی فیلم‌های نمایش داده شده در آخرین «سینمای تجسمی» یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر، گفت: نقاشان متعددی مسایل سیاسی، اجتماعی و مباحث دیگر را دستمایه آثارهنری خود قرار دادند ولی برای من نفس نقاشی کشیدن بزرگترین مساله بوده است.
واحد خاکدان نقاشی است که اگرچه در چند دهه کار هنری، دوره‌ها و حال وهوای متنوعی را تجربه کرده اما بیشتر او را بها عناوینی چون فتورئالیست یا هایپررئالیست توصیف می‌کنند. القابی که از نظر این نقاش 68 ساله، وصله‌های جوری برای هنرمند نیستند و تنها «برچسب»های ناکارآمدی هستند که نتیجه ای جز فروکاستن کار هنری ندارند.
خاکدان بر ذات غیرقابل پیش بینی هنر تاکید دارد و معتقد است که نمی‌توان هنرمند را در تعاریف ثابت یک مکتب هنری مصلوب کرد.
کاردان با تشریح رویکرد خود در نقاشی‌هایش گفت: خود را به هیچ مکتب هنری محدود نمی‌کنم و آثار من را باید به عنوان یک پروسه بلندمدت بررسی کرد؛ در هر دوره رویکرد شخصی خود را به صورت مستقل تجربه کرده‌ام ولی مداومت در کار نکته ای که فعالیت من بر آن استوار است همانطور در تمامی آثار گابریل گارسیا مارکز ردپای کتاب «صدسال تنهایی» را می‌توان دید.
وی افزود: هدف اصلی من پر کردن بوم و یا کاغذ سفید است و من به هیچ عنوان در شروع نقاشی نمی دانم اثرم چه سرنوشتی خواهد داشت؛ گاه یک «تاچِ رنگ» مدت ها روی بوم می ماند تا بعدها تصمیم ‌بگیرم به چه چیزی تبدیل شود.
خاکدان با تاکید بر استقلال هنر نقاشی گفت: ادبیات و نقاشی دو کشف جدا هستند و تعریف رابطه میان نقاشی و دیگر هنرها بسیار سخت است، نقاشی یک فعالیت شخصی و منسجم برای من است.
این هنرمند با تاکید بر «غیرتجریدی» بودن کارهایش به زمانی اشاره کرد که به دنبال اشیاء و نقاشی‌های فیگوراتیو است و افزود: چون نقاشی‌های من هیچ منبعی ندارند شاید باید سالها طول بکشد که چرایی یک اسب قرمز و یک کفش کهنه در اثر پاسخ داده شود.
خاکدان با اشاره به رویکرد اجتماعی کارهایش در قبل از انقلاب گفت: تحت تاثیر زندگی فلاکت بار مناطق دورافتاده ایران بودم و به همین دلیل برخی دوست داشتند من را «سوسیالیست رئالیست» بنامند درحالی که من هیچ وقت سیاسی نبوده‌ام، به فکر مردم محروم بودن نشانه «چپ» بودن نیست و البته پیکاسو نیز در کار خود رویکردهای اجتماعی داشته است.
وی با اشاره به تحول و تغییر در آثار خود گفت: کارهای من درحال بازگشت به قبل از امپرسیونیسم است و به سمت باروک و نقاشی قرن پانزدهم درحال حرکت است.

**نقاشی های خاکدان نوستالوژیک نیست
هلیا دارابی منتقد و پژوهشگر در نقد آثار خاکدان گفت: نقاشی‌های خاکدان، نوستالوژیک نیست و زیست مستقل دارد. در این فضا، اتمسفر فرم‌ها در اولویت و در مقابل، بازخوانی عناصر برای نقاش بی اهمیت است. زمانی که بگوییم اشیا در نقاشی ها ذهنی است می‌توان گفت اشیا دارای رفتاری مثالی هستند.
وی در مورد اشیا در آثار خاکدان، گفت: از همان ابتدا در هیچ کدام از آثارف اشاره به هویت ملی دیده نمی‌شود و حتی این هویت به نحوی از آنها زدوده می‌شود و جنبه عمومی پیدا نمی‌کند حتی در نقاشی‌های اجتماعی نمی‌توان ایران را دید.
وی افزود: استقلال تصویر، یک تفکر و اتفاق مدرن و نیازمند ابزاری برای تولید است. هر نشانه ای با خود معنی می آورد و وقتی هنرمند در یک پارادایم مدرن صحبت می‌کند، نه تنها در فرم بلکه در مفهوم نیز تحت تاثیر این نگاه است.

**فرار از معانی برای واهمه از سانتی‌مانتالیسم
جمال عرب‌زاده منتقد هنری نیز در این نشست، گفت: من معتقدم خاطرات شخصی هنرمند به صورت مستقیم در حرکت است و زندگی خود را دارد و هنرمند از معانی فراری است چون واهمه دارد که دچار سانتی‌مانتالیسم سطحی شود.
وی افزود: جنبه تکنیکی به هنرمند اجازه داده است تا با عناصری نوستالژیک چون « اتاق به هم ریخته» و« چمدان» دنیای دیگری بسازد.
وی با اشاره به سخنی از رولان بارت که «هر چیز که در دسترس باشد به آن معنا می‌دهیم»، گفت: تکنیک و معنا در یکدیگر گره خورده است و نمی‌توان تکنیک را از کار هنری جدا کرد به این مفهوم که تکنیک می‌تواند هدف باشد و کسی که متعهدانه در این کار پژوهش می‌کند مشکلی ندارد و خاکدان هنرمندی است که تکنیک را نمی‌توان جدا از اثرش تحلیل کرد.
وی افزود: ما با نقاشی جزییات روبرو هستیم که در خدمت یک کل قرار دارد و نکته بسیار مهم در آثار خاکدان، وابستگی اثر به فهم مخاطب است که در عین ساده‌گویی بسیار پیچیده است.
عرب زاده گفت: خاکدان در دوره ای کار را شروع می‌کند که نقاشی ایران به دنبال هویت است و سقاخانه در آن دوره شاخص‌ترین کار است. وی بازنمایی را در جستجوی شخصی خود شکل می دهد و همین رویکرد که خارج از جریان دوره اوست سبب می شود تا مدت طولانی نادیده گرفته شود. خاکدان با ممارست توانست خود را ثابت کند.

