شناسهٔ خبر: 30703962 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: نود | لینک خبر

افشاگري جديد برانکو از خط زدن ستاره استقلال از تيم ملي !

برانکو ايوانکوويچ در يک گفتگويي طولاني و خواندني با هفته نامه کيهان ورزشي به نکات جالب و تازه اي در دوران فوتبالش در ايران اشاره کرد.

صاحب‌خبر -

سرمربي پرسپوليسي ها که به دليل موفقيت هاي متوالي تبديل به چهره اي بسيار محبوب تر از دوره حضورش در تيم ملي فوتبال ايران شده است در اين گفتگوي جديد به نکاتي اشاره مي کند که بعضا برخي از آنها را نشنيده ايم.


او در اين مصاحبه اشاره کرده است که رابطه خوبي با اغلب سرمربيان ليگ برتر مثل امير قلعه نويي، شفر، يحيي گل محمدي و ...  دارد و نکته جالب گفتگوي او جايي است که او در خصوص خودش مي گويد مثل گل بابونه آرامش بخش است!


برانکو که فردا از اردوي قطر به تهران بازخواهد گشت در حال حاضر در مرکز جنجالي است که يک سر آن به سرمربي تيم ملي ايران بازمي گردد اما ايوانکوويچ در اين گفتگو هم تلاش کرده وارد حاشيه ناراحت کننده فوتبال ايران نشود.


مصاحبه برانکو را بخوانيد:

* چقدر با اولين روزي که به عنوان دستيار بلاژ به ايران آمديد تغيير کرده ايد؛ هم رفتاري و هم فني؟
- وقتي آمدم ايران يک مربي شکل گرفته بودم که 15 سال سابقه داشتم. اين خوشبختي را داشتم در کشورم کرواسي هم در باشگاه مربي بودم و هم در تيم ملي. با تجربه غني 15 ساله وارد اين کشور شدم. از 17 سال قبل که با «چيرو»(ميروسلاو بلاژويچ) به ايران آمدم الان خيلي بهتر هستم. بدون يادگيري و کار مداوم نمي توانستم به اين سطح برسم. در کنار آن يادگيري ها، فوق ليسانس فوتبال گرفتم. مدام روي خودم کار کردم و هنوز به دنبال به روز شدن هستم. متون فوتبالي و اخبار را دنبال مي کنم. يک مربي هيچوقت نبايد فکر کند کامل شده است.


*البته از نظر ظاهري هم تفاوت هايي زيادي داشته و خوش تيپ تر شده ايد.
- حالا که اين را گفتيد يک ناهار مهمان من هستيد.


* فوتبال ايران چقدر تغيير کرده است؟همچنين جامعه و مردمي که امروز در سطح شهر مي بينيد با آن روزها چه تفاوت هايي دارند؟
- فوتبال مدام در حال تکامل است. هم در ايران و هم در ديگر نقاط دنيا. بازيکنان امروز آماده تر هستند. نظم و ديسپلين تاکتيکي بيشتر و شرايط کاري در اينجا بهتر شده است.البته مشکلات مالي مثل همان روزها است. اين مشکل را به سادگي نمي توان حل کرد.


*مردم چطور؟ از ديد شما با اين فوتبال خوشحال تر از قبل هستند؟
- خب من تجربيات خيلي خوبي با مردم ايران داشته ام.آنها شاد و مهربان هستند. در ايران مردم بطور خارق العاده فوتبال را دوست دارند. آنها در فوتبال خيلي احساسي تر و با انگيزه تر هستند نسبت به گذشته.


*آن پروفسور آرام و کم حرف دوران بلاژ، حالا عصباني مي شود، طغيان مي کند و اهل چالش است؛ چه بر شما گذشت؟ اينها محصول گذر عمر است يا اثرات کار در فوتبال ايران؟
- من وقتي دستيار چيرو بودم تصميم گيرنده نهايي نبودم و رهبري سياست گذاري ها با من نبود. من خودم را با خواسته هاي ايشان هماهنگ مي کردم. اما الان همه چيز بر عهده من است.در اين سالها کشورهاي مختلف را شناختم.


