شناسهٔ خبر: 30732090 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه سایه | لینک خبر

برانکو ایوانکوویچ:

خوشحال‌ترین آدم روی زمین هستم

برانکو ایوانکوویچ در یک گفت‌وگوی طولانی و خواندنی به نکات جالب و تازه‌ای در دوران فوتبالش در ایران اشاره کرد. به‌گزارش ورزش سه؛ سرمربی پرسپولیسی‌ها که به‌دلیل موفقیت‌های متوالی تبدیل به چهره‌ای بسیار محبوب‌تر از دوره حضورش در تیم ملی فوتبال ایران شده است در این گفت‌وگوی جدید به نکاتی اشاره می‌کند که بعضا برخی از آنها را نشنیده‌ایم. او در این مصاحبه اشاره کرده است که رابطه خوبی با اغلب سرمربیان لیگ برتر مثل امیر قلعه‌نویی، شفر، یحیی گل‌محمدی و ... دارد و نکته جالب گفت‌وگوی او جایی‌ست که او در‌خصوص خودش می‌گوید مثل گل بابونه، آرامش‌بخش است! برانکو که امروز از اردوی قطر به تهران بازخواهد گشت در‌حال‌ِحاضر در مرکز جنجالی‌ست که یک سر آن به سرمربی تیم ملی ایران بازمی‌گردد؛ اما ایوانکوویچ در این گفت‌وگو هم تلاش کرده وارد حاشیه ناراحت‌کننده فوتبال ایران نشود.