** هانیبال از دور ترسناک بود و از نزدیک دلبری می‌کرد
در آخرین شب «سینمای تجسمی» یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی، فجر آرش رئیسیان کارگردان فیلم «نامه‌ای به آسمان» درباره زندگی هانیبال الخاص، گفت: هانیبال از دور ترسناک بود و از نزدیک دلبری می کرد. الخاص بسیار خودش بود، خاموش و روشن بودن دوربین برایش اهمیتی نداشت و به همین دلیل می توان به تصاویر فیلم اعتماد کرد.
وی در تشریح شخصیت این هنرمند نقاش گفت: الخاص نقش بسیار پررنگی در نسل‌های بعد از خود ایفا کرد و بسیاری وام دار وی هستند. آموزش وی به نحوی بود که فرصتی مهیا می‌کرد تا هنرمند «خودش» را بیابد.
این کارگردان افزود: برای ساخت مستند پرتره از هانیبال الخاص سفری با وی داشتم و تصاویر خوبی از این هنرمند گرفتم که مورد اقبال او قرار گرفت و درزمان حیاتش در مراسم بزرگداشتی به نمایش درآمد.
وی با اشاره به اینکه این فیلم درحال تکمیل شدن است، گفت: این فیلم به دلیل رابطه عاطفی من با ایشان یک فیلم احساسی است و شاید نشود به عنوان یک فیلم آن را نقد کرد و به دنبال تکمیل این فیلم برای سال آینده هستم.
رئیسیان با اشاره به تمرکز بر روی هنرمندان انقلاب گفت: فضای زندگی این دسته ازهنرمندان برای من نوستالوژیک است و در دوره ای هستیم که بیش از هر دوره ای نیازمند نگاه به گذشته خود هستیم تا با جلوگیری از اشتباهات صورت گرفته برای آینده تصمیم بگیریم.
هانیبال الخاص زاده نقاش، منتقد و مدرس هنری، مترجم و نویسنده ایرانی بود که در ۱۳۰۹ در کرمانشاه متولد شد و در سال ۱۳۸۹ درگذشت.
الخاص از نقاشان نوگرای معاصر ایران بود که بیش از 35 سال از زندگی خود را در آموزش سپری کرد اما همواره نقاشی بر کارهای دیگرش سایه افکنده بود. وی آغازگر طراحی فیگوراتیو در نقاشی نوگراست و یکی از تاثیرگذارترین نقاشان و مدرسان هنری در جریان هنر معاصر نقاشی ایران بود.
بخش «سینمای تجسمی» یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر که از 8 بهمن ماه با نمایش«حرف هنر بهنام کامرانی» به کارگردانی مجتبی فلاحی آغاز شده بود، شب گذشته 14 بهمن ماه با فیلم «نامه‌ای به آسمان» درباره زندگی هانیبال الخاص به کارگردانی آرش رئیسیان پایان یافت.
در این بخش فیلم‌های دیگری چون «برادرها» ‏فیلمی درباره نیما و نامی پتگر به کارگردانی مانی پتگر، «ناقوس‌ها و صلیب‌ها» فیلمی درباره پیتر ‏بروگل هنرمند نقاش به کارگردانی لخ ماجوسکی، «خانه دوست» فیلمی درباره ابوالقاسم سعیدی به ‏کارگردانی محمد رضا عینی، «پیروسمانی» فیلمی درباره نیکو پیروسمانی هنرمند نقاش به ‏کارگردانی گیورگی شنگیا، «آندره روبلف» فیلمی درباره آندره روبلف هنرمند نقاش به کارگردانی ‏آندری تارکوفسکی، «ونسان عاشق» فیلمی درباره ونسان ونگوگ هنرمند نقاش به کارگردانی دوروتا ‏کبیلا و هیو ولچمن، «میان سایه و نور» فیلمی درباره‌ فرح اصولی به کارگردانی خسرو سینایی، ‏‏«شرح حال» فیلمی درباره ژازه تباتبایی به کارگردانی خسرو سینایی، «پرتره نهایی» فیلمی درباره ‏آلبرتو جاکومتی هنرمند مجسمه‌ساز به کارگردانی استنلی توچی، «غلامحسین نامی و گروه نقاشان ‏آزاد» به کارگردانی امیرحسین بهبهانی، «زندگی در تصویر» فیلمی درباره مرتضی ممیز به ‏کارگردانی مصطفی رزاق‬ کریمی، «اشباح گویا» فیلمی درباره فرانسیس گویا هنرمند نقاش به ‏کارگردانی میلوش فورمن، «دلواپس درختان بوم» فیلمی درباره حسین محجوبی به کارگردانی علی ‏محمد مسیحا، «زروان» فیلمی درباره ایرج اسکندری به کارگردانی فرانک آرتا، «کمال الملک» به ‏کارگردانی علی حاتمی، و «اسبی که شیهه نمی‌کشد» فیلمی درباره واحد خاکدان به کارگردانی ‏محمدرضا عینی، ‏نمایش داده شد. ‏
فراهنگ ** 9031** 9053

نظر شما