شناسهٔ خبر: 30745125 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

داووس 2019، راهبران وناقضان اصلی جهانی شدن-آذین صحابی*

تهران- ایرنا- داووس2019درحالی از فردا آغاز می شود که ترامپ، مکرون و می به عنوان راهبران اصلی نظام اقتصاد سرمایه داری و جهانی شدن در آن حضور ندارند وباچالش های سیاسی و اقتصادی داخلی و بین المللی درگیرند که می تواندکارایی ساختار اقتصاد سیاسی بین المللی کنونی را مورد تردید قرار دهد.

صاحب‌خبر -

«مجمع جهانی اقتصاد»(World Economic Forum)یک سازمان بین المللی اقتصادی غیرانتفاعی است که درسال1971میلادی به دست پروفسور « کلاس شواب» Klaus Schwab مهندس و اقتصاددادن آلمانی تاسیس شد. وی که متولد سال 1938است، دکترای اقتصاد دارد و در سال 1971 کتابی با عنوان «مدیریت تجارت مدرن در مهندسی مکانیک» منتشر کرد و در این کتاب استدلال کرد که مدیریت کسب و کار نوین امروزی و حفظ رشد اقتصادی و توسعه و رفاه در دراز مدت فقط در صورتی ممکن است که نه فقط منافع «سهام داران» بلکه منافع تمامی«ذی نفع ها» تامین شود. براساس نگاه وتحت مدیریت این اقتصاددان آلمانی، «مجمع جهانی اقتصاد» به جایگاهی برای آشتی و همکاری بخش خصوصی و دولتی در سطح بین المللی تبدیل شد. اکنون«مجمع جهانی اقتصاد» بالغ بر 700 کارمند در شهرهای ژنو، نیویورک، سان فرانسیسکو، پکن و توکیو دارد.
بنیانگذار آلمانی «مجمع جهانی اقتصاد» که هرسال اجلاس اقتصادی را در شهر «داووس» در کشورسوئیس برگزارمی کند، علاوه بر دکترای اقتصادی، کارشناسی ارشد مدیریت عمومی خود را از دانشگاه هاروارد دریافت کرده است. وی در سال 2016 کتابی با عنوان «انقلاب صنعتی چهارم» (The Fourth Industrial Revolution) نوشت که در سراسر جهان به 30 زبان ترجمه شده است و درسال 2018 نیز کتاب دیگری با نام «شکل دادن به انقلاب صنعتی چهارم» (Shaping the Fourth Industrial Revolution) از وی منتشر شده است.
شهر«داووس» درکشور سوئیس، مرتفع ترین شهر قاره اروپاست و تا قبل ازسال1971محلی برای اسکی بازی بود اما زمانی که درژانویه آن سال، «کلاس شواب» این شهر کوچک را برای گردهمایی صاحب نظران اقتصاد، سیاستمداران و صاحبان سرمایه روز جهان انتخاب کرد تا درباره اقتصاد سیاسی بین الملل بحث و تبادل نظر کنند، در کانون توجه قرار گرفت.
رویداد مهم دیگری که به برگزاری نخستین اجلاس «داووس» پیوند خورد و باعث شد در کنار روندها و رویدادهای دیگر، «جهانی شدن» (Globalization) به خصوص «جهانی شدن اقتصاد» رقم بخورد، اعلام فروپاشی سیستم«برتون وودز» (Bretton Woods System) از سوی «ریچارد نیکسون» رییس جمهوری وقت آمریکا بود.