صاحب‌خبر -

چقدر با اولین روزی که به‌عنوان دستیار بلاژ به ایران آمدید تغییر کرده‌اید؛ هم رفتاری و هم فنی؟
وقتی آمدم ایران یک مربی شکل‌گرفته بودم که ۱۵‌سال سابقه داشتم. این خوشبختی را داشتم در کشورم کرواسی هم در باشگاه مربی بودم و هم در تیم ملی. با تجربه غنی ۱۵‌ساله وارد این کشور شدم. از ۱۷‌سال‌قبل که با چیرو (میروسلاو بلاژویچ) به ایران آمدم، الان خیلی بهتر هستم. بدون یادگیری و کار مداوم نمی‌توانستم به این سطح برسم. در‌کنار آن یادگیری‌ها، فوق‌لیسانس فوتبال گرفتم. مدام روی خودم کار کردم و هنوز به‌دنبال به‌روز‌شدن هستم. متون فوتبالی و اخبار را دنبال می‌کنم. یک مربی هیچ‌وقت نباید فکر کند کامل شده است.
البته از نظر ظاهری هم تفاوت‌هایی زیادی داشته و خوش‌تیپ‌تر شده‌اید.
حالا که این‌را گفتید یک ناهار مهمان من هستید.
فوتبال ایران چقدر تغییر کرده است؟ همچنین جامعه و مردمی که امروز در سطح شهر می‌بینید با آن‌روزها چه تفاوت‌هایی دارند؟
فوتبال مدام در‌حالِ تکامل است. هم در ایران و هم در دیگر نقاط دنیا. بازیکنان امروز آماده‌تر هستند. نظم و دیسپلین تاکتیکی بیشتر و شرایط کاری در اینجا بهتر شده است. البته مشکلات مالی مثل همان روزها‌ست. این مشکل را به‌سادگی نمی‌توان حل کرد.
آن پروفسور آرام و کم‌حرف دوران بلاژ، حالا عصبانی می‌شود، طغیان می‌کند و اهل چالش است؛ چه بر شما گذشت؟ اینها محصول گذر عمر است یا اثرات کار در فوتبال ایران؟
من وقتی دستیار چیرو بودم تصمیم‌گیرنده نهایی نبودم و رهبری سیاست‌گذاری‌ها با من نبود. من خودم را با خواسته‌های ایشان هماهنگ می‌کردم. اما الان همه‌چیز بر‌عهده من است. در این سال‌ها کشورهای مختلف را شناختم.
اما در زمان حضورتان در تیم ملی به‌عنوانِ سرمربی هم آرام و به‌دور از جنجال بودید.
چون آن زمان کمتر مرا می‌دیدید. الان هر روز در دید هستم؛ البته روی یک‌سری مسائل عصبانی می‌شود. مسائلی که روی سرنوشت خودم و بازیکنانم تأثیر می‌گذارد.
صبر و حوصله‌تان کم نشده است؟
نه. خیلی انگیزه دارم. صبور هستم اما از‌طرفی همین الان بی‌صبرانه منتظرم لیگ شروع شود. دائم در‌حال یادگیری مسائل جدید هستم.
صادقانه بگویید آیا این برداشت برای شما ایجاد نشده که اگر بخواهید در فوتبال ایران آرام و کم‌سر‌و‌صدا باشید حق‌تان خورده می‌شود؟
خب بله، طبیعی‌ست. برای این واکنش نشان می‌دهم که حقم لگدمال نشود.
روزی که بعد حذف از جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان در‌میان آن سیل انتقادات از ایران رفتید، تصور این‌را داشتید برگردید و مثل یک فرمانده فاتح، محبوب بخشی از جامعه ایرانی شوید؟ پیش آمده بود که در خلوت با خود بگویید که یک‌ روز برمی‌گردم و خودم را ثابت می‌کنم؟
وقتی از ایران رفتم مطمئن بودم برمی‌گردم اینجا. البته نمی‌دانستم چگونه و با چه روشی. من در تمام آن سال‌ها با ایران و سه باشگاه ارتباط داشتم.
کدام باشگاه‌ها؟
سپاهان، پرسپولیس و فولاد مرا می‌خواستند اما هر‌بار جور نمی‌شد که بیایم.
از استقلال چطور؟
خیر. بعد‌از جام جهانی وقتی از ایران رفتم، می‌توانستم سرمربی تیم ملی کرواسی شوم. پیشنهادش را داشتم ولی خودم قبول نکردم چون می‌خواستم وارد مرحله کار در سطح باشگاهی شوم. بگذارید یک جمله را بگویم. من الان خوشحال‌ترین آدم روی زمین هستم! می‌دانید چرا؟ چون ذره‌ای تنفر در وجودم نیست. حاضر نیستم به کسی بدی کنم. به خودم و دانش خودم ایمان دارم. سرنوشت شما را می‌برد به‌جایی‌که باید ببرد. هر‌روز به این فکر نمی‌کنم از کسی انتقام بگیرم یا خودم را به کسی ثابت کنم.
تصور و برداشت ما این‌است‌که برانکوی پرسپولیس دایره اختیارات وسیع‌تری نسبت‌ به برانکوی دوران تیم ملی داشت و به‌همین‌دلیل طی سال‌های‌ اخیر ایده‌های خودش را پیاده کرد و موفق شد.
البته در تیم ملی هم کاملا دستم باز بود. هم در دوره آقای فراهانی و هم در دوره آقای دادکان. هیچ‌وقت از من نپرسیدند که چرا آن بازیکن دعوت شد و این بازیکن دعوت نشد. همیشه با هم مشورت می‌کردیم؛ درباره پاداش‌ها و کمپ‌ها و ... می‌دانستم برخی مسائل شدنی نیست و با آنها کنار آمده بودم. نتایج‌مان هم درخشان بود. آن چهارسال، موفق‌ترین چهارسال تاریخ فوتبال ایران بود. قهرمان بوسان شدیم. باید قهرمان جام ملت‌ها هم می‌شدیم که سوم شدیم. قهرمان غرب آسیا و جام ال جی شدیم. به جام جهانی رفتیم. در آسیا کره‌ای را بردیم که چهارمین تیم ملی دنیا بود در آن سال‌ها. با ژاپنی که قهرمان آسیا بود در بین هشت تیم برتر جهان بود مساوی کردیم. بعد‌از جام جهانی هم قراردادم تمام شد و رفتم؛ کل داستان همین بود.
