سرویس اجتماعی جوان آنلاین – مهسا گربندی: دو سال از حادثه پلاسکو میگذرد. ۳۰ دی ۹۵ بود که ساختمان پلاسکو فروریخت و خسارات جانی و مالی زیادی را برجا گذاشت. آنهایی که جانشان را از دست دادند، خانوادههایشان داغدار شدند و به مرز افسردگی رسیدند و آنهایی هم که زنده ماندند، از لحاظ مالی زمینگیر شدند و آوار بیرونقی کسب وکار بر سرشان خراب شد. تا جایی که امروز برخی از کسبه پلاسکو برای گذراندن زندگیشان مسافرکشی میکنند و روزهایشان را به سختی پشت سر میگذارند.
با وقوع حادثه پلاسکو، چند صد فروشگاه و تولیدی عمده پوشاک، بدون سرمایه و جا باقی ماندند و دستشان آنقدر خالی بود که قدرت اجاره یک مغازه کوچک برای ادامه فعالیتشان را نداشتند. به همین علت، مسئولان وعده و وعید دادند و حرفهایشان بهطور موقت، تسکینی بر زخم عمیق کسبه پلاسکو شد. همان روزها بود که به کسبه پلاسکو گفتند که تا پیش از آغاز خریدهای شب عید، محلی را برای استقرار آنها در نظر خواهند گرفت و نهایتا مجتمع تجاری و اداری نور، واقع در تقاطع خیابان طالقانی و ولیعصر (عج) به مقصد کسبه پلاسکو تبدیل شد. مجتمعی که چندین سال از ساخت آن میگذشت، اما بیرونقی و بیرمقی آن، باعث تعجب همگان شده بود.
بیرونقی کار و کاسبی پلاسکوییها در مجتمع نور تهران
اینجا مجتمع نور تهران است که در ۷ طبقه آن بیش از ۱۰۰۰ واحد تجاری جایگرفته و دارای پارکینگ و امکانات رفاهی و ایمنی زیادی است. اما متاسفانه رونق زیادی در آن دیده نمیشود. بالای درب ورودی مجتمع نور تهران بنزی نصب شده که روی آن نوشته «تولیدکنندگان پوشاک ساختمان پلاسکو، عرضه پوشاک کلی و جزئی به قیمت عمده، بالاترین کیفیت و نازلترین قیمت» و خبر از این میدهد که کسبه پلاسکو در این مجتمع فعالیت میکنند. اما خدمات کامپیوتری، صرافی، کافه، رستوران، کیف، کفش، طلافروشی و دیگر مغازههای این مجتمع باعث سردرگمی مشتریان میشود و مشخص نیست که کسبه پلاسکو در کدام یک از این مغازهها مستقر شدهاند.
خاک پلاسکو عجیب بود و برایمان برکت داشت
آنطور که به نظر میرسد جانمایی پلاسکوییها بهخوبی انجام نشده. مجتمع نور تهران آنقدر خلوت است که نشان میدهد حال کسبه پلاسکو در اینجا خوش نیست. ساعت نزدیک ۱۰ صبح است و به دلیل آنکه عمده فروشندگان بر سر کار نیامدهاند، تاریکی عجیبی، فضا را گرفته است. چراغ یکی از مغازهها در طبقه دوم روشن شده و این فروشنده پیراهن مردانه جعبهای، کارش را آغاز کرده است. به داخل مغازه میرویم و بعد از اینکه این فروشنده تایید میکند که از کسبه پلاسکو بوده با او درباره مشکلات و دغدغههای کار و کاسبیاش گفتوگو میکنم. محمدرضا حقبیان که ۷۴ سالش است، میگوید: «مجتمع نور تهران، شیک و تمیز است، اما در اینجا کار و کاسبیمان رونقی ندارد. در اینجا باید ساعتها منتظر بشینیم و چشم به در بدوزیم تا شاید یک مشتری بیاید و از ما خرید کند. متاسفانه ما را به جایی آوردهاند که خلوت است و مردم هیچ رمقی برای خرید کردن در آن ندارند.»