* اما در زمان حضورتان در تيم ملي به عنوان سرمربي هم آرام و بدور از جنجال بوديد.
- چون آن زمان کمتر مرا مي ديديد. الان هر روز در ديد هستم. البته روي يکسري مسايل عصباني مي شود. مسايلي که روي سرنوشت خودم و بازيکنانم تاثير مي گذارد.

 


*صبر و حوصله تان کم نشده است؟
- نه. خيلي انگيزه دارم. صبور هستم اما از طرفي همين الان بي صبرانه منتظرم ليگ شروع شود. دائم در حال يادگيري مسايل جديد هستم.


*صادقانه بگوئيد آيا اين برداشت براي شما ايجاد نشده که اگر بخواهيد در فوتبال ايران آرام و کم سر و صدا باشيد حق تان خورده مي شود؟
- خب بله، طبيعي است. براي اين واکنش نشان مي دهم که حقم لگد مال نشود.


*اگر زمان به عقب برگردد کدام اشتباه را در فوتبال ايران انجام نمي دهيد؟
- من موردي براي تاسف خوردن ندارم. درست است که اشتباهاتي داشته ام و از اين به بعد هم خواهم داشت اما فکر نمي کنم اشتباهاتم تاثير گذار بوده است. البته من سعي مي کنم به گذشته بر نگردم و همواره جلو را نگاه مي کنم.


*روزي که بعد حذف از جام جهاني 2006 آلمان در ميان آن سيل انتقادات از ايران رفتيد، تصور اين را داشتيد برگرديد و مثل يک فرمانده فاتح، محبوب بخشي از جامعه ايراني شويد؟ پيش آمده بود که در خلوت با خود بگوئيد: يک روز برمي گردم و خودم را ثابت مي کنم؟
-وقتي از ايران رفتم مطمئن بودم برمي گردم اينجا. البته نمي دانستم چگونه و با چه روشي. من در تمام آن سالها با ايران و سه باشگاه ارتباط داشتم.


*کدام باشگاهها؟
- سپاهان، پرسپوليس و فولاد مرا مي خواستند اما هر بار جور نمي شد که بيايم.

 


* از استقلال چطور؟

-خير.بعد از جام جهاني وقتي از ايران رفتم مي توانستم سرمربي تيم ملي کرواسي شوم. پيشنهادش را داشتم ولي خودم قبول نکردم چون مي خواستم وارد مرحله کار در سطح باشگاهي شوم.بگذاريد يک جمله را بگويم. من الان خوشحال ترين آدم روي زمين هستم! مي دانيد چرا؟ چون ذره اي تنفر در وجودم نيست.حاضر نيستم به کسي بدي کنم. به خودم و دانش خودم ايمان دارم.سرنوشت شما را مي برد به جايي که بايد ببرد.هر روز به اين فکر نمي کنم از کسي انتقام بگيرم يا خودم را به کسي ثابت کنم.


* تصوروبرداشت ما اين است که برانکوي پرسپوليس دايره اختيارات وسيع تري نسبت به برانکوي دوران تيم ملي داشت و به همين دليل طي سالهاي اخير ايده هاي خودش را پياده کرد و موفق شد.
- البته در تيم ملي هم کاملا دستم باز بود. هم در دوره آقاي فراهاني و هم در دوره آقاي دادکان. هيچوقت ازمن نپرسيدند که چرا آن بازيکن دعوت شد و اين بازيکن دعوت نشد. هميشه با هم مشورت مي کرديم؛ درباره پاداش ها و کمپ ها و ...مي دانستم برخي مسايل شدني نيست و با آنها کنار آمده بودم.نتايج مان هم درخشان بود. آن 4 سال موفق ترين 4 سال تاريخ فوتبال ايران بود.قهرمان بوسان شديم. بايد قهرمان جام ملتها هم مي شديم که سوم شديم. قهرمان غرب آسيا و جام ال جي شديم. به جام جهاني رفتيم.در آسيا کره اي را برديم که چهارمين تيم ملي دنيا بود در آن سالها. با ژاپني که قهرمان آسيا بود در بين 8  تيم برتر جهان بود مساوي کرديم. بعد از جام جهاني هم قراردادم تمام شد ورفتم؛ کل داستان همين بود.