«پرسپولیس شما» امروز کمترین منتقد در‌میان پیشکسوتان این باشگاه را دارد؛ شاید الان انگشت‌شمار باشند آن منتقدان، چه مسیری را طی کردید برای رسیدن به این نقطه؟
بزرگ‌ترین علت این اتفاق صداقت من بود. دلیل دیگرش احترام گذاشتن است. من به همه آنهایی که روزی برای این تیم زحمت کشیده‌اند، احترام گذاشته‌ام. هر کسی یک آجر برای پرسپولیس گذاشته قابل احترام است.
تیم‌تان در این سه‌سال از روحیه‌ای برخوردار بوده که فقدان نفرات کلیدی، پنجره بسته و ... خدشه‌ای به کارتان وارد نکرد، منشاء این روحیه کجا بود؟
آن روحیه که شما می‌گویید از نام بزرگ این باشگاه و هوادارانش گرفته می‌شد.
نمونه مشخص این روحیه در فوتبال دنیا، مسی و رونالدو هستند که سال‌ها برای تصاحب توپ طلا تلاش کردند و ذره‌ای از انگیزه‌شان کم نشد.
می‌خواستم همین مثال را بزنم. به‌همین‌دلیل 10سال است که آنها بهترین هستند. می‌دانید چه فشاری روی کار آنهاست؟ همواره می‌گویند: «هرگز من به‌اندازه‌کافی خوب نیستم و می‌توانم بهتر شوم». پول برای آنها مهم نیست. سالانه ۱۰۰‌میلیون‌یورو درآمد دارند اما انگیزه‌شان کم نمی‌شود.
ما معتقدیم یکی‌از رمزهای موفقیت شما ایستادگی بر سر اصول است؛ به‌طورِمثال، بازیکنی مثل محسن مسلمان را با علم به توانایی‌های فنی‌اش کنار می‌گذارید تا اصول را حفظ کنید. در داستان طارمی و رضاییان و بقیه جداشدگان نیز همین مسئله دیده شد. این اصول‌گرایی ممکن است در آینده با کمی انعطاف نسبت ‌به نفراتی که نام بردیم مواجه شود؟
جوان‌تر که بودم خیلی خشن و تیز بودم. الان خیلی منعطف هستم و این تأثیر گذر عمر است. برای من مهم‌ترین مسئله «تیم» است. بازیکن باید بداند بخشی از تیم است. من با هیچ‌کدام از این نام‌ها مشکل شخصی ندارم.
البته از دید ما الان خشن‌تر از دوران قبل هستید.
نه، من الان مثل گل بابونه آرام‌بخش هستم.
تیم پرسپولیس، از نظر بدنی در دو‌سال اخیر «فوق‌العاده» بوده است و قطعا این فاکتور در موفقیت‌های پرسپولیس مؤثر بوده است. حتی می‌توان آمادگی و حفظ شرایط بدنی بازیکن مسنی مانند سید جلال حسینی را به روش‌های بدنسازی شما ربط داد. چرا در زمان مربیگری‌تان در تیم ملی، این آمادگی را نداشتیم؟
شرایط تیم ملی و باشگاه متفاوت است. شما تیم ملی را 10‌روز در‌اختیار دارید. دایی، یحیی، سهراب، زندی، مهدوی‌کیا و...یک‌ هفته قبل از جام جهانی به ما اضافه شدند. ستار زارع در همان تمرینات رباط صلیبی پاره کرد. شما درست می‌گویید. تمرینات بدنسازی خیلی مهم است. مثل کار فنی، اما از‌طرفی در باشگاه بیشتر می‌توان روی این بخش کار کرد.
همه دنیا کی‌روش را یک مرد با روحیه تهاجمی می‌شناسند. نه اینکه این رفتار را تائید کنیم؛ اما ما شما را همواره یک مربی با برخورد مناسب و ویژه می‌دانستیم که هرگز با هیچ‌کس تنش نداشته است. آیا در سال‌های اخیر اتفاق خاصی رخ داده که شما با کی‌روش و بعضا مربیان تیم‌های رقیب و داوران و... هر‌از‌چندگاهی تنش پیدا می‌کنید؟
من چه چیزی علیه کی‌روش گفتم؟ می‌توانید یک نمونه بیاورید؟ تا‌جایی‌که می‌دانم فقط او علیه من و پرسپولیس و کادر فنی‌ام صحبت کرده است. شما جایی دیدید که من علیه او بیانیه‌ای صادر کنم؟ یا از‌طرف کادرم حرفی زده شود؟ کی‌روش خودش با خودش دعوا می‌کند. می‌‌نویسد، پست می‌گذارد و ... و من اهمیت نمی‌دهم. از هیچ‌کسی متنفر نیستم و دنبال انتقام نمی‌روم و به‌همین‌دلیل خوشحال‌ترین آدم دنیا هستم.
چرا مردم در ایران آن‌طور که باید از فوتبال لذت نمی‌برند؟
از بازی‌های ما که خیلی لذت می‌برند.
 اما خواسته یا ناخواسته بیشتر درگیر حواشی فوتبال هستند تا موضوعات دیگر.
این بخش به رسانه‌ها برمی‌گردد. رسانه‌ها بیشتر به حواشی توجه می‌کنند تا فعالیت‌های بشردوستانه بازیکنان. کدام رسانه توجه داشته به این موضوع که؛ بازیکنان تیم من مبلغ قابل توجهی را جمع کردند برای تهیه دو ویلچر برقی و اهدای آن به دو فرد نیازمند؟ فقط دنبال این هستند که در تمرین کدام بازیکنان دعوا کردند. فوتبال که جنگ نیست. در نهایت همه ما همکار هستیم. من با شفر ارتباط خوبی دارم. با قلعه‌نویی که الان رقیب مستقیم من است، رفیق هستم. به یحیی که روزی شاگردم بوده احترام می‌گذارم. علی دایی بازیکن من بوده و الان از دیدار با او لذت می‌برم. برای مجید جلالی هم خیلی احترام قائل هستم.
چه حسی دارید وقتی که در این لیگ باید با شاگردان سابق خودتان، نفراتی چون کریمی، نکونام، دایی و گل‌محمدی و... مقابله کنید؟
قشنگ‌تر از این چه‌چیزی هست؟ البته من حاضر نیستم به برادر خودم هم ببازم. دوست دارم شاگردان سابق خودم را ببرم و بعد برایشان کری بخوانم.

نظر شما