آقای حقبیان از روزهایی که در پلاسکو کار میکردند یادی میکند و میگوید: «خاک پلاسکو، خاک عجیبی داشت. خیلی پربرکت بود و هیچکس در آنجا ورشکست نشد. کارخانههای زیادی بخاطر رونق پلاسکو فعال بودند، آنقدر خوب بود که از ساعت ۷ صبح کارمان را شروع میکردیم. اما حالا چی؟ وقتی مشتری سراغمان نمیآید و انگیزهای برای کار نداریم. شروع به کار ساعت ۱۰ و ۱۱ میشود، چون زود آمدن فایدهای ندارد.»
قرار بود تا امسال پلاسکو را بسازند اما حالا میگویند تا شهریور سال ۹۹ صبر کنید!
محمدرضا حقبیان با اشاره به کند پیش رفتن کارهای ساخت و ساز و ورشکست شدن بسیاری از کاسبان میگوید: «قرار بود امسال ساختمان را بسازند و تحویل دهند، اما هنوز در مرحله گودبرداری ماندهاند و میگویند تا شهریور سال ۹۹ صبر کنید. چه صبری؟! با این حجم استرس و نگرانی ما را به حال خودمان رها کردهاند و فقط وعده و وعید سالهای بعد را میدهند، اما نگاه نمیکنند که چه بلایی بر سر پلاسکوییها آمده و چه آوار مصیبتی بر سر آنها، خانوادههایشان و کارگران کارخانههایشان فروریخته است.»
این فروشنده پیراهن مردانه با اشاره به اینکه شرایط پیشآمده و بیتوجهی مسئولان پلاسکوییها را نابود کرد، میگوید: «هیچ کدام از مسئولان، مسئولیت قبول نمیکنند. ضعف عملکرد آنها دامن پلاسکوییها را گرفته و باعث شده تا بسیاری از کسبه از سر ناچاری وارد شغل پیک موتوری یا آژانسهای اینترنتی شوند و به کلی از شغل قبلیشان دست بکشند. زیرا که نه سرمایهای برایشان ماند و نه مغازهای برای کار دارند.»
آقای حقبیان چای تازه دم میریزد و یک لیوان چای هم به من تعارف میکند و میگوید: «خیلی از پلاسکوییها امیدشان را از دست دادهاند، اما من امیدوارم با تلاش و پیگیریهای شما، مسئولان به خودشان بیایند و سرعت کار ساخت پلاسکو را بالا ببرند.»
پلاسکوییها آنقدر ناراحتند که حتی رمقی برای حرف زدن درباره مشکلاتشان ندارند!
از آقای حقبیان تشکر میکنم و از آنجا به سمت مغازه دیگری حرکت میکنم. به سراغ این فروشنده پوشاک که گویا همین چند دقیقه پیش رسیده است، میروم و بعد از اینکه مطمئن میشوم او هم از پلاسکوییها بوده درباره مشکلاتش سوال میپرسم که پاسخ میهد: «آنقدر درباره مشکلاتمان حرف زدیم خسته شدهام. بهتر است سراغ یک نفر دیگر بروی، چون من اصلا حوصله ندارم.» میگویم: «شاید با صحبتهای شما و انتشار گزارشی در این باره قدمی برای حل مشکلاتتان برداشته شود.» با ناراحتی میگوید: «اگر میخواستند قدمی بردارند در این دو سال بر میداشتند. مسئولان که کموبیش در جریان مشکلات ما هستند. اینجا هیچ رمق و رونقی نیست، پس بیایید خودمان را گول نزنیم و الکی وقت همدیگر را نگیریم.»
چون پراکنده شدیم، خیلی از مشتریانمان را از دست دادیم
هنوز هم مغازههای زیادی بستهاند و کارشان را شروع نکردهاند. اما انتهای یکی از سالنها، چراغ یک دیگر از مغازهها روشن شده و لباسها در ویترین این مغازه دیده میشود. وارد میشوم و از فروشنده درباره مشکلات دو سال پس از حادثه پلاسکو سوال میپرسم. میگوید: «از صبح تا شب هیچکس نمیآید و فروش در این مجتمع بسیار ضعیف است. دیگر تصمیم گرفتهایم که از اینجا برویم. هر بار گفتیم شاید وضعیت بهتر شود، اما بهتر که نشد هیچ! بدتر هم شده است.»