* الان در پرسپوليس هر بازيکني که در چارچوب انضباطي شما نباشد به راحتي و بدون واهمه کنارش مي گذاريد، در اين دو سال نيز از اين دست بازيکنان داشتيد.مديران باشگاه نيز از شما در قبال چنين تصميماتي حمايت مي کردند.آيا در آن مقطعي که سرمربي تيم ملي بوديد هم در شرايطي قرار داشتيد که از سوي مديران در مواجهه با بازيکناني که به اصطلاح سالار بودند حمايت شويد؟
- بله؛ بودند بازيکناني که من در برخي مقاطع نام شان را خط زدم. مثلا از استقلال و پرسپوليس دو بازيکن داشتيم و از فولاد 5 بازيکن. روي من فشاري نبود. آنچه در تيم ملي ايران جالب بود و الان هم هست، اين مسئله است که بازيکنان خيلي تيم ملي را دوست داشتند. بزرگترين ستاره استقلال در آن روزها «فرهاد مجيدي» بود. من ايشان را کنار گذاشتم. شايد الان بابت آن تصميم متاسف باشم اما آن روزها مجبور بودم از بين او و «آرش برهاني» بازيکن جوانتر را انتخاب کنم.

 


*چرا متاسف هستيد؟
-چون همواره دودل بودم نسبت به آن دو بازيکن اما به هر حال هميشه آناليز مي کنم. من بزرگترين ستاره استقلال را خط زدم ولي کسي به من چيزي نگفت. با فرهاد مجيدي حرف زدم و برايش دليل آوردم که چرا خطش زده ام.طبيعي بود ناراحت باشد اما مي دانست من سرمربي تيم ملي هستم.


*«پرسپوليس شما» امروزکمترين منتقد در ميان پيشکسوتان اين باشگاه را دارد؛ شايد الان انگشت شمار باشند آن منتقدان، چه مسيري را طي کرديد براي رسيدن به اين نقطه؟
-بزرگترين علت اين اتفاق صداقت من بود. دليل ديگرش احترام گذاشتن است. من به همه آنهايي که روزي براي اين تيم زحمت کشيده اند احترام گذاشته ام.هر کسي يک آجر براي پرسپوليس گذاشته قابل احترام است.


*تيم تان در اين سه سال از روحيه اي برخوردار بوده که فقدان نفرات کليدي، پنجره بسته و ... خدشه اي به کارتان وارد نکرد، منشا اين روحيه کجا بود؟
- آن روحيه که شما مي گوئيد از نام بزرگ اين باشگاه و هوادارانش گرفته مي شد.


*نمونه مشخص اين روحيه در فوتبال دنيا، مسي و رونالدو هستند که سالها براي تصاحب توپ طلا تلاش کردند و ذره اي از انگيزه شان کم نشد.
- مي خواستم همين مثال را بزنم. به همين دليل ده سال است که آنها بهترين هستند. مي دانيد چه فشاري روي کار آنهاست؟ همواره مي گويند:«هرگز من به اندازه کافي خوب نيستم و مي توانم بهتر شوم.» پول براي آنها مهم نيست. سالانه 100 ميليون يورو درآمد دارند اما انگيزه شان کم نمي شود.


