به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، چهار تیپ کاربر در هشتگهایی که در توئیتر منتشر میشود، مشارکت میکنند؛ یک دسته رباتها هستند. اکانتهای رباتیک به صورت اتوماتیک تنظیم شدهاند یک سری جملات ثابت را توئیت و یک هشتگ خاص را ریتوئیت کنند. دسته دوم کاربران فیک(تقلبی) هستند. یک نمونه از این کاربران فیک اعضای گروهک تروریستی منافقین هستند که در آلبانی مستقرند؛ شاید تعدادشان دو تا سه هزار نفر باشد. از این تعداد، هزار نفر 10 یا 20 اکانت درست و به وسیله آنها فعالیتشان را در توئیتر آغاز میکنند.
سند این اظهارات من مطالبی است که جداشدگان از این گروهک در مصاحبه با رسانههای معتبر بینالمللی به آن اشاره کردهاند. وقتی دستور برای توئیت هشتگی میآید، این افراد وظیفه دارند با 20، 50 یا هر تعداد اکانتی که دارند، شروع به توئیت یا ریتوئیت کردن کنند.
دسته سوم اکانتهایی هستند که برای یک موضوع خاص اجیرشده هستند. اینها شرکتهایی هستند که قبلا تعدادی کاربر و ربات را ساماندهی کردهاند. فردی که میخواهد اینها کمکش کنند، اعلام میکند که میخواهم در فلان ساعت در فلان روز 10 هزار توئیت برای من منتشر شود. این شرکتها پولی میگیرند و این کار را انجام میدهند. اما دسته چهارم بسیار محدودند و شاید چند ده یا چند صد اکانت باشند. اینها کاربران واقعی هستند و نظرشان را میگویند و واقعا هم به دنبال براندازی هستند. این کاربران طبیعتا در هشتگهای ضدایرانی مشارکت میکنند. این چهار دسته کاربر، با یک سازماندهی و برنامهریزی، در فلان روز و فلان ساعت یک هشتگ را میزنند تا یک هشتگ را ترند جهانی(فراگیر) کنند. با این مکانیسم این چهار دسته میتوانند در یک ساعت 25 هزار توئیت درباره نشست ورشو بزنند. این اتفاقی است که در این هشتگها میافتد و معمولا هیچکدام از آنها هم ترند جهانی نشدهاند و نخواهد شد. علتش هم این است که تعداد زیادی اکانت فیک و ربات در این ترندها مشارکت دارند و توئیتر میفهمد ساختگی هستند و برای همین هم ترند جهانی نمیشود. در ترند شدن یک موضوع چند عامل موثر است.
تعداد کاربرانی که در یک بازه محدود و مشخص در مورد ماجرا توئیت میکنند و تعداد کسانی که آن توئیتها را ریتوئیت کردهاند، در ترند شدن موثرند. خود کاربرانی که در مورد موضوع حرف زدهاند نیز در ترند شدن مهم هستند، یعنی افراد شناختهشده و معتبر و رسانههایی که فالوورهای زیادی دارند، در این موضوع نقش دارند. اما درباره نشست ضد ایرانی ورشو تا الان اتفاقی نیفتاده است که اصطلاحا به این اجلاس ارزش خبری بدهد و جرقهای در میان کاربران بزند تا آنان تمایلی برای توئیت کردن در این زمینه داشته باشند. اگر هم در حد کمی خبر درباره این اجلاس منتشر شده، منطبق با تاریخ و ساعات انتشار هشتگ ضد ایرانی 15 ژانویه نبوده است. بهعنوان مثال جامجهانی را فرض کنید.
شاید یک سال قبل از شروع جامجهانی و در زمان قرعهکشی تیمها که موضوعی با ارزش خبری بالاست، چند صد هزار توئیت منتشر شود. اما اگر یک ماه قبل از جامجهانی، به ناگاه سه ساعت در یک شب، عدهای شروع به توئیت درباره جامجهانی کنند، این نشان میدهد این توئیت ساختگی است؛ زیرا نه اتفاقی افتاده است نه موضوعی پیش آمده و نه آن احساس، تشکیل و تشدید شده است. با این شرایط وقتی یک نشست در یک ساعت به ناگاه به میزان 25 هزار توئیت و ریتوئیت میرسد، به این معناست که یک سازماندهی مشخص وجود دارد. البته سازماندهی منافقین در توئیتر تنها محدود به موقعیت جغرافیایی آلبانی نیست.
در گذشته مواردی داشتهایم که هشتگی فارسی درباره ایران داغ شده اما بیشتر کاربرانی که آن را توئیت کرده بودند، در عربستان سعودی ساکن بودند. بهعنوان مثال در هشتگ مهاباد، بیشترین مشارکتکنندگان از عربستان سعودی بودند که هشتگ فارسی میزدند. این نیروهای ذینفع در هشتگهای ایرانی پراکندگی جغرافیایی دارند.
تعدادی در آمریکا و اروپا سازماندهی شدهاند؛ تعدادی متمرکز در آلبانی و تعدادی در عربستان سعودی هستند و یکسری هم هوادار در ایران دارند. نمیشود گفت تمام این 25 هزار توئیت ربات هستند. ما میدانیم یک عده هم طرفدار دارند. البته این تعداد آنقدر قلیل و اندک است که شاید توئیتهایشان به هزار عدد هم نرسد. ضمن اینکه کاربران مشارکتکننده در همین هشتگ « we supourt Poland sumit» تاریخ ساخت اکانتهای توئیترشان تحلیل شده است. عمده این اکانتها یعنی نزدیک 60 تا 70 درصدشان در بازه دو تا 6 ماه اخیر ساخته شدهاند و مشخص است با سازماندهی آمدهاند. البته توئیتر وقتی کشف کند این اکانت ربات یا مشکوک است، آن را مسدود یا حذف میکند. این گروهها دوباره یک سری اکانت تازه درست میکنند. برای همین معمولا عمر این اکانتها چند ماه بیشتر نیست.
نظر شما