حسین رضازاده که میگوید ۵۳ سالش است، ادامه میدهد: «بهمن ۹۵ به اینجا آمدیم و خیلی از مشتریانمان را از دست دادیم. چون که ۶۰۰ فروشنده پلاسکو بودیم و وقتی متفرق شدیم بهشدت آسیب خوردیم. زیرا که بسیاری از مشتریان که بهصورت عمده خرید میکردند از من و چند فروشنده دیگر همزمان خرید میکردند، اما حالا این مشتری باید به مغازه من در مجتمع نور تهران بیاید و بعد به بازار آهنگران برود و برای خرید از سومین مغازه هم به یک نقطه دیگر شهر برود؛ و به همین دلیل از خرید کردن از ما منصرف میشود.»
تبلیغی برایمان نکردند و برای بنر نصبشده در بالای درب ورودی هم پول زیادی گرفتند
او اظهار میدارد: ««اگر پلاسکوییها در یکجا متمرکز میشدند، شرایط بهتر از این میشد، زیرا که علاوه بر حفظ مشتریان ثابت، حساسیتهایی نیز برای بهبود وضعیتمان ایجاد میشد. البته از همان دو سال گذشته اکثر پلاسکوییها به مجتمع نور تهران آمدند و قصد داشتند که در این واحدها کار کنند. اما فضای این مجتمع کاملا بیگانه از فعالیت آنهاست و باعث فرار بسیاری از فروشندگان از اینجا شده است.»
این فروشنده پوشاک از نبود تبلیغات کافی برای رونق کارشان گله میکند و میگوید: «متاسفانه برای اینکه پلاسکوییها بعد از آنهمه خسارت، دوباره سرپا شوند هیچ تبلیغی انجام نشد و تنها یک بنر بالای درب ورودی مجتمع نصب کردند که تعدادی از پلاسکوییها اینجا هستند. البته بنر قبلی را شهرداری برداشت و برای نصب بنر جدید در عید سال گذشته، پول زیادی پرداخت کردیم.»
بسیاری از کارگران مشغول در تولیدیهای لباس بیکار شدند
آقای رضازاده به بیکاری بسیاری از کارگران مشغول در تولیدیهای لباس اشاره میکند و میگوید: «عمده تولیدات ما ایرانی است و با فروش این لباسها خیلیها صاحب شغل بودند. اما وقتی کار و کاسبیمان کساد شد مجبور شدیم که تولیداتمان را کم کنیم و برخی از کارگرانمان بیکار شدند. امسال هم وضعیت اقتصادی عجیبی بهوجود آمد و گرانیهای پیشآمده نظم کسب و کار را بههم زد. تا جایی که افزایش قیمتها آمار فروش پوشاک تولیدی ما در شهرستانها را نیز به شدت کم کرد.»
او با بیان اینکه سوءمدیریتها باعث شده تا چنین وضعیت نامساعدی برای کسبه پلاسکو رقم بخورد، اظهار میدارد: «کارهای ساخت پلاسکو به شدت کند پیش میرود. در صورتی که اگر مسئولان بخواهند و همت کنند، میتوانند تا سال آینده این ساختمان را بسازند و به ما تحویلش دهند. شما ببینید که پاساژی مثل چارسو در عرض یکسال و نیم ساخته و آماده شد؛ و این نشان میدهد که مسئولان و مدیران اجرایی اگر بخواهند کاری را انجام دهند، انجام میدهند آنهم فوری و بهسرعت.»
فقط ۴ ماه است که کار ساخت و ساز پلاسکو جدی گرفته شده!
در پایینترین طبقه مجتمع نور تهران و کنار نمازخانه این مجتمع، اتاقی به نام شورای پلاسکو وجود دارد که مطالبات این کسبه را پیگیری میکند و با مسئولان جلسات متعددی را برگزار کرده است. علیرضا تهرانی، رئیس شورای متحد پلاسکو به خبرنگار «جوان آنلاین» میگوید: «کوتاهی مدیریت شهری و بیانگیزگی و کمتوجهی برخی از مسئولان و همچنین طولانی شدن مراحل اداری باعث شده تا امروز پلاسکو ساخته نشود.»
او با اشاره به اینکه از ابتدای پاییز امسال کار جدی گرفته و در ۴ ماه اخیر ساختو ساز آغاز شده است، ادامه میدهد: «بعد از کش و قوسهای فراوان و در ابتدای امسال، پرونده پلاسکو از دبیرخانه هیئت دولت وارد استانداری شد؛ و آقای مقیمی که مسئول آن بودند، بهخوبی کار میکردند تا جایی که ایشان مصوبه تامین استان را گرفتند تا ساخت پلاسکو وارد میانبرهایی شود و مراحل کوتاهتری را طی کند. در همان دوره بود که شهرداری مجاب به همکاری و تعامل شد. در نهایت اواخر شهریور کمیسیون ماده ۵ شهرداری تهران مصوب کرد که بهطور رسمی و در همان ارتفاع سابق پلاسکو، ساختمانی ساخته شود.»