**کنفرانس برتون وودز: آغاز تسلط دلار بر مبادلات اقتصادی جهان
در ژوییه سال 1944 میلادی، نمایندگان ایالات متحده آمریکا، انگلستان و 42 کشور دیگر در «نیوهمپشایر» در کنفرانس «برتون وودز» در آمریکا گردهم آمدند تا درباره نظام پولی و مالی جهان پس از جنگ جهانی دوم مشورت و تصمیم گیری کنند. در این کنفرانس، آمریکا که در سال های پایانی جنگ به اصرار انگلستان وارد شده بود، خود را بر اروپای ویران و جنگ زده مسلط و فاتح می دید و دو سوم طلای دنیا را نیز در اختیار داشت، اصرار می کرد که این سیستم نوین هم بر مبنای طلا و هم بر دلار این کشور قرار گیرد. بر اساس این سیستم، آمریکا برابری هر اونس طلا را با 35 دلار در بازارهای جهانی تضمین داد و به این ترتیب یک نرخ ارز ثابت ولی قابل تعدیل از سوی آمریکا بعد از پایان جنگ جهانی دوم پیشنهاد شد و یک نظام پایه طلا-دلار شکل گرفت و دلار به ارز مسلط در بازارهای جهانی تبدیل و ارزش پول سایر کشورها بر اساس آن تعریف شد.

**خروج یکجانبه «نیکسون» از سیستم «برتون وودز»: شوک آمریکایی به اقتصاد جهانی
هزینه های دولت آمریکا در دهه های 1950، 1960 و 1970 عمدتا به دلیل حضور در جنگ های ویتنام و کره، پرداخت هزینه «سازمان پیمان آتلانتیک شمالی» (ناتو) که در سال 1949 تاسیس شده بود و جنگ در شبه جزیره کره از سال 1950 تا 1953 به شدت افزایش یافت. جنگ فرسایشی و طولانی مدت ویتنام جان تعداد زیادی از سربازان آمریکایی را گرفت و اعتراضات مردمی را درآمریکا رقم زد. به این ترتیب، «نیکسون» رییس جمهوری آمریکا از حزب جمهوریخواه که افزایش تورم، کاهش رشد اقتصادی، کسری تراز تجاری و کسری بودجه داخلی را مشاهده کرد در اوت سال 1971، در بیانیه ای لغو سیستم «برتون وودز» را به طور یکجانبه اعلام کرد. با این اقدام، ماهیت اقتصاد بین الملل دگرگون شد و در واقع، دلار به ارزی بدون پشتوانه تبدیل شد و مانند این بود که کشورهای دیگر مشتی کاغذ پاره دردست داشته باشند. به عبارتی، بدون تضمین طلا، هیچ تکیه گاهی برای دلار وجود نداشت اما از آنجا که تمامی کشورها برای مبادله و صادرات کالاهای خود به بازار آمریکا و واردات از بازار این کشور، به دلار نیاز داشتند و طلای جهان نیز در اختیار آمریکا بود، نتوانستند در برابر این یکجانبه گرایی واشنگتن و خلف وعده آشکار نیکسون، اقدامی صورت دهند.به این ترتیب، گرچه با این اقدام نیکسون، ارزش دلار آشکارا سقوط کرد اما تا به امروز، پول آمریکا همچنان به تسلط خود بر بازارهای جهانی ادامه داده است.

**«داووس» و خروج یکجانبه آمریکا از «برتون وودز»: آغاز جهانی شدن
مطالعه تاریخ روابط بین الملل با رویکرد اقتصاد سیاسی حاکی از این است که بازیگران در عرصه سیاست بین الملل بر اساس انگیزه های اقتصادی وارد بازی می شوند و به کنش می پردازند. بر این اساس، نمی توان برگزاری نخستین اجلاس داووس در ژانویه سال 1971 از سوی یک کارآفرین آلمانی و خروج یکجانبه آمریکا به عنوان بزرگ ترین متولی اقتصاد لیبرال سرمایه داری تنها 6 ماه بعد را تصادفی دانست. باید به این نکته دقت کرد که در سال 1971 روند «تنش زدایی» با شوروی سابق و مذاکرات کاهش تسلیحات به تدریج کلید خورد و آمریکا بعد از فروپاشی شوروی در سال 1990 میلادی، از طریق دو نهاد «صندوق بین المللی پول» و «بانک جهانی» که ایده تاسیس آنها را در همان کنفرانس «برتون وودز» ارائه داد، کاملا بر اقتصاد جهان مسلط شد.
به گونه ای کاملا غیردمکراتیک و از قبل تعیین شده، پس از فروپاشی شوروی کشورهای جهان سوم همگی در پی دریافت وام به صندوق بین المللی پول روی آوردند اما با معیارهای سختگیرانه اقتصاد لیبرالی جهانی شده مواجه شدند که بر عدم تصدی گری دولت در اقتصاد، سیاست درهای باز، وضع نکردن تعرفه بر واردات و حمایت از سرمایه گذاری خارجی تاکید می کرد.
معیارهایی که اساس«جهانی شدن» و بین المللی شدن ایدئولوژی نولیبرالیسم و«اجماع واشنگتن»بود. کشورهای جهان سوم که همگی«توسعه» را با «رشد اقتصادی» یکسان دانستند و «رشد اقتصادی» را «صنعتی شدن» مترادف گرفتند، با اقتصادهای ضعیف خود به ناچار به سیاست های تحمیلی این دو نهاد تن دادند. این کشورها در این پروژه/پروسه جهانی شدن، «توسعه پایدار» را نادیده گرفتند و منابع طبیعی و انسانی خود را بی رویه هدر دادند. برخی از آنها بدهی های بسیار گزاف خارجی بالا آوردند و نه تنها نتوانستند به رشد و توسعه دست پیدا کنند، بلکه ورشکست شدند. البته برخی نیز مانند کشورهای جنوب شرق آسیا در برهه ای با رشد و توسعه بسیار سریع اقتصادی مواجه شدند.