*معمولا بازيکنان ايراني بعد يک فصل يا دو فصل قهرماني ارضا مي شوند، چه حربه اي را بکار برده ايد که اين تيم، در راه موفقيت سيري ناپذير شده است؟

- اين روحيه درست شد چون من روي آن اصرار دارم. با تمام احترامي که براي بازيکنان مسن تر دارم حتي آنها هم بايد هر روز خودشان را به من ثابت کنند. بهترين نمونه براي اين صحبت «سيد جلال حسيني» است. جوري تمرين مي کند که انگار تازه بازي کردن را آغاز کرده است. فلسفه کاري اش را تغيير داده و به همين دليل در اين دوسال بهترين بازيکن بوده است. يک زماني در پرسپوليس و تيم ملي به شکلي بود که طرف وقتي فيکس مي شد تا وقتي که دلش مي خواست فيکس مي ماند و ربطي هم به مربي نداشت. آنها طاقت رقابت را نداشتند. اما در تيم من اينطوري نيست. بازيکن ديروزهر چه بود تمام شد و امروز بايد بار ديگر خودش را به من ثابت کند. اين فلسفه کاري ما در پرسپوليس بوده است. من به بازيکنانم ياد مي دهم که روي موج شادي ديروز قرار نگيرند. ديروز تمام شد.

 


*ما معتقديم يکي از رمزهاي موفقيت شما ايستادگي بر سر اصول است؛ بطور مثال بازيکني مثل «محسن مسلمان» را با علم به توانايي هاي فني اش کنار مي گذاريد تا اصول را حفظ کنيد. در داستان «طارمي» و «رضاييان» و بقيه جداشدگان نيز همين مسئله ديده شد. اين اصولگرايي ممکن است در آينده با کمي انعطاف نسبت نفراتي که نام برديم مواجه شود؟
- جوانتر که بودم خيلي خشن و تيز بودم. الان خيلي منعطف هستم و اين تاثير گذر عمر است. براي من مهمترين مسئله «تيم» است. بازيکن بايد بداند بخشي از تيم است. من با هيچکدام از اين نام ها مشکل شخصي ندارم.


* البته از ديد ما الان خشن تر از دوران قبل هستيد.
- نه، من الان مثل گل بابونه آرام بخش هستم.


*آيا درست است که برانکو با تعدد ستارگان تيم هاي تحت نظرش مشکل دارد؟ آيا شما با نفرات محدود بهتر کار مي کنيد؟
- هميشه تکرار مي کنم که دوست دارم در تيمم ستاره داشته باشم مخصوصا پرسپوليس که بايد ستاره داشته باشد. من اين خوشبختي را داشته ام که در تيم هاي مختلف با ستارگان کار کرده ام. در تيم ملي ايران با علي دايي، کريم باقري، علي کريمي، مهدي مهدوي کيا، وحيد هاشميان و ...اينها اعجوبه بودند. در کرواسي هم با بوبان، شوکر، بيليچ، يارنيچ، پروسينکچي،بوکسيچ و ...کار کردم، اينها نسل قبل بودند و در نسل بعدي با مودريچ، مانژوکيچ،لورن،ويدا، کواچيچ و ...کار کردم. بازهم مي گويم که باشگاهي بدون ستاره نمي تواند به جايي برسد ولي ستارگاني که در خدمت تيم باشند. من هم از کار کردن با آن ستارگان لذت مي برم. ستارگان هستند که مردم را جذب مي کنند. اسپانسرها تيم هاي پرستاره بيشتر دوست دارند.


*زمان آمدن به ايران، هيچ پالس يا حتي وعده صريحي مبني بر مربيگري تيم ملي وجود نداشت؟
- نه، هرگز. حتي به اين موضوع فکر هم نکردم.


*تيم پرسپوليس، از نظر بدني در دو سال اخير «فوق العاده» بوده است و قطعا اين فاکتوردر موفقيت هاي پرسپوليس موثر بوده است. حتي مي توان آمادگي و حفظ شرايط بدني بازيکن مسني مانند «سيد جلال حسيني» را به روش هاي بدنسازي شما ربط داد. چرا در زمان مربيگري تان در تيم ملي، اين آمادگي را نداشتيم؟
- شرايط تيم ملي و باشگاه متفاوت است. شما تيم ملي را ده روز در اختيار داريد. دايي، يحيي، سهراب، زندي، مهدوي کيا و...يک هفته قبل از جام جهاني به ما اضافه شدند. ستار زارع در همان تمرينات رباط صليبي پاره کرد. شما درست مي گوئيد.تمرينات بدنسازي خيلي مهم است. مثل کار فني، اما از طرفي در باشگاه بيشتر مي توان کار کرد روي اين بخش.