تهرانی به وضعیت کسبهای که بیکار شدند و دیگر توان بازگشت به بازار را ندارند، اشاره میکند و میگوید: «بسیاری از کسبه پلاسکو از بازار دور شدهاند و اگر قرار باشد روند ساخت و ساز ساختمان طول بکشد و پلاسکوییها عملا فعالیتی در این حوزه انجام ندهند، برگرداندن آنها به چرخه کار بهسختی صورت خواهد گرفت و شاید حتی غیرممکن باشد.»
حمایت «هیچ» دولتیها از کسبه پلاسکو
رئیس شورای متحد پلاسکو میگوید: «حدود ۵۰ الی ۶۰ هزار نفر از طریق پلاسکو امرار معاش میکردند که با اعضای خانوادهشان به عدد قابل توجهی خواهیم رسید. تنها محل تولید پوشاک مردانه که سرپا بود و خیلی خوب کار میکرد. با این حساب باید دولت از آنها حمایت ویژهای بهعمل میآورد، زیرا که با فعالیت اقتصادیشان بار بزرگی را از دوش دولتیها برداشته و کارآفرینی کرده بودند. اما متاسفانه «هیچ» حمایتی از آنها نشد.»
او ادامه میدهد: «متاسفانه انگیزهای در مدیران بابت حمایت دیده نمیشود. البته در سطح کلان انگیزه کمک به کسبه پلاسکو وجود دارد، اما وقتی در مدیریت میانی دقت کنید میبینید که آنها دغدغه دکان و دستگاه خودشان را دارند و نتیجه آن همین وضعیتی است که مشاهده میکنید.»
با وعده و وعید کارها پیش نمیرود
علیرضا تهرانی با بیان اینکه در حال حاضر ۱۳۰ نفر از کسبه پلاسکو در مجتمع نور فعالیت میکنند و برای احیای این مجتمع هزینه زیادی کردهاند، میگوید: «با وجود بیرونقی کسب و کار پلاسکوییها از سال دوم به پلاسکوییهای مستقر در مجتمع نور تهران فشار میآورند که کرایه بدهند. در صورتی که آنها هنوز نتوانستهاند سرپا شوند، چطور میتوانند از عهده کرایه مغازهها برآیند؟»
رئیس شورای متحد پلاسکو تصریح میکند: «بالاخره حوادث اجتنابناپذیر است و در جوامع دیگر نیز حوادثی رخ میدهد. اما اینطور رها کردن افرادی که صدمه دیدهاند مطلوب نیست و یک وحدتی برای کمک به آنها مشاهده میشود. با حرف زدن و وعده دادن کارها پیش نمیرود کاش مسئولان اجرایی حس بهتری را به پلاسکوییها منتقل میکردند تا آنها کمی به مدیران اجرایی اعتماد کنند و امید به بهبودی وضعیتشان داشته باشند.»
وضعیت کسبه پلاسکو تا سال ۹۹ چه خواهد شد؟
دو سال از حادثه پلاسکو میگذرد، اما گرد و غبار آوارهای این حادثه هنوز بر روی چهره، روحیه و صحبتهای کسبه پلاسکو باقی مانده است. آنها دلشان به سردی زمستان ۹۵ شده و به دلیل سوءمدیریت مسئولان امیدی به آینده ندارند و حالا وعده ساخت پلاسکو تا دو سال دیگر، دلسردیشان را بیشتر کرده است. مسئولان میتوانند در این دو سال با اطلاعرسانی به مردم و جانمایی صحیح فروشگاهها و حتی متمرکز کردن آنها، اندک رونقی بر کسب و کار پلاسکوییها بیافزایند و امید آنها را زنده کنند و دردشان را التیام بخشند.
گفتنی است که با پیگیریهای خبرنگار «جوان آنلاین» از سازمان بنیاد مستضعفان، پاسخ به سوالات مبنی بر اینکه چه اقداماتی قرار است برای وضعیت پلاسکوییها انجام شود، به روز نشست خبری در شنبه هفته آینده موکول شد.
نظر شما