شناسهٔ خبر: 30674657 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: طرفداری | لینک خبر

خاطره اردوی انجمن های اسلامی.بخش نهابی و اصلی بابت تاخیر چند روزه متاسفم و پوزش میخام

سعید جاویدی

صاحب‌خبر -

آنچه گذشت

من و چند نفر دیگه 

به همراه  آنش آموزان چند مدرسه مشهد رفتیم  اردوی آخلمد

و اونجا به یه مورد جالب البته از نظر خودم برخوردم

  حالا اصل داستان

همه خسته و کوفته از تفریح برگشتیم و هر کی سمت مکانی که دست مدرسه بود تو گوشه های سوله گرفتن خوابیدن

مکانی که دانش آموزان ما که محمودیه ۶ بود درست روبروی در ورودی سوله بود.

منم روبرو و چشمم به سمت در که یه براندازی بکنم

همه میومدن و خسته و کوفته از در وارد میشدن و میفتادن و من به مورد جآلبی برخورد نمیکردم

تا یکی خاص بود و نظرمو جلب کرد

نگاش که میکردم میدیدم

زیر چشمم خط چشم مشکی و غلیظ کشیده

گفتم اینجا اردوی انجمن هایی اسلامی

پسره آرایش کرده؟

مگه میشه

اصلا با عقل جور در نمیاد 

دیگه سوژه و ماموریت من درست شد

تا شبش با خودم راه و روش نزدیک شدن بهش رو امتحان میکردم و رفتم پیش مسئول اصلی و یه جورایی با غرور گفتم آگه مچ یکیو بگیرم چی کار میکنی 

گفت یعنی چی

گفتم حالا بماند و اونم اصرار بهش گفتم آگه بهت ثابت کنم یکی اینجا آرایش میکنه چی میدی بهم

مرده خندید گفت برو پسر جان

منم گفتم بهت ثابت کنم چیکار میکنی

گفت تو ثابت کن من مسئول اصلی انجمن رو تو محمودیه میدم بهت

من قبول کردم و رفتم شبش دیگه تا وقتی که خاموشی رو نزده بودن یه بار دیکه قشنگ برانداز کدوم دیدم

ای بابا خط چشم ندارن چرا این داره چرا زیر خط چشم این پسره سیاهه 

چرا اینجوریه کی میره خط چشم میکشه

چه محصول خوبی که از صبح تا شب از بین نمیره

از آمار گیری اسمشو و مدرسشو فهمیدم

اسمش امیر و مدرسش میرزا کوچک خان 

فردا شد کلی نقشه کشیدم و بهترین کار این بود بندازمش تو آب

تا خط چشمش پاک شه

نظر شما