**داووس 2019: روسای جهانی شدن: غایبان، ناقضان و بحران زدگان اصلی
چهل و نهمین مجمع جهانی اقتصاد در سوئیس از فردا آغاز به کار خواهد کرد اما نکته قابل توجه این است که غایبان اصلی آن همان شکل دهندگان و متولیان به این نظام سرمایه داری هستند که دست بر قضا اکنون درگیر بحران های اقتصادی و ناآرامی گسترده سیاسی در کشورهای خود شده اند.
«دونالد ترامپ» رییس جمهوری آمریکا هفته گذشته اعلام کرد که به دلیل تعطیلی بخشی از دولت فدرال و دست نیافتن به توافق در مورد بودجه ساخت دیوار مرزی با دمکرات ها، در داووس غایب خواهد بود. بحران دولت آمریکا نتیجه پافشاری ترامپ برای ساخت دیواری در مرزهای جنوبی این کشور است. این دیوار، یکی از وعده‌های وی در دوران تبلیغات انتخاباتی و نماد آشکار سیاستی است که می توان آن را «بیگانه ستیز» و «ضد مهاجرت» نامید و طنز ماجرا این است که با آرمان های «جهانی شدن» در تناقض آشکار است.
به عبارتی، این «بیگانه ‌ستیزی» و سیاست «اول آمریکا» در سیاست «ملی گرایی اقتصادی» ترامپ و تبلیغات سنگین وی که باعث رای آوردن وی شد، همگی در تضاد جدی با آرمان های داووس است و غیبت وی دهن کجی جدی به لیبرال های اقتصادی است که درداووس گرد هم آمده اند. « جنگ تجاری» چین و آمریکا، خروج از پیمان آب و هوایی پاریس، به چالش کشاندن پیمان «نفتا» همگی نشان دهنده این است که واشنگتن به عنوان راهبر جهانی شدن اکنون ناقض اصلی آن است و بی اعتنا به این پروژه یا پروسه، سایرین را به حال خود رها کرده است.
غایب دیگری که نبودش عملا نشانه شکست سیاست های وی و ناکامی دراداره نظام اقتصادی کشورش باشد، «امانوئل مکرون» رییس جمهوری فرانسه است که 10 هفته است با جلیقه زردهایی که برخی از آنها با نمادهای کمونیسم در دست شعار می دهند، دست به گریبان شده است. آنها اعتقاد دارند که وی رییس جمهوری ثروتمندان است، درکی از سختی‌های زندگی روزمره مردم ندارد و شکاف طبقاتی در جامعه فرانسه رو به گسترش است.
غایب مهم دیگر، «ترزا می» نخست وزیر انگلیس است که با چالش «برگزیت» دست و پنجه نرم می کند. بریتانیایی که به لحاظ ایدئولوژی سیاسی و اقتصادی نزدیک ترین به آمریکا بوده است و این«وینیستون چرچیل» بود که با زیرکی و درایت سیاسی خاص خود«هری ترومن»را واردجنگ جهانی دوم کردو«دوایت آیزنهاور» را در ایران به کودتای 28 مرداد سال 1332 شمسی واداشت.می توان گفت اکنون، لندن که نسخه نولیبرالیسم اقتصادی را بعد از فروپاشی شوروی همراه واشنگتن و سایر کشورهای غربی، برای سایر جهان تکثیر و اجبار کرد، درگیر جدی ترین چالش سیاسی بعد از جنگ جهانی دوم و در داووس غایب است.