*همه دنيا کي روش را يک مرد با روحيه تهاجمي مي شناسند. نه اينکه اين رفتار را تأييد کنيم اما ما شما را همواره يک مربي با برخورد مناسب و ويژه مي دانستيم که هرگز با هيچکس تنش نداشته است. آيا در سال هاي اخير اتفاق خاصي رخ داده که شما با کي روش و بعضا مربيان تيم هاي رقيب و داوران و... هر از چندگاهي تنش پيدا مي کنيد؟
- من چه چيزي عليه کي روش گفتم؟ مي توانيد يک نمونه بياوريد؟ تا جايي که مي دانم فقط او عليه من و پرسپوليس و کادر فني ام صحبت کرده است. شما جايي ديديد که من عليه او بيانيه اي صادر کنم؟ يا از طرف کادرم حرفي زده شود؟ کروش خودش با خودش دعوا مي کند. مي نويسد، پست مي گذارد و ... ومن اهميت نمي دهم. از هيچکسي متنفر نيستم و دنبال انتقام نمي روم و به همين دليل خوشحال ترين آدم دنيا هستم.


*چرا مردم در ايران آنطور که بايد از فوتبال لذت نمي برند؟
- از بازي هاي ما که خيلي لذت مي برند.

 


*اما خواسته يا ناخواسته بيشتر درگير حواشي فوتبال هستند تا موضوعات ديگر.

- اين بخش به رسانه ها برمي گردد.رسانه ها بيشتر به حواشي توجه مي کنند تا فعاليت هاي بشردوستانه بازيکنان. کدام رسانه توجه داشته به اين موضوع که؛بازيکنان تيم من مبلغ قابل توجهي را جمع کردند براي تهيه دو ويلچربرقي و اهداي آن به دو فرد نيازمند؟ فقط دنبال اين هستند که در تمرين کدام بازيکنان دعوا کردند. فوتبال که جنگ نيست. در نهايت همه ما همکار هستيم. من با شفر ارتباط خوبي دارم. با قلعه نويي که الان رقيب مستقيم من است رفيق هستم. به يحيي که روزي شاگردم بوده احترام مي گذارم. علي دايي بازيکن من بوده و الان از ديدار با او لذت مي برم. براي مجيد جلالي هم خيلي احترام قائل هستم.


* چه حسي داريد وقتي که در اين ليگ بايد با شاگردان سابق خودتان، نفراتي چون کريمي، نکونام، دايي و گل محمدي و...مقابله کنيد؟
- قشنگ تر از اين چه چيزي هست؟ البته من حاضر نيستم به برادر خودم هم ببازم. دوست دارم شاگردان سابق خودم را ببرم و بعد برايشان کري بخوانم.


* اين همان روحيه آشناي پرسپوليس است که مي گويد: «بايد برنده بود.» اتفاقا روزي از علي پروين جمله اي شبيه جمله شما را شنيديم که مي گفت: هيچوقت دوست ندارم ببازم.
- من هميشه دربي استقلال و پرسپوليس را مثال مي زنم. چه چيزي از اين بهتر و زيباتر است؟ من عاشق جو قبل از دربي هستم وقتي طرفداران دو تيم سر به سر هم مي گذارند و ...


*تعداد زيادي مدير در اين سالها به باشگاه پرسپوليس رفت و آمد داشته اند اما شما همچنان مانده ايد؛ اين عدم ثبات مديريتي آزار دهنده نبوده است؟
- البته اين قطعا مشکل ساز بوده است. من نمي توانم به جزئيات اشاره کنم. همانطور که ثبات و استمرار در بحث مربيگري مهم است در بحث مديريت هم اهميت دارم. از روزي که به اين باشگاه آمده ام براي اولين بار است که 7 بازيکن جديد جذب کرده ام. خيلي اصرار نداشتم روي تغييرات زياد.


