شناسهٔ خبر: 30674906 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرنامه دانشجویان ایران | لینک خبر

محمدرضا کائینی

نواب صفوی بدون رتوش

از میان تصاویری که از نواب یافته واندوخته ام، دو عکس فوق آمده را بیش از بقیه دوست دارم. نخست تصویری که او را در حال صلای اذان در لحظه بسته شدن به تیرک اعدام نشان می دهد و دوم که نمایی است از کالبدی که در دوری از صاحب خویش،به ابدیت چشم دوخته است...

صاحب‌خبر -

خبرنامه دانشجویان ایران: محمدرضا کائینی*// او عشق دوران نوجوانی من بود که تا هنوز، خلوص، شجاعت و پاکبازی اش، ذهن ودل مرا در افسون خود دارد.

روزی که او را شناختم، هنوز هزاررنگ تاریخ را ندیده بودم. تنها شفقت ودلیری و جانبازی اش مرا گرفت، بعدها که زمانه و کارنامه او و معاصران و رقیبانش را کاویدم، همچنان در کمند مهر او ماندم.

نواب در روزگاری رخ نمود که اربابان، قزاق سوادکوه را از ایران رانده بودند و برای این دیار طرحی نو در می انداختند. همیشه گفته ام که آزادیِ پس از دیکتاتوری به رغم مواهب خویش، مضاری دارد. در آن روزگار به رغم آنکه جریان اصیل دینی و ملی تجدید قوا می کرد، گروههایی نیز بودند که هویت واستقلال و سیادت ایرانیان را به سخره می گرفتند و آنان را همچنان طفیل بیگانه گان می خواستند.

نواب سیاستمدار نبود و صد البته سیاست باز. او در انبان خویش آرمانگرایی وعدالت خواهی داشت. در همین احوال بود که با رهبران نهضت ملی پیمان مودت بست و البته این دست او و یارانش بود که شاخص ترین موانع ملی شدن نفت را از سر راه برداشت (این را طالقانی که خود متمایل به مصدق بود، بر مزارش در احمد آباد ساوجبلاغ گفت) هم پیمان او اما، به محض برتن کردن جبه صدارت، نخست وی را به زندان افکند و تا بیست ماه نیز، آزادش نکرد! او پس از آزادی دریافت که کاهلی سیاست مداران در امر دین، به دلیل ضعف فرهنگ مذهبی جامعه است واز آن پس، تنها در طریق تبلیغ اسلامی وشیعی گام زد.

امروز پس از سال ها و مانند همه بنی بشر، او را مصون از خطا نمی بینم. چه اینکه مثلا: می توانست در پی توافق با اعضای جبهه ملی در منزل محمود آقایی، از آنان تضمین های بیشتری بگیرد، یا نظم گروهی افزون تری بر فدائیان اسلام حاکم گرداند و یا دریابد که آذر سی و چهار، اسفند بیست و نه نیست و خفقان و خشونت آمریکایی حاکم بر جامعه، علاجی فراتر از حذف حسین علاء دارد و....الخ.

این ایرادات و نظایر آن، حتی اگر وارد باشد، چیزی از ارزش ِکرده او و حواریونش نمی کاهد. در این جهان، اعمال به ثمن صدق و اخلاص می سنجند و اگر چنین باشد، هیچیک از چهره های نمادین یافعال دوران نهضت ملی و پس از بیست وهشت مرداد، چون او از این گوهرشب چراغ برخوردار نبودند. او درحالی مردانه به مسلخ رفت که برخی ملی نمایان، از دولت موسوم به کودتا، مقاطعه ها و امتیازات مالی کلان دریافت می کردند و مواجهه با حاکمیت نوپدید را عبث می انگاشتند!...بگذریم .

از میان تصاویری که از نواب یافته واندوخته ام، دو عکس فوق آمده را بیش از بقیه دوست دارم. نخست  تصویری که او را در حال صلای اذان در لحظه بسته شدن به تیرک اعدام نشان می دهد و دوم که نمایی است از کالبدی که در دوری از صاحب خویش،به ابدیت چشم دوخته است...

* پژوهشگر تاریخ

نظر شما