**جهانی شدن: پروژه یا روند: برساخته ای تاریخی مورد تردید
باید دقت کنیم روندهایی که در اقتصاد سیاسی بین الملل کنونی مشاهده می کنیم همگی تاریخی و برساخته اجتماعی هستند. مثلا رییس بانک جهانی همواره یک آمریکایی و رییس صندوق بین المللی پول فردی ازاروپای غربی است که روندی کاملا از قبل تعیین شده و کاملا غیردمکراتیک است. روز 29 دی ماه، «سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد» (FAO)، در توییتی هشدار داد که تغییرات آب و هوایی و افزایش یک و نیم درجه ای میانگین دمای جهانی می تواند تا سال 2030 منجر به افزوده شدن 122 میلیون نفر دیگر به جمع افرادی شود که از «فقر شدید» رنج می برند. در این توییت، تغییرات اقلیمی مسئله ای جهانی عنوان شده که بیشترین پیامدهای آن متوجه اقشار آسیب پذیر جهان است.
بنابر تعاریف سازمان ملل، «فقر شدید» به وضعیتی اطلاق می شود که فرد از منابع ضروری برای ادامهٔ زندگی به ‌کلی محروم است و ادامه زندگی برای او دشوار می شود. فقرا در این وضعیت از تأمین نیازهای اساسی از قبیل خوراک، پوشاک و سرپناه ناتوان هستند و بانک جهانی اعلام کرده است اشخاصی که درآمد روزانه شان کمتراز2.12 دلار آمریکا باشد، در این طبقه بندی قرار می گیرند. طبق آمار ماه دسامبر سال 2018 «آزمایشگاه داده های جهانی»(World Data lab)، اکنون 8 درصد جمعیت جهان (بیش از 591 میلیون نفر) در فقر شدید به سر می برند.
از سوی دیگر، شبکه خبری «سی ان ان» امروز دوشنبه اعلام کرد، مجموع دارایی و ثروت 26 فرد ثروتمند طراز اول جهان به یک تریلیون و 400 میلیون دلار می رسد که این میزان برابر با دارایی سه میلیارد و 800 میلیون نفر دیگر در کره زمین است.
«جهانی شدن» که داووس، صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی ونولیبرالیسم اقتصادی ارکان و بنیادها و معیارهای اجرای آن هستند، موافقان و مخالفان و مزایا و معایب خاص خودش را دارد اما اکنون به شهادت آمارهای رسمی سازمان های بین المللی رسمی، فقر گسترده، تروریسم، توسعه نامتوازن، بیماری های واگیر، خشونت علیه زنان و کودکان، قاچاق انسان، تخریب گسترده محیط زیست و نظایر اینها واقعیت های دردناکی هستند که انسان ها در سراسر جهان از آنها رنج می برند و به نظر می رسد، «جهانی شدن» چه پروژه باشد و چه پروسه نتوانسته است در رهایی انسان ها از درد و رنج های خود موثر عمل کند؛ حال می خواهد در داووس امسال «بیل گیتس»،بنیانگذار مایکروسافت، «آنتونیو گوترش»، دبیرکل سازمان ملل، «جورج سوروس»، میلیاردر آمریکایی و «کریستین لاگارد» رییس صندوق بین المللی پول در دفاع از این نظام سخن بگویند و راه حل های تکراری برای نجات انسان ارائه کنند و از دستاوردهای جدید فناوری پرده بردارند.
**کارشناس بین الملل

نظر شما