*درباره شفر و سبک کاري اش چه نظري داريد؟
- شفر را بيش از 20 سال است مي شناسم. خيلي با تجربه است و نتايج خوبي گرفته است. وقتي آمد استقلال، اين تيم را بالا کشيد. هر کدام از ما سبک خودمان را داريم.


* آيا سبک و ايده جديدي را در ليگ امسال ديده ايد؟
- خب يحيي گل محمدي روي فلسفه کاري خودش اصرار دارد.استقلال هم همينطور.قلعه نويي با استايل و سبک خودش که موفق هم است بازي مي کند. زيبايي فوتبال به همين سبک هاي مختلف است.


*صبح از خواب بيدارمي شويد و مي شنويد بازيکنان به دليل عدم دريافت مطالبات خود اعتصاب کرده اند؛ چه حسي پيدا مي کنيد؟
- من بازيکنان را درک مي کنم چون اين شغل آنهاست و خانواده دارند. هر کسي روي دريافتي خود حساب مي کند.ثبات مالي خيلي مهم است.


*اخيرا با شفر گفت و گويي را داشتيم. معتقد بود تيم هاي ايراني با فوتبال بلند به جايي نمي رسد و از بازي تيم شما مثال آورد و گفت آن سبک فوتبال نهايتا تا فينال آسيا مي رسد و برابر کاشيما، وقتي حريف يک مدافع بلند دارد که همه توپ ها مي زند عملا به بن بست رسيده است.
- من با اين نظر تا جايي موافقم که در آسيا نتيجه گرفتن براي تيم هاي ايراني ساده نيست اما ما آنجا عالي نتيجه گرفتيم.مسئله اين است که رقباي ما بازيکنان خارجي که هر کدام چند ميليون دلار ارزش دارند را جذب مي کنند و اين توازن را برهم مي زند. تفاوت ما با آنها در همين بازيکنان گرانقيمتي است که مي خرند. آن بازيکنان کيفيت ايجاد مي کنند. براي ما سيامک نعمتي بازي مي کرد، البته اگر در بازي برگشت بازي مي کرد شايد مي برديم. ما در همان بازي که آقاي شفر مي گويد، اگر عليپور دقيقه 5 آن گل را مي زد يا شانس ديگرمان در نيمه اول گل مي شد و داور بازيکني که بشار را زد اخراج مي کرد و ...همه چيز متفاوت مي شد. داور دقيقه 93 بازيکن ما را اخراج کرد در حاليکه خطا روي يار ما شده بود.


*پرسپوليس قهرمان ليگ برتر مي شود؟
- بر اساس اطلاعاتي که گرفته‌ايم، بازي‌هاي ما بسيار پرفشار خواهد بود. هر سه، چهار و پنج روز يک بار بازي خواهيم داشت. بازي‌هاي ليگ، جام حذفي و همين‌طور ليگ قهرمانان آسيا. هدف‌مان جنگيدن براي قهرماني است، برد در بيشترين تعداد بازي‌ها و از اين مسئوليت‌مان فرار نمي‌کنيم چون به هواداران‌مان بدهي داريم. بزرگي باشگاه پرسپوليس اين وظيفه را به عهده ما گذاشته است.


* به عنوان سوال آخر، آيا بازيکني هست که همين الان آرزوي جذب او را داشته باشيد؟
- نه، من بازيکنان بزرگ زيادي را تمرين داده ام. مثلا کريمي که استعدادش مساوي با استعداد مسي بود اما متاسفانه مصدوميت سختي برايش پيش آمد. او را با فان باستن مقايسه مي کنم که دچارهمان مصدوميت شد و کنار رفت اما کريمي باز هم بازي کرد.

نظر شما